در حالیکه در سالیان اخیر شاهد مقالات و نوشتارهای گوناگون در مراکز علمی و دانشگاهها در مورد انقلاب صنعتی چهارم در جهان هستیم، که شامل نفوذ بسیار شدید و سریع اتوماسیون و روباتها و خودروهای بیسرنشین، در صنعت و زندگی بشریت است، و با تعریف انقلاب چهارم صنعتی:
«عرصهای که ماشینها خود تصمیم میگیرند و ما در انقلاب صنعتی چهارم آگاهانه اختیار تصمیمگیری را به دست الگوریتمها و ماشینها میسپاریم»
انکارناپذیر بودن الزام این تحول عظیم در زندگی روزمره ما، اهمیت ایندو موضوع و نامیدن کدامیک بهعنوان انقلاب چهارم جهانی را، در عین بسیار با ارزش بودن تحول اتوماسیون صنعتی در جهان، به عهده خوانندگان گرامی میگذاریم. تعریف از انقلاب جهانی عبارتست از رخدادی که دگرگونی عظیمی را در عرصه بشریت ایجاد نموده، و از برخورد این کشتی تایتانیک که ۷،۵۰۰،۰۰۰،۰۰۰ نفر سرنشین داشته و با سرعت نور در حرکت و در حال نزدیک شدن به کوه یخی عظیم است، و قدرت بازدارندگی از یک فاجعه عظیم را داشته باشد، که یا باید بتواند مسیر کشتی را تغییر دهد، یا کوه یخ را قبل از برخورد ذوب نماید و یا اقیانوس را منجمد نماید تا کشتی تایتانیک را متوقف نماید! از این ادبیات اگر خارج شویم، باید بگوییم، بشریت نیاز به یک تحول جدی دارد. مهم نیست که موتورخانه این کشتی تایتانیک کاملاً اتوماتیک باشد و یا رستوران کشتی دارای گارسونهای روباتیک انساننما باشد، ولی امکان هدایت درست و ناوبری نجاتبخش آن بعلت عدمتمرکز و تعقل فراهم نباشد و این کشتی با حادثه مواجه شود، و بشریت بصورت مدرنتری (با سیستم کاملاً هوشمند و اتوماتیک) در همین منجلاب ضدارزشی بماند. خروج بشریت از این سیستم ضد ارزشی، بدون تعقل، و با وجود ۳۹۱،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ دلار ثروتی که در جهان در اختیار داریم، و از آن سو۱،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ نفر گرسنهای که نشانهی، کم بینشی، کم شنیداری و کم هوشیاری ماست، امکانپذیر نمیباشد. با وجود سسیستمهای بسیار هوشمند و بسیار رومانتیک و پیشرفته، اگر نتوانیم هنوز راهکاری برای کمک به این ۱،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ نفر گرسنه کره زمین بیابیم، آیا نامش انقلاب چهارم صنعتی است؟ چراکه سیستم ضدارزشی جهان با استحکاماتی به ضخامت دیوار چین پابرجاست، و ما نیت تخریب آنرا و استقرار سیستم ارزشی در جهان را داریم که سیستمهای اتوماسیون هوشمند نیز میتوانند به کمک ما بیایند. جالب اینجاست که در حالیکه نیمی از این ثروت روی کره زمین، یعنی حدوداً ۵۰٪ آن که معادل ۱۹۵،۵۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ دلار است، تنها در اختیار ۱٪ جمعیت جهان، یعنی حدود ۷۵،۰۰۰،۰۰۰ نفر میباشد، که این نمونه بارزی است از عدمتوازن و جاری نشدن منابع به سمت نیازهایی که در جهان موجود است. چگونه میتوانیم دم از تعقل و هوشمندی و تعادل در امور را بزنیم. این سیستم ضدارزشیای است که با اتوماسیون هوشمند صنعتی حل نمیشود. فرض کنیم، تمام سیستمهای این تایتانیک محکوم به نابودی، مکانیزه بوده و حداکثر تکنولوژی هوشمندسازی در آن بکار گرفته شده باشد، واکثر خدمه کشتی روباتهای هوشمند انساننما باشند، آیا بازهم از تصادف هولناک کشتی با آن کوه یخ جلوگیری میشود، و یا فقط تعقل و هوشیاری و دقت در ناوبری کاپیتان و ستاد ناوبری کشتی است که جلوی این فاجعه را میتواند بگیرد؟ بحث بر سر عامل نجاتبخش بشریت است و اهمیت آن و بحثی که باعث نجات ۱،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ گرسنه روی زمین و تعدیل سیستمهای ضدارزشی که در جهان این فاصله و عدم تعادلها را ایجاد مینماید، است. خواننده گرامی قضاوت خواهد نمود که بحث تعقل و درستاندیشی وضدارزشی نیاندیشیدن مهمتر و نجات بخشتر است و یا اتوماسیون و سیستمهای مکانیزه و هوشمند صنعتی و خودروهای هوشمند، و اینکه کدام تحول در جهان آینده سازندهتر و ماندگارتر و بزرگتر است.
