آیین رونمایی از کتاب «کشور هفتم» نوشتهی فرشاد فرشیدراد پژوهشگر تاریخ و جغرافیا در انجمن هماندیشان ایران فرهنگی با باشندگی شماری از دوستداران تاریخ و فرهنگ ایران برگزار شد. در این نشست نویسنده به بررسی هفتکشور در جغرافیای کهن ایرانی پرداخت.
چکیدهی متن سخنرانی دکتر فرشاد فرشیدراد در دنباله آمده است.
«در ابتدای سخن باید بگویم که جغرافیا، در زمره نخستین دانشها، از روزهای آغازین زندگی انسان پیوسته با او همراه بوده است. از یافتن خوراک گرفته تا خانهسازی، جنگها، سفرها، کوچها، مسیریابی شکار، گریز از گرما و سرما، شناسایی اقلیم، آب و هوا، کشاورزی و موارد دیگر هر کدام به گونهای از قدیم با جغرافیا پیوند دارند. از اینرو دیرینشناسان، جغرافیا را دانشی دانستهاند که مادر همه دانشهای بشری است.
دانشمندان قدیم در جغرافیا، کتابهای فراوانی نوشتهاند و نقشههای باستانی حتا روی الواح گلی بدست آمده است. همچنان که میدانیم پادشاهان کهن ایرانی بعد از ستایش یزدان به دقت سرزمینهای زیر فرمانروایی خود را در صخرهها مینگاشتند و گستره دولت خویش را تعریف میکردند. که همین نشان از کاربرد وسیع این دانش در آنزمانها دارد.
اما آنگونه که معروف است و در مغزها جا افتاده است جغرافیای علمی به همراه ترسیم نقشههای اولیه، ابتدا از یونان باستان و در آثار دانشمندانی چون بطلمیوس دیده شده و بعد از آن همراه با فن ترجمه، به متون ایرانی راه یافته است و از اینرو امروزه اساس جغرافیای ایرانی را از مکتب یونانی گمان بردهاند! و عقیده دارند همانطور که یونانیان، تقسیمات زمین را به صورت اقلیمی و مداری ازخط استوا تا مدار قطبی به هفت اقلیم تقسیم کرده بودند. همین تقسیمات هفت اقلیمی در جغرافیای ایرانی و اسلامی نیز دیده میشود. بر این پایه سرزمینهایی که در جغرافیای قدیم از آن نامبرده شده در محدوده هفت اقلیم و ازشمال آفریقا تا هند و بخشهایی از چین بوده است و نه بیش از آن!
دانشمندان را گمان بر این است که مردمان قدیم آگاهی چندانی از سرزمینها و قارههای دیگر نداشته و از جنوب آفریقا، استرالیا، قطبین جنوب و شمال، آمریکا و جزایر و اقیانوسهای دوردست بیخبر بودهاند.
اما با نگاه ژرفتر در متون کهن ایرانی میابیم که مکتب فراموش شده دانش ایرانی از دانشهای یونانی جداست و در آثار ایرانی هنوز رگههایی از اندیشههای کهن جغرافیای ایرانی به چشم میخورد. به گونهای که بر خلاف متون یونانی، ایرانیان نه تنها سرزمینهای آسیا و اروپا را میشناختند! که افزون بر آن سرزمینهای آمریکا، و دو قطب زمین را هم به دقت تعریف و از آن آگاه بودهاند.!
در این زمان کوتاه اجازه دهید نمونهای در تقسیمات جغرافیای کهن ایرانی را بیاوریم و آنرا با تقسیمات جغرافیایی هفت اقلیمی مقایسه کنیم اگر چه این متون تا کنون چون مروارید گرانبهایی در صدف فراموشی زمان پنهان بودهاند اما امروز پدیدار شدهاند. و اینجانب در گفتارها و نوشتارهای خود برای نخستین بار و در دو کتاب جغرافیای کهن و کشور هفتم کوشیدهام تا پژوهشهایی را در روشن شدن حقایق این دانشها بیاورم.
همانطور که گفتیم بر خلاف یونانیان که در تقسیمات زمین، تنها هفت اقلیم آب و هوایی از استوا (ناحیه گرم) بطرف شمال تا مدار زیر قطبی (ناحیه سرد) را به صورت موازی در هفت بخش روی هم آوردهاند. و این محدوده را از شمال آفریقا و اروپا و تا آسیا شناخته بودند. اما در مکتب کهن ایرانی که احتمالا تا پیش از نهضت ترجمه کتابهای یونانی (در دوره عباسیان) هنوز در دانشگاه جندیشابور تدریس میشده است روش تقسیمات جغرافیایی مداری نبوده و ایرانیان از روش تقسیمات نصفالنهاری ( نیمروزی) بر مبنای تابش آفتاب استفاده میکردند. که در این روش، تمامی قارههای زمین به همراه گردش زمین رخ مینماید.!
