لوگو امرداد
تحلیل موردی آشفتگی روش‌شناختی و جعل‌های زنجیره‌ای تاریخ، از سوی قوم‌گرایان افراطی

جعل نام دریای تازیان، به جای خلیج فارس، در متون زرتشتی

یکی از آگاهی‌های نادرست تاریخی که برخی از قوم گرایان افراطی در فضای مجازی در حد گسترده‌ای انتشار داده‌اند نسبت دادن نام جعلی «دریای تازیان» به  دکتر تورج دریایی ب،ه جای نام «خلیج فارس» است. همان‌گونه که در تصویر زیر مشاهده می‌کنید قوم‌گرایان افراطی در مورد دکتر تورج دریایی پژوهشگر و تاریخ نگار مطالعات ایرانی، در دانشگاه کالیفرنیا نوشته‌اند: در کتاب «ناگفته‌های امپراطوری ساسانی» نوشته شده است موبدان زرتشتی خلیج فارس را «دریای تازیان» می‌نامیده‌اند. این گروه از قوم‌گرایان برای آن که شبهه افکنی مزورانه خود را محکم‌کاری کنند به چاپ قدیمی تنها رساله جغرافیایی به‌جا مانده از دوران ساسانی به نام «شهرستان های ایرانشهر» در کتاب «متون پهلوی»، گردآوری جاماسپ جی دستور منوچهر، نیز استناد کرده‌اند.

 1 43

هرچند پاسخ این شبهه‌افکنی قوم گرایان افراطی در فضای مجازی با یک جست‌وجوی ساده به آسانی به دست می‌آید اما از آنجایی که شرط عقل بر احتیاط است نگارنده بنا را این قرار داد که -شاید حق با طرف مقابل باشد- بنابر این کوشیدم یکبار دیگر آن را مورد بررسی قرار دهم.
هرچند این دسته از قوم‌گرایان آن‌گونه که از تصویر یادشده بر می‌آید به شکل و شمایلی متظاهرانه و با ادای احترامات ریاکارانه نسبت به جناب دکتر تورج دریایی این شبهه را منتشر کرده‌اند. اما نکته طنز‌آمیز این است که پاسخ این دسته از شبهه‌افکنان خرده‌گیر را خود جناب تورج دریایی در کتاب شهرستان‌های ایرانشهر با ترجمه شهرام جلیلیان(1) در صفحه 70 و 71 بعد از انتشار کتاب «ناگفته‌های امپراطوری ساسانی» داده است.
وی در این کتاب توضیحات دقیقی در مورد نام خلیج فارس در اسناد و مدارک به جا مانده از دوران ساسانی ارائه داده و نوشته است این گستره آبی در کتب زرتشتی «پوئیتیکا» و در زبان فارسی میانه «پوئیدیگ» نامیده می شده است. (تصویر این بخش از کتاب نامبرده به پیوست همین مقاله در دسترس علاقمندان قرار گرفته است). وی اضافه می‌کند که مارکوارت (ایران شناس آلمانی) کلمه “War”  را به نادرست به «دریاچه» (و نه دریای پهناور و آزاد) ترجمه کرده است. اما نیبرگ  (خاورشناس و ایران شناس سوئدی) (2)  Warرا به معنای دیوار، حصار ، خندق، دژ و یا هر گونه سامانه دفاعی که به منظور جلوگیری از نفوذ دشمنان ایجاد شده ترجمه کرده است. این کلمه با اندک تفاوت‌هایی در تلفظ و نوشتار در زبان‌های ودایی، اوستایی و ختنی نیز موجود است.

