چندیست خبرهایی از بهکار انداختن لودرها در محوطهی باستانی و کاوشی «کُنار صندل» جیرفت در استان کرمان، به گوش میرسد. داستان اینگونه است که دهیار کُنارصندل، به خواست و ارادهی خود تصمیم گرفته بود که با ویران کردن محوطهی تمدنی 5000 ساله، برای مردم روستایش ورزشگاه بسازد! زمانی هم که از او پرسیده بودند: چرا میراثی تمدنی را ویران میکند؟ پاسخ داده بود: «برای من مردم مهم هستند، نه ثبت جهانی محوطهی باستانی»!! (انتخاب- 11 خردادماه 1404).
دهیار کُنارصندل حتا ادعا کرده بود که «خطایی انجام نداده است و براساس طرح هادی ورزشگاه میسازد» (خبرگزاری کرمان نو- 10 خردادماه). هرچند شنیدهها حاکی از آن است که میراث فرهنگی جیرفت از دهیار کُنارصندل شکایت قضایی کرده است (گزارش کرمان نو)، اما مساله آن است که این محوطهی باستانی و بسیار مهم، مدتهاست که به حال خود رها شده است.
تارنمای انتخاب در اشاره به کارِ سرخودِ دهیار کُنارصندل و سخن او که: «برای او مردم مهم هستند، نه محوطهی باسانی»، نوشته است: «او دربارهی کدام مردم حرف میزند؟ لودرها کارشان را شبانه پیش بردهاند، یکهفتهای میشود که مشغول کارند و مخالفتهای پایگاه میراث ملی جیرفت راه به جایی نبرده و مثل همیشه از مسوولان بالادستی وزارتخانه هم خبری نیست. حالا تپه کنارصندل پُر از تکههای سفال شده و تخریبی سازمانیافته در قلب نشانههای تمدن “ارته” رخ داده است؛ بدون اینکه کسی کاری کند. جیرفت قرار بود جهانی شود، قرار بود تاریخ بینالنهرین را تغییر دهد، قرار بود از تمدنی ارزشمند بگوید؛ حالا اما لودرها کنارصندل را شخم زدهاند، همانطورکه دو دهه پیش حفاران غیرمجاز سوراخسوراخش کردند و همانطور که ۲۰ سال به حال خود رها شد و همانطورکه امروز کسی دم نمیزند و به تخریب نشانههای یک تمدن بزرگ واکنشی نشان نمیدهد» (انتخاب- 11 خرداد 1404).
گفتنی است که چند وقت پیش در نشست «شبهای بخارا» که در جیرفت و به نام «شب جیرفت» برگزار میشد (27 اردیبهشت 1404)، یکی از باشندگان – قادر شیروانی- از علی دهباشی- برگزارکنندهی نشست- درخواست کرد که چند دقیقهای سخن بگوید. آنجا بود که «همهی حاضران دانستند که وضعیت جیرفت خوب نیست. درستترش این است که بگوییم وضعیت جیرفت بهعنوان یک محوطهی باستانی بسیار مهم، نگرانکننده است. شیروانی از بیمِهریها گفت و اینکه کنارصندل هنوز عرصه و حریم مصوب ندارد. او از مشکلات حقوقی کنارصندل گفت. از بیتوجهی به حفاظت این محوطه گفت. همه شنیدند و گذشت» (تارنمای انتخاب).
اکنون دهیار کُنارصندل از طرح هادی برای روستایش سخن میگوید (طرح هادی به طرحی گفته میشود که برای ساماندهی و اصلاح بافت شهرها و روستاها، و همچنین مشخص کردن چگونگی استفاده از زمین برای کارهای گوناگون مانند مسکونی، تجاری و کشاورزی به کار میرود). خبرگزاری کرمان نو، در اشاره به طرح هادی نوشته است: «طرح توسعه با موازین طرح هادی روستا که مستقیماً با تخریب هویت تاریخی روبروست، نامش را نمیتوان توسعه گذاشت که یک عقبافتادگی تاریخ است».