هم در متنی از کتاب بندهشن به زبان پهلوی و هم در متنی از کتاب اعلاق النفیسه ابنرسته اصفهانی روش تقسیم جغرافیایی زمین به صورتی کاملا متمایز و همراه با گردش آفتاب توضیح داده شده است که بصورت ساده شده در اینجا توضیح میدهیم:
برای نمونه در بندهشن 1 و در جایی که از زیگ گیهان سخن میگوید مطالبی در تقسیمات زمین مینویسد که در اینجا به زبان ساده میآوریم.
در این متن آمده است:
1- از روز بلند به روز کوتاه را شرق کشور ارزه گویند (ارزه به معنی روز، سرزمینهایی که در طلوع آفتاب قرار دارند مانند چین و ژاپن)
2- از روز کوتاه به روز کوتاه را نیمروز گویند (سرزمینهایی که در هنگام ظهر و در میانه قرار دارند) شامل دو کشور فردفش و ویدفش (نواحی ایران و آسیای میانه)
3- و از روز کوتاه به روز بلند را کشور سوه گویند (سوه یا شوه یا شب سرزمینهایی که در غروب و شب قرار میگیرند شامل کشورهای آفریقا و شمال اروپا)
4- و از روز بلند به روز بلند را اپاختر، دو کشور ورو برشن و ورور گرشن نامگذاری کردند (سرزمینهایی که در نیمه شب و هنگام طلوع اختران قرار میگیرند، یعنی دو قاره آمریکای شمالی و جنوبی)
و در آخر سرزمینی بر فراز همه این 6 کشور به نام خونیرس نام برده شده که چون افسری بر سر جهان است که نیمی در روز و نیمی در شب قرار دارد ( سخن از قاره کهن قطبی که بیش از 10 هزار سال است نابود شده و به سردی گراییده است!)
همانطور که ملاحظه میکنید عدم آگاهی ما به این دانشها باعث شده که ما خود را گم کنیم و این سرزمینها ر اسطورهای و افسانهای بنامیم و آنرا با جغرافیای بطلمیوسی و هفت اقلیمی بسنجیم! و مثلا اپاختر را در شمال آسیا بینگاریم و قارههای آمریکا را نادیده بگیریم! این متن بخوبی نمایش میدهد که هر گاه ایران در زمان ظهر و نیمروز قرار داشته باشد نواحی آمریکا در نیمه شب قرار میگیرد. (طبق متن روزگاری نصفالنهار مبدا در ایران قرار داشته و این قرار داد بوده است)
در تایید این مطلب در بهمنیَشت و روایات پهلوی هم به اسطوره اوشیدر اشارتی شده که در زمان اوشیدر خورشید به نیمروز (آسیای میانه و ایران) ده شبانه روز میایستد و هرمزد گوید که اوشیدر برود تا خورشید دوباره حرکت کند. چون نیمی از خونیرس (قطب شمال) و کشورهای وروبرشن و ورورگرشن (آمریکا) در تاریکی قرار دارند…»
بندهشن ترجمه مهرداد بهار ص 60
آیین رونمایی از کتاب کشور هفتم یکشنبه 27 خوردادماه 1397 خورشیدی در انجمن هماندیشان ایران فرهنگی در بنیاد ژنتیک دکتر فرهود برگزار شد.
نشست رونمایی و معرفی کتاب کشور هفتم برگزار شد
دکتر داریوش فرهود، پدرعلم ژنتیک ایران
فرشاد فرشیدراد، نویسندهی کتاب کشورهفتم
مهندس منوچهر پیشوا، مدیر کتابفروشی بلخ
نقشه نصف النهار دوران باستان که از قطب شمال محاسبه میشد که از ایران گذرخطی داشته بر خلاف نصف النهار گرینویچ
رونمایی که از کتاب کشور هفتم
پیشکش ازسوی دکترداریوش فرهود به فرشاد فرشید راد نویسنده کتاب
فرتورازکورش ایرانی است.
1393
یک پاسخ
بسیار خوب و مایه افتخار ایران و پیشینه دیر پای آن. افسوس که گوش کسی را نیوشنده این اسرار نیست و هنوز رویه آگاهی ایرانیان به این بلندا نرسیده است. شاد باش