۱،۲۵۰،۰۰۰ مورد در گوگل با جستجوی عبارت سازمان بینالمللی تمدن معنویت یافت میشود، که اولین مورد آن مقاله قبلی در سایت وزین امرداد با عنوان صلح و تمدن معنویت است، که نشانه بدعت این ایده تا بهحال است و ۶،۰۶۰،۰۰۰ مورد در گوگل با جستجوی عبارت تمدن معنویت یافت میشود، که دومین مورد آن همان سیزدهامین مقاله تمدن معنویت در سایت وزین امرداد با عنوان نمونههای عینی تمدن معنویت، و سیزدهامین مورد آن در رابطه با انتشار کتاب حذف پول است. اگرچه ادبیات بسیاری به صورت پراکنده در این رابطه تابهحال ارایه شده است، ولی شرایط، جایگاه و اصول انکارناپذیری که در مورد سازمان بینالمللی تمدن معنویت میتوان اذعان داشت و هریک از ما کموبیش شاید بر آن توافق داشته باشیم، را در اینجا از نظر میگذرانید. تمامی ۲۱۰ کشور و مناطق تعریف شده روی کره زمین بایستی به طریقی با این سازمان در ارتباط باشند تا بتوان مطمین شد که بگونهای از این تداوم پیگیریهای تمدن معنویت و دریافت نگرشها و نتایج حاصل از این ایدهها تمامی کشورهای جهان بهرهمند خواهند شد. تحول تمدن معنویت در صورتی به نتایج مورد نظرش دست مییابد که جا افتادگی و غفلتی از انسانها و محیط زیست در آن وجود نداشته باشد و همه را شامل شود. سعی بر عدم اظهار نظر در مورد موضوعاتی است که قابل بحث بوده و در این مقطع نمیتوان بر قطعیت آنها نظر داد و شایسته است جلسات کارشناسی از خبرگان در این موارد در آینده و زمانی که شرایط کاری این سازمان واقعی شود، برگزار شود و اظهار نظر و تصمیمگیری صورت پذیرد. علاوه بر اشرف مخلوقات حاکم بر کره زمین، که تمام آحاد آن بایستی در این سازمان نماینده داشته و مدافع رفاه، آسایش و توسعه پایدارش در این سازمان حضور داشته باشد، محیط زیست، شامل محیط زیست جانوری و محیط زیست گیاهی، محیط زیست اقلیم کره زمین شامل گرمای زمین، آلودگی هوا و لایه اوزون، نیز بایستی در این سازمان نماینده داشته باشند. از سوی دیگر کرسیهایی برای موضوعاتی چون وقایع پیشبینی نشده مانند سیل و زلزله، و همچنین ستادی برای آیندهنگاری و جلوگیری از جنگهای خواسته و یا ناخواسته کوچک و بزرگ نیز در این سازمان تضمینکنندهی آینده بشریت، خوبست اندیشیده شود. با اطمینان از این که شایسته است تداخل وظایفی با سایر سازمانهای بینالمللی رخ ندهد، و با توجه به منشور سازمان حقوق بشر که مدافع منافع بشر بوده، و جزییاتی از فعالیتهای سازمان ملل، که شاید کامل نباشد، میتواند پایهریزی شود، و وظایفاش تعیین شود. بازهم نگارنده لازم است به موضوعی اشاره داشته، و آن اینکه همانطوریکه به دفعات در این نوشتارها، یادی از ژول ورن، نویسنده داستانهای تخیلی شده است، در اینجا این تداعی پیش میآید که، از آنجاییکه آنقدر این مطالب ایدهآلطلبی و شاید دور از دسترس باشد، که تخیلی بنظر رسیده و بیشتر به داستانسرایی شباهت یافته است، و ذکر خیری از ژول ورن! در حالی که خوبست این مطالب تا حدودی جدی گرفته شده و برای آیندهای نه چندان دور سعی شود تا جامه عمل بپوشد. در هر صورت، این نگارش صرفاً میتواند بعنوان دعوتی از خبرگان علوم، تمدن معنویت، موضوعات بینالمللی، و همچنین مواردی که در بالا اشاره شد، تلقی شده و فقها را راغب سازد تا در مورد آینده بشریت که لازمه آیندهنگاری و طراحی در این زمینهها است، دانشافزایی نموده و خلاقیتهایی را از خود بروز دهند، تا گامهایی را بسوی تمدن معنویت در جهان بتوان برداشت. همان طوری که بارها اشاره شد نقش فقهای ادیان الهی که کرسی آنها در ساختار سازمان بینالمللی تمدن معنویت محفوظ است، بسیار پر اهمیت بوده و در حالی که این موضوع، یعنی تمدن معنویت در سایر سازمانها مظلوم واقع شده است، و به منظور جبران این عدم توازن، این فقهای گرانقدر دارای نقش دو چندانی در این سازمان بینالمللی خواهند بود، و بایستی تعاریف دقیق و جامعی از جایگاهشان صورت پذیرد، و فراموش نشود که قطب اصلی سازمان تمدن معنویت و ارزشهای نادیده گرفته شده تابهحال در جهان، با این تلاش باید به تعادل برسد.
