موبد دکتر مهربان پولادی، فرنشین انجمن موبدان ایران، در سخنانی با رویکرد «اخلاق در آیین زرتشتی»، اخلاق را برآمده از ایمان انسان برپایهی اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک بیان داشت.
موبد مهربان پولادی، دانشآموختهی دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی، برای شناخت «اخلاق در آیین زرتشتی» به دو بخش جهانبینی و ایدیولوژی مکتب دین زرتشتی اشاره کرد و در آغاز به بخش جهانبینی دین زرتشت و سه شاخهی آن: خداشناسی، بازگشت به آخرت زندگی مینوی و پیامبری، پرداخت و گفت: برای شناخت اخلاق نخست در مکتب دین زرتشتی جستوجو کنیم. مکتب از دو بخش جهانبینی و ایدیولوژی تشکیل شده است. برپایهی گاهان، اوستا کتاب دینی زرتشتیان است. گاتها کتاب آسمانی زرتشتیان است که 17 فصل دارد و در دل یسنا نخستین بخش اوستا قرار گرفته است. برپایهی پیام الهی که اشو زرتشت از سوی خداوند بزرگ ۳۷۶۱ سال پیش از کوه سبلان ایران آورد مکتب به دو بخش جهانبینی و ایدیولوژی تقسیم میشود. جهانبینی دین زرتشتی سه شاخه دارد. نخستین شاخهی آن خداشناسی است که خداشناسی به دو بخش خداگرایی و خداباوری تقسیم میشود و زیرشاخهای نیز به نام انسانشناسی دارد. خود خداشناسی یعنی خداگرایی و خداباوری گرایش به سوی حقیقت و شناخت اصلی خداوند و پساز آن که ریزبینتر بنگریم خداشناسی نظری و خداشناسی عملی داریم. برپایهی اوستا و گاتها، بسیار شاخههایی و توضیحاتی را دربارهی خداوند بزرگ که نامش اهورا مزدا است یعنی هستی او از خودش هست. واجبالوجود هست به هیچ چیز نیاز ندارد. هستیدهندگی همه وابسته به اوست. خدای بزرگ را اشو زرتشت در اوستا و در گاتها به نام اهورامزدا یعنی دانای بزرگ هستیبخش نامگذاری میکند و خیلی از بندهای (آیههای) گاتها در مورد خداوند بزرگ سخن گفته و نخستین محور دین زرتشتی همین خداشناسی در بخش جهانبینی است که درباره خداوند بزرگ، آفرینش خداوند بزرگ و نیروهایی که خداوند بزرگ در درون انسان به امانت گذاشته مطرح شده است.
دومین محور از جهانبینی دین زرتشتی بازگشت همه به سوی خداوند است و باور براین است طبق گاهان کتاب آسمانی زرتشتیان، نیروهای مینوی که از سوی خداوند بزرگ در درون ما به امانت گذاشته شده، زمانی که پیام اهورامزدا را دریافت کنند این نیروها خارج میشوند و به آن شخص میگویند «درگذشت». در دین زرتشتی واژهی مُرد، تمام شد، و یا فوت شد، اینگونه واژهها معمولا به کار نمیرود. زرتشتیان میگویند «درگذشت» یعنی از دنیای گیتی به دنیای مینو سفر کرد و از اینرو زیاد عزاداری نمیکنند و با پوششی به رنگ روشن، روان شخص درگذشته را بدرقه میکنند. در انسان ۹ نیرو وجود دارد ۵ نیروی در قالب مینوی (روحانی) و در قالب جسمانی (گیتوی) نیز 4 نیرو وجود دارد. این نیروها دست به دست یکدیگر داده در قالب دو بخش بزرگ مادی و معنوی یعنی میگویند انسان از دو بخش مینوی و گیتوی و یا معنوی و مادی تشکیل شده است. وقتی که آن شخص سفر کرد و درگذشت، آن جسم گیتی را در هر جایی که برنامهای باشد مثلاً در زمان گذشته دخمه میگذاشتند که پرندهها بتوانند استفاده کنند و جسد شخص درگذشته سودرسان باشد. امروزه خاکسپاری انجام میشود. در خارج از ایران میسوزانند. بحثی دربارهی چگونگی خاکسپاری نیست که حتماً باید اینگونه خاک شود و یا اینگونه انجام شود. ولی دربارهی نیروهای مینوی، شخص