لوگو امرداد
نوشتار ارایه شده در مانتره 25

ارایه‌ی الگوهای مدیریتی کارآمدتر برای آینده‌ی جامعه زرتشتی

تاج‌گوهر خدادادکوچکی (خادم) نوشتار ارایه شده در مانتره25به یاری اهورامزدا

 بشود که برای یاری و مهربانی زنان و مردان زرتشتی برای یاری و مهربانی که از آن منش نیک است سازمان دوستی آرزو شده پدید آید تا وجدان هرکس پاداش شایسته خود را دریابد آن پاداش راستی است و این آن آرزوست که خدای دانا می‌پسندد. (یسنای 54)

شناخت و بررسی ساختار فعلی جامعه زرتشتی

بررسی ساختار روابط بین ارگان‌های دینی و اجتماعی جامعه زرتشتی

ارایه‌ی الگوهای مدیریتی کارآمدتر برای آینده‌ی جامعه زرتشتی

نوشتارم راه کاری است برای استحکام زیر بنای جامعه زرتشتی از منابع بخصوصی استفاده نکرده‌ام بلکه نوشتار نتیجه برداشت‌هایم از فعالیت 40 ساله‌ام در جامعه زرتشتی می‌باشد.

پیشنهادهایم را به جمع بزرگ اندیشمندان، محققین جامعه زرتشتی تقدیم، امیدوارم جهت بهبود وضع جامعه کنونی در برنامه‌ریزی‌های خود قرار دهند.

     کاشکی هستی زبانی داشتی             تا ز هستان پرده‌ها برداشتی

جامعه زرتشتی تشکیل شده از سازمان‌ها – انجمن‌ها و کانون‌ها – لیکن ما یک پیکره واحدی برای تنظیم امور جامعه کنونی زرتشتی نداریم ما یک مرجع واحد مذهبی برای نظارت بر حل مسایل اجتماعی، فرهنگی نداریم در مورد ساختار جامعه پژوهش دقیقی صورت نگرفته تنها افرادی می‌توانند کار پژوهشی در این زمینه انجام دهند که از نزدیک با آن درگیر بوده باشند البته پژوهشگر همیشه باید به دنبال حقایق و واقعیات باشد. اما چیزی که ما در سازمان‌های داخلی خودمان لازم داریم تا بتوانیم باعث اشاعه میراث فرهنگی و دینی خود شویم آگاهی کامل از حقیقت و شناخت از راه و روش زندگی خود و رفتار و کردارمان می‌باشد، با هم بودن توانائی‌های ما را در انجام کارهای سخت و دشوار افزایش می‌دهد، ما باید در مورد مسائل مشترکمان مشارکت داشته باشیم.

ما وارثان یک میراث پارسی باشکوه هستیم، با سقوط آخرین پادشاه ساسانی ما فراموش کرده‌ایم که چگونه خودمان را اداره کنیم (هر انجمنی یک جزیره منفرد شده است). در گذشته رشته‌های خانوادگی قوی و ملی افراد را مقید به احترام و رعایت عادات و سنتی می‌کرد که با دین مرتبط بود لیکن جابجا شدن و مهاجرت در روزگار ما این رشته‌های پیوند را گسسته است.

ما اقلیتی از یک جامعه اکثریت هستیم و این باعث می‌شود همواره مشکلاتی را بیش از بقیه جامعه متحمل شویم تنها در صورت اتحاد و همکاری و همیاری است که می‌توانیم مشکلات و مسایل را یک به یک پشت سر بگذاریم.

متاسفانه جامعه‌ی انسانی هنوز راهی بس دراز تا رسیدن به برادری و برابری در پیش دارد، باید کار زیادی صورت گیرد تا جوهر مذهب زرتشتی را فهمید.

