لوگو امرداد
ادامه مبحث مقدماتی حذف پول (بخش چهارم)

بالاترین بهره‌وری نتیجه استقرار تمدن معنویت

تجملبخشی از رشد اقتصادی اکثر کشورها، را بر مبنای بهره‌وری و بخش دیگر آن با توجه به منابع مورد استفاده در سرمایه‌گذاری‌های جدید، برنامه‌ریزی و محقق می‌شود، و فقط در کشورهای توسعه یافته که از میزان بهره‌وری بالایی برخوردار هستند، درصد بخش اول به میزان قابل توجهی کمتر خواهد بود. و البته برعکس این معادله حتماً درست نیست، و به عبارت دیگر نمیتوان گفت اگر در جامعه‌ای میزان بهره‌وری از ارقام بالایی برخوردار باشد، حتماً در آن وادی تمدن معنویت جاری و ساری می‌باشد. ولی باتوجه به بحثی که از نظرتان می‌گذرد، خواهید دید که تمدن معنویت،‌ نتایج شگفت‌انگیزی مانند بهره‌وری بالا را در اکثر مجامع،‌ چه توسعه یافته و یا جهان سومی، در پی خواهد داشت.
به دوستی گفتم، نظرتان درباره نوشتار حذف پول، چیست؟‌ پاسخ‌شان این بود که، بحث تازه‌ای نیست که، و همه پول‌ها در حال مجازی شدن و حذف شدن می‌باشند! عرض کردم اینچنین نیست و عنوان واقعی کتاب که در جلد دوم کاملاً نوشته خواهد شد،‌ «حذف (انواع) پول (ها از بخشی از اقتصاد جهان)» است، که همان منظور حذف تمام انواع پول‌ها از اقتصاد سه دهک پایین جامعه در هر کشوری است. و بعد از این توضیح، اندکی جذابیت موضوع برایشان بیشتر شد.
بازهم گامی واقعی‌تر در حس کردن تمدن معنویت در نزدیکی خود و نتایج مفید آن، که شاید هم انکار ناپذیر بودن آنرا خواننده‌گان گرامی تایید بفرمایند، در میان است. بحث عمیق و عجیب بهره‌وری را در پیش‌رو داریم، منهای تفاوت تکنولوژیک، مقایسه‌ای بین یک کارگاه و یا یک مزرعه در ۵۰۰۰ سال قبل و با همان شرایط در حال حاضر را مد نظر قرار می‌دهیم. آیا بوضوح کاهش بهره‌وری امروزی را ناشی از چند عامل منجمله حضور پول نمی‌توان دانست‌ و همچنین فرصت‌طلبی انجام دهندگان و دست‌اندرکاران پروژه‌ها؟ اگر مالکیت عمومی را دلیل بهره‌وری بالا درآن سال‌ها بدانیم، و اینکه همه اعضای یک خانواده بزرگ، خود را صاحب محصول نهایی می‌دانستند، و وجود نداشتن اندیشه سود بیشتر و اندوخته بالاتر در مقایسه با همکاران دیگر، یکی از دیگر دلایل عدم وجود اتلاف در کار و کاهش بهره‌وری نبوده است، که پس از خلق یول، این سود بیشتر جایگزین انجام تعهدات، و انجام کار درست به روش درست را گرفت، و در نتیجه سقوط بهره‌وری، را شاهد گشتیم. و حال یک مثال تکراری دیگر، در یک کاروان امدادرسانان به زلزله زدگان، شامل آمبولانس‌ها، ‌ماشین‌های آتش‌نشانی و جرثقیل‌های سنگین و نیمه سنگین، که نجات هر یک از انسان‌ها برایشان دارای اهمیت زیادی است، و بالطبع پول و پاداش نقشی در این سناریو نداشته را، مقایسه می‌کنیم با پروژه‌ای مشابه ساختمانی و یا فعالیتی مشابه که اهداف مالی و کسب درآمد بیشتر مد نظر باشد. آیا در پروژه اول میتوان بهره‌وری را اندازه گیری نمود و یا اتلاف را شناسایی نمود، که مطمئناً بخاطر ماهیت ارزش محور بودن کار دارای بهره‌وری بالایی می‌باشد، در حالیکه در پروژه دوم اگر چه با تمهیداتی بهره‌وری افزایش و اتلاف کاهش یابد و قابل اندازه گیری و بهبود باشد، ولی در حداکثر میزان خود قرار ندارد. با این فلسفه است که براحتی می‌توان دید، افزایش بهره‌وری در فرهنگ ارزش محور تقریباً نزدیک به حداکثر می‌رسد، و در نتیجه رشد اقتصادی کشورها که یا از طریق منابع سرمایه‌گذاری و یا بهبود بهره‌وری تامین می‌گردد، تا ۵۰٪ در انقلاب صنعتی چهارم، این رشد بواسطه بهره‌وری حداکثری تضمین می‌گردد. و بازهم در اینجا جذابیت‌های انقلاب چهارم جهانی را شاهد بودید.
