لوگو امرداد

موسیقی در دوران ایران باستان

موسیقی در دوران ایران باستان

موسیقی از روش‌های اولیه ارتباط تلقی می‌شود و نشانه‌های آوایی حاصله از طبل‌های قبایل در دوران باستان تا وزن‌های موسیقایی كه با كارهای مختلف انسان هماهنگی داشته است، تا حدی به طور طبیعی برای بیان احساس و برقراری ارتباط مورد استفاده قرار می‌گرفته.(1)

«آنجا كه زبان از گفتن می‌ماند و قلم از نوشتن می‌ایستد،‌موسیقی آغاز می‌شود»
لودویك وان بتهون

بنابر شاهنامه فردوسی، ‌نوای خوش به دوران جمشید شاه باز می‌گردد. آنجا كه به گاه تاج‌گذاری جمشید در روز اول بهار، روز «اورمزد» و جشن و سرور همراه با رامشگرانی كه با هنرنمایی‌های خود به شكوه این جشن حال و هوایی دادند، ‌اشاره شده است:‌
«به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فروردین
بر آسوده از رنج تن، دل ز كین
بزرگان به شادی بیاراستند
می‌ و رود و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بماند از آن خسروان یادگار»
از این گفتار چنین بر می‌آید كه یكی از نخستین ردیف‌های موسیقی ایران،‌ «نوروز» یا «نوروز بزرگ» بوده است كه تا دوران مغول هم شناخته می‌شد. منوچهری كه بسیاری از ردیف‌های رایج پیشین را می‌شناخته در ابیاتی نام نوروز بزرگ را آورده:‌
«مطربان ساعت به ساعت، بر نوای زیر و بم
گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشكنه
گاه قصران و گاه تخت اردشیر
گاه نوروز بزرگ و گه نوای بشكنه»
در بخش دیگر از شاهنامه آنجا كه رستم به فرمان زال برای آورردن كیقباد به البرزكوه می‌رود و این روز آغاز دوره‌ی پهلوانی در تاریخ ایران است. در نخستین دیدار رستم و كیقباد باز سخن از سرود و خنیاگری است:‌
بر آمد خروش از دل زیر و بم
فراوان شده از شادی، اندوه كم
نشسته خوبان بر بط نواز
یكی عود سوز و یكی عود ساز
سراینده‌ای این سخن ساز كرد
دف و چنگ و نی راهم آواز كرد
كه امروز روزی است با فّر و داد
كه رستم نشسته است با كیقباد
به شادی زمانی بر آریم كام
ز جمشید گوییم و نوشیم جام
بده ساقی نوش لب جام می
بنوشم به یاد شه نیك پی
همین بیت آخر مبدا تمام ساقی نامه‌هایی است كه با نام «صوفی نامه» نیز در دستگاه ماهور و بیات اصفهانی خوانده می‌شود و می‌توان داوری كرد كه آهنگ و ساقی‌نامه از زمان‌های دور در ایران نواخته می‌شود. (2)
در ایران باستان نیز به روایت كتاب‌های دینی، موسیقی و سرود و آواز وجود داشته است و بخش‌های منظوم اوستار را با آواز و سرود می‌خواندند. وجود گاتهای زرتشت كه سرودهای ورجاوند دینی است دلیلی بر این معناست.(3)

 

موسیقی در روزگار هخامنشیان
در دوران مادها و هخامنشیان، مورخان یونانی از به كار بردن انواع دهل و شیپور در حملات جنگی ایرانیان یاد می‌كنند. در دوران هخامنشی به ویژه دوره كورش و داریوش اول، از موسیقی نظامی بیشتر استفاده می‌شده كه برای به هیجان آوردن سربازان و بالابردن روحیه شجاعت در آنان و همچنین در مراسم شكار یا جشن‌های گوناگون و بخشش مناصب یا پذیرفتن سفیران و خاصه در جشن‌های مردم همچون مراسم عروسی و غیره یا ورزش‌های جمعی مانند چوگان بازی، رامشگران انجام وظیفه می‌كرده‌اند.
سازهای دوره هخامنشی عبارت بودند از:‌ عود، چنگ ساز،‌ سرنا، دهل،‌ نوعی ارغنون، چغانه و در موسیقی نظامی؛‌ شیپور و دونای و دهل و نوعی طبل بوده است. (4)