سازمان ملل متحد (به انگلیسی: United Nations و اختصاریUN ) یک سازمان بیندولتی برای حفظ امنیت و صلح جهانی، گسترش روابط دوستانه میان کشورها و رسیدن به همکاری و هماهنگی در عملکرد ملتها است. سازمان ملل متحد بزرگترین، معروفترین و قدرتمندترین سازمان بیندولتی در جهان است. اعضای این سازمان تقریباً شامل همه کشورهای مستقلی میشود که از نظر قوانین بینالمللی به رسمیت شناخته شدهاند. تنها واتیکان که عضویت در سازمان ملل را نپذیرفته و تایوان (جمهوری چین) که عضویتش پس از عضویت جمهوری خلق چین لغو شد، در سازمان ملل متحد عضو نیستند. مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، و دیگر دفاتر رسمی آن در ژنو، نایروبی، وین و لاهه مستقر است. سازمان ملل پس از پایان جنگ جهانی دوم و از سوی کشورهای پیروز با هدف جلوگیری از جنگ در آینده جایگزین جامعه ملل شد. در ۲۵ آوریل ۱۹۴۵، ۵۰ کشور در سانفرانسیسکو تهیه پیشنویس منشور سازمان ملل را آغاز کردند که در ۲۵ ژوئن همان سال به تصویب اعضا رسید. از ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵، سازمان ملل با عضویت ۵۱ کشور شروع بهکار کرد. سازمان و روال حاکم بر فعالیت آن نشان از شرایط جهانی پس از جنگ دوم دارد. سازمان ملل دارای شش ارگان اصلی است: مجمع عمومی، شورای امنیت، شورای اقتصادی و اجتماعی، شورای قیمومت، دیوان بینالمللی دادگستری و دبیرخانه سازمان ملل متحد. علاوه بر این نظام سازمان ملل متحد شامل سازمانهای تخصصی، توافقنامهها و برنامههای جهانی مانند گروه بانک جهانی، سازمان جهانی بهداشت، برنامه جهانی غذا، یونسکو و یونیسف است. شورای امنیت قویترین نهاد سازمان ملل پنج عضو دائمی دارد که در تصمیمات این شورا حق وتو دارند. با توجه مطالب بالا از تعریف سازمان ملل متحد که از ویکیپدیا استخراج شده است، نکاتی را یادآور میشویم. جالب است که واتیکان که یکی از جایگاههای مباحثات ادیان الهی بوده در سازمان ملل متحد عضو نیست، و نکته دیگر اینکه از روز اول تاسیس این سازمان به اصطلاح، بزرگترین، معروفترین و قدرتمندترین سازمان بین دولتی در جهان، شاهد هستیم که تا با مفاهیم تمدن معنویت و اقتصاد ارزش محور تا چه میزان غریبه و ناآشنا است، و بیشتر حالت حل اختلافات را دارد، تا پیشگیری از بحرانها و تضمین صلح جهانی. و همانطوریکه سازمان بینالمللی تمدن معنویت اصرار بر پوشش تمام آحاد بشریت و هر آنچه بر روی کره زمین است از جمله معنویات را در بر گیرد، سازمان ملل متحد حتا شامل تمامی کشورهای جهان نبوده چه رسد به تمام ارزشهای روی کره زمین و مفاهیم نادیدنی زندگی بشریت. آمار فعالیتهای سازمان ملل متحد را در ۷۷ سال قدمتش میتوان مورد بررسی قرار داد، و اگرچه بودنش بهتر از نبودنش بوده است، ولیکن متاسفانه جهان در گرو ۵ عضو قدرتمند شورای امنیت که نهاد قدرتمند سازمان ملل است، قرار