بیستوهشتم اردیبهشتماه هر سال، همزمان با «روز جهانی موزه» است. شورای فراملی موزهی یونسکو (وابسته به سازمان ملل متحد) دربارهی این روز، چنین بازشناختی از موزه بهدست داده است: «موزه نهادی همیشگی است که آرمانهای مادی را دنبال نمیکند و برای بازدید همگان است. موزه در پی خدمت به جامعه و پیشرفت آن است.» این شورا موزه را جایی برای گردآوری نشانههای انسانی و زیستبومی میداند و محلی برای نگهداری دستاوردهای تمدنی و هر آنچه با زندگی، پیشینه، فرهنگ، هنر و صنعت انسانها پیوند دارد.
موزهها سازوکارهایی در اختیار دارند تا میراث بشری را بهشیوهای درست و علمی نگاهبانی کنند و در کنار چنین خویشکاریی برنامههای تدوینیافتهای را در پیش بگیرند تا با آموزش راهنمایان موزه، مردم را با پیشینهی تاریخی و فرهنگی و علمی خود و چگونگی تکامل و پیشرفت انسان آشنا کنند. افزون بر این که با برگزاری نشستها و جابجایی (:تبادل) آثار موزه با دیگر آثار، پویایی موزهها را تداوم بخشند.
در سال 1977 میلادی بود که ایدهی نامگذاری روزی به نام موزه در کمیتهی فراملی ایکوم پیش کشیده شد. این نامگذاری برای آشنایی افزونتر مردم با موزه و برانگیختن آنان به بازدید از موزهها تدارک دیده شد. از آن پس در سراسر جهان چنین روزی به نام موزه شناخته شده است و در هر کشوری (و نیز در ایران) برنامههایی برپا میشود، بدان امید که مردم ارزش و اهمیت بسیار موزهها را در پیوستگی فرهنگی و شناخت هویت خود، بهتر بشناسند و دیدار از آثار بشری ِ نگهداری شده در موزهها را در برنامههای سالیانهی خود بگنجانند. این آرزویی است که سازمانهای فرهنگی و علمی جهانی در پی رسیدن به آن هستند.
روز جهانی موزه زمینهای فراهم میآورد تا دادوستدهای فرهنگی میان جامعههای انسانی شیوهی نظاممند و سامانیافتهتری بگیرد؛ فرهنگهای انسانی را ژرفای بیشتری بخشد و به صلح جهانی کمک کند. بهراستی هم موزهها چنین توانایی دارند تا در بهتر ساختن زندگی انسان یاریگر باشند و این باور درست را گسترش دهند که میراث هر ملت و سرزمینی، میراثی جهانی و وابسته (:متعلق) به همهی انسانهای کنونی و آیندگان است. پس روز جهانی موزه، روزی برای ساختن امروز و آیندهای بهتر هم هست.
ایکوم (شورای فراملی موزهها) برای دستیابی به چنان آرمانی که برشمردیم، سه راهکار در پیش گرفته است؛ نخست «توانایی دستیابی به پایداری» است. بدین معنا که موزهها بخشی از برنامهی جهانی برای رسیدن به آرمان توسعهی پایدار هستند و در آسانتر ساختن پیوندهای (:ارتباطات) جهانی نقش دارند.
راهکار دوم «توانایی نوآوری در دیجیتالیسازی و بهبود دسترسی» است. موزهها بیگمان در توسعه و گسترش فنآوریهای نوین اثرگذار هستند و با نوآوریهای دیجیتالی میتوانند به گسترش فرهنگ جهانی کنند. بدینگونه است که جامعهی جهانی با فرهنگ کشورها و سرزمینها، بهشیوهای آسان و دستیاب، دسترسی پیدا میکند و آشنایی مییابد.
راهکار سوم ایکوم در روز جهانی موزه، «توانایی جامعهسازی از راه آموزش» است. موزهها با برنامههای هدفمند خود میتوانند آیندهساز باشند و فرصت یادگیری را گسترش بخشند. آنگاه است که جامعهی مدنی و متمدن بشری دامنهی بیشتری خواهد گرفت.
موزه و موزهداری در ایران
شمار موزههای سراسر ایران بسیار است. این فراوانی شگفتآور نیست. ایران با داشتن پیشینهی تاریخی و فرهنگی چند هزارساله برخوردار از تمدنی است که آثار و نشانههای بسیاری از آن برجای مانده است؛ آثاری که گاه سر از موزههای جهان درآوردند و بخشی از آنها نیز در موزههای کشور نگهداری میشود. با این همه، موزه در ایران مفهومی جا افتاده نیست و همراه با دشواریهایی است که باید چارهای برای آن اندیشیده شود. نخست آن که بایستگی (:ضرورت) بازدید پیوسته از موزهها هنوز در میان ما مردم (آنچنان که باید) شناخته شده و جا افتاده نیست. بسیاری از ما دیدار از موزهها را چیزی مانند وقتگذرانی و تفریح قلمداد میکنیم. این که بازدید از موزه و برانگیختن کودکان، نوجوانان و جوانان به چنین کاری تا چه اندازه در گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی و آشنایی آنها با ریشههای نیاکانی و تاریخی خود اهمیت دارد، بر ما روشن نیست.