در حدود ۲۸،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ دلار جمع تجارت جهانی در سال میباشد که بین ۲۱۰ کشور و منطقههای جهانی رخ میدهد، که مطمئناً بعد از تحول چهارم جهانی این میزان حداقل چند برابر و حداکثر ۱۰ برابر خواهد شد(چرا حداکثر ۱۰ برابر، زیراکه برخی کشورها در جهان میزان تولید ناخالص ملیشان ۱/۰ ظرفیت واقعی شان است)، و این موضوع ناشی از نگرش توسعه یافتگی و برداشته شدن نزاعهای بیمورد و اختلافنظرهایی است، که همگی به رقابتهای سالم تبدیل خواهد شد. بیگمان اتوماسیون صنعتی به یاری خواهد آمد ولی انقلاب تمدن معنویت بنظر میرسد، نقش جدیتری را ایفا نماید. با کمی دقت متوجه میشویم، که واقعاً بزرگترین مشکل تعقل است نه اتوماسیون صنعتی، و در اینجا به شرکتها و سازمانهای نظرسنجی پیشنهاد میشود، در این مورد اندازهگیریهایی در مناطق مختلف جهان، از میزان تعقل، انجام دهند و اگر نتایج تلخ آنها را نخواستند، که منطقاً هم نباید بپذیرند، انتشار دهند و محرمانه به دستگاههای مسوول در سرتاسر جهان انتقال دهند، تا متوجه شوند که چرا کتابی مانند بیشعوری نوشته دکتر خاویر کرمنت، به چند زبان ترجمه شده است و اینقدر در دنیا پر فروش بوده و خواهد بود. و شرایط بسیار تلخ حاضر را هیچ تحلیلگری حاضر به بررسی و تحلیلاش نیست، زیراکه برایش راهکاری قریبالوقوع نمیبیند. و آنقدر این تعقل اهمیت دارد که مولانا در مثنوی میگوید: ای برادر تو همان اندیشهای مابقی تو استخوان و ریشهای. نکتهی برتر انسان همیشه اندیشهاش بوده و هست، لذا، در عین تحسین پیشرفت علم ماشینهای هوشمند که قدرت تصمیمگیری داشته باشند، ولی نباید که خالق این ماشینها، که اندیشه برتر انسانی بوده است و تعقل و تعالی تعقل در یک سیستم ارزشی که میتواند انقلاب چهارم نامیده شود، را برتر از هوشمندی ماشینهای تصمیمگیرنده، دانست، تا نظر خوانندگان محترم چه باشد؟ نکته دیگری که در اینجا لازم به توضیح است، آنست که تصمیمگیری توسط این ماشینهای تصمیمگیرنده، عبارتست از حل ریاضی یک ماتریس با ۵۰ سطر و ۵۰ ستون و یا ماتریسی ۱۰۰ در ۱۰۰، ولی تعقل در انسان شاید بسیار قویتر و قدرتمندتر از این عمل نماید و بنظر میرسد برتری انسان و تعقل انسانی باز در اینجا رتبه بالاتری را دارد، که میتواند مورد تحقیق قرار گیرد.
