همچنان امید است فروهر که، ارتباط انسان و اهورامزدا است و در واقع بخشی از اهورامزدا در وجود انسانها است، کمک کار و راهنمای زندگی همه باشد. بیتعارف، دقیق و بدون ملاحظه با هیچ گروه یا هیچ فردی، باید عرض شود که: نابود باد شرارت بی حد و حصر متخاصمان، حرکتهای غیرمنطقی به بهانههای نامربوط و نابود باد ایده و صاحبان ایدههای واهی و گول زننده که دست به جنایت میزنند و متوجه نیستند که چشمان عقاب گونه ما همواره باز است و مانند میلیونها ایرانی خردمند و وطنپرست که دیگر هرگز فریب نمیخورند، فریب نمیخوریم. تجاوزهای غیرمنطقی و بسیار گسترده با کارگردانهای دیوانهای که در دنیا محکوم شدهاند و حکم بازداشت جهانی دارند و کارنامه درخشانشان غزه است و کشتار کودکان و نسل کشی که بر جهان ثابت شده است و یا فردی که در اثر عقدههای روانی و فاشیستیاش، چندین حکم را بعد از ورود به ریاست جمهوریاش امضا میکند که تعدادی از آنها از سوی قضات در ایالتهای مختلف متوقف میشود و یا منجر به جنگ تعرفهها در جهان میشود که بعد از مدت کوتاهی با ابراز پشیمانی از جنونش عقب نشینی مینماید و در مجموع با انتقام جوییهای کودکانهشان به تجاوزهایشان ادامه میدهند، به هیچ وجه قابل قبول نیست.
بسیار واضح است که در شرایط سختی قرار داریم و فشارهای اقتصادی و روانی زیادی بر روی کشورمان بخاطر همین ایدههای تجاوزگرانهای که در جهان وجود دارد که واقعا با آنها سالها در مبارزه بودهایم، روبرو هستیم و این موارد باعث شده است که به این نقطه خاص برسیم. ولی این مسايل باعث نمیشود که هر نابخردی با ناجوانمردی اینگونه با ما برخورد کرده و قدرت جوانمردان، دانشمندان و سیاستمداران این کشور عزیز را نادیده بگیرند، زیرا این شیران خفته در مقابل هر تجاوزی از سوی دیوانگان آرام نخواهند نشست و همواره ابتکار عمل و تصمیمگیری دردست هموطنان عزیزمان به منظور بهبود اوضاع خواهد بود. متاسفانه همانگونه که کم خردی و درست نبودن تعاملات و عدم خردمندی کامل در معاملات کوچک نیز گاهی اوقات در بین انسانها دیده میشود، همین برخورد و محاسبات غلط در محاسبات سیاسی دولتهای بزرگ در جهان نیز دیده میشود که بایستی خردمندانه و در اوج قدرت و خبرگی در مقابل آن ایستادگی کنیم و تجاوزات فعلی را خنثی کنیم.
سابقه اتفاقات کوچک و بزرگ ناهنجار و غیر منطقی در جهان چنانچه مورد بررسی قرار گیرد، به نتایج مشابهای دست مییابیم که انسانهای کاملا بیمار باعث این وقایع شدهاند و هیچ نفرات بعدی در آن کشورها این جنایات و تعرضها را تایید نخواهند کرد و ادامه نخواهند داد؛ و در عین حال واضح است که گروه مقاومت و بازسازی با خبرگی بیش از پیش و با شجاعت فراوان اقدام به بازسازی و بهسازی هر چه دقیقتر تمامی نیازهای کشور بنمایند و گرفتار جو پر فشار متجاوزان فعلی نشده و همواره با حداکثر توان خود، نیات خیر خود را جلو ببرند و باعث شوند که مشکلات بزودی مرتفع شود. روشنگری و اطلاعرسانی در میان خبرگان و نهایتا سایر اقشار جامعه، بخش دیگری از وظایف خبرگان است که این مقاله اصرار بر تاکید و یادآوری آن را دارد. باکمی اندیشیدن و عمیق نگری به اعلامیهها، تفسیرها و توجیههای مختلف در افکار عمومی برای تجاوزهای حاضر، باید پی به واقعیتها برده و بر مبنای راه درست حرکت کرده و مسیر واقعی را تشخیص و به دیگران توصیه نمود.
