ايران از نظر موقعيت جغرافيايي سرزميني كم آب است،چرا كه رود، رودخانه و درياچههاي كمي در آن جاري است و تقريبا آب و هوايي خشك دارد. اما طبيعت در نظر ايرانيان جايگاه والايي دارد و عناصر آن قابل احترام و داراي تقدس ويژهاي است.
آب،باد، خاك و آتش در دين اشوزرتشت و در فرهنگ و سنت ايراني چهار آخشيج مقدس است كه براي هر يك از آن ها فرشتهي مخصوصي تعيين شده و فرد زرتشتي وظيفه دارد محيط زيست را در حد توان پاك نگاه دارد.
آب نه تنها مقدس است بلكه آشاميده شده و در امور جاري زندگي به مصرف ميرسد. عنصري كه وحدت آن نماد يكتايي اهورامزدا و كثرت آن جلوهگاه تمام پديدههاي جهان هستي است،از چكهي باران تا اقيانوس پهناور و از آب آرام چاه تا سيل جاري در بستر رودها موجد و مولد زندگي است.
كم نيستند ايزداني كه در اوستا ستايش ميشوند نام بيشتر آنها را در اوستا ميتوان يافت گروهي از ايزدان نمايندهي پديدهي طبيعي بوده،حتي نماد خود آن پديدهها دانسته ميشدند. اين ايزدان از دو جنبه قابل احترام و داراي ارزش هستند.
يكي جنبهي معنوي و ديگري جنبهي مادي. در اوستا از شش امشاسپند نام برده شده كه در گسترهي زمين پاك تقدس دارند.
خرداد يكي از امشاسپندان دين اهورايي، نماد كمال بوده و نگهباني آب وظيفهي جهاني و مادي اين ايزد است.
بسياري از سنتها،مراسم و آئينهاي ما ايرانيان در ارتباط با آب بوده كه در متون كهن و استورهها به آن پرداخته شده است.
در ايران باستان تا به امروز ماه سوم سال،و روزششم هر ماه خرداد نام دارد. يشت چهارم كه بهنام خرداد يشت خوانده ميشود، به طوري كه اين فرشته در عالم روحاني نماد كمال اهورامزدا و در جهان جسماني نگهبان آب است. گل سوسن نيز به ايزد خرداد تعلق دارد. اشوزرتشت كه هم معلم جسماني و هم معلم روحاني است در اندرز پيمان گواه گيران ميگويد:
«داد و آيين خورداد امشاسپند خرمي و آباداني است،
دل خود را خرم و تن خود را پاك داريد،
چه پاكي تن، پاكي روان است، نا سپاسي نكنيد
و اندوهگين مباشيد. گيتي به چشم نيك ببينيد، آباداني سازيد و شادي افزائيد،
آب را كه مايهي خرمي و آباداني است هميشه پاك داريد،تن و جامه در آن
مشوئيد و زمين خشك را برومند سازيد.»
در ايران پيش از زرتشت ما با بيش از يك ايزد آب روبرو هستيم. آناهيتا بانوي آبهاست. لقب آناهيتا، آبهاي نيرومند بي آلايش مؤيد اين ايزد مقدس آريايي كه نماد بركت و باروري و حاصلخيزي عناصر طبيعي و بالاتر از همه ي صفات، ايزد و نگهبان آبها و رودها و همواركنندهي راه آب به خاك است.
در يشتها ميخوانيم آناهيتا(گاه ناهيد و يا آناهيد هم خوانده ميشود) به اندازهي همهي آبهاي روان بزرگ است و دارندهي هزار درياچه و هزار رود و هر يك به درازي چهل روز راه مردي چابك سوار كه به نيرومندي جاري ميشود.
سرود مذهبي خطاب به «اردويسورا » يكي از بلندترين و شايد باستانيترين يشتها باشد. ايزد بانو( اردويسورا آناهيتا) دوشيزه ايست بسيار زيبا و بلند بالا. جامهاي از پوست سگ آبي بر تن دارد و سوار بر گردونه ايست كه چهار اسب با دو ابر و باران و تگرگ آن را ميكشاند.
