شادروان احمد کسروی در پیشگفتار کتاب «تاریخ مشروطه ایران» مینویسد: «در جنبش مشروطه کار را کسان گمنام و بیشکوه از پیش بردند. ولی چون خواسته میشد جنبش ناانجام بماند، آن مردان غیرتمند را کنار زدند، و تا توانستند بدرفتاری نمودند، و زندگی را به آنان تلخ گردانیدند که خود داستان دلسوز دیگری ست، و این بسیار ناسزا بود که چنان مردانی نامهای شان نیز از میان رود و باری در تاریخ ارج شناسی از آنان نموده نشود و راستیها بیپرده نگردد. این کار نه به خدا خوش افتادی و نه با راستی پرستی و پاکدلی سازش داشتی، و از آن سوی چه از دیده پیشرفت توده و کشور، و چه از دیده رواج خویهای ستوده زیانهای بسیار از آن پدید آمدی.»
جنبش ملی مشروطهخواهی و آزادیخواهی از صد سال پیش با نگرش نوین ایرانیان به زندگی اجتماعیشان آغاز شد. در این جنبش، مانند اغلب حرکتهای اجتماعی، گروهها و طبقات مختلف مشارکت داشتند؛ گروههایی با افقهای دید گوناگون و اندیشههای متفاوت، ولی همگی در جبههای واحد در مبارزه برای زندگی بهتر در پناه قانون و عدالت. روشنفکران اصلاح طلب و انقلابی، بازرگانان ترقی خواه و روحانیون روشن بین سه عنصر اصلی بیداری مردم و سازندهی این نهضت بودند.
زرتشتیان که در این زمان (آغاز مشروطیت)، در حدود یک هزارم جمعیت ایران را داشتند، به نسبت جمعیت نقش کیفی و کمی مناسبی در برپایی و پشتیبانی این جنبش ملی ایفا کردند و به جز همراهی فکری و بیدارکننده، به کمک مالی مجاهدین نیز پرداختند.
زرتشتیان بنا به آموزشهای دینیشان و پیروی از سنت ترقی خواهانه، همواره خواهان آزادی بودهاند. در دورهی پرمشقت قاجار، این آزادیخواهی دوچندان بود، چرا که این قوم ستمدیده در این دوران فشارهای بسیاری را تحمل میکردند و دم برنمیآوردند و چون بوی قیام مردمی و رهایی به مشام رسید، دلشان لرزید و خواستند هر چه دارند در راه رهایی از اسارت جهل و ناامیدی بپردازند تا فرزندانشان در سرزمین اهورایی ایران همراه با زندگی بهتر زرتشتی بمانند.
کمکهای مالی به مجاهدین
مبارزه با دستگاه استبداد پول و تفنگ لازم داشت. در این زمان دو تجارتخانه بزرگ جهانیان و جمشیدیان به سرپرستی دو ارباب بزرگ زرتشتی به یاری آزادیخواهان برخاستند.
ارباب خسرو شاهجهان و برادرانش (در تجارتخانه جهانیان) به طور عمده و موثر از جنبش مردم بر ضد استبداد حمایت کردند و علاوه بر کمکهای مالی، برای آنها از راههای گوناگون اسلحه تهیه میکردند.
کتاب تاریخچهی سی ساله بانک ملی ایران مینویسد: «خسرو شاهجهان و برادران به منظور عملیات صرافی و بانکداری شرکتی در سال 1274خ. در یزد تشکیل دادند و بعدا شعبی در شهرهای ایران و در بمبئی و لندن دایر کردند… یکی از کمکهای این شرکت به آزادیخواهان مبلغ ده هزار تومان بود که در یکبار در اختیار آنها گذاشت. هم چنین عدهای از زرتشتیان اسحلههایی را که بعضی از دولتیها از انبار مهمات سرقت میکردند خریداری نموده و به آزادیخواهان میدادند.»
در شمارهی 31 روزنامهی «صور اسرافیل» آمده است: «در چندی قبل از ذخیره دولتی چهارصد قبضه تفنگ «ورندل» بلند قد خارج نموده و به… تاجر پارسی فروختهاند…. همچنین از اسلحهخانه دویست قبضه تفنگ پنج تیر «مکنز» و غیره با یکصد و پنجاه هزار عدد فشنگ فخیم الممالک و…. فروختهاند.»
