پیرو فراخوانی که از سوی فرنشین انجمن زرتشتیان تهران برای مشخص شدن لزوم تغییر اساسنامه کنونی این انجمن داده شده بود در نشستی همگانی این مورد بررسی شد.
در این نشست، پس از سخنرانی افشین نمیرانیان، فرنشین انجمن زرتشتیان تهران، هرکدام از باشندگان بهنوعی موافقت خود را با تغییر بخشهایی از اساسنامه و نه کل آن اعلام کردند. تنها یک تن که خودش هموند گردش چهل بود با این کار به شکل کامل مخالف بود.
فرنشین انجمن زرتشتیان تهران گفت، ما چیزی داریم که مهمترین سند انجمن است. پس باید بهدرستی شناخته شود.
نخست دربارهی نقاط قوت و ضعف این اساسنامه باید گفتوگو کرد. من نُه سال است که در هیاتمدیره انجمن هستم، ولی کسی تاکنون درباره آن حرفی نزده است. حرف من عوض کردن یا نکردن اساسنامه نیست. باید تجربیات را به اشتراک گذاشت. یکی از دلایلی که این کار خط قرمز است، این است که هر زمان که دربارهی تغییر اساسنامه حرفی میزنیم، میگویند این شخص میخواهد اساسنامه را به سود خود عوض کند.
دوم اینکه اساسنامه انجمن باید برابر با قوانین بالادستی باشد و الزامات را باید رعایت کرد.
سوم اینکه اساسنامه انجمن بایسته است یا کمینه شایسته است تا بیانگر هویت انجمن یا زمینهساز کارآمدی انجمن باشد. آیا اساسنامه ما اینگونه هست؟
اصل داستان این است. ما میخواهیم بشناسیم که چه داریم و بعد اگر لازم و صلاح است تغییر دهیم و اگر صلاح نیست تغییر ندهیم.
تاریخ نگارش اساسنامه را افشین نمیرانیان اینگونه گفت:
به روایتی نخستین نظامنامه یا اساسنامه در سال 1286 از سوی شاهپور ریپورتر نوشته شد که ترکیبی از اساسنامه و آییننامه بود.
سال 1320 بنا بر الزامات قانونی آن زمان یعنی قانون ثبت شرکتها اساسنامه عوض شد.
سال 1339 باز بنا بر الزامات قانونی به شوند تعریف موسسات غیرتجاری، دوباره اساسنامه عوض شد. سال 1362 و همچنین 1367 باز هم اساسنامه بنا بر شرایط زمان تغییر کرد. این اساسنامه از همان سالها، تا کنون بهعنوان اساسنامه انجمن زرتشتیان تهران است. در این چند نگارش که بیان شد تغییرات بزرگی در اساسنامه انجام شده است. تا سال 1360 انجمن این توانایی را داشته است تا در اساسنامه دست ببرد و تصحیحات لازم را خودش انجام دهد. چون اداره ثبت شرکتها، آن زمان وجود نداشته است.
افشین نمیرانیان افزود، دربارهی اساسنامههای مربوط به سالهای 1362 و 1339 صحبت میکنم و مواردش را خواهم گفت. ریشه اساسنامه کنونی انجمن تلفیق این دو اساسنامه است. وی درباره اساسنامه کنونی گفت: سال 1358 یک اساسنامه 78 بندی که تنظیم شده بود به وزارت کشور تحویل دادیم و یک اساسنامه 36 بندی به مانند شیر بییال و دم دریافت کردیم. در اساسنامه سال 1339 است که هیات نظارت بر سرمایه شکل میگیرد. البته هموندان انجمن آن زمان دارایی خودشان بوده که آن را وسط گذاشته بودند.
فرنشین انجمن نقطه ضعف دوم را اینگونه بیان کرد: ساختار انجمن خیریه است. البته این ساختار خوبی است. وی برای نمونه به موسسه محک که به شکل هیات امنایی بعلاوه هیات مدیره اداره میشود اشاره کرد و گفت: البته آنجا هیاتامنا و هیاتمدیره باهم هستند ولی هرکدام مستقل از هم کار میکنند. در آنسالها انجمن مجمع همگانی داشت که تعداد هموندانش چندان نبود یا به شکل کنونی نبود.
افشین نمیرانیان درباره اسلایدهایی که بخشی از اساسنامه آن سالها را نشان میداد گفت: تمام این مطالب در کتاب انجمن زرتشتیان تهران وجود دارد.
وی در ادامه به چند بند که در اساسنامه آن سالها آمده است اشاره کرد و گفت: نکته مهمی که درباره مجمع همگانی آن زمان وجود دارد این است که برای گرداندن مجمع همگانی، هموندان باشنده در مجمع باید از بین 15 تنی که هیاتمدیره آنها را معرفی کرده بود تعدادی را انتخاب میکردند.