2 44

افزون‌بر توضیحات تورج دریایی، واژه‌ی دریا در زبان پهلوی zrëh  یا  daryā(b) است. (مکنزی، (27, 99. در پهلوی، drayāp از drai+ap گرفته شده است که بخش نخست این واژه از drayah فارسی باستان است. در اوستا، zrayah همان zreh است که بلوچ‌ها نیز به سرچشمه، zirih، و به دریا، zira می‌گویند. در نوشته‌ها و در محاوره‌ها، واژه‌ی دریاب نیز به جای دریا آمده است (معین، ۸۴۷، حاشیۀ ۴؛ نیبرگ، 66؛ بارتولمه، 1701-1702). (3)
همان‌گونه که گفته شد، نیبرگ عبارت War Tazigan به معنای دیوار، حصار، مانع و یا سامانه دفاعی و پدافندی که ساسانیان به منظور جلوگیری از هجوم اعراب بنا می‌کرده‌اند دانسته است. اما بیاییم و یک بار بدون در نظر گرفتن سخنان کارشناسان تاریخی خودمان به متن رساله شهرستان‌های ایرانشهر نگاهی بیندازیم و موارد به کاربردن واژه‌ی War را بررسی کنیم. به طور کلی این کلمه در متن شهرستان‌های ایرانشهر سه مرتبه استفاده شده است. مورد اصلی که محل سواستفاده قوم‌گرایان افراطی قرار گرفته بند 52 است:
Kشهرستان آسور و شهرستان به_اردشیر را ارشیر پسر اسفندیار ساخت و اشگ هگر (یا اوشگ هگر) را به عنوان مرزبان دوسر و بورگل بر حصار تازیان گمارد».
خرده‌گیران به استناد کتاب تاریخ بلعمی ادعا کرده‌اند که منظور از «هگر» همان «هجر» یعنی نام قدیمی بحرین است. همانطور که در متن بند 52 دیده می‌شود اسامی دو شهر “آسور” و “به اردشیر” به صراحت اشاره شده است. با نگاهی به دانشنامه‌های معتبری همچون ایرانیکا، بریتانیکا، کمبریج و آکسفورد و … در می یابیم پیشینه تاریخی و موقعیت جغرافیایی این دو شهر برای نسل امروز به خوبی قابل شناسایی و در سامانه موقعیت یاب مجازی قابل ردگیری است. آثار تاریخی شهر آشور (یا آسور) نزدیکی شهر موصل حدود هزار کیلومتر و بنای مشهور ایوان مدائن واقع در محوطه تاریخی شهر به اردشیر حدود هفتصد کیلومتر با خلیج فارس فاصله دارند. طبیعتا انتساب فرماندهی و پاسداری گستره پهناور آبی خلیج فارس به شهرهایی همچون آشور و به اردشیر با آن فاصله بعید بسیار دور از ذهن است.
برای پی بردن به اهمیت راهبردی و تمدنی خلیج فارس برای ایرانیان بد نیست نگاهی به بند 33 شهرستان‌های ایرانشهر بیندازیم:
“بیست و چهار شهرستانی که در زمین شام، یمن، آفریقا، کوفه، مکه و مدینه ساخته شده است، بعضی را شاهنشاه و بعضی را قیصر ساخته است”.
تورج دریایی در مقاله ای با عنوان “ساسانیان و خلیج فارس (دریای ما) (4) اهمیت سیاسی، نظامی و تجاری خلیج فارس و استقرار نیروهای نظامی ایران در سواحل جنوبی خلیج فارس، عمان، یمن، شمال آفریقا و حتی دو شهر معروف مکه و مدینه را به دقت واکاوی کرده است.
با توجه به اهمیت استراتژیک آب های نیلگون خلیج فارس که از نزدیکی بصره تا تنگه هرمز امتداد داشته و از آنجا به دریای عمان و آبهای آزاد راه می یابد و با وجود بنادر بسیار مهمی همچون بصره (با نام قدیمی وهشت اردشیر)، بوشهر (با نام قدیمی رام اردشیر) و سیراف که هر سه در زمان ساسانیان ساخته شده و به طور طبیعی اشراف بیشتری بر گستره آبهای خلیج فارس دارند، چه نسبت معنادار و خردپسندی می توان بین دیده بانی و پاسداری خلیج فارس با شهرهای دوردستی همچون آسور و به اردشیر در نظر گرفت؟ چرا قوم گرایان به جز ترجمه نادرست چاپ قدیمی کتاب جاماسپ جی دستور منوچهراز هیچ سند دیگری نتوانسته‌اند چنین سوء استفاده‌ای بکنند؟
نکته دیگر این که شایعه‌سازان بدون استناد به هیچ یک از کتب یا اسناد معتبر تاریخی کلمه «اشگ یا اوشگ» را به فرماندار ترجمه کرده‌اند. در اینجا بر خلاف ادعای پوچ «دریای تازیان»،که دست کم با شکل و شمایلی ریاکارانه و با حفظ احترامات ظاهری به دکتر تورج دریایی نسبت داده اند در مورد ربط دادن ‌،«اشگ» به «فرماندار» حتی زحمت استناد به یکی از کتب یا شخصیت‌های معتبر علمی معاصر یا غیر معاصر را هم به خود نداده و صرفا ادعا کرده‌اند که در تاریخ بلعمی نام قدیم بحرین «هجر»بوده است. همین!!! به زبان ساده یعنی اینکه تنها به حدس و خیال خود اکتفا کرده‌اند و بدتر از آن اینکه آنچه به خیالشان رسیده را حقیقت مطلق پنداشته‌اند. این در حالی است که پیشینه‌نگاران حرفه‌ای در مورد وجه تسمیه مناطق و شخصیت‌ها و یا واژه‌های مبهم تاریخی احتمالات متعددی را در نظر گرفته و از اظهار‌نظر قطعی خودداری می‌کنند.
