در پاسخ به پرسش بالا كه گاه و بیگاه شنیدهایم، باید گفت كه دربارهی ریشهشناسی (اتیمولوژی) نام اشو «زرتشت» نظرات گوناگونی ابراز گردیده است، كه این، اصلاً دور از انتظار نیست. یكی از مفیدترین منابع در دسترس، كه به شكل قابل قبولی، این نظرات را گردآوری كرده، كتاب «جستاری در آیین زرتشت» نگارش آقای مهرداد قدردان است. قسمتهایی از این كتاب، در زیر آورده میشود:
پیامبر زرتشتیان زرتشت نام دارد كه این نام در بین زرتشتیان با پیشوند « اشو» به كار برده میشود واژه «اشو» به معنای پاك است و نام آن بزرگوار چنانكه در گاتها هات 29 بند 8 آمده «زرتوشتره اسپیتامه» است كه « زرتوشتره» خلاصه شده و به صورت زرتشت درآمده، « اسپیتامه» به معنی سفید و از نژاد سفید است كه هم لقب او و هم طبق نوشته مسعودی در كتاب «مروج الذهب و معادن الجواهر» نام جد نهم اشوزرتشت است. اما در بیان معنای كلمه زرتشت كه اصل نام او است در بین محققان و اندیشمندان اختلافنظر وجود دارد كه در زیر نظرات عدهای از آنان آورده شده و نتیجهگیری خواهد شد.
پروفسور برونف (Burnouf) كلمه زرتشت را از دو كلمه «Zaraө» به معنای زرد و «ūštra» به معنای «شتر» و روی هم دارنده «شتر زرد» معنی كرده است ولی هاوگ (Haug) میگوید در اوستا برای كلمه زرد واژه «Zairiti» آمده نه «Zaraө» و معنای قسمت نخست را رد كرده ولی در معنای قسمت دوم یعنی «Uštra» به معنای شتر هم عقیدهاند. ویندشمن (Windischmahn) از معنی زرتشت كه مركب از«Zara» یعنی زرین و «өaštra» به معنی «ستاره» است حمایت كرده و «ستاره زرین» را تعبیر درست دانسته است ولی عدهای بر این نوع تعبیر ایراد گرفتهاند و گفتهاند كه برای زرین در اوستا واژه «zaraniya» آمده نه Zara و همچنین كلمه درست برای ستاره واژه «өwarestar» است.
تاراپوروالا نام زرتشت را «قشنگ» معنی نموده است مهرداد مهرین با تحقیقی آورده است كه نام زرتشت از «Zaraөa» به معنی زرین و «Uštra» به معنای «روشنایی» است بدین ترتیب زرتشت یعنی «او كه از روشنایی زرین است» و او اعتقاد دارد این معنی برازنده كلمه زرتشت است. بویس (Boyce) خاورشناس انگلیسی معنی واژه زرتشت را «آنكه شتر را میراند» بیان كرده است.
زولتسر (Zolzer) مستشرق آلمانی كلمه زرتشت را دارنده شتر زرین تعبیر كرده است.
اشپیگل (Spiegel) دانشمند آلمانی زرتشت را عذابدهنده شتران تفسیر نموده و برودبك (Brodebeck) این كلمه را ستاره طلایی یا زرین معنا كرده است.
افلاطون بزرگ فیلسوف یونان معنی زرتشت را خادم ارومازوس (اورمزد) دانسته است.
یوستی (Justi) دانشمند آلمانی نام زرتشت را ستاره طلایی یا زرین معنا نموده است.
بارتولومه (Bartholomae) به معنای دارنده شتر پیر بیان كرده است. كاسل «پسر ستاره» تعبیر كرده است موبد جهانگیر اشیدری «ستاره درخشان و زرین» را مناسبتر دانسته است، موبد فیروز آذرگشسب زرتشت را به معنای كسی كه هالهای از روشنایی گرد سرش میدرخشد تعبیر كرده است و ارتباط این كلمه را با شتر نامربوط دانسته و زرتشت را لقب او میداند.
گرن (Gern) محقق آلمانی این كلمه را از زر به معنی طلایی و به معنی درخشیدن میداند و رویهم «درخشش طلایی» را معنای كلمه زرتشت دانسته است، دوهارله (Deharlez) دانشمند بلژیكی زرتشت را به معنی درخشان و طلایی گرفته است، پروفسور فرهنگ مهر نیز روشنایی زرین را برای كلمه زرتشت انتخاب كرده است و همانند آذرگشسب زرتشت را لقب او ذكر كرده كه بعد از پیامبری به آن پیامبر اطلاق شده است، دكتر حسین وحیدی نیز ستاره زرین را معنای درستتری میداند.
با توجه به مطالب بالا و مطالعه نظرات مستشرقان و صاحبنظران در این زمینه به این نتیجه میرسیم كه در اغلب موارد دو معنی دارنده شتر زرد یا پیر و ستاره طلایی یا زرین را برای كلمه زرتشت آوردهاند و بنابر تحقیق و مقابله نظرات كه توسط استاد جلالالدین آشتیانی انجام شده و در كتاب زرتشت مزدیسنا حكومت آمده و با توجه به منطقه زایش و ظهور، بافت اجتماعی حاكم، سنتهای نامگذاری و نام همعصریان و اطرافیان آن وخشور نظیر «فرشوشتر» صاحب شتر جسور، «ارواشتر» صاحب شتر آرام، «هوشتر» دارنده شتر خوب، «ارجاسب» دارنده اسب راهوار، «لهراسب» دارنده اسب سركش، «پوروشسب» دارنده اسب خاكستری، «جاماسب» دارنده اسب اصیل، «گشتاسب» دارنده اسب جسور، معنای دارنده شتر زرد یا پیر برای كلمه زرتشت منطقیتر و مناسبتر بنظر میرسد.