یکی از موانعی که سد راه آموزش و گسترش دانش و ساختارسازی جامعه کنونی است این واقعیت است که ما مدت‌های طولانی از فرهنگ واقعی و اصیل خود دور مانده‌ایم، طبقه دانشمند تخصصی و پیشرفته در اثر گذشت زمان به طرز قابل توجهی رو به افول گذاشته‌اند ما به اعضای اجتماعمان اجازه داده‌ایم که همانند دانه‌هایی در تلاطم باد هر یک به گوشه‌ای افتاده، پراکنده و از هم گسسته باشند و هم‌دینان ما همواره‌ برای رفع نیازهای خود از انجمن‌ها امکاناتی را مطالبه کنند.

در دوران‌های مختلف دیده‌ایم زرتشتیان برای کار تیمی و گروهی شناخته نشده‌اند، به نظر می‌رسد وقتی موضوع برنامه‌ریزی و انتخاب خط مشی واحدی برای آینده پیش می‌آید همواره رقابت و اختلاف نیز بروز می‌کند، داشتن وحدت منافع مسوولیت است.

ما به عنوان یک جامعه برای رشد و پیشرفت خودمان باید مشترکا مسوول باشیم، اتحاد باعث دستیابی به آینده روشن است ما باید افکارمان را روی هدف همگانی متمرکز کنیم تا همانطوری که در مورد مذهب‌مان متحد هستیم باید در مورد فرهنگ‌مان نیز متحد باشیم، جامعه‌ای که از حالات گذشته خود بی‌خبر است نه تنها در زمان حال بی‌تکلیف است در آینده دارای آثار عظمت و مجد نخواهد شد بلکه لوح مشق دیگران خواهد بود.

انجمن‌ها و سازمان‌ها بدانند تلاش برای یگانگی نباید به منظور یکسان بودن باشد بلکه باید برای یگانگی در هدف‌ها باشد، هدف بوجود آوردن یک انجمن متحد، آیا ما می‌توانیم حل اختلاف و یگانگی در مقصد و هدف را به عنوان هدیه‌‌ای برای جامعه خود داشته باشیم، تاکنون که ارگان‌های ما از یکدیگر دور بوده‌اند ؟؟!!

می‌پردازم به ارائه راه کارهای عملی برای آینده‌ی جامعه زرتشتی

ساختار دین زرتشتی گاهان است نخستین سنگ بنای اجتماع بر آموزش‌های گاهان می‌باشد، ما زرتشتیان در طول تاریخ کوشش کرده‌ایم در زندگی روزانه خویش و در تمام مراسم، اصولی را که اشوزرتشت به ما آموزش داده است در زندگی بکار گیریم و فرهنگ خود را با راهنمایی وجدان و خرد خداپسندانه تنظیم نماییم، بر این اساس است که فرهنگ ایرانی در طول تاریخ مهم‌ترین رکن اساسی بقای ایران و بیرون راندن تمام فرهنگ‌های بیگانه بوده است، واقعیت دین زرتشت بر امور واقعی و عملی زندگی استوار گردیده، اشوزرتشت می‌فرماید: که جهان کامل نیست بلکه به سوی کمال در حرکت است و ما که خود را اشرف مخلوقات می‌دانیم باید در کمال رساندن جهان کوشش کنیم.

ما نیاز به رهبران قوی و مطلع داریم که بتوانیم به قضاوتشان اعتماد کنیم، با زندگی ماشینی امروزی و ایجاد موسسات علمی و دانشگاه‌ها، تحول عظیمی در نحوه آموزش علوم و فنون ایجاد گردیده و دیگر حالت موروثی برای آموختن حرف مشاغل و علوم بی‌مورد شده است، به همین دلیل فراهم کردن زمینه‌های لازم برای ایجاد موسسه علمی و معتبر لازم است.

زمان آن است که برای آینده جامعه پراکنده خودمان طرح بدهیم و موضع جدیدی را اتخاذ کنیم تا تفاوتی اساسی در زندگی و جامعه‌مان ایجاد کنیم.

وظیفه اندیشمندان زرتشتی است که ضمن باور به نجات‌بخش بودن پایه‌های آرمان مزدیسنا در ریختن طرح‌هایی برای شناساندن و حفظ فرهنگ دینی و تاریخی زرتشتی پای به میدان نهاده و مدیریتی کارآمدتر برای جامعه زرتشتی بسازند.

