لوگو امرداد

سرگذشت غم‌انگیز سنگ‌نگاره‌ی ایلامی کورنگون

چرخ‌گردون، سرانجام سرگذشت و سرنوشت غم‌انگیزی را برای سنگ‌نگاره‌ی ایلامی «کورِنگوُن» رقم زد. یادمانی که از آن با نام کهن‌ترین سنگ‌نگاره‌ی ایلامی ایران یاد می‌کنند.

به گزارش اَمرداد، کارشناسان سنگ‌نگاره‌ی ایلامی نامدار به «کوُرِنگوُن» در شهر نوبنیاد رستمِ مَمَسنی در سرزمین پارس را کهن‌ترین و ارزشمندترین نگارکَندِ (:نقش‌برجسته) ایلامی ایران می‌دانند که از دید پژوهش‌های تاریخی و باستان‌شناختی از جایگاه ویژه‌ای نزد پژوهندگان برخوردار است. با این‌همه، سنگ‌نگاره‌ی ایلامی کورِنگون در یک دهه‌ی گذشته با دشواری‌های بسیار فراوانی دست‌وپنجه نرم کرده است. از سویی، کنش‌گران (:فعالان) و کارشناسان میراث فرهنگی نیز همواره دشواری‌ها و چالش‌های پیش روی این یادمان بی‌همتای ملی را به مدیران و سرپرستان وزارت‌خانه‌ی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان و کشور گوشزد کرده و خواستار رسیدگی و راه درمانی اصولی برای پاس‌داری و نگهداری و نگاه‌بانی از آن، با برنامه‌ریزی‌های درست و موشکافانه، شده بودند.

یکی از ریشه‌ای‌ترین چالش‌های یادمان‌های تاریخی – فرهنگی در ایران، بی‌گمان کمبود بودجه و نیروی کار در وزارت‌خانه‌ی میراث فرهنگی است که بیشتر یادگارهای گذشتگان را با چالش جدی روبه‌رو کرده است. این دشواری بزرگ، سرانجام و سرنوشت تلخی را برای کهن‌ترین و بی‌مانندترین (:منحصربه‌فردترین) سنگ‌نگاره‌ی ایلامی کشور رقم زد و کمابیش آن را از صفحه‌ی روزگار و چهره‌ی تاریخ پاک کرد تا شاید تلنگری برای مدیران و سرپرستان فرهنگی کشور و وزارت‌خانه‌ی میراث فرهنگی باشد و نگاه آن‌ها را نسبت به یادگارهای گذشتگان تغییر دهد. همچنین نباید کم‌کاری و بی‌تفاوتی برخی از مدیران و سرپرستان فرهنگی کشور و استان به‌ویژه در وزارت‌خانه‌ی میراث فرهنگی را از یاد برد.

اما مدیریت ناکارآمد و کمبود بودجه و نیروی کار و نداشتن برنامه‌ای درست و ریشه‌ای و نوشته‌شده (:مدون) و همچنین رسیدگی نکردن و مهم‌تر از همه، مرمت‌نکردن و محافظت از سنگ‌نگاره‌ی کورِنگون، سرنوشت غم‌انگیزی را برای ارزشمندترین سنگ‌نگاره‌ی ایلامی کشور رقم زد که برگرداندن (:جبران) و بازپرداخت آن، دیگر ناشدنی است و از این‌پس، دوست‌داران تاریخ و میراث فرهنگی ایران و به‌ویژه آیندگان، باید نگاره‌های (:تصاویر) این یادمان بی‌همتا را تنها در کتاب‌ها و بایگانی‌ها ببینند. یعنی این‌که دیگر چهره‌ی افراد در سنگ‌نگاره‌ی کورنگون، قابل دیدن حتا از نزدیک هم نیست و چرخ گردون بسیار زود سرنوشت تلخ و اندوه‌باری را برای آن رقم زده و مرگ کهن‌ترین سنگ‌نگاره‌ی ایلامی کشور را باید در همین‌جا آگاهی داد.