ولی چرا «حذف پول»؟ بسیار ساده میتوان به این نتیجه رسید، زیراکه، تعقل در تعادل و یک سیستم ارزشی که معنویت هم جایگاه خوبی دارد رشد میکند، و علت این عدم رشد، مسلماً رشد مادیات است و مرکز ثقل مادیات «پول» است، که با حذف تمامی انواع پول از بخشی از اقتصاد جهان و گرفتن قدرت مخرب آن، و باقی گذاشتن قدرت سازندهی آن (پول) که، اندازهگیری و سنجش در اقتصاد و بازار سهام و بانکها و ارزش ارز کشورها است وسقوطش از رتبه یکم در اقتصاد پول محور به رتبه شاید دهم در اقتصاد ارزش محور، تعادلی پایدار به همراه عقلانیتی بالا در زندگانی بشریت، برای چند هزار سال آینده را فراهم و تضمین مینماید. حال در اینجا به ادامه مبحث مقدماتی حذف پول میپردازیم:
– …… و هزاران سوال دیگر که بهترین جوابها را خواهند داشت و دانشمندان و معماران اقتصادی جهان بر پایه اقتصاد ارزش محور باید بدنبال پاسخ دادن به سوالات و ساختن عمارت اقتصادی جهان با معماری جدید و بدون حذف هیچ سیستمی، مانند بازار بورس و یا بانکها و غیره باشند و فقط «پول» است که حذف میشود و ارزشهای واقعی جای آنرا میگیرند.
این یک ایده است که میتواند در جهان آغاز شود، ولی لازم نیست روش خاصی و جایگاه تعریف شدهای داشته باشد. از چندین نقطه در جهان، اگر باور کافی باشد، میتواند شروع شود و افکار تمام بشریت را با سرعت زیادی به خود مشغول دارد. حداقل به آن بیاندیشند و اگر قانع شدند به آن عمل کنند.
پیشبینی نگارنده از انتشار این نگارش، استقبال خوبی از طرف خوانندگان کتاب و خواننده اینترنتی در یک مدت کوتاه است. علت آن واضح است که هیچ خیالبافیای در کار نیست و روشن شدن نورافکنهایی در دنیای اقتصادی رخ میدهد که هزاران هزار سوال بیپاسخ را خواننده حل شده میبیند و با درکی ساده و بدون پیچیدگی و یا سفسطه خود را در دنیای واقعیتها مییابد.
دوران گذار از اقتصاد پول محور به اقتصاد ارزش محور با امتیازدهی به کار افراد صورت میگیرد، مانند بازیهای کامپیوتری که هر بازیگر امتیاز بیشتر بدست آورد موفقتر است. پس از مدتی نیز نیاز به ثبت امتیازات انسانها در بانکهای اطلاعاتی بزرگ نیز نخواهد بود و این قدرت بصورت بارزی در توانمندی افراد خود را ذخیره و نمایش میدهد.
«پول» یک سراب است، همانطور که وقتی ثروتمندترین مردان جهان به آن نقطه نهایی رسیدند، متوجه شدند که اندکی از تشنگی «به واقعیت رسیدن» شان فروکش نکرده و زمانی که بخش بزرگی از ثروت خود را به بنگاههای خیریه اعطا مینمایند، متوجه میشوند که دنیای «ارزش»ی و آرامش در دارا بودن نیست و در بهدست آوردن و بالا بردن ارزشهای واقعی زندگی است.
اصلاً لازم نیست همه به آن عمل کنند، اصلاً نیازی نیست در قانون اساسی کشورها به آن اشاره شود و در مجالس کشورها مصوب گردد. قانون نانوشته و واقعیای است که در حال اجراست و قبل از پیدایش «پول» اشراف بیشتری به آن بوده و روش کار با آن را، انسانها بهتر از امروز، یعنی عصر پیدایش «پول»، میدانستند. برفی به ضخامت اشتباه نگرش ما به واقعیات، بین ما و واقعیات فاصله انداخته است و هدف از این نگارش ذوب کردن این برف انبوه و اشتباه تاریخی بشریت است.
پس از خواندن این نگارش هر فردی با استعدادی متوسط خواهد توانست «پول» را از زندگی خود حذف نموده و با درک واقعیات، تمام مسیرهای واقعی و ارزشی زندگی خود را یافته و با وجود این برف حجیم گمراهکننده از باورهای عمومی اشتباه، کوچکترین لغزشی نداشته باشد و مسیر بهینهی زندگی خود را بر روی این برف حجیم لغزنده، بیابد.
فرمول، بسیار ساده است در حالیکه اطلاعات زیادی از قوانین اجتماعی و اقتصادی جوامع بشریت پیش از پیدایش «پول» در دست نیست، ولی با مدتی تامل میتوان به آن روش زندگی پی برد که حجم بالای تکنولوژی، جمعیت بسیار بالای انسانها و سایر شرایط حال حاضر بشریت، تاثیری در اجرای آن قوانین نخواهد داشت. این فرمولها و سبک زندگی مستقل از زمان و حجم دادوستدهاست. نگارنده فقط در این مطلب با دقت و تلاش زیاد سعی کرده است به این فرمولها، تعاریف و قوانین که قابل دفاع نیز باشند، دست پیدا کند، امید است خواننده اثبات صحت و درستی این قوانین را تائید نماید.
