خسرو بهدین: سالیان بسیار زیادی است که نشستهای پرسشوپاسخ و همچنین مجامع همگانی انجمن زرتشتیان تهران با حضور کمرنگ همکیشان برگزار میشود، این هم یکی دیگر از میراثهایی است که دومینووار به گردش کنونی انجمن زرتشتیان تهران رسیده است.
بالاخره آگهی مجمع همگانی انجمن زرتشتیان تهران توسط هیات مدیره این انجمن منتشر شد که در آن زمان برگزاری نوبتهای اول و دوم و نیز دستور نشست درج شده است.
سالهاست که مجمع نوبت نخست انجمن زرتشتیان تهران نسبت به نوبت دوم آن با تعداد بسیار محدودتری از همکیشان برگزار میشود. حتا در بیشتر موارد تنها تعداد انگشتشماری از هموندان هیات مدیره حضور مییابند آن هم شاید از روی اجبار و برای حفظ ظاهر.
مجمع نوبت اول انجمن زرتشتیان تهران همانند همیشه به حدنصاب نمیرسد و تمامی تصمیمگیریها به نوبت دوم که در تاریخ نوزدهم اردیبهشت در تالار خسروی برگزار میشود، موکول میگردد.
اگر زمانی باتوجه به جمعیت زرتشتیان ساکن تهران، انتظار به حدنصاب رسیدن مجمع نوبت نخست با شرط حضور نصف به اضافه یک زرتشتیانی که کارت هموندی این انجمن را دارا بودند، میرفت، امروز بیتردید چنین انتظاری بسیار بیهوده است.
سالهاست که این کارت برای زرتشتیانی که دارای شرایط هستند صادر می شود اما سیستم درست و منظمی برای باطل کردن آنهایی که مهاجرت کرده اند، فوت کردهاند یا دیگر شرایط داشتن این کارت را ندارند، وجود ندارد. به این ترتیب نمی توان پایه تصمیم گیری را بر اساس تعداد کارت های صادرشده گذاشت .
فرنشین کنونی انجمن زرتشتیان تهران در سخنان خود در جشن زادروز اشوزرتشت عنوان نمود که انجمن زرتشتیان تهران اول شخص مفرد نیست بلکه اول شخص جمع است و انجمن زرتشتیان تهران (ما همگی) هستیم.
شایسته است انجمن زرتشتیان تهران همانگونه که برای صدور کارت هموندی ضوابط و شرایطی دارد الزاماتی را نیز برای ابطال آنها درنظر بگیرد تا به این ترتیب بتوان به آمار درست افراد هموند در مهمترین نهاد زرتشتیان ایران یا به قول فرنشین کنونی انجمن، به تعداد (ما همگی) دست یافت.
در واپسین مجمع همگانی انجمن زرتشتیان تهران که در مارکار تهرانپارس برگزار شد شاهد حضور نسبتا گسترده زرتشتیان ساکن تهران بودیم، گرچه این حضور چشمگیر را نمیتوان به تغییر مکان معمول برگزاری آن نسبت داد بلکه باید آن را بابت حساس بودنش و درک این موضوع از سوی همیکشان دانست.
از سوی دیگر واپسین نشست پرسش و پاسخ این انجمن یکی از کمرنگترین حضورها بود و تعداد بسیار اندکی از صندلیهای تالار ایرج پُر شده بود. بهطوری که فقط اگر تمامی کارمندان، هموندان گروههای اجرایی و بازرسان و هموندان اصلی و جانشین هیات مدیره انجمن زرتشتیان تهران حضور مییافتند شاهد حضور چندین برابری بودیم.
اینگونه نشستها فرصتی برای مطالبهگری از افرادی است که با آرای خود وظیفه سنگین اداره امور جامعه زرتشتیان تهران را برعهده آنها قرار دادیم.
اگر به عملکرد انجمن زرتشتیان تهران انتقاد داریم و دهها چرا و اگر و شاید در مورد سیستم اداره و تصمیمگیریهای این انجمن مطرح میکنیم، شرط نخست حضور و مشارکت است. انتقاد کردن آسانترین کارها است اما شاید کسی حق انتقاد دارد که به اندازه سهم خود در زمینههای مربوطه مشارکت داشته باشد.
از سوی دیگر روشن است اینگونه جلسات هنگامی کارایی دارد که گردانندگان آن تمامی موارد مطرح شده را قرائت نموده و از گلچین نمودن آنها خودداری نمایند.