بی‌گمان برای نگارنده و شاید برخی از کنش‌گران میراث فرهنگی که بارها در یکی دو دهه‌ی گذشته از این یادمان باستانی بازدید کرده‌اند، چیزی جز افسوس و دریغ و تلخ‌کامی برجای نخواهد ماند و بسیار سخت و دردآور است پذیرش نابودی ارزشمندترین یادمان ایلامی کشور.

سنگ‌نگاره‌ی ایلامی کورنگون در واقع، بر اثرگذشت زمان، عوامل طبیعی و محیطی، بی‌تفاوتی برخی از سرپرستان فرهنگی کشور، مرمت‌نکردن و رسیدگی‌نکردن و محافظت از سوی مدیران و سرپرستان میراث فرهنگی و بدتر از همه، عوامل انسانی و دستبرد قاچاقچیان اموال تاریخی – فرهنگی به بهانه‌های پوچ و خیال‌انگیز یافتن گنج ‌و‌ کندوکاوهای گسترده‌ی غیرمجاز آن‌ها، از میان رفته و دیگر ارزش شناسایی (:معرفی) ندارد‌.

 به‌راستی چه کسی پاسخگوی فاجعه‌ی رخ داده، است. آیا به‌راستی، پاسخ‌گویی وجود دارد؟ پاسخ آیندگان را چگونه و به چه بهانه‌هایی خواهیم داد. یادمان باشد که روزی تاریخ، همه‌ی ما را داوری خواهد کرد و نیاید روزی که شرمنده تاریخ و آیندگان باشیم…..

روایت غم‌انگیز قدیمی‌ترین سنگ‌نگاره‌ی ایلامی که دیگر نیست

یک باستان‌شناس با ابراز شوربختی از وضعیت موجود نگارکند کورِنگون از داستان اندوه‌بار و سرنوشت تلخ این سنگ‌نگاره‌ی ایلامی سخن می‌گوید. وی درباره‌ی سنگ‌نگاره‌ی کورنگون به اَمرداد گفت: « نخستین و کهن‌ترین سنگ‌نگاره ایلامی که یک موضوع مذهبی و صحنه‌ای از بارعام خدایان را به‌نمایش می‌گذاشت، در جایی به نام کورانگون یا کورانگان تراشیده شده بود. این جایگاه در ده کیلومتری شمال باختری (:غربی) شهر باستانی فَهلیان در نزدیکی دِه سه‌تلو و درکنار رودخانه‌ی فهلیان جای گرفته است.

سنگ‌نگاره‌ی نامدار به کورِنگون، نخستین‌بار از سوی «بارون افن‌هایم» baron opfenheim  کشف گردید. این یادمان باستانی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین، کهن‌ترین و بی‌مانندترین سنگ‌نگاره‌های ایران بازگوینده‌ی (:راوی) صحنه‌ای بود از تاریخ، فرهنگ، سنت، هویت و مذهب ایران کهن.

شوربختانه به‌انگیزه‌ی حفاظت‌نکردن و دستبردهای سودجویانه‌ی تاراج‌گران میراث فرهنگی، دیگر این یادگار نیک‌گذشتگان وجود ندارد و آیندگان ما تنها می‌توانند این یادمان را از روی نگاره‌ها و دست‌نوشته‌های کوتاه و پراکنده بررسی کرده و بخوانند».