سرفصل‌های بودجه‌های امدادرسانی، خیریه و یا سایر پروژه‌های از این دست را در هریک از کشورهای جهان میتوان دقیق‌تر مورد بررسی قرار داد و سرفصلی بنام «تمدن معنویت» در این میان ایجاد نمود، و آنگاه مشخصاً گام‌هایی از این دست را در این سرفصل در بودجه پیش‌بینی و به مرحله اجرا درآورد، که طبق این نظریه بایستی به ۳۰٪ یعنی پوشش دهنده‌گی سه دهک پایین جامعه،‌ نهایتاً برسد،‌ تا ما مطمئن شویم که وارد تمدن معنویت شده‌ایم و روی جزییات آن دقت نموده و در مجموع روش انجام کار درست به روش درست را از دست ندهیم. طبق برآورد نگارنده در هر صورت این حداقل اتفاق(یعنی اختصاص حداقل ۲٪ بودجه هر کشور به تمدن معنویت) اجتناب ناپذیر و هم اکنون در حال انجام بوده،‌ و سعی در افزایش این عدد به منظور ایجاد رفاه هر چه سریع‌تر در میان سه دهک پایین باید صورت پذیرد. حتی در کشورهای پیشرفته نمی‌توان مطمئن بود که این رخداد بدرستی در حال وقوع است و حداکثر عدد ۵٪ را می‌توان در حال حاضر برای کشورهای پیشرفته در نظر گرفت و شاید نه بیشتر. و از سوی دیگر همزمان با افزایش اختصاص این بودجه تا سقف سه دهک جامعه، می‌توان تضمین بهبود بهره‌وری تا سقف منطقی آن را شاهد بود. و نکته قابل توجه دیگر آنست این ۳۰٪ تامین بودجه مورد نیاز سه دهک پایین جامعه، با سرفصل تمدن معنویت، نباید حتماً در بودجه دولتی مد نظر قرار گیرد و می‌توان گفت شاید ۳۰٪ تا ۴۰٪ آنرا خیراندیشان و بنگاه‌های خیریه در هر کشوری امکان دارد تامین نمایند.
با توجه به مجموعه مطالب ارایه شده تابحال، درآینده به همراه مطالب متنوع دیگر، جلد دوم این کتاب به چاپ خواهد رسید، و اینک در اینجا به ادامه بحث مقدماتی حذف پول می‌پردازیم:
چگونه پول وارد زندگی انسانها شد؟ یا می‌توان با یک تحقیق تاریخی و سخت به پاسخ‌های غیرموثق رسید و یا از طریق استدلال‌های منطقی با همان اطمینانی که دانشمند پربینشی چون مندلیف کاملاً صحیح و منطقی عناصر نادیدنی را کشف کرد، به این واقعیت تلخ و وجود قطار نابود کننده‌ای که برای چند هزار سال زنذگی انسانها را به تباهی کشیده و روز بروز قدرتش بیشتر می‌شود، پی برد. و این خبر خوشحال کننده که این قطار نابود کننده به ایستگاه آخرش نزدیک می‌شود و همه مسافران باقیمانده باید پیاده شوند و پا به دنیای واقعی ارزش محور بگذارند، را باور کرد. جای بسیار خوشبحتی است که همانگونه که جامعه بشریت کم کم فریب آنرا خورده و بر آن سوار می‌شدند، با همان سرعت و شاید سریع‌تر در ایستگاه آخر و پیش از نابودی کامل بشریت از این قطار فریبنده پیاده شوند. شاید با این نگارش و تلاش انسان‌های واقع‌بین دیگر فریب ارزش‌های غیر واقعی را در آینده نخوریم.