مسالهی دیگر که پیامد این کار دهیار کُنارصندل است، بهخطر افتادن ثبت جهانی تپهی کُنارصندل جیرفت است. ابراهیم بشارتی، فرنشین پایگاه حفاظت از میراثفرهنگی جیرفت، در اینباره گفته است: «این حجم از تخریب اقدام برای ثبت جهانی تپه کنارصندل را با مشکل مواجه میکند… آنها بدون توجه به تاریخ و تمدن کنارصندل و آثار این تخریب بر ثبت جهانی این اثر فقط به دنبال احداث یک سالن ورزشی هستند » (گزارش کرمان نو)
نگاهی دیگر به محوطهی باستانی کُنارصندل
میثم شهسواری هموند هیات علمی گروه باستانشناسی دانشگاه جیرفت دربارهی محوطهی باستانی کُنارصندل و ارزش کممانند آن گفته است: «تا چندی پیش، درست در ورودی روستای کنارصندل از سوی جیرفت، سر سهراه عنبرآباد، سمت راست جاده، یک زمین خالی رُسی وسیع به چشم میخورد که غیر از گورستانی چیز دیگری بر سطح وجود نداشت. این محدوده، یک تپهی باستانی است که بخشی از محوطهی کنارصندل و واقع در عرصهی بلافصل آن است که از قضا اهمیتی دوچندان دارد برای اینکه به دورهای متفاوت از تپههای کنارصندل متعلق است؛ به میانههای هزارهی یکم پیش از میلاد (سه هزار سال پیش) یا عصر آهن و تا دورههای هخامنشی و پارتی. به سخن دیگر، در کنارصندل از جنوب به شمال، با سفری از قدیم به جدید روبهرو هستیم، یعنی از هزارهی سوم پیش از میلاد (پنج هزار سال پیش) یا عصر مفرغ در تپهی جنوبی و محدودهی اطراف آن و سپس تپهی شمالی و محدودهی آن و سپس تپهی یاد شده که این هر سه به یکدیگر پیوستهاند و نشاندهندهی توالی تاریخ در این محدوده است. اکنون بخش بزرگی از این تپه را دهیاری روستای کنارصندل تسطیح کرده، درخت و زمین چمن و ساخته است! این یعنی ویرانی و ازدسترفتن این بخش» (کرمان نو- 10 خرداد)
سخنانی شگفت!
دهیار کُنارصندل که چنین دسته گُلی به آب داده است، بهادر جوشنی نام دارد. تارنمای کرمان نو با او گفتوگو کرده است. جوشنی در این گفتوگو گفته است: «من میخواهم روستا ساماندهی شود. مردم از من آب، برق، گاز و توسعه میخواهند. این موضوع را از سه وزیر که از کنارصندل بازدید داشتند، مطالبه کردم. روستایی که پانصد خانوار دارد، اگر اعلام شود که کل روستا عرصهی تاریخی است، تنها راهکاری که بیشتر پیش پای ما وجود دارد این است که روستا تخلیه شود و شهرک جدیدی احداث گردد. در کنار حفظ میراثفرهنگی، این روستا هم باید توسعه داشته باشد. روستایی که ۵۰۰ خانوار دارد و هر خانوار ۴ تا ۵ فرزند دارد؛ این خانوادهها میخواهند ساختوساز کنند و از دهیار راه، جاده، زیرساخت و تاسیسات میخواهند».
او اشاره میکند تاکنون میراثفرهنگی هیچگونه کاری برای حل این مشکل انجام نداده است و میافزاید: «خواستهی من این است که هم میراث حفظ شود و هم اینکه مردم ضرر نکنند. بیست سال است که تعیین عرصه و حریم این محوطه تاریخی به طول انجامیده است. این موضوع، روستا را قفل کرده و اجازهی هیچگونه توسعهای به روستا داده نشده است».
دهیار روستای کنار صندل در پاسخ به اینکه آیا دغدغهی ثبت جهانی کنارصندل را دارد، گفت: «دغدغهٔ اول من مشکلات مردم است. اول مشکلات مردم، بعد ثبت جهانی. طبق مصوبههی طرح هادی کار انجام میدهم، طبق نقشه در حال ساخت یک مجموعهٔ ورزشی در روستا هستم». (تارنمای کرمان نو)
اینکه جوشنی نگران توسعهی روستای خود است، البته خوب است، اما آیا این توسعه باید به بهای ویرانی تمدنی بشری انجام بگیرد؟ آیا او پیش از انجام کار ویرانگر خود و انداختن لودرها به جان محوطه، نباید اجازهی این کار را از مسوولان میگرفت؟
باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از قادر شیروانی مسوول پایگاه میراث فرهنگی شهرستان جیرفت نوشته است: «هر مصوبهای برای ساخت و ساز در اماکن تاریخی نیاز به تایید شورای فنی میراث فرهنگی دارد، این مصوبه بدون حضور نماینده میراث فرهنگی اخذ و به صراحت اعلام شده که نماینده میراث فرهنگی در جلسه مربوط به مصوبه مذکور حضور نداشته است.
وی اضافه کرد: برای همین قسمت که در حال تخریب است تا ورزشگاه بسازند یک بار نیز قبلا حکم قضایی گرفته شده است و حکم جلب دهیار نیز صادر شد اما با وساطت فرماندار سابق حکم جلب اجرا نشد» (باشگاه خبرنگاران جوان- 11 خرداد 1404).
نکتهی مهمتر آن است که محوطهی باستانیای به آن اهمیت چنان رها شده است که دهیار روستایی به خود اجازه میدهد که در آن دست ببرد و ویرانش کند!
به هر روی اکنون سرنوشت محوطهای 5000 ساله که قرار بود ثبت جهانی بشود، به دست دهیار روستای کُنار صندل افتاده است! هرچند مسوولان میراث فرهنگی برای بازداشتن او از ویرانی بیشتر، کارهایی انجام دادهاند. امیدواریم این کارها «نوشداروی پس از مرگ سهراب» نباشد!