خط اوستایی، یا دین دبیری یکی از کاملترین و زیباترین خطوط طراحی شده برای زبانهای ایرانی است که بنا به نظر پژوهشگران زبانهای باستانی توانایی بالایی در نمایش اصوات داشته و تلفظ صحیح هر حرف و کلمه را در خود حفظ مینماید. از نظر ساختار و شکل ظاهری نیز دارای زیباییهای کمنظیر و بار گرافیکی بالایی بوده و امتیاز سهولت خواندن و نوشتن صحیح را در خود دارد. شکل چشمنواز و ریتم نواخت متوازن آن را بهترین گزینه در خور و شان کتابت کتاب اوستا قرار داده است.
با توجه به قدمت و پیشینه بیش از 16 قرن برای خط اوستایی مدت زمان کافی وجود داشته تا ضمن حرکت در مسیر تعالی و زیباتر شدن به دست کاتبان و دبیران مختلفی کتابت شده و نهایتا منجر به پیدایش شیوههای مختلفی در این خط گشته است.
تاریخ کتابت اوستا
قدیمیترین اشارهها به وجود خط اوستایی، مطابق متنهای باقیمانده فارسی میانه و سنت زرتشتی دلالت بر نگارش آیات اوستا به دست خود زرتشت، بر روی پوست گاو یا لوحههای زرین و نهادن آن در گنج شاهی یا آتشکده سمرقند دارد.
«زرتشت دین آورد، به فرمان گشتاسب شاه یک هزار و یکصد فر گرد به دین دبیری بر تختههای زرین کند و به گنج آن آتش (آتش بهرام) بنهاد»(1)
از مطلب فوق که کتابت اوستا را در زمان زرتشت میداند و جنبه افسانهای دارد، که بگذریم به ردپای جدیدتری از نگارش این کتاب در حوالی دوران هخامنشی برمیخوریم.
در کتاب دینکرد (مدن 1911 ص405) آمده است که «به دستور گشتاسب آموزههای زرتشت نوشته شد نسخه اصلی آن را در گنج شاهی نهادند و رونویسیهایی از آن تهیه کردند و یک نسخه از ان رونویسها را به دژنبشت فرستادند. با آمدن اسکندر آن نوشته به دست رومیان افتاد و آن را به یونانی ترجمه کردند. در جای دیگری از همین کتاب (مدن 1911 ص 411) آمده است که دارا پسر دارا (داریوش سوم 366 تا 330 پ.م) فرمان داد که همه اوستا و زند را در دو نسخه تهیه کردند و یکی را در خزانه شاهی و دیگری را در دژنبشت نهادند. به هرحال، پس از پراکنده شدن اوستا بر اثر حمله اسکندر، چندین شاه ایرانی در دورههای مختلف تلاش کردند آن را دوباره گردآوری و تدوین مجدد نمایند. حدود 270 سال پس از فروپاشی هخامنشیان بلاش یکم اشکانی (حدود 51 تا 78 پ.م) فرمانی صادر کرد و به شهرهای مختلف فرستاد تا آنچه از کتاب اوستا و زند به شکل نوشته یا شفاهی. از گزند در امان بود جمعآوری نمایند. (2)
اطلاعاتی راجع به نوع خط اوستایی دوران هخامنشی یا اشکانی نداریم اما به نظر آندره اس، این خط میتوانسته نوعی خط پهلوی مشتق از آرامی باشد. از آنجایی که این خط با توجه به محدودیتهای خط اشکانی نمیتوانسته تمامی دقایق و ظرایف آهنگین اوستا را در خود حمل نماید لذا همچنان سنت حفظ کردن و شفاهی خوانی اوستا تا پایان دوره پارتی به صورت مکمل و همراه با خط ادامه پیدا میکند.
پیشگیری تلاشها در دوره ساسانی در حکومتی دین دوتس به شکلی پررنگ تر و منظمتر ادامه یافت. در اوایل دوره ساسانی، اردشیر بابکان (226- 241 میلادی) به راهنمایی موبد «توسر» = تنسر مطالب گردآوری شده را به دربار خواست و آنچه که معتبر بود پذیرفت و بقیه را به کنار نهاد. (2)
راه پدر را شاهپور اول (241-272 میلادی) ادامه داد. وی کتابهایی را که در زمینههای پزشکی، ستارهشناسی و سایر رشتههای علمی بودند و منشاء آنها از کتاب اوستا بود گردآوری کرد و آنها را با اوستا تطبیق داد و نسخهای از آن به دستور او به گنج شاهی سپرده شد. بنا به روایات مختلف، که بسیاری از آنها بیشتر از واقعیت، جنبه استورهای دارند، شاهپور دوم (309-379م) نیز دستور داد که درستی اثر. جمعآوری شده آزموده شود برای این منظور آذرباد مارسپندان، موبدان موبد زمان او عمل ور نجام داد یعنی روی گداخته به سینه او ریختند و نسوخت و با اینکار اطمینان مومنان زرتشتی را نسبت به کتاب گردآوری شده جلب کرد.
