در سمت شمال شرقی شهر کرمان و در فاصلهی 9 کیلومتری جادهی کوهپایه و قبل از آرامگاه سروشیان منطقهای باصفا وجود داشت که جوی آب سیدی از زیر درختان چنار و سروهای بلندقامت آن عبور میکرد. زرتشتیان کرمان تا 50 سال پیش در این مکان گهنبار شاه عباسی برپا میداشتند. علاوه بر ساختمانهایی که همکیشان زرتشتی برای اجرای مراسم و سکونت یک هفتهای خود احداث نموده بودند یک اتاق قدیمی نیز وجود داشت که بسیار محترم و در اصل زیارتگاه بود. مورخان این چنین نوشتهاند که پس از شاه نعمتالله ولی تعدادی از شاگردان ایشان راه این عارف نامور را ادامه دادند و هر کدام پیروانی بدست آوردند که پس از درگذشت آنان، آرامگاهشان زیارتگاه پیروانشان شد. پنج تن از شاگردان شاه نعمتالله ولی عبارت بودند از: شیخ علی گوهری، شیخ شهاب، شیخ علی بابا، شیخ علی کاکو و بابا کمال.
مهمترین و نزدیکترین شاگرد شاه نعمتالله ولی، شیخ علی گوهری بود که شاگردان دیگر به محبت و احترام زیاد شاه نعمتالله به شیخ علی حسادت میکردند، شاه نعمتالله در جواب شخصی که به او گفته بود چرا این همه به شیخ علی محبت میکنی فرمود روزی معرفت شیخ علی را برایتان ثابت میکنم. مدتی از این قضیه گذشت، یکروز شاه نعمتالله ولی همه مریدان و شاگردان را به نزد خود فراخواند و چون همگی در خانقاه او جمع شدند ایشان فرمود فرزند من سید خلیلالله مدتهاست که مریض است و طبابت شده تا نوعی سنگ که فقط در یکی از کوههای هندوستان بدست میآید را ساییده و با گلاب حل شود و فرزندم بخورد تا سلامتی خود را بدست آورد. از شما میخواهم تا هرکس میتواند رنج و زحمت این سفر را قبول کند و با مراجعه به هندوستان این گوهر ارزشمند را برای من بیاورد. هیچکدام از شاگردان قبول نکردند تا این که شیخعلی برخاست و به شاه نعمتالله فرمود من حاضرم و بهزودی با مراجعت به هندوستان این گوهر ارزشمند را برای شما میآورم. شاه نعمتالله که با این آزمایش معرفت شیخعلی را به دیگران نشان داد او را از این دستور معاف کرد و فرمود رحمت حق بر تو باد من شفای فرزندم را از سنگ نخواسته بلکه از خدای متعال میخواهم و ثابت شد که دوستی و محبت تو فقط به زبانت نیست و در باطن و قلب تو همان گوهر شفابخش موجود است که ما طالب آن هستیم. حاضرین در آن جلسه متوجه شدند که لطف شاه نعمتالله به شیخعلی به چه سبب بوده و از آن روز کینه او را از دل بیرون نموده و شیخعلی به شیخعلی گوهری مشهور و معروف گشت. پس از اینکه شیخعلی درگذشت، دوستان و مریدانش ضریحی از چوب ساختند و بر آرامگاه او قرار دادند. زیارتگاه این مرید دلبسته در خیابان شیخعلی گوهری کرمان قرار دارد.
از دیگر شاگردان و مریدان خاص شاه نعمتالله ولی، شیخ شهاب، معاصر و هم درس شیخعلی گوهری بود که هم تعبیر خواب میکرد و هم در علم نجوم و ستاره شناسی وارد بود. شیخ شهاب در جوانی و در 37 سالگی درگذشت. آرامگاه شیخ شهاب در محدوده خیابان سرباز کرمان قراردارد و در زمان قدیم خانوادههای زرتشتی در این محل سفره دختر شاه پریان پهن نموده و چند روزی در این زیارتگاه استراحت و بر آرامگاه شیخ شمع روشن و از روح پاک و صفای باطن وی مدد میخواستند.