ما برای حفظ وحدت و هویت خودمان باید فرهنگ یکسانی را در زمینه امور اجتماعی و دینی خود ارایه دهیم. حفظ میراث دینی و فرهنگی‌‌، حفظ هویت ما است گوهر و سرچشمه منش اجتماعی انسان فرهنگ است و فرهنگ تراویده ذهن آدمی زاییده استعدادهای درونی و نیروهای نهفته مردمان یک جامعه در ازای زندگی است.

اواست (فرهنگ و سنت زرتشتی به گنجینه‌ای از آداب – رسوم – آیین‌هایی گفته می‌شود که زرتشتیان در گذر هزاران سال زندگی فرا گرفته‌اند و پیوسته همراه داشته‌اند)

ما باید بیاموزیم که چگونه با احساس شخصیت برابر در منتهای دوستی و صفا و آشتی با همدیگر زندگی کنیم و افکار و نظریات خود را با هم مبادله کنیم و به هم‌دگیر احترام بگذاریم، از همدیگر بیاموزیم و نقطه نظرهای یکدیگر را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم، متقابلا میزان دانش دینی و قابلیت فردی یکدیگر را افزایش دهیم، در غیراینصورت سرنوشت ما عبارتست از سو تفاهم‌ها و عدم درک صحیح یکدیگر و بالا گرفتن تنش و تضاد در جامعه و بالاخره نابودی.

امروزه چون زرتشتیان درجاهای مختلف جهان پراکنده‌اند حفظ فرهنگ غنی مزدیسنا دشوار است و در بررسی عوامل تاثیرگذار بدلیل تعداد کم زرتشتیان آنها نمی‌توانند نقشی اساسی در تغییر سیاست‌ها و روش‌های حاکم بر جوامع پیرامون خود داشته باشند ناگزیرند تحت اثر این عوامل به زندگی خود ادامه دهند و برای بقا خود باید فرهنگی نو که در عین حال ریشه در کهن‌ترین دوران‌های تاریخی و دینی آنان دارد برای خود طرح بیفکنند.

سموئیل لنگ دانشمند انگلیسی می‌نویسد: تعلیمات زرتشت با افکار و علوم امروزی کاملا وفق دارد و احتیاجات دنیای امروزی را عملا برآورده می‌سازد و بین مذهب و علم سازشی ایجاد می‌کند.

زرتشتیان دارای سنت‌های درخشان و بسیار زیبایی از گذشته‌های دور خود هستند و باید این رشته‌های ناموزونی که به نام آداب و رسوم غلط دینی بر دست و پای جامعه تنیده شده است را پاره کنند، باید بار دیگر افکار و عقاید خود را به این نقطه معطوف داریم که باید زندگی خود را بر پایه مفاهیم و دستورات اخلاقی اشوزرتشت استوار سازیم.

اولین قدم را که باید برداریم ساده و مختصرسازی آیین‌مان است، ما باید دوباره رابطه‌ای بین کتاب مقدس دین‌مان و ارز‌ش‌هایمان برقرار کنیم.

ادبیات اوستایی ما باید به گونه‌ای امروزین بازگردانده شود و در اختیار زرتشتیان قرار گیرد تا عمق لطافت و زیبایی آن را با جان احساس نماییم، فرهنگ ما نیاز به جوشش و زنده شدن دوباره دارد.

اکنون پس از گذشتن قرن‌ها از ظهور پیامبر راستین‌مان ما زرتشتیان همچنان ایستاده‌ایم و از آیین‌مان در سراسر جهان پاسداری می‌کنیم. آیینی که اندیشمندان جهان را در فکر فرو برده است که این چگونه نگینی است با چنان قدمت و چنین تازگی. ما وارثان تمدنی هستیم که پیغام مذهبی را ارایه می‌دهد که در زمان‌های قدیم واقعیت داشت و در حال حاضر هم دارد.

