چند سالی است که گرمابههای تاریخی و قدیمی با تغییر کاربری به رستوران سنتی، چای سرا و گنجخانهی مردمشناسی و … تبدیل شدهاند. در این میان با نگرش به نوع تغییر کاربری، گاهی بازسازی و بهسازیهایی که با نام بازآرایی (:مرمت) بر روی آنها انجام میگیرد، مایهی آسیبرسانی به سازه میشود.
به گزارش اَمرداد، یادمانهای تاریخی، دستاورد دسترنج نیاکان پاکنهاد ما بوده که از فراز و نشیبهای فراوان روزگار بهسلامت گذر کرده و بهعنوان میراثی ماندگار به دست ما رسیده است. از همین روی سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی بهعنوان سرپرست (:متولی) بُنیادین این یادگارها، آنان را به ثبت ملی میرساند تا دربرگیرندهی قانونهای حفاظتی شده و بتواند بهدرستی از آنها پاسداری و نگاه بانی کند. زمانی که یک اثر تاریخی یا فرهنگی به ثبت ملی میرسد، به این معنا است که از آن همهی مردم کشور است و تنها از سوی دولت، نگهداری و پاسداری از آن اثر به سازمان میراث فرهنگی سپرده شده است. با این تعریف روشن است که سازمان میراث فرهنگی باید در تصمیمگیریهای کَلان و مهم از دیدگاه کارشناسان بیرون از سازمان و نه دولتی و نمایندهی مردم که همان کُنشگران (:فعالان) میراث فرهنگی و دانشگاهیان هستند، بهره ببرد. اما سازمان میراث فرهنگی با همکاری صندوق حفظ و احیاء و توسعه، چندی است که بدون بهرهگیری از دیدگاه کارشناسان و کُنشگران آغاز به واگذاری خانهها و سازههای تاریخی همانند کاروانسراها و گرمابهها کرده و با سپردن آنها به سرمایهگذاران و بخش خصوصی به اصطلاح در پِی حفظ آنان برآمده است. با این همه، این رویکرد سازمان میراث فرهنگی همواره با خردهگیریهای (:انتقادات) فراوان و اعتراضهای دلسوزان و کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی همراه بوده است. هر چند در پایان این خردهگیریها نتیجهای نداشته و میراث فرهنگی بدون در نظر گرفتن دیدگاهها و پیشنهادهای کارشناسان، راه خود را دنبال کرده است! تجربه در کشور ما نشان داده است که سرمایهگذار و بخش خصوصی هیچ رویکرد فرهنگی به یادمانهای تاریخی نداشته و تنها در پِی سودآوری خود بوده است و حتا گاهی به این یادگارهای ملی نیز آسیب رسانده است و این موضوع تا آن جا پیش رفته است که میراث فرهنگی را وادار کرده که آن خانه یا اثر تاریخی را به سختی پس بگیرد. نمونهای که به تازگی از این مورد سراغ داریم و بازتاب فراوانی هم در رسانهها داشته است، کاروانسرای تاریخی «گبرآباد» در قَمصر کاشان بوده است که پس از دو بار واگذاری به سرمایهگذار و آسیبرسانی به این یادمان ملی، صندوق حفظ و احیاء آن را پس گرفته است. با این همه، چُنین تجربههای تلخی، انگیزهای نشده که میراث فرهنگی و صندوق حفظ و احیای سازمان از آن پند گرفته و در اندیشهی راهکاری دیگر برآیند. از سویی، به دیدگاه کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی، بیشتر تغییر کاربریهای خانهها و یادمانهای ملی، ناهمخوان و ناسازگار با هویت و روح و بُنیاد اثر است. برای نمونه میتوان از تغییر کاربریهایی همانند رستوران، کبابی، چای سرا و غیره نام برد. گفتمان دیگر در روش واگذاری این یادمانهای ملی است. این که اثری تاریخی را به هرکسی که سرمایهگذار بوده و هیچ دید فرهنگی نداشته باشد و تنها در اندیشهی سودآوری است، واگذار کنیم کاری نادرست و نابخردانه (:غیرعاقلانه) است و باید راهکاری فراهم آید که این یادگارها به افرادی سپرده شود که دلسوز بوده و بهدرستی از آنها نگهداری و پاسداری کنند. هر چند نگارنده باورمند است یک اثر ملی وابسته به همهی مردم است و مردم باید از آن بازدید کنند و اساس واگذاری یادمانها درکل نادرست است و میراث فرهنگی و دولت خویشکاری (:وظیفه) دارند به درستی از آنها حفاظت و نگهداری کنند …
اما گرمابه تاریخی یا همان حمام شهرستان نیاسَر کاشان با تغییر کاربری به گنجخانهی (:موزه) مردمشناسی تبدیل و به بخش خصوصی سپرده شده است. این گرمابه تاریخی که دیرینگی صفوی دارد و بیش از 400 سال از ساخت آن میگذرد از سوی پیمانکار و بخش خصوصی (سرمایهگذار) مورد بازآراییهای نا آشیانه جای گرفته و به آن آسیب رسیده است. هر چند نمیتوان نام این کار را بازآرایی گذاشت و بهتر است از واژهی بازسازی و بِهسازی بهره برد. زیرا بازآرایی یا همان مرمت، فرایند علمی و کارشناسی خود را دارد. هم اینک بیشتر بخشهای دیوارههای گرمابهی صفوی نیاسر پوسته انداخته و ترک خورده و باد کرده است و چهرهی زشت و ناخوشایندی را به نمایش گذاشته است. نَم و رطوبت در بخشهایی از دیوارهها پدیدار شده است. حال بگذریم از بهسازیهای غیراصولی که با وارد شدن به این گرمابه، میتوانید آن را به سادگی احساس کنید. همچنین در بخشهای پایین دیوارهها از کاراستههای (:مصالح) ناهمخوان بهره برده شده و اصالت سازه را از میان برده است. این در حالی است که گرمابه تاریخی نیاسر تنها دو سالی است که تغییرکاربری داده و به گنج خانهی مردمشناسی تبدیل شده است و با این شتاب بِهسازی های ناآشیانه رُخ نموده است که بی گمان در آینده وضعیت بدتری را خواهد داشت. و این است دستاورد واگذاری یادمانهای ملی به بخش خصوصی و سرمایه گذار از سوی مجموعهی سازمان میراث فرهنگی. سازمانی که تنها بالندگی و افتخارش در دولت یازدهم، هتل سازیهای بی هدف (که مدیر پیشین آن با نام «سونامی» هتلسازی از آن یاد کرد!) و واگذاریهای گستردهی یادمانهای تاریخی و ملی بوده است.
فضای زیبای نورگیرها در سقف گرمابه با معماری چشم نواز خود
مرمت های غیراصولی
آسیب هایی که مرمت به آثار رسانده است و جای بسی افسوس دارد
بام گرمابه و ساخت و سازهای افسارگسیخته که حریم منظری اثر را خدشه دار کرده است
پایه ستون های تاریخی و اصلی که در زیر زمین جای گرفته است
حوضچه زیبایی که در میانۀ کف گرمابه جای گرفته است
ترک هایی که پس ازمرمت های تازه ایجاد شده و جای پرسش های فراوان دارد
سنگ گور کتیبه دار و ارزشمند بر روی بام گرمابه
شیوه چینش بسیار بد و در هم و برهم اشیای فرهنگی و تاریخی نشان از نبود شناخت و درک فرهنگی درمیان مدیران مسوول است
گرمابه ای که موزه مردم شناسی تبدیل شده است
فرتور از سیاوش آریا است.
6744