نظریه بسیار سادهای است، فقط کافیست در این نگارش ثابت کنیم، قوانین اقتصادی و اجتماعی جوامع بشریت قبل از پیدایش پول تابعی از تکنولوژی، میزان جمعیت و حجم دادوستد نبوده و از دقت و جامعیت کافی برخوردار بوده و رفاه انسانها را تامین میکرده است و زندگی مردم همانند یک پادگان بزرگ در هر کشوری اداره نمیشده است، و انسانها از یک تکامل فرهنگی و ارزشی بالایی برخوردار بودهاند، و پس از اضافه کردن فاکتورهایی مثل تکنولوژی بالای فعلی و یا جمعیت فعلی جهان و یا حجم دادوستد بسیار بالای فعلی، آن قوانین اولیه اقتصاد ارزش محور تغییر نخواهد کرد.
سوال: آیا خودتان (نگارنده) این قوانین را میدانید و از آن تبعیت میکنید؟
پاسخ: شاید این مطلب بخاطر کشف دقیق آنها، نگارش میشود و عملاً یک تحقیق نزدیک به واقعیت است. امید است تا آخرین خط این نگارش را با همین دقت، انگیزه و باور دنبال کنید.
وضعیت انسانها در شهرهای جنگ زده، بخصوص کودکان، در شهرهای دچار زلزله و سیل در هر نقطه از دنیا و یا جابجائی زمین و خانههایی که با ساکنیناش دفن میشوند، بیمارستانها و یا مراکز نگهداری معلولین در هر نقطه از دنیا، آیا در این شرایط انگیزه تحرک و فعالیت انسانها و امدادگران میتواند پول باشد؟ آزمایشی ساده: شرکتی را با پرسنل مجرب و حقوقهای بالا به امداد این انسانها بفرستید و سپس با یک پرسشنامه بپرسید، انگیزه شما انجام وظیفه سازمانی بوده و یا وظیفه انسانی؟
آزمایشی دیگر، در حالیکه در خودرو هستید با فاصله ۵ دقیقه یکبار اطرافتان را با دیدگاه غیر واقعی ادبیات فعلی دنیای با اقتصاد پول محور و سپس در ۵ دقیقه بعد با نگرشی از دیدگاه دنیای بدون پول به انسانها و حرکتها و انگیزههایشان نگاه کنید. کدامیک به واقعیت نزدیکتر و زیباتر هستند و شاید اگر برای مدتی اینکار را ادامه دهید، هر دو یکی نمیشود؟ متوجه میشود که انسان.ها با انگیزه رفع مشکلات خود و یا بهبود خوشبختی خود میدوند. پول یکی از صدها انگیزه آنهاست و یک بهانه است و اگر تعاریف جدید مشخص و تبیین گردد، بهانه پول به کنار میرود و واقعیات خود را نشان میدهد.
یکی از تلاشها همانطوریکه در بالا گفته شد اثبات اینست که در جهان بدون پول هستید، ولی هنوز هیچکس به آن اعتراف نکرده است و بسختی و با مقاومت زیاد آنرا باور خواهیم کرد. ارزشهای دنیای بدون پول که پس از کنار رفتن این پرده خیالی میتواند آمالها و آرزوهای واقعی انسانها را نمایان سازد. نسبت دنیایی با اقتصاد پول محور به دنیایی با اقتصاد ارزش محور، مثل نسبت قمر کره زمین که همان ماه است، به کره زمین میماند. صدها شاخص انگیزشی قویتر برای زندگی و حرکت و چرخیدن اقتصاد ارزش محور به جای اقتصاد پول محور را میتوان برشمرد.
