افسانهی شیرین «چهارشنبهخاتون» از باورهای مردمی در استان گیلان و برخی دیگر از استانهای ایران است. این افسانه از آیینهای پیوسته به نوروز باستانی ایران دانسته میشود.
در باورهای مردمی گیلانیان چنین آمده است که پیرزنی دانا اما با چهرهای خشن (که نمادی از زمستان است) در واپسین چهارشنبهی سال، از چاهی که هیچ پیدا نیست و کسی نمیداند که کجاست، بیرون میآید و به تکتک خانهها سرکشی میکند تا دریابد که آیا آن خانه پاکیزه و آراسته هست یا نیست. او که «چهارشنبهخاتون» نام دارد، اگر خانه را پاکیزه ببیند سرنوشتی نیک و اگر آشفته و کثیف بیاید سرنوشتی بد برای خانواده مینویسد. بدینسان سرنوشت یکسال آیندهی ساکنان خانه رقم زده میشود. چهارشنبهخاتون در سپیدهدمان روز بعد به جایی که از آن آمده است برمیگردد تا باز در سال دیگر و آخرین چهارشنبهی سال بازگردد.
مردم گیلان به چهارشنبهخاتون دلبستگی بسیار دارند و از همینرو پیش از رسیدن چهارشنبهی آخر سال، خانههای خود را پاکیزه میکنند و جامههای نو و تمیز میپوشند و باور دارند که با این کار دلِ چهارشنبهخاتون را به دست میآورند و او سرنوشت یکسالهی خوبی برایشان میسازد. پختن خوراکیای خوشمزه در شب آن چهارشنبهی واپسین، از دیگر کارهایی است که گیلانیان انجام میدهند. سفرهای نیز در گوشهی اتاق پذیرایی گسترده میشود که تا بامداد روز دیگر دستنخورده میماند. این سفره، سفرهی چهارشنبهخاتون است و ویژهی اوست. باز، میگویند که خوراک چهارشنبهخاتون، بیشترِ زمانها، ماست و ماهی و تره است.
گفتیم که چهارشنبهخاتون از درون چاهی بیرون میآید. در این افسانه گفته شده که چاهی هست که زمان بیرون آمدن چهارشنبهخاتون، از آن صدای جوشش و قُلقُل آب شنیده میشود. برای همین است که گاهی در گذشتهها دختران دَم بخت کنار چاهی میرفتند و قفل بستهای را باز میکردند و چنین باور داشتند که با این کار، چهارشنبهخاتون بخت آنها را باز میکند.
باور مردم این است که چهارشنبهخاتون از جای گنجها خبر دارد. چاهی هم که از آن بیرون میآید گنج دارد. اما دیدن چهارشنبهخاتون و خبردار شدن از جای گنج، کار هرکسی نیست! آنکه خواهان گنج است باید تمام شب را بیدار بماند و گوش به زنگ باشد تا شاید پیرزن افسانه -چهارشنبهخاتون- را ببیند و جای گنج را نشاناش بدهد.
گیلانیها به چهارشنبهخاتون گاه نامهای زیبا و شنیدنیای هم میدهند. برای نمونه، تالشیها به او «گلابتون گیسوبلند» میگویند و بدینگونه او را گرامی میدارند.
چهارشنبهخاتون افسانهای است که از دل باورها و استورههای بسیار کهن ایرانی زاده شده و چهرهی دیگری از آن اساتیر دیرینه است. از همینرو است که برخی او را با آناهیتا- ایزد نگهدارندهی آبها- همپیوند دانستهاند و گفتهاند که این افسانه ریشه در آن باور دارد.
رد و نشان افسانهی چهارشنبهخاتون را به شکلی دیگر در برخی دیگر از استانهای ایران میتوان جستوجو کرد. در بهبهان –در استان خوزستان- «پیرزن عید» را داریم که همانند چهارشنبهخاتون است؛ یا در میان مردم تکاب آذربایجان باز این افسانه را میتوان یافت. در میان کُردها نیز از «کدبانوی آغاز بهار» نام برده شده است. در هرمزگان نیز میتوان نشانههای این افسانهی شنیدنی را یافت، و در دیگر جاهای ایران.
یارینامه:
این نوشته با بهرهگیری از جستار «نمادپردازی در افسانهی چهارشنبهخاتون در گیلان» از فیروزهی محسنی (فصلنامهی فرهنگوادبیات عامه- پاییز 1395)، نوشته شده است.