 

موسیقی در روزگار ساسانیان
در این دوره موسیقی بیش از بیش مورد توجه دربار و طبقات ممتاز قرار گرفت. به طوری كه در دوره اردشیر بابكان كه مردم به طبقات گوناگون تقسیم شدند؛ ‌رامشگران را در طبقه خاصی در كنار ساتراپ‌ها قرار دادند.
هنرمندانی چون باربد، نكیسا، بامشاد، رامتین، سركش (سركیس) در قلمرو موسیقی، شهرت فراوان كسب كردند. مطربان و رامشگران پشت پرده می‌نشستند و به اشاره «خرم باش» كه مقام پرده‌برداری داشت، هنرنمایی می‌كردند. بنا به گزارش‌های تاریخی، ‌بهرام گور و خسرو پرویز بیشتر از دیگر سلاطین ساسانی به رامشگران و موسیقی‌دانان توجه داشتند. روایات موجود اختراع دستگاه‌های موسیقی ایران را به باربد نسبت می‌دهند. (5)
اگر چه این مقامات پیش از باربد هم وجود داشته ولی جای تردید نیست كه این آهنگساز بزرگ تاثیر بسزایی در موسیقی عرب و ایران ‍‍پس از اسلام داشته است و می‌توان گفت كه در ممالك شرق هنوز آثاری از الحان باربد باقی است، زیرا كه شرقیان در این رشته از صنعت بسیار محافظه كار هستند. (6)
ثعالبی می‌گوید: «باربد در ملاقات اول، «دستان یزدان آفرید» را برای خسرو خواند؛ ‌بعد «دستان پرتو فرخار» را به سمع او رسانید.» (7) كه همان شادمانی را می‌بخشید كه توانگری از پس درویشی می‌بخشد پس از آن «دستان سبز اندر سبز» را خواند و نواخت، چنانكه شنوندگان از آهنگ «زار زار ابریشم رود» و از زیر و بم سرود او مجذوب و مبهوت شدند.
به گفته فردوسی سردستانی كه باربد در این محل خواند و نواخت،‌ داد آفرید و پیكار گرد و سبز در سبز بود. باربد برای هر روز از هفته نوایی ساخته بود و برای هر روز از سی روز ماه لحنی پدید آورده بود كه به نام «سی لحن باربد» مشهور است. علاوه بر این برای 360 روز اوستایی (به غیر از پنجه سال) 360 لحن ساخته بود كه قسمتی از نغمات لحن‌ها و آوازهای آن دوران در كتب موسیقی و آثار ادبی بعد از اسلام به چشم می‌خورد. از قبیل نوروزی،‌ مهرگان، ماخور (ماهور) اپرین یا آفرین شبدیز، خسروانی، مشكدانه، ‌سبزه در سبزه، شادروان، تخت اردشیر، هفت گنج، گنج كاو، گنج باد آورد،‌ آیین جمشید، كین سیاوش و كین ایرج… در اصطلاح موسیقی آن زمان «راست» نام یكی از آوازها بوده و امروز هم یكی از دوازده موسیقی ایران و عرب به همین نام مرسوم است. (8)
آلات موسیقی دوره ساسانی:‌ چنگ، رباب، نای، بربط، تنبور، كمانچه، مزدا، غژك یا غجگ بوده است. بربط (باربد، بربد) و چنگ از آلت‌های مخترعه ایرانیان قدیم است. (9)
مسعودی می‌گوید مردم خراسان بیشتر آلتی را در موسیقی به كار می‌برند. كه هفت تار داشت و آن را زنگ (زنج) می‌خواندند. اما مردم ری و طبرستان و دیلم تنبور را دوست تر داشتند و این آلت نزد همه فرس مقدم بر سایر آلات بوده است. شكارگاه خسرو در طاق بستان ظاهرا حاكی از این است كه جنگ آلت درجه اول موسیقی ساسانی بوده و روی بعضی از ظروف نقره تصویر نای زنانی به نظر می‌رسد. (10)
نام بسیاری از آلات موسیقی در رساله پهلوی خسرو و غلامش (11) نوشته شده است از جمله عود هندی موسوم به ون (Vin) و عود متداول موسوم به دار و بربط (بربوذ و چنگ و تمبور و سنتور موسوم به كناره (Kannar) و نای قره نی موسوم به مار (MAR) و طبل كوچكی،‌ به دمبلگ (Dumbalagh) بوده است.
شیون باربد بر مرگ خسرو پرویز:‌ در شاهنامه چنین آمده است كه پس از مرگ خسرو پرویز باربد شیون و زاری زیاد بنمود و تمام آلات موسیقی خود را در آتشی سوخته و چهار انگشت خود را ببرید:‌
كنون شیون باربد گوش دار
سر مهر مهتر به آغوش دار
چو آگاه شد باربد زان كه شاه
بپرداخت ناكام و بی رای گاه
ز جهرم بیامد سوی تیسفون
پر از آب مژگان و دل پر ز خون…
به یزدان و نام تو ای شهریار
به نوروز مهر و به خرم بهار
اگر دست من زین سپس نیز رود
بسازد مبادا به من بر درود
بسوزم همه آلات خویش را
بدان تا نبینم بد اندیش را
ببرید هر چار انگشت خویش
بریده همی داشت در مشت خویش
چو رودخانه شد آتشی بر فروخت
همه آلت خویش یكسر بسوخت