آقایان قوم‌گرا!!! در کدام کتاب یا سند تاریخی «اشگ یا اوشگ» فرماندار ترجمه شده است؟ در کدام یک از نوشته‌های موبدان عبارت «دریای تازیان» ذکر شده است؟ در کدام سند تاریخی پیشا اسلامی “اوشگ هگر” به معنای “فرماندار هجر” به کار رفته است؟ کدام سند؟ کدام مدرک؟ در کدام کتاب تاریخی چنین چیزی نوشته شده است؟ کدام منطق تاریخی سه نقطه استراتژیکی با صدها کیلومتر فاصله از یکدیگر را در یک عبارت کوتاه به هم مرتبط می‌سازد؟
همانطور که گفته شد دانسته‌های ما در مورد دو شهر آسور و به ارشیر و موقعیت جفرافیایی آنها به اندازه‌ی کافی روشن است. اما ریشه‌شناسی  (Etymology) عبارت «اشگ هگر» از ضریب اتقان بسیار کمتری برخوردار بوده و نمی‌توان به روشنی و اطمینان درباره‌ی آن نظر داد. از آنجا که در بند 25 شهرستان‌های ایرانشهر نیز به نام یک شخص (مهرزاد) به عنوان مرزبان حیره که بر War Tazigan گمارده شده اشاره می‌شود، می‌توان گفت «اشگ هگر» نیز به گمان بسیار نام یک شخص است، نه یک سمت و منصب حکومتی.
متاسفانه قوم‌گرایان افراطی که فضل‌فروشی‌های کاذبشان در محافل عوامانه و غیر تخصصی یا در فضای مجازی و نشریات وابسته به حد اشباع رسیده و گوش و ذهن ساده‌اندیشان کم‌سواد را پر کرده در کلیه شبهه پراکنی‌ها و سیاه‌نمایی‌های خود کوچکترین توجهی به ریشه‌شناسی تخصصی لغات نداشته و از افسانه «بوزقورد» گرفته تا تاویل و تفسیر گیل گمش و نسبت دادن زبان سومریان باستان به زبان پروتوترک خود را کارشناس دانسته و از ذکر هرگونه منبع موثق و دانش به روز شده بی‌نیاز می‌بینند. هر کلمه‌ای را که دلشان بخواهد به کلمه دیگر ربط داده و برای خودشان تاریخ‌سازی می‌کنند.
فرقه جاهلان و جاعلان تاریخ هرجا که در تفسیر و تبیین مدعیات خود درمی‌مانند بلافاصله پای تئوری‌های توطئه پندارانه را وسط کشیده و مظلوم‌نمایانه فقدان اسناد و منابع تاریخی خود را به پای خیانت فارس‌ها!!! و توطئه استعمارگران می‌گذارند و یا به جای پاسخ‌گویی به اصل مطلب از این شاخه به آن شاخه پریده و جای خالی توضیحات معقول را با شبهات غیر کارشناسی دیگر پر می‌کنند.
لفظ War Tazigan یک بار دیگر در بند شماره 25 نیز تکرار شده است.
«شهرستان حیره را شاپور پسر اردشیر ساخت و او مهرزاد مرزبان حیره را بر حصار تازیان گمارد».
باز هم در اینجا با همان پرسش پیشین روبه‌رو می‌شویم. شهر حیره در گذشته در نزدیکی شهر کوفه قرار داشت. این شهر نیز با سواحل شمال غربی خلیج فارس نزدیک‌به 500 کیلومتر فاصله دارد. تمام آنچه که در مورد شهرهای آسور و به اردشیر گفته شد در مورد شهر حیره نیز صادق است.
شهر حیره پیش از ورود اسلام چندین مرتبه مورد یورش قبایل عرب بادیه نشین قرار گرفته بود. اعراب مسلمان نیز نخستین‌بار در جنگ ذوالقار از طریق همین شهر وارد قلمرو ساسانیان شده و خود را به مدائن رساندند. با توجه به این توضیحات عبارت War Tazigan به معنای حصار یا سامانه دفاعی که برای جلوگیری از یورش اعراب بنا شده قابل قبول‌تر است از آن روی که قبایل عرب در هر دو سوی رود دجله و اطراف و اکناف مرزهای غربی ایران از سرحدات شمالی شهرستان آسور باستان تا کرانه‌های اروند رود زندگی می‌کردند و با شهرهای ایرانی داد و ستد داشتند می‌توان گفت همین معنا در مورد دو شهر آسور و به ارشیر نیز صدق می‌کند. بنابر این کاملا طبیعی است که پادشاهان ساسانی برای حفظ امنیت مرزهای خود به فکر سامانه‌های پدافندی بایسته باشند.
و بالاخره در متن شهرستان‌های ایرانشهر در بند 27 یک بار دیگر با کلمه War ولی بدون کلمه Tazigan بر می‌خوریم:

در ماد و ناحیه نهاوند و حصار بهرام آوند، بهرام پسر یزدگرد که او را بهرام گور می‌خوانند شهرستانی بنا کرد.
در مورد وضعیت اقلیمی ناحیه نهاوند و همدان در زمانهای دور و نسبت آن با موضوع مورد بحث ما در این جستار به رغم گمانه‌های باستان‌شناسانه‌ای که عمدتا حول محور داستان بهرام گور و نحوه مرگش توسط برخی پژوهشگران محلی طرح شده، به هیچ نظریه غالب با درجه اتقان قابل قبولی نمی‌توان دست یافت. مثلا آنچه که با هزار شک و گمان و به استناد برخی متون کهن در مورد دریاچه خشک شده زراومند واقع در بیست کیلومتری شمال همدان گفته شده با دامنه‌های جنوبی کوه الوند و ناحیه نهاوند حدود صد و پنجاه کیلومتر فاصله دارد و اساسا از محدوده مورد بحث ما در بند 27 خارج می‌شود. اما بر فرض درستی این‌گونه نظریه‌ها باز هم کلمه War بر دریاهای بزرگ و آزادی همچون فراخکرت یا پوئیدیگ که به اقیانوس راه داشته باشد نمی‌تواند دلالت داشته باشد.
با وجود دژ معروف نهاوند که واپسین پادشاه ساسانی پس از سقوط شهر تیسفون بدانجای پناه آورد و پیروزی نهایی اعراب بر سلسله ساسانیان در آنجا رقم خورد می‌توان به اهمیت راهبردی و موقعیت سوق‌الجیشی این منطقه پی برد. پناه بردن یزدگرد سوم به این ناحیه می‌تواند حاکی از وجود استحکامات نظامی اطمینان بخش در این منطقه باشد. در غیر این صورت یزدگرد سوم می‌توانست به شهرهای دیگری همچون اصفهان یا اصطخر پناه ببرد. بنابر این باز هم کلمه War در بند 27 شهرستان‌های ایرانشهر به معنای  سامانه دفاعی بسیار معنادارتر و قابل قبول‌تر است.
متن صفحه 70 و 71 کتاب شهرستان‌های ایرانشهر با آوا‌نویسی و ترجمه تورج دریایی (به زبان انگلیسی) و ترجمه شهرام جلیلیان (از متن انگلیسی به فارسی) را در کنار پست دروغین یکی از قوم‌گرایان ترک در ذیل همین متن بارگذاری شده است.
به عنوان واپسین توضیح کتاب مفصلی به نام «دروغ آشکار» توسط مجید خالقیان و میثم صائبی نوشته شده است که دوستداران از راه فضای مجازی می‌توانند به آن دسترسی داشته باشند.

منابع:
1: انتشارات توس، تهران، 1388
2: Nyberg, 2003, 201, 203 آذرنوش 1374، 6-9 برگرفته از مقاله ریشه شناسی نام نهاوند نوشته سهم الدین خزائی، شهریور 1398
2: مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، اصغر کریمی، 19 دی ماه 1398
3: فصلنامه تاریخ روابط خارجی، سال بیستم، شماره 80، صص 123-144

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-12-01