مطالبهگری و حضور در مجامع انجمن زرتشتیان تهران و جلسات پرسشوپاسخ این انجمن و در جریان تصمیمها قرار گرفتن، وظیفه تکتک همکیشان است.
در واقع چنین مشارکتهایی زمینه بهبود شرایط و تصمیمگیریهای بهتر و دقیقتری از سوی انجمن زرتشتیان تهران را فراهم میسازد و این شاید نخستین گام باشد برای پاسخگویی رویدرروی فرنشین و سایر هموندان هیات مدیره در برابر افرادی که با آرای خود به آنها اطمینان نمودهاند.
از همان سالهای ابتدایی پایان جنگ تحمیلی، موضوع زمینهای قصرفیروزه و چگونگی امضاء قراردادهای آن موجب شد که انجمن زرتشتیان تهران مخالفان سرسختی پیدا نماید، موضاعات بسیاری در گردشهای مختلف بر این نارضایتی افزود و موجب شد که بر تعداد و سرسختی این مخالفان افزوده شود.
گرچه بسیاری از این انتقادها را می توان دلسوزانه و کارشناسانه دانست ولی متاسفانه به واسطه نبود تعداد کافی نشریه مستقل در جامعه زرتشتی ایران ، برخی از این انتقادها از پایه و اساس اشتباه بوده و تنها موجب گلآلود شدن آبی می شود که فرصتطلبانی در انتظار ماهیگیری از آن را دارند.
متاسفانه برخی از منتقدان انجمن زرتشتیان تهران را افرادی ناآگاه تشکیل میدهد، این ناآگاهی را میتوان به واسطه عدمحضور در مجامع و جلسات عمومی انجمن زرتشتیان تهران دانست، وجود این ناآگاهان موجب میشود که مطالبهگری و مخالفتهای بسیار به حق منتقدان دلسوز نیز لگدمال شود.
گرچه نمیتوان طیف منتقدان عملکرد انجمن زرتشتیان تهران را محدود دانست ولی این طیف به واسطه حضور برخی از ناآگاهان در جمع خود هیچگاه نتوانسته است از انسجام خوبی برخوردار بوده و کارایی لازم را داشته باشد.
بهطور مثال همچنان برخی از مخالفان انجمن زرتشتیان تهران از دست دادن بیمارستان فیروزگر را از ناکارآمدی مدیران انجمن میدانند، بیمارستانی که هیچگاه متعلق به انجمن زرتشتیان تهران نبوده است.
همچنین برخی منتقدان، از دست دادن 40 هکتار از زمین های قصرفیروزه را به ناکارآمدی مدیران گردشهای اخیر انجمن زرتشتیان تهران نسبت میدهند درحالی که پول فروش این 40 هکتار که با تایید مجمع در سالهای پایانی حکومت پهلوی به سازمان منابع طبیعی فروخته شد، وصول گردیده است.
طرح این انتقادهای ناآگاهانه موجب سرپوش گذاشته شدن به ضعف مشهود انجمن زرتشتیان تهران میگردد.
این منتقدان خودبهخود منتقدان سرسخت دیگری نیز پرورش میدهند و آنان را مقابل هیات مدیره انجمن زرتشتیان تهران به صف میکشانند، منتقدان سرسختی که معمولا در مجامع انجمن و جلسات پرسشوپاسخ حضور پیدا نمیکنند.
غافل از اینکه حضور در اینگونه نشستها اصلا دلیلی بر تایید تصمیمها و کارکرد هیات مدیره انجمن زرتشتیان تهران نیست بلکه نشانه مطالبهخواهی و جلوگیری از گرفته شدن تصمیمهای اشتباه و تلاش برای ماندگاری است.
جامعه زرتشتیان تهران انتخابات سرنوشتسازی را در پیش دارد، پیروزی در این انتخابات تنها با مشارکت بدست میآید، حضور حداکثری همکیشان در ساعت نهونیم بامداد آدینه نوزدهم اردیبهشت در تالار خسروی برای مشارکت در مجمع نوبت دوم انجمن زرتشتیان تهران میتواند پیروزی دیگری در سایه همکاری را برای زرتشتیان ایران به ارمغان بیاورد.
خسرو بهدین
4 پاسخ
درود و سپاس از سری یادداشت های مهم و آموزنده شما. ولی همکاری سایه نیست که در سایه آن پیروزی به دست آید. همکاری و بهتر بگوییم مشارکت اصل است.