چگونه به اینجا رسیدیم؟ تحلیل و پاسخهای گوناگونی میتوان به این پرسش داد، ولی شاید به مطالبی که در زیر ملاحظه خواهید نمود، اکثر خوانندگان بتوانند تاییدی داشته باشند. ما در زمان ساسانیان با ۴۰۰ میلیون نفر جمعیت که ۸۰٪ جمعیت جهان را تشکیل میدادیم، بزرگترین قدرت سیاسی، فرهنگی و نظامی جهان را طی چند صدسال در اختیار داشتیم که این خود علاوه بر هزاران سال قبل برتری ایرانیان در جهان بوده است. طی چند ده سال پایان حکومت ساسانیان با اشتباهات بسیار زیاد و سیاست کاملاً اشتباه، آسیبهایی در اثر فروپاشی به ملت رشید ایران وارد ساختند؛ و اینک با نگرشی منطقی میتوانیم ساختاری قوی، بر خواسته از نیاز یک ابرقدرتی که بهتدریج در حال شکلگیری بوده و همچنین با نیروهای نیابتی و با حداقل امکانات در حال رقابت با قدرتهای ثروتمند و پر اسلحه جهان بهراحتی در حال رقابت است و با اندیشه برتر خود را نشان داده است را شاهد باشیم. خبرگان، روشنفکران و اقشار عادی جامعه که با این دو گروه در ارتباط هستند، بهراحتی متوجه این روند، دشوار و در جهت قدرتمند شدن قرار دارند و دم از سختی کار برنمیآورند و میدانند که آیندهاش قدرتی زبانزد در جهان از سوی ملتی هوشمند و خبره در ایرانی بزرگ خواهد بود و وای از انسانهایی با کمدقتی ناله و فریادشان گوش فلک را کر کرده است که آب نیست و برق نیست و نان کم است و نمیدانند چه راه پرشکوهی به سمت پشتبام جهان برمیدارند و قرار است یکبار دیگر ایران بزرگ، بزرگی خود را به جهانیان نشان دهد. باکمی دقت میتوان انگیزه حسادت و خصومت این دو مهاجم را تشخیص داد، دو حبابی که یکی حکم جلاد صفتیاش را دادگاه لاهه صادر کرده است و دیگری را که در آمریکا همه نکوهشش میکنند و سیاستهای شکستخوردهاش را مردمان تقبیح میکنند و تقریبا میتوان گفت پس از مرگ این دو دیوانه، شاید جانشینی نداشته باشند.
هدف از این ادبیات، آن است که بپذیریم تا روندهایی که بهسختی در حال شکلگیری هستند، بهراحتی از بین نرفته و هیچ امری در این کشور وابسته به دلیر مردانی که در ایجاد آن ساختارها نقش داشتهاند نیست و این در حالی است که ساختارهای بهدستآمده در اثر قدرتنمایی قهرمانان این مرزوبوم بوده است و شکلگرفته است و بسیار مستحکم است و دیگران بایستی به آن ادامه دهند. توضیح دیگر اینکه با توجه به ساختار مستحکمی که بهمرورزمان تا امروز و این لحظه شکلگرفته است، شاهد آن هستیم که تا چه میزان در مجموعه ایران بزرگ قدرتنمایی نموده و در مقابل این دو حباب شرور و سایر متخاصمان بهخوبی دوام خواهیم آورد و باید آن را حفظ و توانمندتر نماییم. ساختار به وجود آمده تاکنون درخور اقتدار ایران بزرگ است و خبرگان و روشنفکران به یاری سایر اقشار آگاه، موظفاند افزون بر مستحکمتر کردن آن ایران بزرگ را حمایت نمایند. موضوع دیگر اینکه این سرزمین دارای میلیونها آرش کمانگیر و امیرکبیرها است و نیازی به هیچ بیگانهای برای پیشرفت و توسعه ندارد. برهه دیگری از بلوغ سیاسی و اجتماعی را در کشور شاهد هستیم که باذکاوت اقشار مختلف جامعه بهویژه خبرگان جامعه که وظیفه آگاهیرسانی و روشنگری در جامعه را دارند، باید بتوانیم گامهای ترقی را بدون تشنج طی نماییم. دیدگاه بر آن است که اندیشه برتر و قابلاجراتر و آن نظریهای که دارای مزیت رقابتی بالاتری است و خبرگان، روشنفکران و اقشار بیشتری به آن، بله میگویند و آن را قابلاجرا شدنتر میبینند، موفقتر بوده و این رقابت کاملا سالم ایدههای برتر بایستی ادامه یابد، در این برهه بسیار سخت و امید است با این ادبیات بتوانیم کلامی مناسب و راهکاری سودمند را ارایه داده باشیم. واقعا بیندیشید، مقابله با چنین دشمنان سرسخت تادندانمسلح به پیشرفتهترین سلاحها و بمبهای ۱۵ تنی، بااینهمه تبلیغات پوشالی، برعلیه ملتی که میخواهد ثابت کند که در جهان مطرح است و از هیچ قدرتی نمیترسد و کمتر از هیچ قدرتی نیست، چقدر دشوار است. سعی میشود در مقالات بعدی دیدگاهها و راهکارها بیشتر موردبحث و بررسی قرار گیرد. پاینده باد ایران بزرگ از غزه تا تاجیکستان.