بیائید با هم بنویسیم؛ مطمئناً اگر فقط این فرضیه را قبول کنید که ما واقعاً در دنیای با اقتصاد و اهداف ارزش محور در حال زندگی هستیم، شمای خواننده گرامی هم زیباتر از من خواهید نوشت و هم معماری واقعی دنیا که بالفعل وجود دارد را سریعتر از نویسنده کشف و تبیین خواهید نمود، و باتفاق به این نقطه خواهیم رسید. یعنی هدف این نگارش اینست، که باتفاق به این باور برسیم، که فقط برای سالهای بسیار زیادی که از ارزشهای پول محور استفاده میکردیم فقط داشتیم اشتباه میکردیم. شاید این زمان طولانی گمراهی لازم بود تا زیانهای بسیار زیاد آن را بخاطر بسپاریم تا بتوانیم بسیار استوارتر و ابدیتر و با پختگی بیشتر پا به دنیای واقعی ارزش محور و هدفهای ارزشی بگذاریم و تمدن آینده بشریت را برای هزاران هزار سال بنیانگذاری نماییم.
تلاشی در راستای اثبات ارزشهای غیرمادی را از طریق ادبیات فیزیکی و مادیگرایانه، در این نگارش شاهد خواهید بود و اینکه شاهد به کنار زدن پردهای که جلوی واقعیات را گرفته از مقابل ۱۵ میلیارد چشم میباشید. پس از آن، صدها دلیل و هدف و انگیزه برای تمامی تحرکها و فعالیتهای فردی، اجتماعی و اقتصادی میتوان برشمرد که تا قبل از آن فقط با یک دلیل و انگیزه بنام پول انجام میگرفت.
واما در مورد فساد باید گفت اگر انسان را در جایگاه واقعیاش نبینیم، اشتباه و گمراهیهایی پیش خواهد آمد که برخی از فسادها را میتوان نتیجه آن دانست. وقتی انگیزههای کوچک و خرد برای انسان والا مقام متصور شویم و اهداف را کوچک و پول محور تعریف کنیم، در آنصورت اشتباهات و گمراهیها و در نتیجه برخی فسادها را شاهد خواهیم بود. که اگر انسان را با ارزشهای والایش ببینیم، انحرافات و فساد خودبخود حذف خواهد شد.
حدوداً ۱،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ نفری که در جهان در فقر زندگی میکنند، بعلاوه،
– تمام پادگانها و مراکز نظامی ۲۱۰ کشور و سرزمینها در جهان و یا مناطق در جنگ و ستیز در جهان
– تمام بیمارستانها و یا مراکز نگهداری معلولین در جهان
– تمام نقاط حادثه دیده و یا حادثه خیز در جهان که نیاز به کمک دارند و امداد رسانان در حال امدادرسانی هستند
– تمام زندانها در جهان
– و سایر مواردی که از قلم افتاده و در آنها “پول” ارزشی ندارد و صرفاً سایر ارزشها ارتباط انسانها را تعیین مینماید،
شامل مجموعهای از انسانها در جهان است که شاهد حذف پول و جایگزینی آن با سایر ارزشها هستند.
و از سوی دیگر انسانهای مرفه و یا رده بالای قشر متوسط، که دیگر رقابتشان بر سر ثروت بیشتر نیست بلکه قدرت نمایی، شهرت، هنری بالاتر و با ارزشتر، اثری و نوشتهای ماندگارتر، امتیازی بیشتر در رقابتهای ورزشی و سایر ارزشهای واقعی که آنرا صحنه رقابت و برتری خود میدانند، قشر دانشمندان و مححقان علمی و دانشگاهی و یا مراکز علمی کشورهای جهان، گروههای دیگری را تشکیل میدهند که عملاً با ارزشهای واقعی سرو کار دارند و به «پول» بهای کمتری میدهند.
فقط کسانی که میان راه هستند و هنوز به مقصد، که همان ثروتمند شدن است، و نرسیدهاند و به سایر ارزشها شاید زیاد توجه نداشته باشند، “پول” را هدف خود میدانند، و همه چیز را با آن سنجش مینمایند. در صورتیکه با اندکی تامل و نگرشی گستردهتر به ارزشمند بودن سایر معیارها در زندگی خواهند رسید و این تفکر تک بعدی و فریبنده (اقتصاد پول محور) خود را کنار خواهند گذاشت و اهداف با ارزشتری در زندگی برای خود در نظر میگیرند که به تبع آن رفاه و سربلندی در زندگیشان حاصل خواهد شد.
پس اگر بتوانیم این قشری که در میان راه ثروتمند شدن قرار دارد را قانع کنیم که نگرش خود را تغییر دهند و با سایر ارزشها به اهداف خود برسند، گامی بلند در جهت حذف پول و استقرار اقتصاد ارزش محور و در نتیجه جهان ارزش محور برداشتهایم. تمام بحثها پیرامون اثبات کاملاً منطقی و قانع کننده این موضوع و نشان دادن واقعیت جهان را میتوانیم تحقق بخشیم.