آری، بعلت عدم اعتمادها، نگرانی‌ها، ایجاد اندوخته‌های غیرضروری، و تمام عواملی که همین امروز نیز به صورت اقتصاد ناسالم و زیان‌آور خود را نشان می‌دهند، پول شکل گرفت و انسانها را اسیر سرابی آسیب رسان کرد و از واقعیت انجام وظیفه و بالا بردن دیدگاه‌ها، جایگاه و رفاه بشریت، منحرف و دور کرد و آنقدر قدرت گرفت که انسانهای آرمانی و واقع‌بین را از مبارزه با حذف پول خسته و منصرف نموده و نهایتاً این قطار نابود کننده حرکت جنون آمیز خود را در این سفر نامعلوم آغاز کرد.
هیچ توصیه، نصیحت، بحث معنویات و یا موضوعات غیر قابل لمس را پیش نمی‌بریم، صرفاً استدلال است و منطق و بحثی کاملاً دور از سفسطه که در اینحا آنرا پیش خواهیم برد. هم انسانهای با تفکرات بیشتر مادی گرایانه‌تر موضوع را می‌توانند پیگیری و درک نمایند و هم انسانهای با دید معنوی که این مباحث را نیز براحتی و با تسلط بیشترمی‌توانند قبول نمایند و فراتر از مادیات را نیز می‌بینند، با ما همراه خواهند بود. راجع به موضوعی که، از بالاترین متخصصین علم اقتصاد که دست‌اندر کار آن هستند، تا سطوح متوسط جامعه که آنرا دقیقاً لمس کرده و با آن سرو کار دارند، مقایسه مزایا و معایب آن و اینکه چه محدودیت‌های فکری ، روانی، رفتاری، نگرشی و اجتماعی را برای جامعه والای بشریت ایجاد کرده است و اینکه هر کسی می‌تواند براحتی دنیای ارزش محور را با دنیای با اقتصاد پول محور را مقایسه کرده و شدنی یا نشدنی بودن و مزایای آنرا بررسی نماید، در اینجا بحث خواهیم کرد.
پس از حذف پول، و آغاز دوران گذار، پول و اقتصاد پول محور تغییر ماهیت داده و در حالیکه به سمت اقتصاد ارزش محور در حال حرکت بوده، کلیه معماری های مرتبط، مانند، سهام و مفاهیم دقیق اقتصادی، بلاجبار مانند رشته‌های جراحی مغز و اعصاب و یا رشته‌های مشابه آن، که کاملاً تخصصی شده، و از میان جامعه رخت بر خواهد بست و به میان خواص و دست اندرکاران آن رشته خواهد رفت، و به کجا خواهد رسید را شاید سخت بتوان پیش‌بینی کرد. ولی نهایتاً چهره فریبنده و عامه پسند خود را دیگر نخواهد داشت، و بشریت و دانشمندان درگیر مسائل واقعی و جدی زندگی شده و بدنبال پیشرفت، رفاه و آسایش بیشتر بشریت در جهان خواهند گردید.
در اوج ناباوری به سالیان دور که پول نبوده و همه انسانها در جهان ارزش محور بدون مسایل و مشکلات فعلی ما می‌زیسته‌اند، بیاندیشدید. تنها تفاوت ما، افزایش جمعیت، وجود تکنولوژی و اقتصاد بسیار پیچیده پول محور است و اینکه پول را یک مبنای توسعه می‌دانیم! فقط باید ثابت کرد که این مقایسه دارای پاسخ منطقی بوده و می‌توان پول را حدف کرد. اقتصاد ارزش محور تابعی از جمعیت و تکنولوؤی نیست و در سالهای طولانی برای شهرهای پر جمعیت نیز در آن زمان(زندگی بدون پول)، اقتصاد ارزش محور، کاربرد داشته است و همچنین شاهد پیشرفت تکنولوژی نیز بوده‌اند و مانعی بر سر آن نبوده است. تنها باور غلط اینست که پول یکی از ارکان و ابزار توسعه و پیشرفت است که باید گفت دقیقا مانع توسعه و پیشرفت فکری و خلاقیت بشریت و منشاء فساد و انحراف از مسیر واقعی‌اش می‌باشد.