درگذشته، پنج نیروی مینوی دارد و پنج نیروی مینوی هر کدام زیر شاخهایی را داراست. خیلی جالب است که ۳۷۰۰ سال پیش در ایران زمین میدانستند که نیروهای مینوی به چه نحو است چون از سوی خداوند بزرگ پیام را گرفته بودند. این نیروهای مینوی که در قالب کل ما روح میگوییم ولی مثلاً روان خودش نیرویی دارد به نام هوش، عقل و نیروهای دیگر. از دنیای بازگشت به آخرت که بگذریم میرسیم سومین شاخه از جهانبینی پیامبری است. اشو زرتشت در گاتها میگوید من از سوی خداوند بزرگ برای رهبری روان مردمان جهان برگزیده شدهام. اعلام شده که از سوی خداوند بزرگ آمده برای پیامبری و راهنمایی مردمان. از وجه پیامبری بگذریم به بخش ایدیولوژی میپردازیم. به طور خلاصه این مبحث جهانبینی بود سه شاخه خداشناسی، بازگشت به آخرت، زندگی مینوی و پیامبری.
اخلاق و احکام دو شاخه ایدئولوژی
دکتر پولادی در بخش دوم به مبحث ایدئولوژی پرداخت: ایدئولوژی از دو شاخهی اصلی اخلاق و احکام تشکیل شده است. وقتی به اخلاق رجوع کنیم توضیحاتی در دین زرتشتی آمده که اخلاق چگونه است. سه پند و اندرز اشو زرتشت: اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک است. چرا اخلاق در این سه پند نیست؟ بدین گونه است که جایگاه علم در ذهن انسان است. وقتی که به این علم درست، باور و التزام داشته باشیم آن را باید به ایمان که در دل است تبدیل کنیم. وقتی ایمان در دل انسان تقویت شد نتیجهای که میدهد اخلاق نیک است. برپایهی گاتها و اوستا اخلاق از ایمان میآید و آن ایمان باید با التزام و علم نیک یعنی همان اندیشه و گفتار و کردار نیک را شخص داشته باشد، نتیجهای که خروج دارد اخلاق نیک است. آن اخلاق نیک ارتباط بسیار نزدیکی با عمل نیک هم دارد.
در ادبیات ایران باستان کلمات معنی خاص خودشان را دارند. در اوستا کلمات مترادف ندارد. سادهتر میتوان گفت مثلا دربارهی بحث خداشناسی و خدایاری، واژه ستایش، نیایش، پرستش، این واژهها در اوستا کاملاً با هم متفاوت است. پرستش اسم مصدر است، پرستار اسم فاعل آن میشود، شخص پرستاری میکند. در اوستا آمده وظیفهی یکایک مردم این است که از آفریدههای خداوند در گیتی پرستاری کنند. آفریدههای خداوند را بسیار گرامی بدارند. بدان معنی که چهار عنصر اصلی، آب، هوا، خاک و آتش را آلوده نکنند. وی در ادامه از واژهی نیایش گفت: نیایش نیروهای متافیزیکی است که برای زندگی در روی کره زمین بسیار لازم است مانند نیروی خورشید، گرمای خورشید، گرمای آتش خورشید، آتش وجودی درون انسان، چون همهی ما یک آتش درونی داریم و میبایست آن را تقویت کنیم. حرارتدهی آن آتش را به بالا ببریم. نیروهای متافیزیکی که برای زندگی بشر لازم است به نیایش تبدیل میشود با نیایش. همانگونه که در اوستا میبینید نوشته آتش نیایش، خورشید نیایش، مهر نیایش، پس نیایش با ستایش کاملا متفاوت است. ستایش یعنی ستودن و فقط سزاوار خداوند بزرگ، اهورامزدا است یعنی نماز و ستایش برای خداوند است. واژههای نماز، دین، همه واژههای اوستایی است. نماز واژهایی اوستایی از نِمَه است. دین واژهایی اوستایی است به عنوان اسم فردی آن به معنای وجدان است و اسم جمع آن انجمنی است که میبایست راه و روش درست را به آن گروه نشان دهد. به اخلاق که برگردیم از ایمان انسان میآید. چیدمانهایی را دارد. انسان باید ایمان خودش را تقویت کند، بخشهایی نظری و بخشهایی عملی است.
