لوگو امرداد

پیروزی در سایه همکاری (بخش چهارم)

خسرو بهدین1خسرو بهدین: نیاکان خردمندمان نزدیک به یک‌صدوبیست سال پیش درکاروانسرای مشیرخلوت نهادی به نام انجمن زرتشتیان تهران با شماره ثبت 16 را تاسیس کردند.

شاید یکی از مهمترین دلایل تشکیل چنین نهادی، افزایش روزافزون مهاجرت زرتشتیان از سایر شهرهای زرتشتی‌نشین به پایتخت بوده است.

با نگاه به ترکیب هموندان انجمن زرتشتیان تهران در گردش‌های مختلف در می‌یابیم که تعداد زیادی از هموندان این انجمن را گلچینی از مدیران برجسته جامعه زرتشتی در دوران خود تشکیل داده است که هر کدام در زمینه کاری و تخصصی، از بهترین‌های زمان خود بوده‌اند و در خارج از جامعه زرتشتی نیز موجبات افتخار و خوش‌نامی زرتشتیان ایران نزد افکار عمومی عامه مردم کشور را بوجود آورده‌اند.

البته بارها دیده شده است که ترکیب این مدیران لایق جامعه زرتشتی در کنار هم، در برخی مواقع از کارایی لازم برخوردار نبوده است و در بعضی موارد نه تنها منجر به هم‌افزایی نشده است بلکه شاهد استهلاک و ناکارآمدی نیز بوده‌ایم.

گرچه در گردش‌های مختلف انجمن زرتشتیان تهران، نخبه‌های زرتشتی توانسته‌اند کارایی این انجمن را به‌طور چشمگیری بالاببرند ولی متاسفانه این موضوع همیشگی نبوده است.

چنانچه در گردش‌های مختلف انجمن زرتشتیان تهران افرادی نالایق و ناکارآمد با خصوصیات فکری و رفتاری کوتوله‌های سیاسی بارها و بارها با سواستفاده از جو سنتی حاکم بر جامعه زرتشتیان ایران و ضعف مشهود در عملکرد انجمن زرتشتیان تهران توانسته‌اند لابه‌لای مدیران موفق، چراغ خاموش و به‌راحتی، وارد هیات مدیره این انجمن شوند.

این افراد با وجود آنکه خود تفکری کاملا عقب‌مانده دارند اما به‌وسیله شعارهای به روز و مدرن، افکارعمومی زرتشتیان تهران را فریب می‌دهند.

کوتوله‌های سیاسی به علت عدم‌توانایی و نداشتن دانش و شجاعت لازم، هیچگاه نتوانستند کارکرد مفیدی در انجمن زرتشتیان تهران داشته باشند و همواره سعی نمودند در حاشیه انجمن حضور داشته باشند و با وارونه جلوه دادن واقعیات، افکار عمومی جامعه را نسبت به برخی از کارهای مفید و برخی از مدیران لایق گردش‌های مختلف تغییر داده و به جای آن خود را فردی خدمتگزار و توانمند جلوه دهند.

جالب اینکه در بیشتر موارد در این کار ناشایست، بسیار موفق عمل می‌نمایند و با شعارهای به‌روز خود و بیان نطق‌هایی احساسی و حماسی، توانسته‌اند طرفدارانی نیز در بین اقشار مختلف جامعه زرتشتی بدست آورند.

کوتوله‌های سیاسی هموند انجمن زرتشتیان تهران همانند ساکنان سرزمین لی‌لی پوت ، برخی مدیران کارآمد انجمن را مقصر جلوه می‌دهند که چرا تخم‌مرغ را از سر شکستند بلکه می‌بایست از ته، تخم‌مرغ شکسته شود.

جالب آنکه خودشان را همواره در حاشیه نگه می‌دارند و تنها شعار می‌دهند و اصلا برای شکستن تخم‌مرغ حتا از وسط نیز اقدامی نمی‌کنند.

کوتوله‌های سیاسی در گردش های مختلف، موجبات بدبینی و ناامیدی عامه زرتشتیان نسبت به کارکرد انجمن زرتشتیان تهران را بوجود آورده‌اند. این مورد خود‌به‌خود موجبات عدم‌تمایل برخی از نخبه‌های جامعه زرتشتی برای ثبت‌نام در انتخابات این انجمن را موجب شده است.

