خدایار معاونت در نشست نقد و بررسی مستند «شاهجهان»، در دفتر ایکوم، با یادآوری نقش انجمنهای زرتشتیان که به کوشش پارسیان هند و زرتشتیان ایران، بنیادگذاری شده بود، به چگونگی گسترش آموزش، بهداشت و فعالیتهای اقتصاد، از سوی زرتشتیان بهویژه پس از مشروطه پرداخت.
احمد محیط طباطبایی و حسن نقاشی از دیگر سخنرانان این نشست بودند.
گلستانبانو و یاری او به همکیشانش در ایران
خدایار معاونت، کنشگر فرهنگی اجتماعی زرتشتی، ازسخنرانان نشست نقد و بررسی مستند شاهجهان با اشاره به کوششهای پارسیان هند در یاریرسانی به زرتشتیان ایران در سدههای گذشته،گفت: «اقداماتی که محرک پارسیان در انجام فعالیتهایی در یزد بوده، به صورتی نسبی در همهی ایران تاثیر داشت. آغاز آن هم به سدهی هجدهم و انتهای آن به سدهی نوزدهم میلادی برمیگردد. آغاز سرمایهگذاری آنها در یزد نیز به بنیادگذاری صندوق خیریهای بازمیگردد که در بمبئی تاسیس شد که در ایران به نام انجمن اکابر پارسیان هند معروف شده بود. آنها در یزد، نزدیکبه 16 تا 18 واحد آموزشی و یک واحد درمانی ایجاد کردند».
معاونت سپس افزود: «صندوق را یک بانوی زرتشتی بنیان گذاشت. بدینگونه که به علت شرایط دشوار زندگی زرتشتیان در آن زمان، آن بانو که گلستانبانو ایزدیار نام داشت، به همراه پدرش، از کرمان به یزد و سپس به هندوستان میرود. گلستانبانو با پدرش در میانهی سالهای 1840 تا 1850 میلادی به هند میکوچند و در بندر بمبئی از کشتی پیاده میشود. چون شمار بسیاری از زرتشتیان کرمان و یزد به هندوستان مهاجرت کرده بودند، تاسیساتی در آنجا وجود داشت که سبب میشد مهاجران زرتشتی را مورد حمایت قرار دهند. در نهایت، یکی از پارسیان، گلستانبانو و پدرش را تحت حمایت میگیرد و گلستانبانو را که در آن زمان 12 ساله بود، به فرزندخواندگی خود قبول میکند. اندکی بعد گلستانبانو با جوانی پارسی که 23 ساله بود ازدواج میکند. ثمرهی آن ازدواج، 9 فرزند بود».
معاونت دربارهی کوششهای گلستانبانو در جهت یاریرسانی به همکیشانش در ایران گفت: «گلستانبانو زنی کاردان و فرهیخته بوده و آنچنان که از اسناد مانکجی هاتریا برمیآید، مورد توجه جامعهی پارسیان هند بوده است. با توجه به مشکلاتی که برای خود گلستانبانو و خانوادهاش در ایران پدید آمده بود، او برای کمک به همکیشانش، صندوقی را در هندوستان شکل میدهد که به نام «صندوق بهبود حال زرتشتیان ایران» شناخته میشد. سرمایهی اولیهی این صندوق 30 هزار روپیهی آن زمان هندوستان بوده است. همسر گلستانبانو و چند تَن از فرزندانش و سهچهار نفر دیگر از پارسیان، عضویت در هیات امناء و شورای سرپرستی (:تولیت) این صندوق را میپذیرند و نخستین نمایندهی خود را که مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا نام داشت، به ایران میفرستند.
به سخن معاونت، مانکجی به دربار ناصرالدینشاه ورود پیدا میکند. نخستین کاری هم که انجام میدهد و نزدیکبه هشت سال به درازا میکشد، لغو جزیهی زرتشتیان است. این کار و دیگر کارهای هاتریا، سبب میشود که بازرگانان زرتشتی یزد و کرمان و نیز پارسیان هند، به عرصههای اقتصادی ایران وارد شوند. در همین زمان، شادروان ارباب جمشید جمشیدیان هم فعالیتهای بازرگانی میکرد. او به دربار ناصرالدینشاه میرفت و طبق اسنادی که در دست است میدانیم که تنها تاجر و بازرگانی بود که اجازه داشت به اندرونی دربار برود.
معاونت سپس گفت: ارباب جمشیدیان شخصیت ویژهای داشت. او پیش از مشروطیت، انجمنی برای زرتشتیان تاسیس میکند. بعدها، ارباب کیخسرو شاهرخ بر بستری که ارباب جمشیدیان فراهم کرده بود، انجمن زرتشتیان تهران را بنیادگذاری کرد.
او در ادامه افزود: در نزد ما زرتشتیان، گلستانبانو به عنوان «مادر انجمنهای زرتشتیان ایران» معروف است و همسر او را «پدر انجمنهای زرتشتیان ایران» میشناسیم. اگر اقدامات ارزشمند این دو نبود و مانکجی را به ایران نمیفرستادند، روشن نبود که بر سر زرتشتیان چه میآمد.