ابياتي را كه در وصف اشي بوده براي «اردويسورا » به عنوان يكي از موجودات آسماني كه «وام داراشي» ميباشد به هنگام اداي احترام ميخوانند.
در بندهش آب از آن خرداد است و معمولا به همان نام هم خوانده ميشود. فرشتهي خرداد نگهبان آب است. ايرانيان باستان به كنار چشمه و رودخانه و جويبار ميرفتند و به شادي ميپرداختند، صفات اين فرشته را در كمالات جسماني و روحاني به ياد آورده و خود را آمادهي پيروي از آن مينمودند.
بسياري از جشنهاي گرانبار و رسوم كهن و ملي در سراسر خاورميانه، بينالنهرين و ايران كه برگزار ميشده با آب در ارتباط است.
ازاين ميان جشن آبانگان بنام آب و فرشتهي آب است. پارسيان در اين روز كنار آب چشمه ميرفتند و آبان نيايش و سرودهاي ديگر ديني را ميخواندند. شادي ميكردند و در برابر نعمت بزرگ كه براي آشاميدن، نظافت و رشد و نمو نباتات و رفع ساير احتياجات است سپاس خدا را به جا ميآورند.
نويسندهي آثار الباقيه در مورد اين جشن چنين بيان كرده كه آبان ماه، روز دهم آن آبان است و آن عيدي است كه بواسطهي توافق دو اسم آبانگان گويند. در اين روز « زو » پسر تهماسب از سلسلهي پيشداديان، به پادشاهي رسيد و مردم را به كندن نهرها و تعمير آنها امر كرد و در اين روز به كشورهاي هفتگانه خبر رسيد كه فريدون، بيوراسب (ضحاك) را اسير كرده و خود به پادشاهي رسيده و به مردم دستور داده است دوباره خانه و زندگي خود را مالك شوند و خود را صاحب خانه بنامند و خودش نيز به خانه و خانواده خود فرمانروا شد، پس از آنكه همهي ايرانيان، در عهد ضحاك بيخانه و زندگي بودند.
بخش يسنا از 63 تا 69 موسوم است به آب زور Zohr يا Zor، مراسمي مذهبي است و به ياد باران و آب است.
در اين مراسم كه توسط موبدان انجام ميگيرد، آبي را كه متبرك و اوستا خوانده است به آب چشمهسارها و رودها (به جهت باروري آنها) نثار ميكنند. همان طور كه گفته شد يكي از عناصر اين مراسم همانند آتش، زمين و گياه، آب است كه نقش بسيار مهمي دارد.
مردمان سرزمين «ايران ويج» آب را مقدس ميدانستند و هيچ وقت آنرا آلوده نميكردند، آبي را كه يكي از اوصاف سه گانهاش «رنگ و بوي و مزه» تغيير مييافت براي آشاميدن و شست و شو به كار نميبردند.
هرودوت بيان ميدارد كه ايرانيها، اهورامزدا را بر بلندي كوهها نيايش ميكنند و براي خداي خود همچنين براي خورشيد، ماه، زمين، آتش و آب و بادها نيز قرباني ميكنند.
در مورد اهميت آب بنابر مداركي كه از دورهي اشكاني در دست است آتشگاههايي براي آتش در سرزمين ايران وجود داشته و آب مقدس بوده است.ژوستين ياد ميكند كه تيرداد شاه اشكاني ارمنستان كه از مغان بود، هنگام سفر به روم براي دريافت تاج سلطنت ارمنستان از دست نرون حاضر نشد راه آبي را كه نزديكتر بود برگزيند مبادا كه آب آلوده شود.
«استرابون » جغرافيدان هم در مورد حرمت آب رودخانهها مينويسد:ايرانيها در رودخانهها بدنشان را نميشويند و در رودخانهها حمام نميكنند.( البته مقصود آب جاري و روان است. براي استفاده از آن، آب را بر روي خاك زمين كه در برابر نور مستقيم خورشيد باشد به مصرف ميرساندند) در نهايت به طور مستقيم از آبهاي جاري استفاده نميشد و هيچ موجود مرده و هيچ شيء آلودهاي را در آن نمياندازند، تمام نام رودها از سوي ايرانيان مفهومي ستايش آميز دارد مانند خوش بو يا جان بخشي.
