در خبرها خواندهایم که آیین گلابگیری کاشان به عنوان میراث ناملموس ایران، ثبت جهانی شده است؛ خبری که فرخنده و شادیآور است. اما آیین گلابگیری چه پیشینهای دارد و از چه زمانی آغاز شده است؟ در این گزارش به پاسخ این پرسشها میپردازیم.
گلابگیری کاشانیها از «گلِ سرخ» به دست میآید. گلِ سرخ، گل بومی ایران است. جهان، سدهها چشمبهراه ماند تا گل سرخ ما را بشناسد و بذر آن را با خود به دیگر سرزمینها ببرد. تاریخ به ما میگوید در زمان صفویه (سدهی دهم و آغاز سدهی یازدهم) بذر گل سرخ از ایران به اروپا بُرده شد و بدینگونه مردمان آن قاره، با عطر و بوی خوش گل سرخ ایران و زیبایی شگفتآورَش آشنا شدند.
اما جهان، گلابگیری ایران را بسیار زودتر از گل سرخ شناخت. از سدههای بسیار دور، در راهی جهانی که به آن «راهِ ابریشم» میگفتند، گلاب ایران به گوشهوکنار جهان بُرده میشد و بیگانگان نیز با این رهآورد (:سوغات) خوشعطر و بوی ایران آشنا میشدند. از اینرو در نزد بیگانگان، ایران با گلابهای بیمانندش هم شناخته میشد. در این میان، شاید هندیها و چینیها نخستین مردمانی بودند که گلاب ایران را شناختند و به کار بُردند.
دیرینگی شناخت و کاشت بذر گل سرخ در ایران به دوران باستان میرسد. از آن هزارههای دور ایرانیان با بذر این گلِ دلنواز آشنا بودند. سپستر دانشمندان گیاهشناس ایرانی که یکی از آنها پورِ سینا (سدهی پنجم) بود، راههای اسانسگیری از گیاهان را امتحان میکردند تا بدینگونه به داروهای گیاهی دست یابند و بیماران را درمان کنند. این آزمون و امتحان، سبب شد که آیین گلابگیری در میان ایرانیان پیوستگی (:تداوم) بیابد و هرگز فراموش نشود.
شاید نخستینباری که در ایران گلابگیری از گل سرخ گرفته شد، در فارس بوده است. این را سندهای تاریخی به ما میگویند. اما آوازهی گلابگیری کاشانیها (بهویژه در شهر قمصر) بسیار زود به همهی ایران و سپستر به گوشهوکنار جهان رسید.
این را هم بگوییم که کارشناسان و پژوهندگان، دیرینگی کاشت گل سرخ در ایران را به هفتهزار سال پیش میرسانند. اما گلابگیری روشی است که دیرینگیای دستِ کم هزارساله دارد.
قمصر و گلابگیری آن
قمصر اندکی کمتر از سی کیلومتر از شهر کاشان دوری دارد. خاک آن چنان مناسب بذرپاشی است که در این شهر، بهتر از هرجای دیگر در ایران، میتوان گل سرخ پرورش داد. پس بیسبب نیست که قمصریها در پرورش گل سرخ و گلابگیری از آن، پیشتاز هستند.
قمصر شهری کهن است. یافتههای باستانشناسی این شهر به دوران هخامنشیان میرسد. با اینهمه، نمیتوان تاریخی باریکبینانه (:دقیق) از باشندگی انسانِ روستانشین و شهرنشین در قمصر و ساخت این شهر، عنوان کرد. باستانشناسان و پژوهندگان همین اندازه میدانند که قمصر در روزگار باستانی ایران جایی برای زندگی بوده است. اما این که نام «قمصر» به چه معناست؟ باز، شاید نتوان به درستی آن را معنا کرد و تنها گفته شده که این واژه با کاریز (یا همان قنات) پیوند معنایی دارد. پس قمصر از همان آغازِ شهرنشینیاش با آب و فراوانی آن آشنا بوده است.
ردِ پای تاریخ در قمصرِ کاشان بسیار است و از زمان سلجوقیان تا صفویان و دورههای پس از آن، جایی برای رفتوآمد فرمانروایان و لشکرکشیها و رویدادهای سیاسی بوده است.
از قمصر نمیتوان یاد کرد و سخنی از آبوهوای خوش آن نگفت. آن هوای جانبخش از فراوانی باغهای قمصر است. آن مردم گلپسند، با آبوهوای رشکبرانگیزشان، با گویشی سخن میگویند که بسیار کهن است و اندکی با گویش کاشانیها تفاوت دارد.
روش گلابگیری کاشانیها
بازگردیم به گل سرخهای کاشان و قمصر و گلابگیری آن.
در ماه اردیبهشت بوی گل سرخ قمصر همهجا پراکنده و سرمستکننده میشود. اردیبهشت، ماه گلابگیری قمصریها و کاشانیهاست. در این گلابگیری که خود آیینی باشُکوه است، آیینی برگزار میشود که کاشانیها نام «جشن» بدان دادهاند. بهراستی هم جشنی کممانند در جهان است.
کاشانیها از نیمههای اردیبهشتماه کار گلابگیری را آغاز میکنند و تا پایان بهار سرگرم آن هستند. در این بازهی زمانی، بهترین و مرغوبترین گلها را در کاشان میتوان دید و تماشاگر کارِ دلانگیز گلابگیری در این شهر و روستاهای پیرامون آن و دیگر شهرهای آن گستره بود. از قمصر و نیاسر گرفته تا مشهدِ اردهال، همه و همه در ماه اردیبهشت و خرداد سرشار از عطر گل است و کارگاههای گلابگیری در کار و کوششِ پیوسته.
برای گلابگیری، نخست در فصل بهار گلهای سرخ را دستهدسته میچینند و سپس آنها را به کارگاههای گلابگیری میبرند و در دیگهای مسیای میریزند که لولههایی به آنها وصل است. بخار از آن لولهها گذر میکند و درون محفظهای از آب سرد میریزد و بدینگونه گلاب به دست میآید. در روش سنتی، برای هر کیلوگرم گل سرخ، یک لیتر آب در دیگ مسی ریخته میشود. این دیگها تا 50 کیلوگرم ظرفیت نگهداری گل سرخ را دارند و با درپوشی مسی بسته شدهاند.
فرایند گلابگیری چنان است که هم دیدنی است و هم گلابی که از آن به دست میآید به کار درمان و خوراک میآید. بیسبب نیست که این فراوردهی ناب کاشانی در جهان آوازهی بسیار دارد و اکنون نیز در شمار میراث ناملموس ایران، ثبت جهانی شده است. گلابی که در فصل بهار با آیینی زیبا به دست میآید و در فصلهای دیگر (که خبری از بهار نیست) از عطر و بو و سودمندیهای خوراکی و درمانگری آن بهره بُرده میشود، در سرتاسر سال همراه سفره و آشپزخانهی خانههای ایرانیان است، چه بهار باشد، چه فصلهای دیگر! همان سخنی که زیباترش را از زبان «مولانا» شنیدهایم:
چون که گُل بگذشت و گلشن شد خراب
بوی گُل را از کِه یابیم؟ از گلاب!
و چه بهتر که گلابمان، گلاب کاشان باشد!
یارینامه: گزارش ایرنا (29 فروردین 1402)؛ تارنماهای فرارو و کجارو.