پارسیان هند هم بنا به وضعیت و موقعیتی که داشتند به آزادیخواهان یاری میرساندند. به نظر میرسد که پارسیان برای رهایی ایران از استعمار انگلیس و روسیه تزاری حاضر بودند در تشکیل بانک ملی ایران به مجلسیان کمک کنند.
ادوارد براون در کتاب «انقلاب ایران» مینویسد: «همدردی و کمک پارسیان و زرتشتیان بمبئی که ممکن بود هم با طیب خاطر و هم به واسطه استطاعت همراهی کامل بنمایند، بدبختانه به واسطه قتل نابهکارانه و ناجوانمردانه (13 فوریه) ارباب پرویز در یزد که هر چند مطبوعات و اکثریت توده ایرانیان حتا علما را عزادار نمود، آنان را دلسرد و روبرگردان ساخت.»
مبارزات زرتشتیان
گفتیم که دو تجارتخانه جهانیان و جمشیدیان به مبارزان مشروطهخواه یاری و مساعدت مالی میرساندند. این دو بانک در سرتاسر ایران و به ویژه در جنوب دارای تشکیلات وسیع و منظمی بودند. به طور مخصوص بین عشایر و ایلات فارس محبوبیت و نفوذ فراوان داشتند و در اثر قراری که بین پرویز شاهجهان (از موسسین بانک جهانیان) و آزادیخواهان گذاشته شده بود، تجارتخانههای جهانیان و جمشیدیان اسحله و فشنگ و مهماتی را که از خارج وارد ایران میشد در بندر بوشهر تحویل میگرفتند و جز سایر مال التجارههای خود (پنبه و پارچه) به تهران و سایر شهرها حمل و در اختیار مجاهدین قرار میدادند. محمولههایی که علامت این تجارتخانهها را داشت هنگام عبور از جادههای جنوب از هرگونه دستبرد و سرقتی در امان بود.
در تهران توزیع مهمات و تفنگ بین مجاهدین مشکل بود چون مجاهدین و به ویژه آذربایجانیها مورد سوء ظن و شک بودند، صوراسرافیل که عضو انجمن آذربایجان بود ارباب مهربان جمشید پارسایی (بنیانگزار پذیرشگاه پارسایی) را که با او خیلی دوست بود مامور این کار کرد و او که مردی آرام و قیافهای مظلومانه داشت سوءظنبرانگیز نبود. تا اینکه پس از مدتها، مستبدین به همکاری بانکهای جمشیدیان و جهانیان و مهربان پارسایی با مجاهدین پی بردند و تصمیم به قتل پرویز شاهجهان در یزد گرفتند و او را به دستور محمد علی میرزا به وضع فجیعی کشتند. خبر قتل پرویز شاهجهان در شمارهی 12 روزنامهی ندای وطن منتشر میشود و موجی از هیجان و خشم عمومی را بر علیه عمال استبداد بر انگیخت. در هندوستان نیز این خبر در روزنامه تایمز بمبئی و جام جمشید انتشار پیدا میکند و تفسیرهایی دربارهی عدم تامین جانی و مالی زرتشتیان در ایران نوشته میشود و این درست برابر است با قصد سرمایهگذاری پارسیان و شرکت در تاسیس بانک ملی ایران.
قتل پرویز شاهجهان و تهدیدهای دولتیها بر علیه زرتشتیان آنها را از کوشش در راه مشروطه و در راه دستیابی به پیروزی باز نمیدارد.
یکی دیگر از شهدای زرتشتیان، فریدون خسرو اهرستانی (معروف به گل خورشید) از بنیانگزاران انجمن زرتشتیان تهران و رییس شعبه تجارتخانه جهانیان در تهران بود. او که جوانی غیور و پرشور بود در جریان توزیع اسحله با عده زیادی از آزادیخواهان ارتباط پیدا کرده و در جلسات شبانه آنها شرکت میجوید. بعدها جلسات انجمن آذربایجانیها اغلب در منزل ارباب فریدون خسرو تشکیل میشود. او همچنین واسطهی توزیع اسحلههایی بود که از روسیه توسط مجاهدین آذربایجانی وارد میشد و به هرکس که توسط آن انجمن معرفی میشد یک قبضه تفنگ و یک صد عدد فشنگ تحویل میداده است.