نكتهي ديگري كه ميتوان به آن اشاره كرد: در متون اساطيري نيز جايگاه ويژهي آب را مشاهده ميكنيم. از زمانهاي بسيار كهن قائل به وجود گونهاي پيوند آسماني و ايزدي ميان آب از يك سو و خرد يا عقل از سوي ديگر بودند. موسوم بود كه روحانيون و شاگردان آنها به درگاه «اردويسورا » دعا ميكنند تا از خرد و دانش بهرهمند شوند.
اين آئين را در استورههاي اسكانديناوي هم مشاهده ميكنيم كه اودن ( Odin) ايزد بزرگي است و براي اينكه خرد به دست بياورد بايد از آب چاهي بنوشد اما مالك آن چاه ماري است و براي اينكه يك جرعه از آب چاه بنوشد يك چشمش را پيشكش مار ميكند و پس از آن شاعر ميشود، شعور پيدا ميكند و شعر ميگويد.
در استورههاي ايران خداي آتش در ابرها داريم كه مذكر است و به آن «اپم نپات» ميگويند به معني نوهي آبها، البته مري بويس به آن نسبت شوهر آب را داده است. طبيعت «اپم نپات» ايجاب ميكند كه از يك سو اقيانوس وسعت كافي ندارد تا اين ايزد را در خود جاي دهد و از سوي ديگر ميتواند در كاسهي آبي هنگام اجراي مراسم آئيني حضور يابد. «اپم نپات» آتش آب هم خوانده ميشود، وقتي كه آب در اثر حرارت به آسمان ميرود اين آتش را با خودش ميبرد و ما به هنگام برق آسمان و در بارشهاي تند نقش آذرخش را ميبينيم كه بارانها را فرو ميريزد و ديوهاي خشكي را از بين ميبرد.
بنا به گفتهي دكتر مهرداد بهار با مشاهده به ظروف يا كوزههايي كه براي مصرف آب يا نگهداري آن بوده و در حفاريهاي باستان شناسان كشف شده، به روي اين اشياء ما نقش برجستههاي مار، گل و گياه و انسان را ميبينيم. دكتر بهار اظهار داشته كه اين نقوش با آب در ارتباط است اما اينكه چه ارتباطي بين اين اشياء و نقش و نگارها وجود دارد متأسفانه تا به امروز ماهيت آن مشخص نشده است.
آب مايهي روشنايي و خير و بركت است كه از روزگاران بسيار كهن تا به امروز توجهي همهي اقوام روي زمين را به خود جلب كرده و هر قومي در هر كجاي اين زمين آنرا گرامي ميداند. عنصري كه از طبيعت بدست آمده و بنا به باورها، شوربختي و ناكامي را از زندگي ميزدايد.
صدها سال است كه در ميان زرتشتيان آئينها و مراسم كهن برگزار ميشود و امروز ميوهي اخلاقي اين تعاليم را ميتوان در رفتار و منش زرتشتيان امروزي ديد اما بايد بپذيريم كه ديدگاه انديشههاي شهروند امروزي با مردمان سه هزار سال پيش ساكن در آسياي مركزي تفاوت بنيادين دارد. نميتوان امروزه بدون آموزش نكتههاي دقيق و ظريف روزگار تازگي و طراوت دين و آئين و مراسم را وصف و بازسازي كرد و بهترين راه آموزش همان سنتهاي موجود در جامعهي زرتشتيان است كه به گونهاي پيوسته و بي بريدگي تا دروازهي روزگار حاضر آمده است. باشد كه تا مرز توان برداشت درستي از باورها و سنتهاي كهن سرزمينمان داشته باشيم.
منابع:
تاريخ كيش زرتشت؛بويس، مري
اساطير ايران؛بهار، مهرداد
از اسطوره تا تاريخ؛بهار،مهرداد
جشنهاي ايران باستان؛اورنگ، م
تاریخ پست:1397/3/24 8:7