در آخرین جلسه پرسش و پاسخ که قبل بزم رایگان انجمن صورت گرفت افرادی قبل از شروع جدی برنامه در سالن خسروی نشستند ولی حاضر نبودند به سالن ایرج بروند و به پاسخ ها گوش بدهند. در واقع به تنها به گفته های هیات مدیره اعتمادی نبود بلکه اکثر حضار پاسخ ها را مفید ندانستند. ایکاش به جای سخنگوی غالب انجمن، از مجری بیطرف و جوان استفاده میشد.
سپاس از بهدین عزیز
فقط یک سوال از جنابعالی دارم که پاسخ ان گویای خیلی از موضوعات مطرح شده در این مقاله و قبلیها میباشد.در اخرین نشست پرسش وپاسخ فرنشین محترم انجمن از تارنماها خواست هر چند وقت یکبار نشست مطبوعاتی برگزار کنند.نتیجه چه شد؟حتی نشستهای دوشنبه های انجمن هم دیگر اطلاع رسانی نمیشود.حضور هم داشته باشیم وقتی به نتیجه نمیرسیم و عزیزان انجمن بر رای و نظر خودشون پا فشاری میکننداحساس سردی و بیهودگی فراگیر میشود و هموندان گرامی انجمن با سرعت بیشتری به راه خود ادامه میدهند.پس میطلبد که با حضور بیشتر خود قبول مسولیت نموده وبا همت و همازوری هم در کاندیدا شدن هم در انتخابات شرکت فعال داشته و به عزیزانی که چندین سال با حضور خود در انجمن فداکاری نمودند خسته نباشید گفته و افراد جدید وبا تجربه با ایده و تفکرات به روز تر وارد میدان شوند.
فرهیخته گرامی خسرو بهدین
من مقالات شما را خواندهام. در نوشتههای منتشر شده، برخی از مردم با تفکر “داییجان ناپلئونی” و برخی منتقدان ناآگاه خطاب شدهاند، هرچند این اشارهها همهشمول نبود. اما این شیوهی نقد، راهکاری مناسب برای همافزایی و تشویق به همکاری نیست و بیشتر شبیه به دیدگاهنویسی است.
بهتر بود پیش از انتشار این مقالات، نویسنده ابتدا خود را به مخاطبان معرفی میکرد و جایگاه اجتماعی خود را توضیح میداد. همچنین، در بخشی از مطالب، منتقدان انجمن ناآگاه خوانده شدهاند، در حالی که بسیاری از افراد منتقد، به ویژه دربارهی داراییهای کلان انجمن مانند بیمارستان فیروزگر و زمینهای قصر فیروزه، کسانی هستند که در بطن انجمن حضور دارند. این منتقدان برخلاف تصور، از وضعیت انجمن مطلعاند، مردم عادی از این دست مسائل مرتبط به سالیان دور بیخبرند و در حد کارهای روزمره با انجمن در ارتباط هستند. اطلاعات این حوزه در مجامع عمومی انجمن و نشست های پرسش و پاسخ به درستی مطرح نمیشود.
به جای اینکه علت انتشار اطلاعات نادرست را بر گردن منتقدان ناآگاه بیندازید، بهتر بود به نبود سیستم کارآمد اطلاعرسانی و مکانیزه نبودن بایگانی اطلاعات اشاره شود. در شرایط فعلی، اطلاعاتی که بین مردم رد و بدل میشود، اغلب شنیدههای پراکندهای هستند که ناقص یا مطابق با سلیقهی افراد پردازش شدهاند و جرقه انتشار آن هم از داخل انجمن زده میشود
در ادامه دیدگاه: نمونه بارز از اطلاعات ناقص و شاید نادرست با پردازش سلیقه ای گفت و شنودهایی است درباره همان زمینی که از چهار سال پیش انجمن را در کانون توجه قرار داده دریغ از یک اطلاع رسانی شفاف و روشنگری که سرانجام کار چه شد؟ چند مجمع بازرسان تشکیل شد ولی بدون پاسخ ماند حتا اعضای انجمن هم به درستی نمیدانند فقط هیات رییسه در جریان کم و کیف کار هست.
مردم مواردی را که به تازگی رخ داده را کنکاش میکنند و به پاسخ نمی رسند. موارد دهه های پیش را فقط وابستگان انجمن مطلع هستند آن هم اطلاعات ناقص جمع آوری از شنیده ها که هرچندگاهی در دایره می ریزند با هدف یا بدون هدف فقط برای اینکه از یاد نروند
اتفاقا انجمن در (گرداب سنت گرفتار شده با تفکر داییجان ناپلئونی است).