برگرفته از امرداد شماره 175
9 پاسخ
بسیار نوشته مفید و جالبی بود. سپاس از آقای مهرداد قدردان و شما برای هم بهره شدن آن. و همچنین نتیجه گیری پایانی آقای قدردان با توجه به شرایط زندگی کوچ نشینی و شبانی آن دوران بیش از دیگر نظریات درست به نظر می رسد.
دلیل استفاده مکرر ستاره در تعبیر نام زرتشت، واژه تشتر یا ستاره تیر است. ستاره زرین شایسته و در خور شت زرتشت است. واژه شتر ابداع مغرضان و خارجیان است. شتر ویژه اعراب بود و هیچگاه در میان ایرانیان، به خصوص ایرانیان باستان جایگاهی نداشته و ستایش نشده است.
شتر در نزد ایرانی ها هم جایگاه ارجمندی داشته، شما آگاه نیستید. هر چیزی که نباید به قومگرایی و قومستیزی چسباند. دستکم نگاهی به تخت جمشید بندازید که بلخیهای ایرانیتبار شتر دارند و سوار میشوند.
درود بر آقاي سبهري كه هميشه عاقلانه و منطقي اظهار نظر ميكند . سباس من نظر ايشان را تايييد ميكنم
با درودخدمت جناب آقای دکتر سپهری: 1- ستارگان تشتر و تیر در اوستا یکی نیستند و جدایند.2- واژه شت واژه ای مجعول و دساتیری است ودرخور اشوزرتشت نیست. 3- اتفاقا شتر در ایران باستان جایگاه بسیارمهمی داشته است و با توجه به جغرافیای شمال شرق و شرق ایران بزرگ با اندک تورقی در متون به اوشتره و کاربری اش پی خواهیم برد نیز با بررسی فیلولوژیک واژه زرثوشتره گاهانی معنای ستاره زرین دور از ذهن می نماید. ای کاش در هر موردی اظهار نظر نمی کردیم و نقد در هر حوزه ای را به دانندگان و ویژه کارانش می سپردیم. با سپاس
با درود به همکیشان گرامی به ویژه هموندان گرامی در بیان دیدگاه ها. شتر ویژه اعراب نبوده است و در تمامی بیابان های آسیایی از مغولستان تا هند و آسیای میانه تا ایران و عربستان تا شمال آفریقا یکی از مهمترین ارکان جابجایی و زندگی بوده است. در بیابان های بسیار سرد، شتر دوکوهان و در بیابان های گرم شتر یک کوهان زندگی می کرده اند. در زندگی نومادیسم یا کوچ نشینی، به ویژه در دوران تاریخی، شتر یکی از پر ارزش ترین و یکی از پرکارترین جانوران اهلی شده در سرزمین های آسیای میانه بوده است. بنابراین نسبت دادن عرب و شتر مقداری یک سویه انگاری است.
پژوهشگر همکیش ارجمند آقای قدردان. من به پژوهش و کارهای ارزنده شما درود میفرستم. ولی همه چیز را همگان دانند. من ادعای زبان شناسی ندارم، گرچه بیست سال در غرب از محضر زبان شناسان معاصر دکتر علی اکبر جعفری و دکتر کیخسرو ایرانی استفده کردم. مرجع من بیشتر نوشتارهای خارجی است. در ضمن به عنوان یک زرتشتی باید زیبنده ترین تعبیر را برای نام پیامبر ترویج دهیم که صفت ستاره مطلوب تر از اشتر است.
بسیاری از پژوهشگران بخش ته در واژه زرته شترا را به معنای دو تعبیر میکنند که دو ستاره خواهد بود. برخی زرت را به معنای حرکت دهنده و راننده میدانند. و برخی زرنت به معنای خشمگین را هم ریشه با آن میدانند. شمیت (1997)، میرهوفر (1977) و هومباخ (1991) نظرات متفاوت و متضادی در مورد ترجمه این نام که بارها در گاتها و اوستا آمده دارند.
Helmut Humbach, The Gathas of Zarathushtra and the Other Old Avestan Texts, I, Heidelberg, 1991.
Josef Markwart, Das erste Kapitel derGāthā uštavatī (Jasna 43), Rome, 1930, pp. 22–28.
Manfred Mayrhofer, ZumNamengut des Avesta, Vienna, 1977a, pp. 43–53.
Idem, “Onomastica Iranica symmicta,” in Riccardo Ambrosini et al. (eds.), Scríbthair a ainm n-ogaim. Scritti in Memoria di Enrico Campanile, II, Pisa, 1997, pp. 921–27.
Paul Thieme, “Der Name des Zarathustra,” ZVS 95, 1981, pp. 122–25 (repr. in: Idem, Kleine Schriften, II, Stuttgart, 1995, pp. 1154–57).
Chlodwig Werba, Die arischen Personennamen und ihre Träger bei den Alexanderhistorikern: Studien zur iranischen Anthroponomastik, Ph. D. diss., Vienna, 1982, pp. 172 f. and 181–91.
Bernfried Schlerath, “Zarathustra im Awesta,” in Wilhelm Eilers (ed.), Festgabe deutscher Iranisten zur 2500Jahr feier Irans, Stuttgart, 1971, pp. 133–40.
درود بر هم کیشان
به گفته دکتر زرتشت ستوده گرامی، نام زرتشت از دو بخش زرث/زرت/زرد که اکنون شده دل و اشترا/استرا که به چم روشن و درخشان هست
در کل نام زرتشت در نزدیکترین و شیوا ترین چم می شود روشن دل 🙂
سلام بر شما عزیزان مرسی از متن خوب و زیباتون خیلیی خوشحالم که با سایت شما اشنا شدم