در دومین روز از زمستان شوراَنگیز شیراز، مردم این شهر بینندهی یک رویداد فرهنگی مهم بودند. «مکتبخانهی ایران» با آرمان پالایش فرهنگ و در پاسخ به هویت و کیستی ایرانی گشایش یافت.
به گزارش اَمرداد – پایتخت فرهنگی ایران شهر شیراز در دوم دی ماه با هوای دلاَنگیز زمستانی، بینندهی یک رویداد فرهنگی بود و «مکتبخانهی ایران» گشایش یافت. همچنین در کنار این برنامه، جشن ملی «شبِ چله» نیز پاس داشته شد. در همین زمینه خشایار طیار، نوازنده و مدیر «مکتبخانهی ایران» به اَمرداد گفت: «اندیشهی بازگشایی مکتبخانهی ایران در ذهن من از سالها پیش و با یک پرسش آغاز شد. هر چند آن زمان برای راهاندازی این مکتبخانه راهکاری نداشتم و امروز بسیار شادمانم که میتوانم نام مکتبخانهی ایران را به زبان بیاورم. پرسشی که در اندیشهی من پدید آمد، این بود که چگونه زمانی که ما به صدای ساز یک سری از هنرمندان و بزرگانمان همانند احمد عبادی، نوازندهی سه تار و یا جلیل شهناز که نوازندهی برجستهی تار هستند، گوش فرا میدهیم صدای فرش ایرانی را نیز میشنویم و بینندهی مِهرازی(:معماری) ایرانی هم هستیم. به دنبال پاسخ این پرسش بودم که چرا امروزه دیگر این رویدادها، رُخ نمیدهد. هر چند شاید کسی بگوید با پَسند و دید شما چنین است و میتوان با جستوجو و پژوهش به آن دست یافت، ولی باید پذیرفت که امروزه در واقع این هنرها و مفهوم آنها، ناملموس است و نمیتوان آن را حس کرد. با این همه، هنگامی که آرام آرام زندگینامهی این بزرگان را میخواندم، برای نمونه میدیدم مِهرازیای که استاد عبادی در آن زندگی کرده، مرام اجتماعی که در آن پرورش یافته و فرهنگی که در آن رشد و زندگی کرده، یک هَمبستگی(:وحدت) فرهنگی در آن وجود داشته و وی در یک همبستگی فرهنگی و اندیشگانی زندگی کرده است که میتواند با این چیرگی و توانایی ساز بزند. زمانی که من خاطرههای استاد بیگجه خانی، نوازندهی تار مکتب تبریز را میخواندم، نوشته بود که من هر بامداد برای نیایش و نماز برمیخواستم و پس از آن آغاز به ساز زدن میکردم. این برای من بسیار چشمگیر(:جالب) بود که چگونه این استاد به یک همبستگی فرهنگی، اندیشگانی و حتا مذهبی در درون خودش رسیده است که با یک آرامش درونی ساز مینوازد. پس از آن آرام آرام آغاز به جستوجو و پژوهش کردم و دیدم که اندیشههای ایرانی و اسلامی پشتوانهی آنان بوده و ما در این راستا بزرگان فراوانی را به جهان پیشکش کردهایم. از سویی، چگونه است که ما شناختی از آنان نداشته و یا کمتر شناخت داریم و این پرسش کم کم در اندیشهی من شکل گرفت که به راستی ایرانیان چگونه میاندیشیدند. پس از آن بود که با استادان دانشگاه شیراز وارد گفتوگو شدم و با استادان ادبیات، فلسفهی اسلامی و به گونهی کلی کسانی که درسهای نظری را آموزش میدهند، گفتمانی را آغاز کردم و دیدم کسانی هستند که در این زمینهها کارهای خوبی را انجام داده، پژوهش کرده و کتابهای فراوانی را نوشتهاند و من به عنوان یک هنرمند از آنان و این فضا دورماندهام. از همین روی به این نتیجه رسیدم که یک مکتبخانه را راهاندازی کنم که در آن دربارهی اندیشههای ایرانی، فلسفهی اسلامی و … گفتوگو شده و در آن هنر ایرانی نیز آموزش داده شود».
این نوازندهی کمانچه در دنبالهی سخنانش افزود: «چرا برای نمونه ما نمیتوانیم خُنیای(:موسیقی) ایرانی و یا ردیفهای آوازی که نگرش فراوانی به جزییات در آن روی داده و یا بداههنوازی را به درستی درک کنیم و به این نتیجه رسیدیم که باید پاسخ به همهی این پرسشها را در اندیشهی ایرانی و فلسفهی اسلامی جستوجو کرد. این گونه بود که اندیشهی راهاندازی مکتبخانهی ایران در ذهن من که پیشتر شکل گرفته بود به سرانجام رسید. در دنباله با همکاری و هماندیشی دوستم کاوه پیمان که مدیر آموزشگاه موسیقی ایران بوده و خود نیز چنین دغدغههایی را داشتهاند و در دانشگاه هم سازهای ایرانی را آموزش میدهند، توانستیم مکتب خانهی ایران را در آموزشگاه موسیقی ایران راهاندازی کنیم. هم اینک دورهی نخست(:تِرم) آن آغاز شده و استادان دانشگاه شیراز در این زمینه با ما همکاری میکنند».
به گزارش اَمرداد، آیین گشایش مکتبخانهی ایران، شامگاه پنج شنبه، دوم دی ماه از ساعت 18 در نگارخانهی سرو ناز در خیابان قَصردشت آغاز شد. در این برنامه، بانو یلدا آزَرمی دربارهی «مفهوم نمادین شب چله» سخنان کوتاهی را بیان کردند. پس از آن بانو دکتر منیژه عبداللهی، استاد دانشگاه ادبیات شیراز در زمینهی ادب پارسی و به ویژه آثار سعدی شیرازی و تاثیر آن بر فرهنگ ایرانی برای باشَندگان سخنرانی کردند. دیگر بخش آیین گشایش مکتبخانهی ایران، برنامهی خُنیای سنتی بود که با اِستقبال مهمانان روبهرو شد. در برنامهی خُنیای سنتی یا همان ایرانی، محمدرضازاده (آواز)، پیمان لُردی فرد (تار)، خشایارطیار (کمانچه) و مهدی تفکر نیز نوازندگی دَف و دایره را بر دوش داشتند. پایان بخش این برنامه در شب زیبای زمستانی و شورانگیز، چکامهخوانی (:شعرخوانی) ایرج زِبردست، رباعی سرای جوان شیرازی بود.
*در دامنهی(:حاشیه) آیین گشایش مکتبخانهی ایران، خوان (سفره) شب چله نیز برپا بود و از مهمانان پذیرایی شد.
مهدی تفکر، نوازنده دف و دایره
سمت راست، ایرج زبردست شاعر و رباعی سرای شیرازی
منیژه عبداللهی دکترای زبان و ادبیات پارسی و استاد دانشگاه ادبیات شیراز
محمدرضازاده، با نوای خوش گرمابخش این نشست بو
پیمان لردی فرد نوازنده تار
فرتور از سیاوش آریا است.
6744