لوگو امرداد
نکته‌ای درباره‌ی شاهنامه

این بیت از فردوسی نیست

گاه در نوشته‌ها و گفتارهای امروزی بیت‌هایی را به فردوسی نسبت می‌دهند که از او نیست. یکی از آن بیت‌ها چنین است: «که رستم یلی بود در سیستان / مَنَش کرده‌ام رستم داستان». شگفت است که این بیت را نشانه‌ای از هنر فردوسی قلمداد می‌کنند و می‌پندارند از توانایی فردوسی است که از پهلوانی گمنام در سیستان (:رستم) یلی نامور ساخته است که همه جا سخن از دلاوری‌های اوست. اما پژوهش‌های نسخه‌شناسی نشان می‌دهد که این بیت ساختگی است و نباید آن را از فردوسی دانست. برای روشن شدن این نکته باید به دو پرسش پاسخ گفت: نخست آن که رستم در داستان‌های کهن و ملی ما (پیش از سرایش شاهنامه‌ی فردوسی) چه نقش‌ورزی داشته است و ایرانیان چه‌گونه او را می‌شناختند؟ دیگر آن که آیا در دست‌نویس‌های کهن شاهنامه این بیت را می‌توان یافت؟

رستم و دیرینگی داستان‌های او
پژوهش‌های استوره‌شناسان نشان می‌دهد که پیشینه‌ی داستان‌های رستم و خاندان او به میانه‌ی روزگار اشکانیان می‌رسد و از آن زمان است که سرگذشت رستم به روایت‌های ملی ما راه می‌یابد. برای نمونه، به دو کتاب «درخت آسوریک»که به زبان پهلوی اشکانی است، و «یادگار زریران» باید اشاره کرد که در هر دو آن‌ها نام رستم آمده است. در زمان ساسانیان نیز رستم پهلوانی شناخته شده بود. می‌دانیم که نبرد پُرآوازه‌ی رستم و اسفندیار در روزگار ساسانیان و در کتابی به زبان پهلوی به نام «رتستخم اسپندیات» گزارش شده است. مردمان آسیای مرکزی نیز با رستم و داستان‌های او بیگانه نبودند و در متن‌های به‌جای مانده‌ی سُغدی نام رستم و نبردهای او دیده می‌شود.
از کتابی به زبان پهلوی، به نام «سکسیکین» نیز باید یاد کرد که اکنون از میان رفته است. این کتاب دربردارنده‌ی داستان‌های رستم و خاندان او و جنگ رستم و اسفندیار بوده است.
افزون بر این‌ها، چه بسا سرگذشت رستم در «شاهنامه ابومنصوری» (که خاستگاه اصلی فردوسی در سرایش شاهنامه بوده است) نیز گزارش شده باشد. این شاهنامه به دستور سپهسالار خراسان (ابومنصور توسی) در روزگار فرمانروایی سامانیان فراهم آمده بود و برگردانی از «خداینامه»ی پهلوی به‌شمار می‌رفت.
همه‌ی این نشانه‌ها- و نمونه‌های دیگر- گواه آن است که در زمانه‌ی فردوسی، رستم پهلوانی ناشناخته نبود و ایرانیان با سرگذشت او و دلاوری‌ها و نبردهای نمایان و پُرآوازه‌اش آشنا بودند.

این بیت در دست‌نویس‌های کهن شاهنامه نیست
آن‌چنان که یکی از پژوهندگان شاهنامه- دکتر سجاد آیدنلو- نشان داده است، در هیچ‌یک از دست‌نویس‌های کهن شاهنامه بیت «که رستم یلی بود در سیستان…» نیامده است و تا سال‌های آغازین سده‌ی دهم (نزدیک به پانصد سال پس از فردوسی) این بیت را درجایی نمی‌یابیم. تنها در آن سده (در روزگار صفویان) است که بیت یاد شده به زبان مردم راه می‌یابد و اندک‌اندک چنان روایی (:رواجی) می‌گیرد که اکنون بسیارانی هستند که گمان می‌برند سروده‌ی فردوسی است. گویا روایی این بیت از سوی نقالان شاهنامه‌خوان بوده است. آیدنلو کهن‌ترین سرچشمه‌ای (:منبعی) را که این بیت در آن آمده است در شعر یکی از سرایندگان گمنام روزگار صفویان یافته است. پیش از آن خط و نشانی از آن در هیچ نوشته‌ای پیدا نیست.

این بیت ساختگی است
اکنون با اطمینان می‌توان گفت که بیت یاد شده از فردوسی نیست. پیداست پیش از آن که فردوسی سرایش شاهنامه‌ی جاودانش را آغاز کند، رستم و خاندان او در نزد ایرانیان به پهلوانی و دلاوری شناخته می‌شدند و آنان با رزم‌ها و سرگذشت بی مانندشان آشنایی دیرینه داشتند. فردوسی که بی‌گمان بیش از بسیاری از هم‌روزگارانش با داستان‌های ملی و حماسی ایران آشنایی ژرف داشته است، نمی‌تواند و شدنی نیست که گوینده‌ی بیتی باشد که سراینده‌ی آن گمان بُرده است که رستم پهلوانی ناشناخته در گوشه‌ای از ایران بود و فردوسی او را برکشید و سرآمد دورانش ساخت.

 

سرچشمه­‌ها:
کتاب «رستم» / مریم دارا- دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1391
جستار «که رستم یلی بود در سیستان» / سجاد آیدنلو / مجله‌ی گزارش میراث، شماره‌ی سوم و چهارم، 1393

 

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

2 پاسخ

  1. با درود
    حضرت فردوسی در برخی منابع از روایت‌های شفاهی استفاده نموده
    یکی از این راویان، آزاد سرو بود که در دستگاه حکومت احمد سهل در بلخ بود.

    یکی پیر بُد آزاد سرو
    که با احمد سهل بودی به مرو
    __
    دلی پر زدانش سری پر سخن
    زبان پر ز گفتارهای کهن
    __
    کجا نامه خسروان داشتی
    دل و پیکر پهلوان داشتی
    __
    به سام نریمان کشیدی نژاد
    بسی داشتی رزم رستم به یاد
    __
    بگویم کنون آنچه از او یافتم
    سخن را یک اندر دگر بافتم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1402-12-29