کمیته‌ای خیالی برای حفاظت از سنگ‌نگاره‌های ایران

کتایون پلاسعیدی، باستان‌شناس با گرایش دوران ایلامی (کهنه، میانه و نو) در دنباله‌ی سخنانش با نکوهش (:انتقاد) از برخی از مدیران و سرپرستان میراث فرهنگی به اَمرداد گفت: «ما در سال‌های گذشته بارها به پژوهشکده حفاظت و مرمت سازمان پیشین و وزارت‌خانه‌ی کنونی میراث فرهنگی هشدار داده بودیم که سنگ‌نگاره‌ها به‌ویژه نگارکَند کورنگون در دستخوش ویرانی جای دارند و پروانه (:اجازه) خواستیم تا با اراده‌ای (:عزمی) ملی به داد این شناسنامه‌ها و هویت‌های تاریخی و فرهنگی تراشیده شده در دل صخره‌ها برسیم. اما افسوس و هزاران افسوس که به ما گفتند: برای حفاظت سنگ‌نگاره‌های ایران کارگروهی (:کمیته ای) وجود دارد و حتا بودجه‌ای برای آن در نظرگرفته شده و سازمان میراث فرهنگی خودش پیگیر آن است؛ و چه خام بودیم ما که به این پیمان سست و ناتوان (:وعده‌ی پوشالی) دل‌خوش کرده و غافل شدیم از آن، تا امروز که باید با دستان تهی به‌تماشای توهمی از کهن‌ترین سنگ‌نگاره‌ی ایلامی ایران بنشینم و خون گریه کنیم که دیگر نیست و نخواهد بود. سنگ‌نگاره‌ای بی‌همتا و تکرارناپذیر. به‌راستی چه کسی پاسخگو است. به فرزندان و آیندگان چه خواهیم گفت و چه چیزی را می‌توانیم بازگو کنیم».

سنگ‌نگاره‌ای که بیش از 4000 سال دیرینگی داشت

رییس هیات مدیره‌ی انجمن ایلام‌شناسی ایران در بخش دیگری از سخنانش افزود: «درباره‌ی دیرینگی (:قدمت) سنگ‌نگاره‌ی کورانگون دیدگاه‌های گوناگونی وجود دارد. برای نمونه، هِرتسفِلد آن را به زمان گودآ (دودمان دوم لاگاش از ۲۰۹۳ تا ۲۰۴۶ پیش از میلاد) منسوب می‌داند و «ادیدت پرادا» صحنه‌ی بزرگ و اصلی را وابسته به نیمه‌ی هزاره‌ی دوم پیش از میلاد منسوب دانسته است. لویی واندِنبِرگ باورمند به دو دوره بودن تراش سنگ‌نگاره‌ها است و صحنه‌ی اصلی را وابسته به هزاره سوم پیش از میلاد و بخش‌های دیگر (صحنه فرعی) را وابسته به سده‌ی هشتم پیش از میلاد می‌داند. «هینز» صحنه‌ی اصلی را وابسته به 2000 سال پیش از میلاد دانسته، ولی در مورد صحنه فرعی دیدگاهی ندارد. با این همه و به باور من که در خصوص مارخدایان پژوهش‌های گسترده‌ای انجام داده‌ام، دیدگاه «هینز» پشتوانه‌ی (:اعتبار) بیشتری دارد. زیرا در هزاره دوم پیش از میلاد است که برای نخستین‌بار، تخت‌هایی به شکل چنبره‌ی مار برای نشستن (:جلوس) خدایان تراشیده و نقش شده است».

بازشناسی سنگ‌نگاره‌ی ایلامی کورنگون

دکتر پلاسعیدی در دنباله‌ی سخنانش درباره‌ی بازشناسی سنگ‌نگاره‌ی کورنگون به اَمرداد گفت: «بر روی صحنه و یا به گفته‌ای صفحه‌ی صاف اصلی، یکی از بزرگ‌ترین خدایان ایلامی و به‌گمان فراوان «اینشوشیناک» (خدای شهر شوش، قاضی مردگان، خدای جهان زیرین) بر روی تختی از چنبره مار با کلاه شاخ‌دار ویژه‌ی خدایان با پیراهنی بلند نشسته است. وی با دست چپ، سرِ ماری را که بدن چنبره آن تخت او را تشکیل می‌داد، گرفته بود.