دشواری دیگر آن است که بسیاری از موزههای ما شکل و شیوهای مدرن و همسان با فنآوریهای نو ندارند. موزهها پیامرسانان تاریخ و فرهنگاند. اگر آنها با روشهای آفرینشگرانه (:خلاقانه) و دسترسی به فنآوریهای نو آراسته شوند آن پیامرسان آسانتر و به شیوهای دلخواه و مطلوبتر انجام خواهد گرفت. در حالی که وضعیت کنونی برخی موزههای ایران بیشتر همانند جایی برای نمایش شتابزدهی آثاری است که کنار هم گذاشته شدهاند و از چنان کششهای دیداریی برخوردار نیستند که بازدیدکنندگان را برانگیزند که با باریکبینی بیشتر آثار را ببینند و رغبتی برای بازدید دوباره از موزه را بیابند. در این میان، بهویژه طراحی و ساخت موزه اهمیت بسیاری دارد. آیا طراحی و مهرازی همهی موزههای ایران آنچنان هست که زیبا و متناسب با پیشینهی تاریخی ما باشد؟ دشوار بتوان چند موزه در ایران را یافت که طراحی مدرن و ساختار نوین داشته باشند. روشن است که در چنین حالوروزی خویشکاری موزه که همان پیامرسانی تاریخی و فرهنگی و توسعهی فرهنگ جهانی است، به درستی انجام نخواهد گرفت و نقش بایستهای در توسعه ملی ما نخواهد داشت.
اشاره کردیم که موزه جایی سودبرنده (:انتفاعی) نیست. اینکه در کنار برخی موزههای ایران بخشهایی برای فروش و عرضهی کالا برپا شود، کاری وارون آرمانهای موزهداری جهانی است. موزهها باید تنها و تنها جایی برای نمایش آثار تاریخی، فرهنگی، علمی و نمونههای که به میراث معنوی و مادی انسان پیوند دارند، باشند و هرگونه اندیشهی سودآوری در موزهداری باید بهکنار گذاشته شود.
دیجیتالسازی موزههای ایران نیز بایستگیای است که باید با شتاب انجام گیرد و از این دید موزههای ایران از موزههای برتر جهانی عقب نمانند. دیجیتالسازی راهنمایی بازدیدکنندگان را بسیار آسان میسازد و آنان را با جزییترین آگاهیها دربارهی هر اثر آشنا میکند. این کار بسیار بهتر و کارآمدتر از راهنمایی موزهداری (روش سنتی) است.
باید دقت کنیم که موزه و موزهداری در جهان کنونی، یک کار چندرشتهای است. یاری گرفتن از کارشناسان رشتههای گوناگون برای توسعهی موزهها، از بایستگیهایی است که باید به آن توجه داشت. بدینگونه موزهها میتوانند نقشی کلیدی و اثرگذار در گفتوگوهای (:دیالوگهای) علمی میانرشتهای بازی کنند.
دشواریهای موزهداری در ایران و سازوکارهای آن به همین نمونههایی که برشمردیم، پایان نمیپذیرد. اما پاسداشت روز جهانی موزه میتواند سرآغازی برای اندیشیدن ژرفتر و کارآمدتر در این زمینه باشد و موزهداری در ایران را چهره و سامانی علمیتر و امروزیتر (متناسب با فنآوری جهانی) بخشد.
برخی موزه های شهر تهران در جلوی موزه ملی به مناسبت روزجهانی موزه، غرفه های خود را نهاده بودند
ماکت تندیس داریوش هخامنشی
موزه هنرهای ملی
موزه بانک ملی ایران
موزه حیات وحش هفت چنار
موزه موسیقی ایران
موزه بانک سپه ایران
موزه عکسخانه شهر
ماکت قدیمی موزه ملی ایران 1314
فرتورها از همایون مهرزاد است.
2393
2 پاسخ
نیم تنه گلی انسان دوره مفرغ میانی؟! تاکنون نشنیده بودم!
از سالیان پیش هر شهری رفتم یا رفتیم، موزه یا موزه هاش را هم دیده ام ولی خیلی یادم نمونده.
موزه ورزش های زورخانه ای در بیرجند، کوچک بود ولی جالب بود.
موزه کبریت یادمه در یکی از خانه های تاریخی یزد دیدم ک جالب بود. یادمه یه موزه بزرگ از جانوران تاکسیدرمی شده تا یه سری وسایل مانند آبگرمکن خورشیدی و… در شهر یزد برای بازدید و آموزش دانش آموزان بود. یادمه وابسته ب آموزش و پرورش یزد بود .
موزه گیاهان و جانوران خشک شده و تاکسیدرمی شده بابلسر هم یادمه جالب بود.
البته من آنچنان موزه های تاکسیدرمی در هر شهری باشه را دوست ندارم چون هم شاید خودش یه جور کشتار بی رویه جانوران بویژه گونه های درحال انقراض هست هم اینکه موادی ک برای تاکسیدرمی بکار میرود یا بکار میرفته سرطان زا هست ( برای کسی ک تاکسیدرمی میکنه خطر بسیار داره)
موزه رادیو در باغ دلگشا شهر شیراز هم دیدنی بود.
موزه هنرهای معاصر اصفهان هم یادمه خوشم آمده بود.
ی موزه هم در شهر سنندج اگه درست یادم باشه دیدیم که پوشش و آداب و رسوم و در کل بنظرم موزه مردم شناسی بود.
بنام ایزد منان ، با درود فراوان بر شما انسانهای آگاه و قابل تحسین .
شوربختانه نداشتن آگاهی و دانش برتر زبان فارسی باستان پس از حمله اعراب دست خورده شد و اکنون که زبان شیرین پارسی در حال لاتین زدایی میشود بد به زدودن کلمات غربی نیز بپردازیم تا همه جاگیر گردد بویژه از طریق نشانی های مجازی میتوان بسیار درخشش ایجاد کرد .
من دبیر دبیرستانهای تهران آمادگی خویش را در زمینه آموزش زبان انگلیسی در تمام سطوح اعلام می نمایم
با سپاس فراوان