زرتشتیان باید سازمانی غیرانتفاعی و غیرسیاسی بنا کنند که هدفی جز گرد هم آوردن سرمایه و تخصص در رفع احتیاجات عمومی جامعه را نداشته باشد، همانطور که زرتشتیان پیوندی معنوی و جاودانه بر اساس  فرمان‌های اشوزرتشت باهم یافته‌اند هم طور هم نیاز به اینکه از نظر توان و قدرت مادی به زیر یک پرچم درآیند احساس می‌شود.

بنیادهای خیریه زرتشتیان در گذشته زبانزد مردمان بوده است، بنیادهایی که تنها برای خشنودی دادار اورمزد و مردمان زرتشتی بوده است، امروزه دیگر از بنیادها خبری نیست، در طی هزاران سال جامعه زرتشتی با رهبری خردمندانه عده‌ای و دهش تعدادی نفرات زنده ماند، اما مشعل‌داران تعداد کمی هستند؟ رهبران مسن خسته‌اند؟ جامعه منتظر نسل تازه‌ای از رهبران جوان می‌باشد، پایه و اساس جامعه‌های پیشرفته جهان آموزش و پرورش است و پایه و اساس نیروی انسانی جوامع را اقشار جوان آن جامعه تشکیل می‌دهد و پایه‌ریزی و هدف دادن به نسل جوان از اهم کارهاست، تقویت نیروهای جوان می‌تواند به آنها کمک کند که در قبال زندگی خودشان انسان‌های مسوولی بوده تا بتوانند به گونه‌ای مثبت در اجتماع خدمت کنند.

دانش آدم‌سازی یکی از نمونه‌های بارز تمدن معنوی ایرانیان فرمان و اعلامیه کوروش بزرگ است که در سال 539 پیش از میلاد مسیح پس از تسخیر بابل از طرف او صادر شد. هگل فیلسوف بلند آوازه آلمانی می‌گوید: مفهوم ملت با حکومت هخامنشیان در جهان پدید آمد.

لازم است ما با سرمایه‌گذاری‌های مناسب در زمینه‌های مختلف طریقی را فراهم سازیم تا گرایش‌های دینی و مذهبی و وابستگی خانوادگی جوانان تقویت شده و از مهاجرت و خود بیگانگی فرهنگی و اجتماعی آنها جلوگیری شود.

 ضروری است با توجه به پیشرفت تکنولوژی و در نظر گرفتن استعداد بالای اکثر جوانان زرتشتی و نیز نیاز کنونی جامعه نسبت به ایجاد فضاهای آموزشی، فرهنگی، تفریحی، ورزشی و هنری جدید اقدام به عمل آوریم و با استفاده از زمین‌های وقفی انجمن‌های زرتشتیان و یا سایر سازمان‌ها و کمک‌های والاهمتان این امر را امکان‌پذیر سازیم.

دستی که کار می‌کند و فکری که آن را یاری می‌کند قابل ستایشند

با وجود اهمیتی که علوم اقتصادی در زندگی بشر دارد، اما همچنان شرایط اقتصادی ایران حالت مساعدی ندارد، نبود هم سویی پیشرفت تکنولوژی با اوضاع اقتصادی جامعه همواره شرایط نامتعادلی را بوجود می‌آورد که موجب فقر در جامعه می‌شود، امروزه شاهد و ناظر هستیم که یکی از مشکلات و مسایل عدیده‌ی جوانان نگرانی‌های آنها در خصوص آینده‌شان مربوط می‌شود به مسایل اقتصادی، در ابتدا هزینه تحصیلی، سپس کسب درآمد از طریق انتخاب شغل مناسب و در آخر موضوع تهیه مسکن مناسب، می‌دانیم با توجه به مسایل اقتصادی و تورم سرسام‌آور همواره هزینه‌ها سیر صعودی را پیموده‌اند، در این خصوص انجمن‌ها، اندیشمندان، والاهمتان باید برنامه‌ریزی جامعی انجام دهند از آن جمله تامین و پرداخت هزینه تحصیلی و دانشگاهی دانشجویان ممتاز به منظور تشویق آنها، ایجاد موسسات کاریابی – تجاری – سازمان‌های تعاونی مناسب برای اشتغال جوانان تشکیل و تاسیس شرکت تعاونی مسکن زرتشتیان از طریق احداث مجتمع‌های مسکونی مناسب در زمین‌های وقفی.