داشته، که هر خواستهای بر خلاف میل این ۵ عضو را وتو کرده و به شکست میکشانند، و آمار این وتوها نیز کم نیست، که تا تاریخ 2022/2/25 تعداد ۲۱۲ مورد است، که اکثریت آن توسط روسیه و آمریکا بوده است. و اما شاید اگر تا قبل از انقلاب چهارم جهانی و ورود به تمدن معنویت این ۵ گزمه و یا پلیس بر جهان با روشهای بسیار بدویشان نظارت نمیکردند، شاهد حضور هیتلرهای دیگری و اتفاقات ناگوار بیشتری نیز میبودیم، چون به نظر نگارنده، تضمین کننده صلح جهانی، همانا تمدن معنویت خواهد بود، و این راهی که طی کردهایم اجتنابناپذیر بوده است.
و یکی از خوانندگان گرامی بنام آقای فریدون رستمی که نظرشان را در سایت امرداد ملاحظه فرمودید، در اینجا پرسش ایشان و همچنین پاسخ به آن، مورد بازبینی قرار میگیرد، ابتدا مطالب ایشان:
این گزارش تاکنون نکات ارزنده ای را یادآور شده است ولی از بررسی نکتههای اصلی به دور مانده است:
۱-اگر مردم مهم هستند، کارها را به آنها واگذار کنید. پس دولت حداقلی میباید مورد نظر باشد نه پند و اندرز به مردم که چه بکنند.
۲-پول به معنی کنار گذاشتن همهی تجربیات بشری تاکنون است. برای درک این امر لازم است تاریخ تحول پول از چند هزار سال پیش تاکنون را بدانیم. خواهید دید که پول یکی از بزرگترین دستاوردهای بشری برای افزایش رفاه بوده است.
به همین دو نکته بسنده میکنم و آرزوی توفیق برای نویسنده برای خدمت به مردم را دارم.
و پاسخ نگارنده به ایشان:
با درود و سپاس از لطف و توجه جناب آقای فریدون رستمی باید عرض شود که:
۱-نام این مبحث بطور کلی: حذف ( تمام انواع پول، اعم از فیزیکی، یا اعتباری و یا ارز مجازی) پول (از بخشی از اقتصاد جهان و نه تمام اقتصاد جهان) است و آن بخش همان سه دهک پائین جامعه است که اکثر خدمات مورد نیاز خود را به عنوان رفاه عمومی رایگان دریافت دارند. البته تمام انواع پول فیزیکی باید از جهان حتی الامکان حذف شود.
۲-مرز تعادل بین دولت و مردم را نمیتوان در این تحول دقیقاً تبیین نمود و برحسب استقبال افراد و سازمانهای خیریه و همچنین دولتها در کشورهای مختلف و میزان نیازی که در جامعه وجود دارد، این مرز تعادلی در جوامع شکل میگیرد و دولتها علاوه بر مسوولیتهای سنگینی که بر عهده دارند، بعنوان یکی از قطبهای وزین خیرخواهانه در تحول تمدن معنویت نقش بازی خواهند نمود.
۳-فقط هدف از بیان این تحول و جزییات آن، ارایه جزییات موضوع در وسع نگارنده است و اصلاً در اینجا توصیه خاصی نمیتوان داشت و در عمل و حین این تحول است که همه چیز مشخص خواهد شد.
۴-بحث اصلی در مورد تاریخ تحول پول نیست و مزایای ارزشی آن و کمکی که به دادوستد و نقشی که پول در پیشرفت بشریت داشته است، و شکی در آن نیست، بلکه تنها بحث در مورد جایگاه پول در اقتصاد ارزشمحور است که نباید تکبعدی به مسایل نگریست و پول نباید رتبه اول ارزشها را به خود اختصاص دهد.