مار در تمدن ایلامی نمادی از باروَری (:حاصل‌خیزی) و نامیری و جاودانگی و پاس‌داری و نگهبانی است. او جامی از دو جریان آب، به‌عنوان آب زندگی و جاودانگی و حیات در دست راست خود داشت. این دو جریان آب فوران‌کننده را به‌سوی افرادی که در دوسوی وی ایستاده بودند، روان می‌ساخت. در سمت چپ و در پشت وی، ایزدبانویی (:الهه‌ای) باشکوه و با کلاه شاخ‌دار و پیراهن بلند برتخت نشسته بود. در پشت سر خدایان دو تَن (:نفر) به‌سان گوناگون و با لباس بلند و به حالت نیایش ایستاده بودند. فرد پشت سر خدای ایلامی، همان کسی است که یکی از جریان‌های فوران‌کننده آب به‌سوی وی، روان (:جاری) است و آن را شاید در ظرفی که در دست دارد، نگه‌می‌داشت . فرد دومی که در پشت سر ایزدبانو جای داشت، دست‌هایش را فروتنانه (:حالت احترام) یا به‌گونه‌ی نیایش رو به بالا و در برابر صورت نگه داشته بود.

 یک آتشدان فروزان در برابر خدایان جای داشت و سه تَن در فاصله‌ی کمی از آن در برابر خدا و ایزدبانو ایستاده بودند که هر سه پیراهن‌های بلندی برتن داشتند. هرچند که پیراهن فرد میانی کمی بلندتر از دو تن دیگر بود. فرد نخست این صحنه، به‌نظر می‌رسد ظرفی در دست داشته و جریان آب زندگی را به درون ظرف سِپَندینه‌ای (:مقدس) که در دستش بوده، راهنمایی می‌کرد. دو فرد دیگر، دست چپ‌شان به‌سان نیایش بالا آورده و در برابر صورت گرفته شده و دست راست آن‌ها به‌گونه‌ی ترازی (:افقی) در برابر شکم، قرار داده بودند.

 «هینز» ایلام‌شناس نامدار آلمانی باورمند بود که به‌گمان فراوان، این افراد پادشاه و برادر و یا جانشین وی هستند. به دید «هینز» خدای ایلامی، «هومبان» یا خدای آسمان و ایزدبانوی کنارش «کیریرشا» یا پارتی ایزد آسمان و مادر خدایان و همسر هومبان است. ولی به باور من، این خدا به‌گمان بسیار فراوان «اینشوشیناک» بوده است. زیرا که یکی از نمادهای وی، مار است. در زیر صحنه‌ی اصلی، نقشی از حوض آب با ماهی‌هایی در حال شنا کردن در آن تراشیده شده است. در سمت چپ سنگ‌نگاره‌ی کورنگون، نگارکَند دیگری وجود داشته است که در واقع، به عنوان صحنه‌ای فرعی از نقش چهار ردیف مردمانی که از بالای کوه به سوی پایین و خدایان بر روی پلکان‌های تراشیده شده است و چشم‌براه ورود به درگاه خدایان در حالی‌که پیراهن‌های کوتاهی پوشیده و دستان فروتنانه بر روی شکم جای داشته، نقش شده بودند. شمار (:تعداد) آن ها 27 تَن بوده که به‌نظر می‌رسد بیشتر از این‌شمار بوده‌اند که با گذشت زمان از میان رفته‌اند».

این باستان‌شناس با گرایش دوران ایلامی (کهنه، میانه و نو) در پایان سخنانش افزود: «به هر روی، آن چه امروز مهم است و اهمیت دارد و آرمان از بازگویی این داستان تلخ و غم‌انگیز بود، آن است که دیگر هرگز ما نمی‌توانیم این سنگ‌نگاره‌ی بی‌همتا و بی‌مانند و یادمانی تکرارناپذیر را ببینیم. سنگ‌نگاره‌ی کورانگون دیگر قابل دیدن حتا از نزدیک هم نبوده و به تاریخ پیوسته است. شاید و باید که از آن پند و درس بگیریم. امروز یکی از ارزشمندترین و باشکوه‌ترین یادگارهای گذشتگان پاک نهادمان را برای همیشه از دست دادیم. باید گفت که نسل امروز میراث‌دار خوبی برای یادگارهای فرهنگی و تاریخی گذشتگان خویش نبوده است و روزی فرا خواهد رسید که آیندگان ما را داوری کرده و سرزنش و نکوهش کنند.