بنابراین یکی از مشکلات مشخص و قدیمی انجمن زرتشتیان تهران این است که برخی از نخبه‌های جامعه زرتشتی اصلا علاقه‌ای به حضور در هیات مدیره این انجمن را ندارند که با توجه به فرصت ثبت‌نام برای گردش 46 شایسته است چگونگی جذب این افراد مورد گفت‌وگو قرار گیرد و راهکاری برای آن اندیشه شود.

تجربه اما نشان داده، انجمن زرتشتیان تهران زمانی کارنامه درخشانی دارد که تمامی هموندان هیات مدیره،  همبستگی لازم را داشته باشند و همگی خود را جزیی جدایی‌ناپذیر از آن بدانند.

یکی دیگر از آفت‌هایی که سال‌هاست به جان انجمن زرتشتیان تهران افتاده است و با بی‌رحمی تمام درحال مکیدن خونش است این است که برخی از هموندانش در مواقعی تلاش می‌کنند تنها از خود و عملکردشان در انجمن نزد افکار عمومی دفاع کنند به جای اینکه از عملکرد این انجمن و نام بزرگ انجمن زرتشتیان تهران دفاع نمایند.

اینکه برخی از هموندان این انجمن حتا خودشان را بالاتر و برتر از انجمن زرتشتیان تهران بدانند بسیار ناشایست است و یکی از دلایل ایجاد تفرقه و عدم‌همبستگی است.

این موضوع خودبه‌خود موجب می‌شود که ناخداگاه به هموندان انجمن زرتشتیان تهران آموخته شود که از ترس عدم‌موفقیت تا آنجایی که امکان‌پذیر است هیچ کاری نکنند و انجام بسیاری از کارهای مهم را به گردش بعدی که دیگر خود در آن حضور ندارند موکول کنند چون خوب می‌دانند که وقتی کاری انجام نشود اشتباهی نیز رخ نمی‌دهد.

جامعه زرتشتیان ایران به علت گرفتاری در گرداب سنت، تنها عملکرد اشتباه انجمن زرتشتیان تهران را جرم و گناه می‌داند و عدم انجام کاری درست و مثبت را اصلا عملی ناشایست نمی‌داند. بنابراین برخی از هموندان این انجمن ترجیح می‌دهند هیچ کاری انجام ندهند تا عمرگردش آنها به سرآید .

شاید در هر گردش اتفاقاتی به این موضوع کمک کرده است و به برخی از هموندان آموخته است که خود سانسور باشند و تنها دست روی دست گذاشته و برای به پایان رسیدن عمر گردش خود، روزشماری کنند.

نمونه بارز این موضوع، کشمکش بسیار شدیدی بود که در میانه سال 1391 در زمینه تلاش گردش 42 انجمن زرتشتیان تهران برای خریداری ملکی مصادره‌ای در مجاورت ساختمان های مرکزی متعلق به خود، گریبانگیر این انجمن شد.

عدم‌همکاری و هم‌دلی هموندان و وجود این دیدگاه که دست‌روی‌دست گذاشتن بهتر از انجام کاری است که شاید در آن موفقیت حاصل نشود موجب شد که انجمن زرتشتیان تهران به نتیجه مطلوب نرسد و از خریدن ملک مذکور در انتهای کوچه کتابخانه یگانگی و پشت آشپزخانه آدریان که ارزش افزوده خوبی می‌توانست برای املاک مرکزی انجمن زرتشتیان تهران بوجود آورد، چشم‌پوشی کنند.

جامعه گرفتار در سنت زرتشتیان تهران مرتب از خود می‌پرسد که (انجمن زرتشتیان تهران برایمان چه کاری کرده است‌؟) متاسفانه بسیاری از دارندگان کارت هموندی انجمن زرتشتیان تهران هیچگاه از خودشان نمی‌پرسند که (من برای انجمن زرتشتیان تهران چه کاری انجام داده‌ام؟)

زرتشتی بودن و زرتشتی ماندن تاوان دارد. چنانچه نیاکان نیک‌اندیشمان این تاوان سنگین را پرداخت کرده و این امانت را به دست نسل حاضرسپرده‌اند. اکنون وظیفه تک‌تک همکیشان است که با مشارکت خود بخشی از این تاوان را پرداخت کنند.