نام ماههای ایرانی؛ همافزای نیکیها
در ایران نام ماههای سال که انتخاب شده فروردین تا اسفند، بسیار دقیق، دلیل داشته که چرا نام ماه نخستین سال فروردین و تا ماه آخر سال چرا اسفند نامیده میشود. فروردین نیروی فر و شکوهی است که از سوی خداوند بزرگ در درون ما به امانت گذاشته شده برای زندگی که همیشه هم پاک است. نیرویی است به نام فروهر (برپایهی اوستا) که سبب میشود انسان گرایش به خداوند را همیشه داشته داشته باشد برپایهی همان بند نخست محور اصلی خداشناسی. حال نام دیگر ماههای سال هرکدام چه دلیلی دارد؟ بهمن ماه که در درون خود باید تقویت کنیم. معنای بهمن چیست؟ بهمن یعنی منش نیک. ارتباط بسیار با اخلاق دارد. بهمن از وهومنه (وه + منه) وه یعنی منش وه یعنی بهترین اندیشه یعنی منش نیک یعنی عقل و نیک خردی. خرد در اوستا به گونههای مختلف مطرح شده ما هم «نیک خردی» و هم «بد خردی» داریم. انسان دو نیرو در ذهنش وجود دارد هم نیروی نیک و هم نیروی بد. پس انسان باید همیشه بین این دو نیرو، نیروی نیکی و بدی که جدل و بحث است باید همیشه نیکی را بر بدی پیروز کند و با بدی بجنگد و بدی را از بین ببرد. وهمن یعنی نیروی پویش جویش پژوهندگی. این برای حرکت به سمت اخلاق است یعنی همان ایمان پس بهمن را ما باید در خودمان تقویت کنیم. اَردیبهشت (اَرد+بهشت) یعنی بهترین پاکی و راستی، هنجار هستی، قانون تغییرناپذیر هستی، تقوا، نظم همهی اینها از اردیبهشت میآید. شهریور، نیروی شهریاری، خویشتنداری بر خود، تسلط بر نفس، نیروی مادی و معنوی، هستی کل. پس اگر ما این ویژگیها را رعایت کنیم، آن چیزی که حاصل میشود عملی نیک و اخلاق بسیار نیک است. اسفند در ایران زمین نماد مادر و مهر مادری است. مهر و فروتنی است. بردباری است. اسفند بشر دوستی است. اینها معانی و تفسیرهای اسفند است. ایمان و فداکاری است. در متنهای دینی میبینیم چیزی که به اسفند نسبت میدهند ندای وجدان است. با ندای وجدان، ایمان و فداکاری را باید عملی کرد. ایثار و شهادتطلبی است. ما زرتشتیان افتخار میکنیم برای خود کشور عزیزمان ایران در دورهی جنگ، نسبت به آمار ادیان شهدای بسیاری را داشتیم. باید دست به دست هم دهیم. باید همه با هم در کنار هم آن نیکی، همازوری و همیاری را داشته باشیم.
خرداد، خرداد رسایی و کمال مادی و معنوی است. در اوستا میبینیم نام خرداد که مطرح میشود شخص باید تندرستی را داشته باشد. رسایی و کمال مادی و معنوی را تقویت کند یعنی یک سری نیروها یه سری ویژگیها بالقوه است باید آنها را فعال کنیم یعنی با دانش و آگاهی آن سرشت را به اجرایی برسانیم. خرداد خودشناسی است. خرداد رادی و سپاسداریست. خرداد قناعت است. در گاتها هات (:بخشهای گوناگون گاتها را هات میگویند) ۴۵ بند ۱۰ خودشناسی، خداشناسی است و بدون خدایابی، خودیابی واقعی امکانپذیر نیست. در گاتها کاملا این را داریم که ما باید بتوانیم خودمان رو کامل بشناسیم و پس از شناخت خودمان مراحلهای درونی و به سوی خداوند بزرگ، شناخت خداوند بزرگ دست یابیم.
