کورش نیکنام را باید فردی میهندوست دانست که دل در گِرو ایران داشت و به آن عشق میورزید و تا واپسین روزهای زندگانی خویش دست از کوشش برای شناسایی ایران به جوانان و آگاهیرسانی در راه فرهنگ ایرانی برنداشت.
زندهیاد کورش نیکنام شاید نیاز به شناسایی (معرفی) در کشور نداشته باشد. زیرا در میان جامعه زرتشتی که کامل شناخته شده بود و برای جوانان میهندوست کشور به انگیزهی چاپ بی شمار کتابهایش در زمینهی تاریخ و فرهنگ ایرانی به ویژه آیین مَزدیَسنا(زرتشتی)کمابیش نامدار و پرآوازه بود. مهم تر از همه،این که او نماینده مجلس در دورهی هفتم بود و شناخت بیشتری به سبب پیشۀ نمایندگی از او برجای مانده است.
در این جستار کوتاه نگارنده تنها به بخش علمی و اجرایی زنده یاد دکتر کورش نیکنام در مجلس شورای اسلامی می پردازد و به جنبه موبدی او کاری ندارد. همچنین آشنایی نگارنده با زنده یاد دکتر نیکنام به اوایل دهه هشتاد خورشیدی بر می گردد و از آن هنگام تا زمان درگذشت او در اَردیبهشت ماه سال گذشته،پیوند ما هیچ گاه کم رنگ یا قطع نشده بود.
اما پیش از پرداختن به شادرُوان دکتر نیکنام،در سخنانی کوتاه باید گفت که سال گذشته که او پرواز کرد، نگارنده بر اثر مصدومیت و آسیب جدی بدنی تا چندین ماه نتوانستم یادی از او کرده و سخنی به میان آورم.
یکی از ارزشمندترین و ماندگارترین کارهای زندهیاد دکتر نیکنام زمان نمایندگی او در مجلس بود. زمانی که نگارنده برای آبگیری سد سیوند در نزدیکی میراث جهانی پاسارگاد در سرزمین همیشه جاوید پارس به همراه برخی از انجمنهای مردمنهاد فعالیت ملی میکردم، او جدا از پشتیبانی از کوششهای ما در دستینهکردن (امضا) برای پیشگیری از راهاندازی سد سیوند پیشگام بود و به یاد دارم که در مجلس که رفتم از میان همهی نمایندگان تنها او و نماینده مردم ایلام در آن دوره، بیانیه ملی را دستینه کردند.
از دیگر کارهای ماندگار و ارزشمند شادرُوان دکتر نیکنام پیگیری نام و نشان صلیب سرخ ایرانی که با نام هلال احمر تغییر پیدا کرده بود که در سخنرانی در مجلس به درستی به این موضوع اشاره کرده و در جستاری بلند در هفته امرداد بازتاب یافته بود. همچنین زنده یاد نیکنام پیگیر برگرداندن نُماد ایرانی تندیس شیر و خورشید و بر گرداندن آن به سر در مجلس شورای اسلامی بود. اینگونه فعالیتها و کنشهای ملی و میراث فرهنگی کورش نیکنام بود که در ذهن ایران دوستان و دوستداران میراث فرهنگی کشور او را پرآوازه کرده و سبب ماندگاری او شد. همچنین افتادگی و فروتنی او و اخلاق نیکو و برخورد وی با جوانان به ویژه برای افرادی همانند من که غیرزرتشتی، ولی میهنپرست است سبب پیوند و دوستی دیرین با او شده بود.
بخش دیگر فعالیتهای زندهیاد دکتر نیکنام،پژوهشهای او در زمینهی تاریخ و فرهنگ آیین مَزدیَسنا (زرتشتی)بود که با چاپ کتابهای علمی، خود را ماندگار کرد. کتابهایی همانند از نوروز تا نوروز (جشن های ایرانی)، آیین اختیار، یادگار دیرین، اندرزنامه زرتشت، گاتها نغمههای ایران باستان، زرتشت و مزدیسنان و غیره بوده که در شناخت و شناسایی آیین مزدیسنا در میان جوانان بسیار تاثیرگذار بود.
در پایان یادگویهای (خاطره) کوتاه از زندهیاد کورش نیکنام در شهر راز، شیراز که آن را همیشه برای من ماندگار کرد. در اوایل دهه نود خورشیدی نگارنده که دبیری انجمن مهرگان را سالهاست بر دوش داشته و در برپایی جشنهای ایرانی دو دهه کوشیده است در مهرماه که در تدارک جشن مهرگان بودیم، با خبر شدیم که دکتر نیکنام به شیراز آمده است و از او برای باشندگی در جشن مهرگان دعوت کرده و او با رویی خوش و فروتنانه پذیرفت و میهمان ما در جشن مهرگان بود و پس از پایان آیین جشن مهرگان، او به پرسشهای باشندگان در زمینه آیین مزدیسنا با فروتنی پاسخ داد و یادگویهای ماندگار برای ما و دوستان شیرازی برجای گذاشت.
نگاره این یادداشت، یادگار همان روز جشن مهرگان در شیراز به همراه همسر ارجمند او بود.
یادش گرامی، روانشان به شادی و در آرامش باد و سرای روشنایی جایگاهشان.ایدون بادا، ایدون ترج بادا
*پژوهشگر تاریخ ایران و میراث فرهنگی-کُنشگر میراث فرهنگی و گردشگری