زرتشتیان ساکن تهران شایسته است با هوشیاری و همکاری خود مانع از نفوذ کوتوله‌های سیاسی درلابه‌لای مدیران لایق به هیات‌مدیره انجمن زرتشتیان تهران شوند و با انتخاب شایسته خود، افرادی لایق را راهی ساختمان خیابان میرزا کوچک خان کنند تا به پیروزی دیگر در سایه همکاری دست یابند.

خسرو بهدین

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

8 پاسخ

  1. در یک تحیلی اجتماعی افراد جامعه را به چهار گروه بازیگر، هوچی‌گر، تماشاچی و بازی خراب کن تقسیم می‌کنند. همانطور که مشخص است نقش تاثیرگذار و مثبت افرادی هستند که بازیگر واقعی هستند و اتفاقا الزامی ندارد که حتما عضو یا کاندید هیات مدیره شوند.
    بلکه تمام کسانی که برای قبول مسوولیت پا پیش می‌گذارند یا در مجامع و انتخابات حضور فعال دارند و با تحلیل و شناخت رای آگاهانه می‌دهند بازیگران اصلی جامعه محسوب می شوند.
    گروه دوم که به هوچی‌گرها معروف هستند افرادی هستند که برای منافعی شخصی، اتفاقا حضور پرسر و صدایی داشته ولی به دلیل اینکه منافع شخصی را ارجح بر منافع جامعه می‌دانند نقشی منفی دارند.
    گروه سوم تماشاچیان کسانی هستند که کوچکترین تاثیری از خود نشان نداده و به نوعی جامعه را کنار گذاشته و صرفا تماشاچی اتفاقات آن هستند اگر چه شاید افراد توانمند و تاثیرگذاری هم در حیطه کاری خود باشند.
    و اما گروه چهارم یا بازی خراب کن ها اینها افرادی هستند اتفاقا بابرنامه و با ادعای باهوشی که بیشتر در پشت صحنه و مخفی سعی می‌کنند جامعه را در مسیری که فکر می‌کنند درست است هدایت کنند. مهمترین ایراد این گروه عدم شفافیت است که باعث می‌شود خردجمعی را به بازی گرفته و طبیعی است که منافع شخصی، زد و بندهای سیاسی و معامله و معامله گری و مهندسی کردن انتخاباتها برای رسیدن به اهدافشان ایشان را از منفی ترین افراد و موثر در روند نزولی جوامع تبدیل می کند.

    در شرایطی که با کمک فضای مجازی امکان فعالیت شفاف با تکیه بر حضور حداکثری مردم و بهره گیری از تمام ظرفیتهای جامعه برای شکل گیری یک انجمن قوی وجود دارد بیاییم بازیگران واقعی این عرصه باشیم.

    1. تقسیم جامعه به این سادگی نیست. کسی که انتقاد می‌کند و راهکار می‌دهد لزوما هوچی گر یا بازی خراب کن نیست. بلکه از دلسوزی و تجربه می‌نویسد و می‌گوید. بی تفاوت ها را نمی‌توان به سادگی علاقمند کرد. مشکل اصلی بازیگران هستند که کار تیمی و هم افزایی نمی‌کنند، وقت کافی نمی‌گذارند، و با عجله تصمیم گرفته و عمل می‌کنند.

    2. اتفاقا کسانی که انتقاد می کنند به این معناست که هم برای انجمن و هم اعضای انجمن ارزش قائل هستند و اگر با نیت اصلاح باشد اتفاقا بهترین بازیگران هستند و هیچ کس ایشان را در رده بازی خراب کن قرار نمی دهد. انتقاد و انتقادپذیری همواره یک ارزش هستند.

  2. با سپاس از یادداشت آقای بهدین و نکات آموزنده وی. جالب است که این کوتوله های سیاسی در صندلی هیات مدیره انجمن جا خوش کرده و اصرار دارند برای چند دوره، و حتی بیش از ۳ دوره متوالی مجاز، در هیات مدیره بمانند. درصورتیکه خوشنام ترین و موثرترین رییس های معاصر انجمن یک دوره خدمت کردند از جمله آقای رستم آبادان و آقای اله یار دانشمند.

