تاریخ کهن ما در سیاهترین زمانهایش نیز لحظههای شکوهمندی را از سر گذرانده است، لحظههایی که تاریکی آن دوران اندوهناک بر آن گرد فراموشی پاشانده است. این نوشتار به بازخوانی یکی از آن پردههای شکوهمند و نادیدهی تاریخ ایران میپردازد. پردههایی که بارها در تاریخ ما از دیرباز تا واپسین جنگ ما و برخورد تودهی مردم با عراقیها رخ نموده و دریغا که آنگونه که شایسته و بایسته است بازگو نشده است.
در واپسین سالهای فرمانروایی صفویان، گرفتاریهای چندی، از خشکسالی گرفته تا رواج بیماریها و سستی رهبران، ناخرسندیهایی را در پی آورد. در این میان طایفهای از افغانهای شهر قندهار به نام غلجهزایی از بدکاری فرمانروای شهر قندهار، گرگین خان، به دربار صفوی شکایت بردند. چون دادخواهی آنان به جایی نرسید، طایفهی غلجهزایی سر به شورش برداشتند و بهزودی بر شهر قندهار دست یازیدند. در دربار این شورش را کوچک شمردند و نتیجه آن شد که کار شورشیان بالا گرفت و بهزودی بر بخشهایی از جنوب خاوری ایران دست یافتند. محمود افغان، رهبر شورشیان، با گذار از بیابان خود را به اصفهان رساند و آنگاه در رویدادی شگفتانگیز اصفهان، پایتخت شکوهمند صفویان، بهدست ایشان شهربندان شد. در اصفهان سپاهی ناآزموده فراهم آمد که در نبرد گلونآباد، در روزهای پایانی زمستان سال ۱۱۳۳ هجری، با تصمیمهای نادرست فرماندهانشان شکست خوردند. اصفهان شش ماه دیگر هم پس از آن ایستادگی کرد، ولی اختلاف و هماوردی سیاسی و بیارادگی سبب شد تا از دیگر بخشهای ایران یاریای نرسد. شاه سلطان حسین هم بهجای اندیشیدن تدبیری برای گردآوری نیرو یا بیرونشدن از اصفهان، پس از آنکه باشندگان شهر از گرسنگی و بیماری به تنگ آمده و از او خواستند کاری کند، شگفتی دیگری آفرید و آن سپردن تاجوتخت به محمود افغان بود.
اکنون محمود افغان خود را پادشاه ایران میدانست و دودمانی با برتختنشینی او پای گرفت که در تاریخ گاهی با نام دوم قبیلهاش هوتکی خوانده میشود. ولی پادشاهی افغانها از دید ایرانیان مشروعیت نداشت و خود ایشان هم نه از کشورداری چیزی میدانستند و نه رفتار ناشایستشان با مردمان مهر ایشان را در دلها مینشاند. درنتیجه این پادشاهی در اندازهی یک ادعا و چیرگی بر پایتخت و بخشهایی از کشور برجای ماند و ایرانیان تهماسب میرزا، پسر شاه سلطان حسین، که با نام شاه تهماسب دوم در قزوین، پایتخت پیشین صفویان، بر تخت نشسته بود را شاه قانونی کشور میدانستند. شاه تهماسب دوم البته مشروعیت داشت، ولی آنچه که نداشت آموزش کشورداری و توانایی بسنده بود.
آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتاریست با عنوان «پایداری ایرانیان به هنگام فروپاشی صفویان»، به خامهی اردلان کوزهگر که در تازهترین شمارهی امرداد چاپ شده است.
متن کامل این نوشتار را در رویهی ششم (تاریخ و باستانشناسی) شماره 480 امرداد بخوانید.
«امرداد» شمارهی 480 با عنوان «چند هزاره پرستاری از آتش» از سهشنبه، 26 دیماه 1402 خورشیدی، در روزنامهفروشیها و نمایندگیهای امرداد در دسترس خوانندگان قرار گرفت.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.
فروش اینترنتی فایل پیدیاف شمارهی 480 هفتهنامه امرداد
فروش اینترنتی نسخهی چاپی شمارهی 480 هفتهنامه امرداد
اشتراک ایمیلی هفتهنامهی امرداد