نشست دوشنبهی نخست ماه سازمان زنان زرتشتی با درونمایهی «شاهنامه» دیروز دوشنبه یکم آذرماه 1395 خورشیدی در تالار خسروی برگزار شد. در این نشست بابک سلامتی، شاهنامهپژوه سخنرانی کرد.
چکیدهی این سخنرانی را در ادامه میخوانید:
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن گفته است: «ایرانیان هرگاه به دشواری و سختی افتادهاند به ریسمان شاهنامه دست زدهاند.» به سخنی دیگر شاهنامه نقشهی راه برای زندگی ماست. این که چگونه میتوانیم از این نقشهی راه برای زندگی بهتر بهره ببریم، به گمان من باید شاهنامه را بخوانیم و از میان داستانهای آن نقشهی راه را بیابیم. داستان شاهنامه را باید از میان داستانهای شاهنامه بیرون آوریم.
در این نشست از داستان کیومرث آغاز میکنیم. کیومرث را آفریدهی میرا معنی کردهاند. در اوستا کیومرث نخستین انسان و در شاهنامه نخستین شهریار خوانده شده است.
در بیت نخست: سخنگوی دهقان چه گوید نخست / که نام بزرگی به گیتی که جست
فردوسی به منبع گفتار اشاره میکند. سخنگوی دهقان کسی است که داستانهای نیاکان را برای فردوسی بازگو کرده است. بیت به خوبی نشان میدهد که این گفتار از میان داستانهای شفاهی به نظم فردوسی کشیده شده است.
در دو بیت بعدی:
که بود آنکه دیهیم بر سر نهاد / ندارد کس آن روزگاران به یاد
مگر کز پدر یاد دارد پسر / بگوید ترا یک به یک در به در
در این دو بیت، فردوسی یادآوری میکند که این داستان یک استوره است. کسی آن را ندیده و به یاد ندارد بلکه سینه به سینه و از پدر به پسر رسیده است.
در ادامه فردوسی کیومرث را نخستین کسی میداند که آیین شهریاری آورده است. شهریار یعنی کسی که یار و یاور شهر و کشور و تمدن است. او کسی است که مردم را به کوه برد در آنجا به آنان پناه داد و به مردمان آموخت چگونه با هم زندگی کنند تا بر مشکلات پیروز شوند. پرورش مردمان از روزگار او آغاز شد. شاید بتوان گفت زندگی اجتماعی را کیومرث به مردم آموخت و از همین روست که در اوستا صفت «نخستاندیش» برای کیومرث آمده است. در فروردین یشت بند 87 نیز آمده که: «فروَهر کیومرث را میستاییم که نخستین کسی است که به گفتار و آموزش اهورامزدا گوش فرا داده و کسی است که اهورمزدا از او، خاندانهای کشورهای آریایی و نژاد کشورهای آریایی را آفریده است.» از این رو میتوان مفهوم نخستین شهریار را در شاهنامه با مفهوم نخستین انسان در اوستا یکی دانست. انسانیت از آنجا آغاز شد که اندیشه تلاش برای پیشرفت و آبادانی جهان پا گرفت و این همان شهریاری است.پس مفهوم نخستین انسان با نخستین شهریار یکی است.
در ادامه به پیوند کیومرث با جانوران و ارزشی که او برای دیگر آفریدههای پروردگار قایل بود سخن آمده است.
دد و دام و هر جانور کش بدید / ز گیتی به نزدیک او آرمید
دوتا میشدندی بر تخت او / از آن بر شده فره و بخت او
به رسم نماز آمدندیش پیش / وزو برگرفتند آیین خویش
دد و دام در کنار او به آرامش رسیدند و این نشانهی داد است. این نشانه دربارهی شهریاران دیگری چون کیخسرو نیز آمده است. فردوسی حتا بلندی جایگاه و فروغ فرهی کیومرث را از مهر جانوران به او میداند. بیگمان این مهر از رواداری و روا دانستن حقوق جانداران سرچشمه میگیرد.
دوتا میشدندی بر تخت او / از آن بر شده فره و بخت او
به رسم نماز آمدندیش پیش / وزو برگرفتند آیین خویش
پس از اینکه داد در روزگار کیومرث به اوج میرسد و دولت او فروزنده میشود رشک اهریمن برانگیخته میشود. اهریمن با سخن گفتن و رای زدن دیگران را میفریبد و خود را نیرومند میکند. رشک نخستین ویژگی اهریمن است که در شاهنامه آمده است. اهریمن همانگونه که از معنای نامش بر میآید با گفتار و کرداری فریبنده دیوان را با خود همراه میسازد و لشکری را به سوی کیومرث روانه میکند.
کیومرث بیخبر است که سروش او را از فریب اهریمن آگاه میکند. فرزندش سیامک رودرروی دیو سیاه میایستد و در جنگ کشته میشود.
کیومرث از کشته شدن فرزند، سوگوار میشود. رخسار پرخون میکند و به ناخن گوشت از تن میکَند. یاران و دوستانش نیز چنین میکنند. تا یک سال سوگواری آنان به درازا میکشد. تا اینکه بار دیگر سروش از داور کردگار پیام میآورد و آنان را به کنار گذاشتن سوگ و دل به کین بستن فرا میخواند.
کین و کینخواهی از آن دست واژگانی است که معنی امروزش وارون معنی آن در شاهنامه است. کینخواهی در شاهنامه برابر دادگستری است. در فرهنگ ایرانی مبارزه با بدی یک خویشکاری آسمانی است و مردمان اگر در برابر بدی سکوت کنند گناهکارند. بنابر شاهنامه اجرای عدالت و گناهکار را به سزای رفتارش رساندن کینخواهی خوانده میشود. کینخواهی آیینی دارد. یکی از آیینهای کینخواهی این است که پسر باید کینخواه خون پدر باشد. این در جای شاهنامه نمود دارد. از همین رو کیومرث کینخواهی را به هوشنگ میسپارد.
این نشست با خواندن بیتهای داستان کیومرث و هوشنگ به پایان رسید.
فرتورها از سازمان زنان زرتشتی است.
6744