اولین نقطه شروع جائی است که این باور به حداکثر خودش برسد. بعنوان مثال شما از عابر بانک پول دریافت می‌کنید برای اینکه باور نمی‌‌کنید که هنوز این حرکت شروع شده باشد. شما به هر کسی که به شما خدماتی ارائه می‌دهد، اگر پول خواست، پول می‌دهید ولی شما بخاطر باور به این آغاز قرار نیست از همه بابت خدماتی که ارائه می‌دهید پولی دریافت کنید، و می‌توانید از برخی از آنها پول دریافت کنید و از بقیه دریافت نکنید، تا این قضیه فراگیر و عمومی شود و در آنصورت هیچکس از هیچکس پولی دریافت نمی‌کند و این قطار نابود کننده برای همیشه می‌ایستد و گردش پول متوقف می‌شود. ولی گردش کار و زندگی به منظور انجام وظیفه و اینکه نکند کسی به احتیاجاتش نرسد توسط کلیه اعضاء جامعه بشریت، یعنی ۷،۵۰۰،۰۰۰،۰۰۰ نفر در جریان خواهد بود. شاید باور کردنش سخت باشد ولی در زمان‌های گذشته دور این سیستم کار می‌کرده و در آینده بالاجبار دوباره براه خواهد افتاد.
این مجموعه بواسطه اینکه یک ایده، پایه‌های رفتار، فرهنگ و زندگی را تشکیل خواهد داد، نمی‌تواند خلاصه، کوتاه و بدون بیان برخی جزئیات بوده و هدفش ایجاد هزارن پرسش در ذهن خواننده، و پاسخ به آنها، که برخی توسط اقتصاد دانان، جامعه شناسان و یا انسانهای عادی داده خواهد شد، می‌باشد. امید است با این معماری جدید که نیازش نگارش شاید بالغ بر چند هزار صفحه مطلب بوده و توسط خبرگان از قشرهای گوناگون جامعه شکل می‌پذیرد، بتوان وارد برهه جدیدی از زندگی و رفاه بشریت شد. متاسفانه این مقدمه طولانی صرفاً با هدف انتقال صورت مساله و افق دید و راهکارها به خواننده تدوین گردیده است که در پی آن فصل‌های مختلف به صورت مباحث ویژه اقتصادی و اجتماعی موضوع را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد و هر آنچه در توان نگارنده باشد و اصولی که خوب است در نگارش‌های آیندگان مد نظر قرار گیرد مورد بحث قرار می‌گیرد.
به واسطه عظمت تحولی که پای در آن خواهیم نهاد و تغییرات بنیادی در مباحث زیادی که تا کنون فکر بشریت را به ناروا درگیر خود کرده بود، رخ خواهد داد، نادیده انگاشتن هر بحثی اگر چه خرد، کاستی و خسارت ایجاد کرده و پاسخ ندادن به هر سوالی اگر چه کم اهمیت ضعفی از ناکارآمدی سیستم جدید به شمار می‌آید. لذا توصیه می‌شود از دادن پاسخ‌های غیر منطقی به پرسش‌های پیش آمده خود داری شود و حتی بسیاری از پرسش‌ها را بی جواب بگذاریم تا اینکه به آنها پاسخ اشتباه داده و سیستم را به ضعف و چالش بکشانیم. اگرچه مطمئناً با این روند اقتصاد ارزش محور شکست نخواهد خورد، چرا که تنها راهکار آینده بشریت است، ولی رفتار درست ما در قبال آن بسیار با اهمیت است و کمک به سریع‌تر پیاده شدن آن می‌نماید.