  3. با درود به خسرو بهدین عزیز،
    با سپاس از نوشته هایت که میدانم و باور دارم که برای همبستگی بیشتر هازمان زرتشتی مینویسی.
    اما درباره نمونه ای که در نوشته خود مثال زدی و آنهم ملک کنار انجمن در گردش 42 بود، به دیدگاه من نخریدن ملک نتیجه درستی بود. همانطور که خودت هم نوشته بودی ملک “مصادره ای” بود و همین عنوان برای نخریدن آن کافی است.
    به امید روزهای روشن و نوید بخش برای انجمن تهران و بهروزی برای شما.

  4. برخی انجمنی ها آنقدر از جامعه فاصله می‌گیرند که حس مسئولیت و خویشکاری را از دست می‌دهند و در توهمات خود را بالاتر از بقیه می‌بینند. ایکاش روشی برای استیضاح این خود بزرگ بینان وجود داشت که فقط حرف زدند و به وعده های انتخاباتی خود عمل نکردند.

  5. در فضای سیاسی و اجتماعی امروز، استفاده از اصطلاحاتی مانند “کوتوله سیاسی” به‌عنوان ابزاری برای نقد، به‌ طور فزاینده‌ رایج شده است. اما آیا این روش نقد می‌تواند به بهبود شرایط کمک کند یا فقط به سطحی شدن بحث‌ها منجر می‌شود؟

    یکی از چالش‌ های اساسی در نقدها، عدم ارائه راهکار های عملی است. نقدهایی که تنها به برچسب‌زنی و تکرار مشکلات می‌پردازند، نه‌تنها کمکی به حل مسائل نمی‌کند، بلکه ممکن است به نوعی سردرگمی و ناامیدی در جامعه دامن بزنند. به‌ ویژه زمانی که این نقد ها به‌ صورت سریالی و بدون تحلیل عمیق منتشر می‌شوند، این سؤال پیش می‌آید که انگیزه واقعی نویسنده چیست؟ آیا هدف، آگاهی‌بخشی و اصلاح است یا برای جلب توجه به انتخابات پیش رو؟

    از سوی دیگر، انتخاب محدود از میان گزینه‌های محدود، چالشی است که با آن مواجه‌ هستیم. در چنین شرایطی، شفاف‌سازی می‌تواند ابزاری مؤثر باشد، اما تنها در صورتی که به‌ صورت بی‌طرفانه و متوازن انجام شود. شفاف‌سازی گزینشی، که بر اساس سلیقه یا منافع خاص صورت می‌گیرد، نه‌تنها عدالت را زیر سؤال می‌برد، بلکه اعتماد عمومی را نیز تضعیف می‌کند.

    برای نقد سازنده، لازم است که:

    راهکارهای عملی و مشخص ارائه شود. نقد بدون پیشنهاد، تنها به بیان مشکلات محدود می‌شود.

    اطلاعات دقیق و بی‌ طرفانه در اختیار جامعه قرار گیرد تا انتخاب‌ ها آگاهانه‌ تر انجام شود.

    نقد سازنده باید به‌ جای تمرکز بر برچسب‌زنی، به تحلیل عمیق‌ تر مشکلات و ارائه راه‌حل‌های واقعی بپردازد. این رویکرد نه‌ تنها به بهبود شرایط کمک می‌کند، بلکه اعتماد و مشارکت عمومی را نیز تقویت می‌کند.

    این مقالات سریالی گویی نویسنده یک کلمه سفارشی دریافت کرده و آن را در قالب جملات تنظیم می‌کند. این روند باعث می‌شود انگیزه واقعی نویسنده مشخص نباشد و محتوای منتشرشده بیشتر به یک الگوی تکراری شباهت داشته باشد

  6. شوربختانه در فضای هازمان زرتشتی و از گردشهای 39 به بعد واژه “نقد سازنده “بسیار رایج شده است و برای آن تحلیلها و تعاریف زیادی نوشته و بیان می شود. نیاز دیدم که بگویم اصولا در تعریف نقد و نگاه نقادانه واژه ای به نام “نقد سازنده” وجود ندارد. و اصلا منتقد آمده که یک مجموعه و فعالیت آن را باز و تحلیل کند و نقاط تاریک را نشان دهد. سازندگی به نقد هیچ گونه ارتباطی ندارد و تولید این واژه مجعول برای تنگ کردن فضای نقد و مسدود کردن صدای افرادی است که از زاویه دید خود به موضوع نگاه می کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1404-02-20