۵-همان طوری که در این مبحث اشاره شد، اختلالی در رابطه با هیچیک از فعالیتهای مرتبط با پول، شامل نقدینگی افراد، فعالیت بانکها، سهام شرکتها، ارز کشورها و ارزهای مجازی رخ نخواهد داد، و تنها قدرت تخریب و فساد مرتبط با پول و همچنین فشارهای غیرمنطقی پول از بین میرود، و به رقابت سالم و سازنده در اقتصادی با توسعه پایدار تبدیل میشود.
و نقطه نظر خواننده گرامی دیگری که صاحبنظر بوده و مصداقی از نوشتار نگارنده شاید باشد: طرح موضوع شما و دغدغه شما شبیه بزرگان اندیشه است، نقد نظام فعلی پولی مالی کاملا بهجاست. اشاره شما به تاثیر تکنولوژی در توسعه جامعه بشری ولی نه لزوما آرامش بیشتر برای جامعه مصرف کننده همین تکنولژی، واقعبینانه است. این که این تفکرات خیال پروری باشد هم ایراد محسوب نمی شود، چون بسیاری از تحولات فکری بشر، حاصل خیال پروری در مورد مسائلی است که بدیلی برای آن تصور نمی شود، اما بالاخره ارادهای برای تحقق آنها به وجود میآید. اما راهکار چیست؟ آیا به جز حذف پول، راهکار اجرایی دیگری وجود دارد؟ آیا واقعا حذف پول میتواند رفاه بیشتری برای جامعه فراهم کند؟ فراموش نکنیم که دو بنیان فکری تجربه شدهی سرمایهداری و کمونیسم در جهان تجربه شده و هیچ کدام سعادت، آرامش و صلح با خود به همراه نیاوردهاند. در جهان کمونیستی، گردش پول کنترل شده است و کسی بر دیگری توفق مالی ندارد، اما انگیزهای هم برای بهبود و نوآوری وجود ندارد. دنیای سرمایهداری هم که در ایجاد نوآوری سرآمد است، به اختلاف شدید طبقاتی انجامیده است. آیا راهکار سومی وجود دارد؟
و پاسخ نگارنده به ایشان:
با سپاس از دریافت نقطه نظرات جنابعالی، باید عرض شود که، اگر دو قطب مادیات و معنویات را در مباحثات جدی قلمداد بفرمایید، و اینکه سردمدار مادیات، پول و سردمدار معنویات، شایسته سالاری باشد، خواهید دید که در ۵۰ قرن گذشته برخلاف قبل از آن تعادل مناسبی وجود نداشته که به این نقطه فعلی رسیدهایم، و هدف از انقلاب چهارم جهانی ایجاد این تعادل، آرامش، رفاه و توسعه پایدار برای چند هزار سال آینده بشریت بوده تا از تجربیات طولانی گذشته درسی برای ساختن آینده گرفته باشیم، و همان طوری که پیش از این ذکر شد، ارزش پول در رشد و تمدن بشریت را نباید نادیده گرفت و تنها در اقتصاد ارزش محور نباید در جایگاه اول قرار گیرد و تمام معیارها و فعالیتهای مرتبط با پول با توجه به جایگاه جدیدش به کار خود ادامه خواهند داد.
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است، و در حالیکه آخرین فصل جلد اول کتاب حذف پول با عنوان کرونا، که به دید نگارنده یک مصیبتی است که در هر قرن تکرار میشود، ولی تمرینی برای ورزیده شدن بشریت است که هیچگاه چنین نگرشی وجود نداشته و آموختهها ثبت و دوباره بهکارگیری آن رخ نداده است، و هر بار از آن گریختهایم، و ورزیدگی و متفاوت برخورد کردن با ان را در دستور کار خود قرار ندادهایم. البته لازم به توضیح است که این مباحث مستقل از خاتمه یافتن مطالب فصول جلد اول کتاب، ادامه خواهد یافت.