الگویی دیگر از هنجار هستی و جریان گردش ارزشها که سیکل طبیعت را پایدار و رو به بهبود و تعالی میبرد، محیط زیست و حیاط وحش است. در حالیکه گردشی کامل و حیرتانگیز در مجموعه محیطزیست و حیاط وحش در جریان است که تحقیق و تفحص در آن، انسان را حیرتزده میکند، الگوی دقیق و کامل و هنجارگونهای از ارزشهای واقعی جهان بهدست میدهد و قابل تامل و پیادهسازی در زندگی روزمرهی ما در جهت بهبود و تعالی آن است.
حال گاهی اوقات الگو را از فاز نهایی آن و به نتیجه رسیدن حذف پول و پیاده شدن اقتصاد ارزش محور در جهان بررسی کرده و ببینیم آیا واقعاً یک داستان تخیلی و ژول ورنی را میخوانید، و یا واقعاً بدون آسیبرساندن به هیچ ساختاری و زندگی و جامعه بشریت و بسیار کمتر شدن اشتباهات و فساد، با آن روبهرو خواهیم شد. هیچ ساختار با ارزشی در جهان حتا بازار بورس، بانکها، حساب بانکی افراد، شرکتها و سازمانها و سایر ساختارهای منطقی بسیار نزدیک به اقتصاد پول محور، نه حذف میشوند و نه ساختارهای مرتبط با آنها آسیب میبیند. به عبارت دیگر با کمک یکدیگر و اساتید و معماران اقتصادی جهان، تعاریف جدید اقتصاد ارزشمحور را پایهریزی و معماری میکنیم.
در زمانی که پول حذف شود ارزشها با امتیازات و ارزشهای معادل که آنها نیز بتدریج حذف خواهند شد، سنجیده میشوند. ارزش کار انسانها با امتیاز در یک بانک مرکزی امتیازات سنجیده و ذخیره میشود و قابل تبادل است، که این خود پس از مدتی مانند موجودی پول شما در حساب بانکیتان به تاریخ میپیوندد. موجودی پول شما در بانکها مثل کد ملی شما میشود، که البته کد ملی شما بسیار با ارزش تر خواهد بود، چون هویت شما را مشخص مینماید.
همه انسانها به وظایفشان میپردازند و همه در جهت بهتر انجام دادن آن با یکدیگر رقابت میکنند. برای تصور واقعی از این دنیای خیالی، یک صحنه امدادرسانی به زلزلهزدگان و یا آسیبدیدگان از سیل را تصور کنید، میبینید که همه دنیا بر این منوال میتواند بچرخد. هر کسی در جایگاه خود، با اطمینان به اینکه ارزشهای کاریاش همیشه محفوظ میماند به انجام وظیفه و ارتقاء کار و دانشاش پرداخته و مطمئن است که رفاه خود و دیگران در جهان تضمین شده است.
هیچگاه یک امدادرسان زلزله یا سیل به پیامک بانک که چقدر پول به حسابش واریز شده یا برداشت شده زیاد توجه نمیکند. فرض کنید در شبهای شهابباران، یک شهاب کوچک از جو رد شده باشد و به ساختمان چند طبقه که نزدیک منزل مسکونی شما قرار دارد برخورد کند و در حالیکه ساختمان اداری است و شب کاملاً تخلیه است و نگهبان آن برای تهیه شام به بیرون رفته است، آن ساختمان با خاک یکسان شود که در نتیجه خسارت جانی آن نیز صفر باشد. باز به خسارت مالی فکر میکنید و یا زنده ماندن آن نگهبان و اینکه این اتفاق برای هر کسی و از جمله خود شما نیز امکان داشت رخ دهد، میاندیشید، و خوششانسی آن نگهبان شما را خرسند میسازد. و آیا همکاری و همدردی شما با ذینفعان آن ساختمان از بین رفته است، و آیا با انگیزه مادی خواهد بود یا انگیزههای ارزشی، و کدامیک بیشتر؟ ادامه دارد
*عنوان: حذف پول (مورد مطالعه – آغاز انقلاب چهارم در جهان – تمدن معنویت)
پدیدآور: بزرگمهر پرخیده ۰۹۱۲۷۳۷۳۴۶۷ [email protected]