امرداد، امرداد بیمرگی و جاودانگی است. بازگشت به آخرت است. کثرت در وحدت و خداشناسی است. این مراحل را که نام بردم، به نام امشاسپندان یا پلههای ترقی انسان برای رسیدن به بیمرگی و جاودانگی، برای اینکه به اخلاق نیکو و عمل پاک و درست برسد که در اوستا به آن شخص «اَشه وَه» گویند. شخص راستکار با اخلاق بسیار نیک یعنی آن نتیجه و خروجی اندیشه و گفتار و کردار نیک.
اخلاق خود به شاخههای نظری و عملی تقسیم میشود. شاخهی نظری یعنی با اندیشه و دلی پاک میتوان به رسایی و کمال مینوی برسیم. در گاتها هات ۳۳ بند ۸ این را کامل توضیح میدهد. کسانی به جاودانی و رسایی خواهند رسید که به ندای وجدان گوش بدهند. ما باید به آن ندای وجدان یعنی همان دین خودمان گوش دهیم. هر کس دین آسمانی را که دارد خودش را باید وقف آن دینش کند. باید سخنان پیامبرش که سخنان خداوند بزرگ را آورده اجرایی کنیم. در گاتها هات ۴۵ بند ۵ این بحث ندای وجدان را مطرح کرده است. و اما دانا باید راه نیک را به دیگران نشان دهد (هات ۳۱ بند 17 ). در فرهنگ ایران زمین همیشه با دانایی به جنگ نادانی میرفتند و سعی میکردند که دانایی را گسترش دهند.
موبد پولادی در میان گفتار به یک توضیح اشاره کرد و گفت: در دین زرتشتی تبلیغ، تبشیر و پذیرش به دین وجود ندارد. ولی دانایی و آگاهی دادن بایسته است. همه ادیان آسمانی که هستیم در کنار هم بتوانیم بهترینها را به آن کسانی که نمیدانند راهنمایی کنیم و بتوانیم گسترش دهیم آن راستی را. میبینید در دورهای که هستیم چه اندازه ناآرامی و ناحقی در خارج از ایران به وجود میآید.
فرنشین انجمن موبدان سخن را پیرامون اخلاق عملی ادامه داد و افزود: در گاتها هات ۴۳ بند ۱ که دومین بخش است به نام اُشتُوَد گات و یکی از پایههای اصول دین است، نوشته شده: «خوشبختی از آن کسی است که خواستار خوشبختی دیگران باشد». این یکی از آن نشانهها و یکی از آن اصلها است که هر زرتشتی باید نخست خواستار خوشبختی دیگران باشد سپس خواستار خوشبختی خودش.
وی در پایان گفت: بحث اخلاق، خلق و خوی درونی در اوستا گسترده است و با پایان رسیدن وقت به فرهنگ و ایران باستان نپرداختم که اخلاق در ایران باستان به چه نحوی بوده، چگونه آمده چه نقشی در خانواده داشته، نقش بسیار ارزشمند مادر در هر خانهای و آن مهر مادری گسترش فداکاری مهر و فروتنی آموزش، همگی بحث اخلاق در فرهنگ ایران و ایران باستان است. امیدوارم همگی شما بزرگواران شاد و تندرست و دل خوش و پاینده باشید. سپاس.
سخنرانی موبد دکتر مهربان پولادی در پنجمین پیشنشست همایش بینالمللی امام رضا علیهالسلام و گفتوگوی ادیان به میزبانی و از سوی دانشکدهی الهیات و معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه یزد، چهارشنبه 17 آبان ماه 1402 برگزار شد. در این پیشنشست پنج تن از بزرگان و اندیشمندان مسلمان، یهودی و زرتشتی به ارایه مطالب خود پرداختند.
یک پاسخ
اخلاق و خلق کلمات عربی هستند که در قرآن آمده اند. واژه زرتشتی منش نیک مناسب تر از اخلاق است.
ایمان از ریشه یونانی است که در ادیان ابراهیمی استفاده شده و جایی در دین زرتشتی ندارد.
بنابراین منش نیک از وجدان (دءنا) می آید.