ما باید برای همیشه با سنگ‌نگاره‌ی ایلامی کورنگون، بدرود گوییم. و این چه دردناک و اندوه‌بار است برای ما. بسیار جای افسوس و دریغ دارد. من امیدوارم این رخداد، پایانی باشد برای نگاه‌بانی و پاس‌داری بهتر و شایسته‌تر از دیگر یادمان‌های ارزشمند باستانی».

حفاران غیرمجاز به‌تازگی دستگیر شدند

در هنگامی که نگارنده این گزارش تلخ را با افسوس و دریغ نگاشته و درحال ویرایش آن و پایان کار بود، پیام کوتاهی از سوی کارشناسان میراث فرهنگی به دست ما رسید که کورسویی از امید را در دل و جان ما روشن کرد. این پیام بدون هیچ دگرگونی‌ای چنین است: پیرو گزارش شما، کندوکاو غیرمجاز در کورنگون رستم درست بود (:صحت داشت) و در اثر کمین دیشب همکاران ما از هفت تَن حفار غیرمجاز، دو تن دستگیر شده اند… سپاس از مهر و لطف شما.

سنگ‌نگاره‌ی ایلامی کورنگون با شماره‌ی 254 در تاریخ 30 خوردادماه 1315 خورشیدی به ثبت ملی رسیده است. 

1

2

3

4

آسیب های جدی و ترک های بزرگ بر روی نگارکَند ایلامی کورنگون و حذف کامل آن در پاییز 98! براستی چه کسی پاسخگوست؟

5

این بخش از سنگ نگاره مربوط به  سال 96  است که هم اینک کامل محو شده و دیگر وجود خارجی ندارد!؟

6

این نقش‌ها دیگر وجود خارجی ندارند!! نگاره دی ماه 96

7

حفاری غیرمجاز زیرسنگ‌نگاره در بخش دیگری که به تازگی صورت گرفته است

8

حفاری غیرمجازی که به تازگی بر روی یادمان ملی انجام شده و ریخت و شکل آن‌را بهم ریخته و مرگ زودهنگامش را رقم زده است

9

زیر این بخش از نگارکند حفاری غیرمجاز انجام شده و سنگ‌نگاره جا به جا شده و آسیب بسیار جدی دیده است

10

سنگ‌نگاره ایلامی کورنگون پارس در سال 94 که نقشها به خوبی نمایان است

11

سنگ‌نگاره ایلامی کورنگون در دی ماه سال 96

12

طراحی سنگ‌نگاره ایلامی کورنگون در سال های نه چندان دور 

13

قاچاقچیان اَموال تاریخی  به تازگی بخشی از سنگ‌نگاره را شکسته و آسیب‌های غیرقابل جبرانی را وارد کرده‌اند

14

کهن‌ترین سنگ‌نگاره ایلامی کشور از چهره تاریخ کامل پاک شده است!! نگاره سال 98

15

نقش‌های افراد که در سال 94 مشخص است ولی هم اینک کامل از میان رفته است!؟

16

نقش‌های این بخش از سنگ‌نگاره، هم اینک کامل پاک شده و قابل شناسایی نیست 

17

نقش‌های سنگ‌نگاره کورنگون در دی ماه سال 96 که به خوبی قابل دیدن است

18

وضعیت اندوه بار و دردناک نقش‌ها که اکنون در سال 98 از میان رفته است، اینرا بسنجید با نگاره سال 96 تا به عمق فاجعه پی ببرید

19

وضعیت دردناک و غم‌انگیز سنگ‌نگاره ایلامی کورنگون در پاییز سال 98 که مایه افسوس است و مدیران باید پاسخگو باشند.

فرتورها از سیاوش آریا  است.

4090

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-07-20