ما باید به جوانان و نوجوانان مسوولیت‌های بیشتری بدهیم و آنها باید در امور انجمن و اجتماعات سهیم باشند.

به گفته تولستوی تنها تفریح سالم خلاقیت است کار اساسی این است که برنامه‌ای کارساز را سازماندهی کنیم.

توسعه افق دید جوانان از طریق دسترسی به اطلاعات دانش و مهارت‌های جدید توانایی بخشیدن به رهبران ارشد جوان به منظور شناخت و الویت دادن به پیشنهادات راه‌حل‌های عملی آنها با توجه به اطلاعات جدید و تحلیل‌های انتقادی و تصمیم‌گیری‌های آگاهانه – تقویت جوانان و خانواده‌ها برای ایجاد استقلال چه از نظر مالی و چه از نظر فکری و شخصیتی در اجتماع، جوانان آسیب‌پذیرترین قشر جامعه‌ می‌باشند. بنیان موسساتی که تعلیمات فنی را در رشته‌های مختلف صنایع دستی، مکانیکی احداث کارگاهها و کارخانجات ویژه زرتشتیان تا جوانان مشغول کار کردند.

یکی از برنده‌ترین سلاح‌ها بر ضد مفاسد اجتماعی و در جهت رشد و پرورش جوانان فعالیت ورزشی می‌باشد.

فعالیت‌های ورزشی دارای مزایای بسیاری است، ایجاد ارتباط سالم بین جوانان و آشنا شدن آنها با یکدیگر و احیاء روحیه وحدت و یگانگی و ایجاد رقابت سالم بین جوانان و نوجوانان و احیاء روحیه اتکاء به نفس و پشتکار.

اما اشکالاتی بر سر راه فعالیت‌های ورزشی می‌باشد از جمله عدم‌ مدیریت صحیح، کمبود مسابقات ورزشی و ناهماهنگی سازمان‌ها و ارگان‌های زرتشتی و شکل‌گیری فعالیت‌های آنها به صورت کاملا جداگانه، انرژی جوانان ما به قدری است که می‌تواند در موفقیت یا عدم موفقیت برخی از امور اجتماعی ما تعیین کننده باشد. بیاییم به جوانان زرتشتی اعتماد داشته باشیم و به آنها فرصت دهیم، آینده از آن جوانان است، آنها هستند که به آینده ما شکل می‌دهند.

یکی از مسایل مهم در جامعه کنونی دین‌گریزی است، دین‌گریزی به این معناست که دین جذابیت و روائی خود را لااقل برای گروهی از مردم از دست داده و موجب دل‌زدگی و دوری از ارزش‌های دینی می‌شود.

یکی از مسایل دین‌گریزی بخصوص جوانان عدم تناسب آموزه‌های دین با فرهنگ زمانه و عدم تبلیغ مناسب دین است.

انجمن‌ها باید ترتیب برگزاری سمینارها و کنفرانس‌هایی را در دنیا با شرکت دانشمندان علمی و دینی و موبدان و دانشجویان بدهند.

باید جشن‌ها و سنت‌های آیینی را در مدارس برگزار کنند. آداب و رسوم آیینی یکی از وجوه مشخصه و جامعه است این مشخصه در شکل بخشیدن به هویت آن جامعه نقش زیادی دارد، جشن‌ها و آئین‌های دینی و آئین‌های اجتماعی مانند مراسم گهنبار – سدره‌پوشی گروهی دارای ویژگی‌های خاص خود هستند و در عین حال دارای پیام‌هایی نیز می‌باشند که باید این مراسم در مدارس اجرا شود.