شیخ علی بابا، یکی دیگر از شاگردان خاص شاه نعمتالله ولی بود که آرامگاه او در منطقه سکنج ماهان قرار دارد.
شیخ علی کاکو، که اهل شیراز بود و از مریدان خاص شاه نعمتالله و آرامگاهش در بهرامجرد کرمان قرار دارد.
بابا کمال نیز از شاگردان خاص و مورد احترام شاه نعمتالله ولی بود. بابا کمال به زهد و تقوی مشهور و بیشتر اوقات به تنهایی در غارها و کوههای اطراف کرمان زندگی میکرد. بابا کمال بیشتر ساعات شبانه روز را به عبادت و ذکر پروردگار مشغول بود. در زمستان و ایام سرد پیراهن پشمی بلند و در تابستان پیراهن کرباس بلند بر تن میپوشید. بابا کمال به علم طب وارد بود و مریضهایی که برای معالجه پیش او میآمدند را به رایگان معاینه و از دواجاتی که خود از گیاهان کوهستانی تهیه کرده بود برایشان تجویز میکرد. مریدان و شاگردانش از معلومات او پند میگرفتند و زمانی که از او سوال شد، راز طول عمر و سلامت زیستن در چیست؟ جواب داد: در یک هوا زیست نمودن. یعنی در تابستان که هوا به شدت گرم است، به کوهستان و دهکدههای خنک و ملایم رفتن و در زمستان که هوا سرد است به گرمسیر رفتن و غذاهای طبیعی مانند شیر و ماست و پنیر خوردن، و خود او به همین رویه زندگی میکرد.
شایان گفتن است که بابا کمال از دیگر مریدان و شاگردان شاه نعمتالله ولی مسنتر بود و در سن 120 سالگی درگذشت و جسدش را در همین محلی که اکنون بنام او یادگار مانده در کنار آسیابی قدیمی به خاک سپردند و آرامگاه بابا کمال نیز زیارتگاه عاشقان شد. در قدیم و قبل از اینکه خیرات شاه عباسی در بابا کمال برگزار شود، زرتشتیان و غیر زرتشتیان این محل را برای سفره نذری پهن کردن انتخاب کرده و از این درویش برحق طلب حاجت مینمودند.
در زمان صفویه پس از صدور حکمی که قرار بود تعداد زیادی از زرتشتیان کرمان به قتل برسند، مجریان برای اجرای حکم، زرتشتیان را در محل بابا کمال جمع نمودند اما به لطف پروردگار و با دعای زرتشتیان این حکم توسط شاه عباس لغو گردید و از همان سال زرتشتیان کرمان، هرساله آیینی به نام خیرات شاه عباسی برگزار میکنند. این آیین تا 50 سال پیش در همان محل بابا کمال برگزار میشد اما با وجود خشکسالی و تغییر مسیر جاده کوهپایه از مقابل خیلهها، آیین گهنبار شاه عباسی به آتشکدهی محله دولت خانه کرمان منتقل شد.
* آرش ضیاتبری، پژوهشگر تاریخ زرتشتیان
فرتور از آریابرزن غیبی و تریتی ضیاتبری است.
0256
4 پاسخ
روزتان خوش خیلی وقت بود که میخواستم بدونم دلیل این گهنبار چی بوده وچرا به این نام وامروز با مطالعه این مقاله متوجه شدم سپاس از نویسنده وهمه عزیزان که در زنده نگهداشتن تاریخ این سرزمین اهورایی تلاش میکنند
بسیار جالب بود،امید که انجمن زرتشتیان کرمان این مکان را بازسازی کنند
ممنون
سپاسگزارم از اینکه به باکمال پرداختید، اون برج سنگی بالای کوه که بارها رفتم دلم میخواد زمان و دلیل ساختش رو بدونم، دقیقا پایین و کنار صفه بزرگ هم یک دیواره گرد سنگی سنگر مانند، یک آب انبار و در ضمن بالای کوه مقبرهای متعلق به مرحوم آبادی بود. که تخریب شدند.باباکمال عشق دوران کودکی