نکات بسیار زیادی در اینجا مورد بررسی قرار گرفته است، شاید بنظر تکرار برخی موارد و شاید کند و کاو بیش از حد در موضوعات شاید خرد و کلان بنظر خسته کننده بیاید، ولی واقعیات این است که اگر جوانب مختلف مساله، ورود به بحث از دیدگاه‌های مختلف تخصصی و علمی، بویژه اقتصادی و تبعات اجتماعی آن و نهایتاً تحلیل‌های قانع کننده طرح، صورت نگیرد، امکان دفاع از آن و یا ادعای قابل پیاده‌سازی بودن آن، جدی گرفته نشود. باید به سمت هجمه پرسش‌ها رفت و پرسش‌ها و آزمایش‌های بیشتری را دامن زد و برانگیخت تا ببینیم که آیا این سیاوش (اقتصاد ارزش محور) از خرمن آتش‌های بقول فردوسی بزرگ، سهمگین و نابود کننده سرافراز خارج می‌شود و یا پاسخگوی آنها نخواهد بود. و قبل از پس دادن آزمایش خود در محافل علمی، اقتصادی و اجتماعی جهان، دلخوشی بیهوده ایجاد ننماید و سراب بودنش اثبات شود و بشریت باید با مشکلاتش بسوزد و بسازد!
در اینجا به مقدمه این ادبیات خاتمه داده و بتدریج مقولات را دسته بندی کرده و وارد بحث‌های شاید کمی ‌تخصصی‌تر و اجتماعی‌تر می‌شویم تا خواننده روند مناسب‌تری را در پیگیری موضوع داشته باشد. هدف تا اینجا شناخت کلی ایده و محک زدن آن از نگرش‌های مختلف بود و همانا برانگیختن انبوهی از پرسش‌ها که شاید نتوان به آنها پاسخ دقیق و قانع کننده‌ای داد. ولی این باور در خواننده ایجاد شود که در بین انبوهی از جواب ها قرار دارد و دیر یا زود به آن می‌رسد ولی کل تئوری را قبول نموده بدنبال معماری بقیه آن باشد. همانطوریکه قبلاً اشاره شد راه رهایی از دست این معضل (اقتصاد پول محور)، برعکس همان راهی است که وارد این اشتباه شدیم ولی طراحی و پیاده سازی این راهکار را ساده مپندارید.
فراموش نباید کرد تا قبل از اثبات این فرضیه (اقتصاد ارزش محور) که صرفاً یک نظریه نزدیک به واقعیت است، نباید آنرا پیاده سازی کرد، چون اثبات از طریق پیاده سازی، یکی از روش های اثبات درستی آن است ولی گران‌ترین روش اثبات درستی یک نظریه است. و اگر اثبات شد که این فرضیه اشتباه است (که بنظر نگارنده احتمالش خیلی کم است!) انگاه خسارت زیادی به بار آمده و باید به عقب برگشت. توصیه نگارنده، کند و کاو بسیار و تفحص فراوان و در عین حال سریع در این نظریه، برای نجات بشریت درمانده است و پس از قانع شدن تمامی یا اکثریت محققان و مجامع علمی و اقتصادی جهان، و آنگاه پیاده سازی آن با تمایل هر یک از کشورهای جهان، در کشور خودشان و بتدریح جهانی شدن آن، می‌باشد.
به این نوید در اینجا اشاره می‌شود، که با توجه به نو بودن موضوع و اینکه ایده تقریباً دارای سابقه زیادی در جهان نیست، این نگارش بسیار سریع تهیه گردیده تا بتواند انعکاس‌های موضوع را دریافت نماید و سپس با تعمق بیشتری و با مراجعه به مراجع متعدد که مطمئناً در جلد دوم به آنها اشاره خواهد شد، بسیار جدی‌تر و تخصصی‌تر ارائه گردد. خواننده جلد اول را می‌تواند بعنوان مقدمه‌ای بر این ادبیات طولانی و پایه‌ای برای جهان ارزش محور تلقی نماید. انعکاس نکات با ارزش و قبولی و یا رد شدن این نظریه و تحقیق با استناد به نقطه نظرات خوانندگان گرامی در جلد دوم به همراه پاسخ و تحلیل‌های نگارنده قابل رویت می‌باشد. به این صورت پس از چند جلد که شامل گفتمان و ارائه مطالب تخصصی در این زمینه خواهد بود، شاید دانشمندان، صاحب نظران و اهالی علم در این وادی وارد میدان شده، این خشت اول نگارنده را تکمیل و بشریت را واقعاً وارد جهان ارزش محور نمایند.

ادامه دارد

*عنوان: حذف پول (مورد مطالعه – آغاز انقلاب چهارم در جهان – تمدن معنویت)

پدیدآور: بزرگمهر پرخیده ۰۹۱۲۷۳۷۳۴۶۷  [email protected]

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-30