این سخنران سپس گفت: تمرکز انجمن بر روی آموزش و پرورش و بهداشت زرتشتیان بود. در حوزهی اقتصاد و معیشت هم بازرگانان زرتشتی به فعالیت پرداختند. پس از به ثمر نشستن انقلاب مشروطیت، چون پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی بازرگانان زرتشتی بسیار شد و از سوی دیگر آن پیشرفتها به منافع اقتصادی بیگانگان- روسیهی تزاری و امپراتوری بریتانیا- لطمه میزد، ترورهایی انجام گرفت که یکی از آنها کشتن پرویز شاهجهان بود. چون آن ترورها زیاد شد، انجمن پارسیان هند برای آنکه اصلاحات ادامه پیدا کند، در هندوستان انجمنهای دیگری تشکیل داد که به نام «انجمن زرتشتیان ایرانی-بمبئی» و انجمن «ایران لیگ» نامگذاری شدند. انجمن ایرانلیگ بهصورت تخصصی دربارهی فرهنگ و ادبیات مزدیسنا و همچنین زبان و ادبیات فارسی فعالیت میکرد. انجمن ایرانی-بمبئی هم در یزد و کرمان به توسعهی خدمات آموزشی و بهداشت و درمان مشغول بود. فردی که انجمن را اداره میکرد داماد گلستانبانو، دینشاه سلیسیتِر بود. به هر روی، با درگذشت مانکجی و دخمهگذاری او در ایران، دومین نمایندهی پارسیان هند که به ایران میآید اردشیرجیصاحب نام داشت. شوربختانه او بسیار زود درگذشت. نمایندهی سوم اردشیرجی ریپورتر بود که به دیدار رضاشاه هم میرود.
معاونت دربارهی کوششهای نمایندهی سوم پارسیان هند گفت: یکی از اقدامات اردشیر ریپورتر که از اسناد برمیآید، آن بوده که مسیونرهای مسیحی بسیار تلاش میکردند که برخی ایرانیان، بهویژه دختران را مسیحی کنند. ریپورتر در سفری که به هندوستان میرود به سران پارسیان توضیح میدهد که چون چنین اتفاقی در ایران روی داده است ما باید برای دختران و بانوان ایران فکری کنیم تا جلو چنین حرکتهای انحرافیای گرفته شود. نهایتا بودجهای تامین میشود و به خاندان تاتا مراجعه میکنند و با اقدامات موثر اردشیر ریپورتر و فعالیت پارسیان و کوشش ارباب کیخسرو شاهرخ، دبیرستان انوشیروان دادگر، به عنوان بزرگترین دبیرستان دخترانهی ایران، رسما بنیادگذاری میشود. این رویداد در سالهای 1313 و 1314 بود که به گشایش دبیرستان یادشده انجامید.
معاونت در پایان سخنانش گفت: در سفر دینشاه به ایران نیز او از رضاشاه میخواهد که برای تقویت ناسیونالیسم ایرانی، رشتهی زبانوادبیات باستانی را در دانشگاه تهران تاسیس کند. این موافقت حاصل میشود و شادروان استاد ابراهیم پورداوود هدایت این رشته را بر دوش میگیرد.
نشست «نقد و نمایش شاهجهان»، پسین دوشنبه 6 اسفندماه 1403 در دفتر ایکوم (سرای) پروین اعتصامی، در محلهی سرچشمهی تهران، برگزار شد. پس از نمایش مستند یادشده، پرسش باشندگان و پاسخ سخنرانان، پایانبخش این نشست بود.
احمد محیط طباطبایی: زرتشتیان یزد نقش بسیاری در گسترش فرهنگ داشتند
حسن نقاشی: ساخت مستند به یافتن اسناد تاریخی در خانهی شاهجهان انجامید
گزارش تصویری: مستند شاهجهان در دفتر ایکوم به نمایش گذاشته شد
یک پاسخ
به خشنودی اهورامزدا
واکاوی درباره ریشه سیستانی ارباب کیخسرو شاهرخ :
روزی مقاله ای درباره ی جناب کیخسر شاهرخ می خواندم و کمی با کنجکاوی بیشتر به شبهات چهره ایشان با برخی از خویشاوندان خودمان فکر می کردم، و حس قلبی و باطنی و خونی من به این ریشه های خویشاوندی کشش و کنش داشت ، تا اینکه بعد از مدتی یکی از خویشاوندان مقاله ای درباره قدیمیترین خرده اوستا به الفبای پارسی ،که یکی از دستنویسهای ارزشمندی که در کتابخانۀ هرندی کرمان وابسته به کتابخانۀ آستان قدس رضوی، نگهداری میشود نسخۀ خرده اوستا با 102 برگ، به شمارۀ 36 است که به دست ملا مرزبان پسر ظهراب در سال 1227 یزدگردی برابر با سال 1273 قمری، به الفبای فارسی نوشته شده و فاقد ترجمه است. در برگهای پایانی کتاب فرجام های به خط فارسی از نویسنده آمده است.
نکته1: ملا مرزبان ظهراب پسر عموی ارباب کیخسرو شاهرخ (نماینده زرتشتیان در دوره دوم تا دوازدهم )می باشد….
نکته2: در این مقاله به ریشه ی سیستانی ارباب کیخسرو و ملا مرزبان ظهراب اشاره داشت که بعد از 8 پشت به ملاکریمداد سیستانی می رسد..
شجره ارباب کیخسرو شاهرخ :
کیخسرو پسر شاهرخ پسر اسکندر پسر ملا گشتاسپ پسر بهمن پسر فرامرز پسر اسفندیار پسر رستم پسر اردشیر پسر ملاکریم داد سیستانی(کیخا)
شجره ملا مرزبان ظهراب:
ملا مرزبان پسر ظهراب پسر گشتاسب پسر بهمن پسر فرامرز پسر اسفندیار پسر رستم پسر اردشیر پسر ملا کریمداد سیستانی(کیخا)