روزی در جریان فعالیتهای بانکی تجارتخانه از دوستی به نام ورقا که خود از آزادی خواهان بوده و در بانک روس کار میکرد میشنود که محمد علی میرزا برای تامین هزینهی خود، زیرپوش مروارید بافت مادرش را که جز جواهرات سلطنتی بوده در بانک روس گرو گذاشته و پول دریافت داشته است. فریدون این خبر را به کمیتهی مجاهدین میرساند تا بلکه چارهجویی نمایند، مبادا تمام جواهرات سلطنتی به این نحو به گرو برود.
مجاهدین این خبر را در شهر پراکنده میکنند. مستبدین در مییابند که این خبر را فریدون خسرو به مجاهدین داده و کمر به قتل او میبندند. شبانگاه هیجده نفر به خانه او وارد شده واو را از رختخواب بیرون کشیده به طرز فجیعی جلو چشم زنش که تازه چهارماه از ازدواجش میگذشته، میکشند. همسرش به نام بانو سرور وکیل دختر مهربان وکیلالرعایا از ناموران زرتشتی بوده است. همسر شادروان فریدون برای دفاع از شوهر خود را به جلو میاندازد و با دست شمشیر یکی از مهاجمین را میگیرد و در اثر رفتن خون زیاد و وحشت از حال میرود.
این قتل که به دستور محمد علی میرزا و به دست صنیع حضرت و عدهای اوباش صورت میگیرد، سیلی از هیجان در مردم و آزادیخواهان به وجود میآورد. صنیع حضرت بعدها به خاطر جنایاتش در سال 1289 خ. به دست آزادی خواهان اعدام میشود. مردم تهران پس از قتل ارباب فریدون سخت آزرده میگردند و در خیابانها شعار میدهند: «قتل فریدون گبر خون سیاوش شد/ خیمه مشروطیت جمله سیاه پوش شد»
پس از این قتل، خسرو شاهجهان رییس تجارتخانه جهانیان برای دادخواهی از یزد به تهران میآید و طی عریضهای به محمد علی میرزا تظلم خواهی میکند ولی محمد علی میرزا او را نیز به قتل تهدید میکند به طوری که شبانه از تهران میگریزد و پس از چندی از طریق بوشهر به بمبئی میرود تا از پارسیان کمک بخواهد. خسرو شاهجهان از بمبئی به لندن رفته و با یکی از مبارزین هند که با استعمار انگلیس میجنگیده و از پارسیان بوده به نام دده بایی نوروزجی ملاقات کرده و ظلمها را شرح میدهد. در این زمان است که به دستور محمد علی میرزا شعب تجارتخانه جهانیان در تهران و سایر شهرها غارت شده بودند.
دده بایی نوروزجی از دولت ایران تامین جانی برای شاهجهان و امنیت برای تجارتخانه او میخواهد.
در این دوران احمد شاه به جای محمد علی شاه مینشیند و همه گونه تامین را به او میدهد و خسرو شاهجهان به ایران بازمیگردد.
دادخواهیهایی توسط انجمن آذربایجان و نیز همسر فریدون خسرو صورت میگیرد. انجمن آذربایجان از علمای زمان میخواهد تا حکم قاتلان فریدون را صادر نمایند… و پس از چندی آنها به سزای اعمال خود میرسند.
انگیزهی زرتشتیان از شرکت کردن در جنبش مشروطه خواهی چه بوده است؟
پایهی دین زرتشتی بر آزادی و اختیار است. دستورهای دینی در مبارزه با بدی نخستین انگیزه بوده، چه اینکه بر طبق این فرمان باید با بدی جنگید تا نیکی پیروز گردد.
عشق به ایران و سربلندی و عظمت آن از دیگر انگیزههای زرتشتیان در مبارزه با استبداد و تحجر بوده است. عامل دیگر را میتوان شرایط سخت و طاقتفرسای زندگی زرتشتیان در آن دوران ذکر کرد… و دلایل دیگر.
زرتشتیان امیدوار بودند با از بین رفتن استبداد و استقرار مشروطیت بتوانند به حقوق فطری و انسانی خود دست یابند و به همین دلیل با مجاهدان هم صدا شده و با استبداد تا پای جان جنگیدند.
منبع: مجله هوخت شماره 3 سال بیستم (1348) و تاریخ پهلوی و زرتشتیان نوشته موبد اشیدری