۹- کرونا
در سالهای ۱۷۲۰، ۱۸۲۰ و ۱۹۲۰ همین اتفاقات پیش آمد و تلفات بسیار بالایی را به بشریت تحمیل کرد، به گونهای که در سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ در اثر آنفلوانزای اسپانیایی ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تن از میان رفتند، و اکنون در سال ۲۰۲۰ تجربه کرونایی با تلفات چند صد هزار نفری تاریخ را تکرار مینماید. میگویند آنقدر تاریخ تکرار میشود تا ما بیاموزیم و تغییر کنیم و درس کافی را بگیریم و در مقابل آن واکسینه شویم. ولی آیا این اتفاق افتاد؟ به نظر نگارنده: خیر! در دوره بعد از آنهمه اتفاقات بهجای چارهاندیشی و درازمدت اندیشیدن، دوباره در گیر کارهای دست دوم خود و روزمرگی شدیم و کارهای دست اول خود را فراموش کردیم، تا دوباره بلایایی بر ما نازل شد. حتماً قرار نیست مشکلات بهسختی و با جراحی حل شود، بلکه با راهکارهای زودتر میتوان به سرطان نرسید. چرا محیطزیست جهانی برای نجات خود باید منتظر کرونا باشد؟ چرا بهعنوان مثال راهکارهای بهبود و انرژیهای تجدیدپذیر که در جهان در حال فراگیر شدن است زودتر محیطزیست ما را نجات نداد؟ چرا آنقدر آسیبهای محیطزیست ما زیاد است که شاید معادل برخورد یک شهاب سنگ کوچک به کره زمین است؟ شهاب سنگی که توسط بشریت به سمت زمین شلیک شده است. آیا به اندازهای که از منابع زمینی استفاده کردهایم برای بشریت رفاه و امکانات و پیشرفت ایجاد کردهایم؟ یا به خاطر انتخاب کردن اهداف نادرست و رقابتهای ناسالم و فسادپذیر باهم درگیر بودهایم و منابعمان را بر باد دادهایم و آینده بشریت را به بنبست رساندهایم؟
برای دقایقی بیاندیشیم، احتیاج به دانش و تجربه خاصی نیست چون در حال چرخیدن در یک دایره ویرانگر پائین رونده و کاهندهای هستیم که کرونا سرعت اضمحلال ما را بیشتر کرد تا شاید به خود آئیم و ببینیم که هیچ توان و اندوختهای برای مقابله با ۵ گرم از یک ویروس بر روی کره زمین را نداریم. آنقدر در انتخاب مسیر غافلانه عمل کردهایم، مانند ماشینی که در وسط کویر گیر افتاده است و معلوم نیست کی بتواند مسیر خود و اهداف خود را بیابد و با مشکلات موجود به اهداف خود دست یابد. کرونا چه کرد با ما؟ هر جا که توانست پا گذاشت بدون محدودیت و هر چه خواست قربانی گرفت و آزمونهای ارزشی زیادی از جوامع مختلف گرفت، که کم قدرتترین ابزار مبارزه با آن پول و اقتصاد پول محور بود. و شاهد بودیم که سایر ارزشها و ابعاد وجودی انسانها بوده که تا این لحظه در جهان در مقابل کرونا در جنگ قرار داشته و ایستادگی کرده است و پول و اقتصاد پول محور در پشت جبهه و دورتر نقش بسیار کمرنگتری در این مبارزه نابرابر داشته است.