 

زیر نویس
1- نگاه كنید به چشم انداز موسیقی ایران،‌ دكتر سپنتا
2- نگاه كنید به زمینه شناخت موسیقی در ایران، فریدون جنیدی
3- «تاریخ اجتماعی ایران» ج 7، مرتضی راوندی
4- نگاه كنید به چشم انداز موسیقی ایران، دكتر سپنتا
5- رضازاده، شفق، مقاله در خصوص بازدید در مجله ایرانشهر. چاپ برلن. سال سوم. ص 61 به بعد.
6- ایران در زمان ساسانیان» آرتو كریستین. ترجمه رشید یاسمی ص 629
7- فرخار شهری است افسانه ای كه از جهت حسن صورت سكنه و وجود معبد بت پرستان در قصص و افسانه‌ها شهرت دارد.
8- نگاه كنید به رساله‌ای تحت عنوان « چند یادداشت راجع به نام لحنهای ایرانی در دوره ساسانیان » كه در یادگارنامه دستور هوشنگ (بمبئی 1909) درج شده است.
9- «تاریخ اجتماعی ایران» مرتضی راوندی. ج 7
10- زاده، صنایع ایران قدیم،‌تصاویز 116و 133، تاریخ، 4،‌A225 . –
11- شاه خسرو و ریدك وی، اونوالا، 13S و 63-62 SS

منابع
1- راوندی،‌ مرتضی- تاریخ اجتماعی ایران- ج 7 – انتشارات نگاه،‌1368
1- سپنتا، ساسان- چشم انداز موسیقی ایران- انتشارات مشعل،‌1369
3- كرستن سن:‌ آرتور- ایران در زمان ساسانیان- ترجمه شادروان رشید یاسمی- ناشر دنیای كتاب- چاپ نهم- 1377
4- كریمی بختیاری، سیروس- از آفرینش تا یزدگرد (تاریخ ایرانیان به روایت شاهنامه) – انتشارات موسسه فرهنگی، هنری آفتاب هنر- چاپ اول ، بهار 1378

 

 

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1402-12-27