لوگو امرداد

زرتشتیان یزد هم‌آوا در آیین واج‌یشت ایاثرم گاه

آیین واج‌یشت گهنبار چهره ایاثَرِم گاه با گردهمایی آیینی همکیشان در آتشکده ورهرام یزد برگزار شد.
آیین واج‌یشت گهنبار چهره‌ی ایاثرم گاه در یزد با یسناخوانی موبد مهربان پولادی در یزشن‌خانه آتشکده ورهرام از نیمه شب آغاز شد. آیین اوستاخوانی گهنبار از ساعت 5:15 بامداد چهارشنبه 20 مهرماه 1401 خورشیدی برابر با اشتادروز ۳۷۶۰ گاهشماری زرتشتی با همازوری موبدان فریبا مالی، رستم کاووسیان‌زاده و کامران لریان و هم‌آوایی همکیشان در آتشکده ورهرام یزد برگزار شد. موبد مهربان پولادی، فرنشین انجمن موبدان تهران در سخنانی با سپاسداری از همکاری انجمن زرتشتیان یزد در برگزاری آیین واج یشت درباره‌ی آیین گهنبار گاه دادودهش، شش چهره گهنبار و تشویق کودکان به حضور در این آیین‌های مینوی سخن گفت. پس از نیایش از باشندگان با صبحانه، لرک ( آجیل آمیخته از چند گونه‌ خشکبار) و شربت هوم (عصاره‌ی گیاه هوم که خاصیت درمانی دارد) پذیرایی شد.
آیین واج‌یشت گهنبار، کهن آیینی است که پیش از سپیده‌دم نخستین روز از چهره‌ی گهنبار در جایگاه یزشن‌ گاه یا یشت‌خانه‌ی آتشکده برگزار می‌شود. یسناخوانی موبدان تا سپیده‌دم به درازا می‌کشد. دمیدن آفتاب، نشان از آغاز چهره‌ی گهنبار است. با دمیدن آفتاب، موبدان گرد سفره‌ای دیگر، اوستا و آفرینگان گهنبار می‌خوانند.
باز هم سفره‌ای سپید كه بر آن شاخه‌های همیشه سبز سرو و مورد نهاده‌اند، كاسه‌ای آب، سینی بزرگی از لُرک (:هفت‌گونه میوه‌ی خشک شده) و دیگر آفریده‌های نیک اهورایی كه هریک نمادی از امشاسپندان هستند. هر چهره گهنبار، پنج روز است. گهنبار اَیاثَرِم، چهارمین چَهره از جشن‌های سالیانه‌ی گهنبار، که به چَم (:معنی) آغاز سرما است از 20 تا 24 مهرماه خورشیدی در شهرهای زرتشتی‌نشین برگزار می‌شود.

1 10

5 9

4 12

3 8

0 2

8 8

7 9

10 8

9 9

11 6

12 7

14 6

15 7

13 6

17 7

16 6

18 7

19 7

21 4

20 5

22 4

23 4

33 1

27 1

24 4

25 3

26 2

28 1

29 1

32

31 1

فرتور از فیروزه منوچهری است.
6744

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

یک پاسخ

  1. سلام دوستان
    من متأسفانه فعلن خیلی گرفتارم و وقت نوشتن در اینجا را ندارم. اما نوشتن یک تذکر را بسیار لازم می دانم، و می نویسم. البته پیش از این نیز در باب گروسمان همین تذکر را نوشتم. شکل گروث غلط است، و گروس = بزرگ، بالا، بلند، درست.

    واژه ی باستانی اَیاز یا اَیاس – تبدیل ز به س امری ست عادی – به معنی سرما و آغاز سرما و باد خنک را نمی توان اَیاث نوشت. زیرا ما تلفظ ث سه نقطه ی عربی را بلد نیستیم. این اَیاز در واقع همان پاییز = فصل برخاستن باد خنک است و آغاز سرما.
    ————-

    روزی به خانه ی آشنایی رفتم؛ همکلاسی عرب او مهمان اش بود. به هم معرفی شدیم. گفتم: نام من نیز عربی است. و تکرار کردم: لیث الله. او با قاطعیت گفت: چنین نامی در عربی نیست. باز تکرار کردم؛ و او با همان قاطعیت جواب داد: این نام عربی نیست. معنی کردم و گفتم: لیث الله یعنی شیر خدا. بلند خندید و بعد نام مرا تلفظ کرد چنان، که هرگز آن تلفظ را نشنیده بودم. من اما لیث را لیس تلفظ می کردم و او نمی توانست دریابد.
    این خدمتگزار کوچک فرهنگی که یکی از کار های اصلی اش تحقیق است و با جهان تلفظ واژه ها آشنا، هم توان تلفظ دقیق ث سه نقطه را ندارد. زیرا زبان و ذهن ما از کودکی با آن آشنا نیست. حال شما دوستان چرا ز یا س ایرانی را با ث سه نقطه ی عربی می نویسید، نمی دانم. ولی شکی ندارم که آن را س تلفظ می کنید؛ و آن هم سین ایرانی.
    ——————-

    پرسش: کدام شکل درست است، اَیازرم یا اَیازَرم؟ – چون به هر دو شکل نوشته می شود.

    هر دو شکل درست است. اَیازرم خلاصه ی اَیازَرم یا اَیازَرمه است. وقتی فتحه ی مضاف کهن را حذف کنیم، واژه همچنان درست ولی خلاصه شده است. چند مثال: ایرانَ زمین(تالشی) = ایران زمین = زمینِ ایران(برگردان به فارسی دری – فتحه ی مضاف به کسره ی مضاف بدل شده). پیلَ تن = پیلتن = تنِ پیل = تن بزرگ. تَجَ ری = تَجری(رودی در خراسان). تَجَ ریش = تَجریش(محله ای در تهران).

    اَیازَرم عبارت است از اَیاز + فتحه ی مضاف باستانی + رم یا رمه.

    کوتاه: هیچ کلمه ی ایرانی را نمی توان با ث سه نقطه ی عربی نوشت. زیرا اگر بنویسیم، چون تلفظ آن را بلد نیستیم؛ پس با صدای سین ایرانی تلفظ اش می کنیم.
    چنانکه حرف ث تمامی کلمات عربی دارای ث سه نقطه را سین تلفظ می کنیم؛ سین ایرانی.

    پس چرا کلمات عربی را با شکل عربی آن ها می نویسیم؟
    زیرا لازم است اَشکال عربی مشخص گردد، تا هرج و مرج شکلی در زبان های ایرانی پیش نیاید.

    در ضمن شما کار درستی می کنید که بجای شهروند، باشنده را بکار می برید. زیرا از دور تاریخ تا به امروز تقسیم بندی زیستگاه های ایرانیان و جهانیان بر مبنای دِه و شهر بوده. وقتی ما شهروند را بکار می بریم، عملن دِه نشینان حذف می شوند. باشنده ولی همه را در بر می گیرد که همینک در افغانستان بکار می رود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-01