جنگ واقعی را ندیده بودیم با اینچنین ابعادی و تلفاتی و مشغول روزمرهگی خود بودیم و هیچگاه بدنبال توانمندسازی خود و جامعه بشریت نبودهایم و نیستیم. کادر پزشکی و بیمارستانی با توجه به الویت بالایشان، ولی صرفاً در مجموعههای پزشکی قرارداشتند و هیچگاه به این اهمیت در صحنه حاضر نشده بودند. فراموش کردن تاریخ بسیار رایج است و اینکه براحتی میتوان دید تاریخ و آسیبهای تاریخی تکرار میشوند. ولی ایراد در این است که ما اسیر زمان هستیم و شرایط دو روز را باهم یکسان نمیدانیم، میگوئیم آن دیروز بود و امروز، امروز است. در صورتیکه همه چیز یکسان است و فقط تقویم روز شمار تفاوت دارد نه چیز دیگری. سالهای ۱۹۲۰ و ۲۰۲۰، روش کار، روند برخورد با مسائل، متوجه میشویم هیچگونه هوشمندی بیشتری وجود ندارد، فقط بهبود تکنولوژی و بس. اگرچه تکنولوژی، اندازه جمعیت و ارتباطات بسیار تغییر کرده است ولی باز میبینیم، بشریت نتوانسته قویتر باشد و باز در تله یک ویروس افتاده و قربانی میدهد. واضح است نتوانستهایم هیچگاه به این باور برسیم که چه توانمندیهائی داریم، چون اهدافمان را درست تعریف نکردیم و بدنبال اهداف کوچک هستیم.
به نظر میرسد در اقتصاد ارزش محور شاید این گونه غافلگیر نشویم، چون میتوان دید در سالهای دور که تکنولوژی پائینتری در اختیار بشر بوده است ولی بعلت نگرش باز و توانمندیهائی متفاوت که وجود داشته است، شاید آسیبها به این گستردگی نبوده است و این خود میتواند با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. چندین مطلب و آموزش را از این فاجعه نه چندان کوچک که بلکه نسبتاً بزرگ میتوان آموخت و توشه راه آیندهمان بنماییم. تجربیات را باید اندوخت و به گذشته برگشت و جزییات را مستقل از عواملی که با زمان تغییر مینمایند مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار داد. جمعیت، تکنولوژی، حجم منابع موجود و معیارهایی از این دست را که تابعی از زمان هستند را جداگانه میتوان بررسی نمود و عوامل دیگر را که تقریباً مستقل از زمان هستند، جداگانه بررسی نموده و میزان تاثیر آنها را بر موفقیت و یا شکست اندازهگیری نمود.
یکی دیگر از آموزههای کرونا، همان طوری که پیشتر اشاره شد، ثبات در سرمایهگذاری و کسبوکار است، ۱۶،۰۰۰ میلیارد دلار از بین رفتن سرمایهها در بازارهای بورس جهانی، گسترش بیکاری چند ده میلیونی در جهان و اینکه بهراحتی میبینیم برخی از کسبوکارها آنچنان آسیبی ندیدند، و انتخاب درست کسبوکار، آموزههای گرانی است که کرونا به ما میدهد. کرونا ما را محک زد، توان جسمی تکتک ما را، قدرت فرهنگی و درک عمومی ما را، دیدگاه سرمایهگذاری باثبات و یا بیثبات ما را و اقتصاد ارزشمحور و اقتصاد پولمحور ما را، ما همه جهانیان را، چقدر آسیب پذیریم ما. کادرهای پزشکی که در سرتاسر دنیا در خط اول جبهه جنگیدند و تلفات دادند بخشی از اقتصاد ارزشمحور است و آن مردمی که فداکارانه در همه نقاط دنیا بدون چشمداشتی آستین بالا زدند و همکاری کردند، بخش دیگری از اقتصاد ارزشمحور ما هستند. کرونا همان قدری که آسیب بود و خسارت و جنگ نابرابر بود، همان قدر آموخته و درس و تجربه بود، بخصوص برای ورود به تحول دنیای ارزشمحور و دور شدن از اهداف پولی و مادی.
برخورد شهاب سنگ احتمالی، چه کوچک و چه بزرگ، سیل، زلزله، آتشقشان، جابجایی زمین و بلعیده شدن یک روستا با تمام سکنهاش در خواب و نیمه شب، و بالاخره کرونا، آزمونهایی هستند برای ورزیدهتر شدن و قویتر شدن ما و آسیبپذیر نبودن در مقابل وقایع آینده. امید است که با تحول حذف پول و تحول جدید تک تک ما به قدرت واقعی و ظرفیتهای اصلیمان برسیم.
ادامه دارد …
عنوان: حذف پول (مورد مطالعه – آغاز انقلاب چهارم در جهان – تمدن معنویت)
پدیدآور: بزرگمهر پرخیده ۰۹۱۲۷۳۷۳۴۶۷ [email protected]