جامعه زرتشتیان برای بقا و پیشرفت نیاز به یک بازنگری عمیق و ریشه‌دار برای شناخت و حفظ میراث فرهنگی خود دارد، این بازنگری براساس بازگشت به خود و تحکیم بنای جامعه براساس اصول جاودانی تعلیمات مزدیسنا مبتنی خواهد بود، ریشه‌دار کردن باورهای دینی، به واقعیت درآوردن این باورها در یک یک افراد جامعه بخصوص جوانان عجین کردن آداب و رسوم و جشن‌ها و مراسم بازندگی روزمره انسان، ما باید نظامی را بنیان گذاریم تا براساس آن از افراد جامعه حداکثر استفاده به عمل آید تا به کمک یکدیگر جامعه ایده‌آل خود را بسازیم – متحد بودن داشتن وحدت منافع مسوولیت است.

تلاش جدی ما باید این باشد که در زمینه‌های رفاه برای هر زرتشتی مانند حق داشتن شغل، تحصیل، مراقبت‌های بهداشتی و کمک‌های عمومی در هنگام بیکاری، بیماری و دیگر موارد تدارک تامین مناسبی را ببینیم.

بدترین کاری که ما به عنوان جامعه می‌توانیم انجام دهیم این است که کاری نکنیم همه مشکلات را بدانیم و سکوت کنیم ما این حق را نداریم که از بعضی تصورات نادرست به امید اینکه روزی برطرف شوند چشم بپوشیم.

یکی از ویژگی‌های زیستن طبق قانون اشا کوشش پویا در راه پیشرفت و رسیدن به رسایی است. لازم است که سرنوشتمان را خودمان رقم بزنیم اگر چنین نکنیم در این دوره تحولات سریع در زمان انقلاب الکترونیک وقایع از ما سبقت گرفته و سرنوشت ما را تعیین می‌کنند. تلاش برای یگانگی نباید به منظور یکسان بودن باشد بلکه باید برای یگانگی در هدف‌ها باشد، هدف بوجود آوردن یک جامعه زرتشتی متحد است جامعه‌ای که به پیران و جوانان خود توجه دارد، جامعه‌ای که به دانش آموزان و دانشجویان کوشا و فعال و والدین تنها مانده و اعضا‌ی بیکار خود توجه می‌کند جامعه‌ای که به رشد مذهبی، روحانی، اخلاقی و اقتصادی هریک اعضای خود کمک کرده و آن را تشویق می‌کند.

یک جامعه وقتی سالم است که برای رشد و پیشرفت از طریق آموزش بحث و احترام برای اختلافات یک وحدت و هدف و مسئولیت وجود داشته باشد. با اینکه اجتماع ما زرتشتیان در مقایسه با سایر مذاهب بسیار کوچک است هنوز خدمات معنوی بسیاری را برای عرضه به این جهان دارد ما در مقابل ناملایمات روزگار تاب آورده‌ایم و تاب هم خواهیم آورد.

بر سنگ مزار کانت که خود کانت گفته است  نوشته‌اند که دو چیز مرا به حیرت و تحسین وادار می کند، درخشش ستارگان در آسمان و در بالای سرم و درخشش قوانین اخلاقی در درون جانم.

از اینکه پیرو یکی از قدیمی‌ترین و زیباترین مذاهب جهان یعنی دین زرتشتی مزدیسنا بدنیا آمده‌ام قلب مرا به تپش وا می‌‌دارد به پاهای من نیرو می‌بخشد، چشمان مرا درخشش می‌دهد و روح مرا با این ترانه سرشار می‌سازد، این احساس خوشایند که تپش قلبم را با شادی و خوشی همراه می‌سازد، همان آتشی است که امیدوارم همواره فروزان بماند.

***تاج‌گوهر خدادادکوچکی (خادم) از کنشگران هازمان زرتشتی، هموند انجمن زرتشتیان تهران گردش 43

 **نوشتار ارایه شده در محور همایش با عنوان ساختار مدیریتی جامعه زرتشتی؛ بیست‌وپنجمین همایش اوستاخوانی و گاتا‌شناسی مانتره

*میزگرد محور همایش آدینه 9 شهریورماه 1397 خورشیدی در همایشگاه مارکار تهران‌پارس برگزار شد

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-11-03