دست آخر خسرو پسر قباد (نوشیروان 531-579م) موبدان را بر آن داشت که اوستای موجود را که از طریق سنت شفاهی و کتبی انتقال یافته بود و دارای مطالب فراوان و در خور تاملی بود، بازبینی نمایند. (3)
منوچهر، یکی از موبدان مهم زرتشتی در یکی از نامههای خود اشاره به انجمنی از موبدان زرتشتی به ریاست «ده شاپور» موبدان موبد زمان خسرو انوشیروان، دارد که بیست و یک نسک اوستا را تعیین کردند و بر آن مهر نهادند. شباهت خط اوستایی با پهلوی، را به این اندیشه واداشت که تاریخ تدوین و تنظیم این الفبا را قرن چهارم میلادی یعنی تقریبا زمان شاهپور دوم نسبت دهد دورهای که رقابت شدیدی بین زرتشتیان و مذاهب بودایی- مسیحی و مانوی وجود داشت و حکومت ساسانی در پی ایجاد یک وحدت دینی در سراسر کشور و نیازمند یک کتاب دینی جهت رویارویی با ادیان رقیب صاحب کتاب بود.(4)
تجاربی که از طراحی خط پهلوی کتیبهای در نیمه اول ساسانی و خطوط پهلوی کتابی و زبوری حاصل شده بود و علم به معایبی که هر یک از این خطوط به تنهایی در خود داشت، انجمن موبدان و دبیران و طراحان آن زمان را بر آن داشت تا خطی برای اوستا طراحی کنند. اول آنکه تعداد حروف صامت بیشتری داشته بشد تا بتواند تمامی اصوات را نشان دهد و دوم آنکه فکری به حال مصوتها شود که از این پس نمایش ظرایف تلفظ زبانی همچون اوستا که در آن زمان احتمالا زبانی خاموش نیز بوده برآید. سوم آنکه امتیاز غیر متصل بودن خط پهلوی کتیبهای را که باعث سادهتر شدن خواندن و نوشتن این خط و بروز کمتر خطاها و اشتباهات نگارشی بشود در خود داشته باشد. اگر نظام هیاتهای ترویجی بین مانوی را نوعی الگوبرداری از نظام کتابنگاری دبیرخانههای شاهان ساسانی یا کاتبان دینی آتشکدهها در آن دوران بدانیم که شامل یک، خوشنویس یا کاتب و یک نگارگر و تذهیبگر میشد که مامور بودند به هر ناحیهای که سفر میکنند، کتب مقدس مانوی را به خط خوش کتابت کنند و آن را به زیور هنرهای زیبای تذهیب و نگارگری بیارایند (5) پس باید چنین اتفاقی در مورد اوستا به صورت جامعتر در دوره ساسانی رخ داده باشد و ما نیز بتوانیم اثرات آن را در دورههای بعد از ساسانی مشاهده نماییم.
سدههای هفتم تا دهم میلادی موج تازهای از فعالیت در حوزه کتابت خط پهلوی و اوستایی در ایران به وجود آمد. در این زمان بر عکس دوره ساسانی، زرتشتیان هم در اقلیت دینی قرار گرفته بودند و هم در اقلیت جمعیتی، کاتبان و نسخهنویسان زرتشتی شروع به دونویسی کتابهای کهنه و قدیمی دوره ساسانی و ایجاد نسخههای تازهای از آن نمودند. امروزه بیشتر دست نوشتههای موجود با واسطه به این نسخهها برمیگردد. بررسی دستنویسهای موجود اوستایی نیز نشان میدهد که همه آنها از منشاء واحدی که به عقیده «دستنویس پایه یا بنیادی بود، نوشته شده و حاصل کوشش موبدان در سدههای نهم و دهم میلادی به شمار میآید. این نظر را دانشمندان دیگر غالبا پذیرفتهاند و درستی آن را با دقت در بخشهای مختلف اوستا به اثبات، رساندهاند.(3)
قدیمیترین دستنویسی که از اوستا باقی مانده است، نسخه مشهور به k7a میباشد مربوط به سال 1278 میلادی است و سایر دستنویسها از این نسخه متاخرتراند.
یادداشتها
1- عریان، ص64، 69، 220، 228
2- تفضلی، ص 45
3- کلنز، ص 35- 44
4- ویدن گرن ص 48
5- برومند، ص 127
منابع
الف) برا یبررسی تاریخ زبان فارسی و تحول دوره های مختلف آن نگاه کنید به:
1- ابوالقاسمی، محسن، راهنمای زبان های باستانی ایران، تهران، سمت، 1379 ش
2- تفضلی، احمد، تاریخ ادبیاتایران در دوران پیش از اسلام، تهران، 1376ش
ب). برا یبررسی تحول خطوط ایرانی پیش از اسلام، تنها کار تطبیقی تاکنون رساله اینجانب برای اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته فرهنگ و زبان های باستانی ایران به نشانی زیر است:
برومند بهرام«بررسی دستنوشته های پهلوی و اوستایی از دیدگاه کتابت و خوشنویسی» دانشگاه آزاد اسلامی واح علوم و تحقیقات، 1383 ش
ج) بهترین مجموعه چاپ شده تاکنون از دستنویس های اوستایی مجموعه منتشر شده به توسط موسسه سابق آسیایی دانشگاه شیراز است.
این مجموعه در سال 1976 میلادی و در 35 جلد به چاپ رسید. این مجموعه در چند کتابخانه عمومی تهران در دسترس علاقمندان قرار دارد
د) برای بررسی تاریخ، هنر و تذکره مسائل، خط و خوشنویسی دوره بعد از اسلام نگاه کنید به:
1- فضائلی حبیب اله، اطلس خط، اصفهان 1350 ش
فضائلی حبیب اله، تعلیم خط، اصفهان 1349 ش.
3- فلسفی، امیراحمد، ترکیب در نستعلیق، تهران 1374، ش
4- فلسفی، امیراحمد، کتاب کشیده، تهران 1380، ش
4- قلیچ خانی، حمیدرضا، فرهنگ و واژگان و اصطلاحات خوشنویسی تهران، 1373 ش