وی افزود: اساسنامه آن سالها به این اشاره دارد که نشستهای انجمن دستکم باید یکبار در ماه برگزار شود. نکته دیگر اینکه هرگاه یکی از هموندان هیاتمدیره که آن زمان کارمند نامیده میشد اگر استعفا میداد یا بیشتر از سه ماه در سفر بود و در نشستها باشنده نبود یا یکی از آنها از دنیا درمیگذشت، آنگاه آن شخص برکنار میشد. همچنین در آن اساسنامه این بند وجود دارد که در نبود فرنشین انجمن در نشست، جانشین فرنشین باید انجام وظیفه کند. افشین نمیرانیان تاکید کرد، این مواردی که گفته شد در اساسنامه کنونی هم آمده است. همچنین وی ادامه داد، در اساسنامه آن زمان آمده است که کارمندان یعنی هموندان هیاتمدیره باید پس از ادای سوگند در مدت یک هفته، نخستین نشست انجمن را تشکیل دهند و در آن نشست سمت اعضا مشخص شود؛ که این همان دوره فترت انجمن است و فلسفه آن همین یک هفته است. همچنین در آن زمان هموند بازرس را خود هیات مدیره انتخاب میکرده است و بازرس یکی از هموندان هیات مدیره بود. این مطالب گفته شده برای اساسنامه سال 1339 است.
از سال 1357 که قوانین کشور تغییر کرد. چارهای جز تغییر اساسنامه و بهروز کردن آن نبود. سال 1358، خبرگان جامعه کنار یکدیگر جمع شدند و یک هیات هفتنفره منتخب هازمان زرتشتی تشکل شد که با توجه به وضعیت آن زمان، این هیات هفتنفره، اساسنامهای با هفتادوشش یا هفتادوهشت بند نوشتند که در اداره کل ثبت شرکتها ثبت شد. آنها اساسنامه را طولانی نوشتند، به نظرم کمتجربه بودند. از این سال به بعد بود که هموندان هیاترییسه مجمع همگانی را باید، باشندگان مجمع از میان خودشان انتخاب میکردند. هرچند هنوز نام هیات نظارت در اساسنامه وجود دارد، ولی آنجا آمده که مجمع همگانی فوقالعاده باید با کمینه یکپنجم افراد واجد شرایط باشنده، تشکیل شود.
به گفته افشین نمیرانیان این خوب بود تا غیرطبیعی جلوه نکند. با آمدن قانون احزاب متممهایی افزوده میشود. نکته عجیب در این اساسنامه این است که بند انحلال در آن اساسنامه وجود نداشت. نکته بعدی اینکه انجمن در دوره فترت باید زیر نظر مقام روحانی به کار خود ادامه دهد.
سال 1367 با آمدن قانون احزاب اساسنامههای سالهای 1342و 1362 را با یکدیگر ادغام میکنند و با توجه به قانون احزاب مجموعهای 78 بندی را به وزارت کشور میفرستند. سه بار این اساسنامه بین وزارت کشور و مجمع همگانی آن زمان که هر سه بار هم برای اصلاحات خواسته شده از سوی وزارت کشور تشکیل شد در رفت و آمد بود. در پایان اساسنامه میشود همین اساسنامهای که اکنون داریم. انجمن پای آن را مهر نکرده است. تنها مهر وزارت کشور را دارد و تایید انجمن زرتشتیان تهران را ندارد. از سال 1367 تا اکنون آن اساسنامه را داریم.
فرنشین انجمن زرتشتیان تهران در ادامه افزود، درباره تغییر اساسنامه این را بگویم ما تا مجبور نشدیم هیچگاه اساسنامه را تغییر ندادیم. البته تغییرات جزیی داشتیم ولی تغییرات کلی نداشتیم. چون ما محافظه کاریم و تا مجبور نشویم کاری نمیکنیم. به نظرم این بد است. شعار محوری کارخانه فورد این است «یا تغییر کن یا بمیر» ما تغییر نمیکنیم تا بمیریم.
سال 1395 قانون احزاب عوض شد. قانون سال 1360 لغو شد. در سال 1395 حسن روحانی، رئیسجمهور وقت، قانون احزاب را داد. یک بند آن این است که تمام احزاب که انجمن زرتشتیان تهران هم جزو آن است، وظیفه دارند در مدت یک سال از اجرایی شدن قانون، خود را با آن تطبیق دهند و گزارش را به کمیسیون احزاب بفرستند تا پروانه فعالیت حزب تمدید شود. در اینجا این قانون حرف از ابلاغ زده است. یعنی به ما ابلاغ شده بود. افشین نمیرانیان در ادامه افزود، من این مورد را پیشتر به رستم خسرویانی، فرنشین پیشین انجمن زرتشتیان تهران گفتم و به گمانم برای حرف زدن دربارهی تغییر اساسنامه، آن زمان، فرصت خوبی بود. البته قانون تجارت هنوز هم ابلاغ نشده است. ولی نسخه نهایی آن به شورای نگهبان رفته است. اسفندیار اختیاری به من گفت در همین چند وقت، تغییرات نهایی انجام میشود و قانون بهروز میشود. در قانون تجارت جدید در پایان آن تمامی قوانین فسخشده آورده شده است. افشین نمیرانیان با نشان دادن اسلایدی گفت: در باب چهارم این قانون، موسسات تجاری و غیرتجاری را از هم جدا کرده است؛ که ما موسسه غیرتجاری هستیم.
همچنین در ادامه افزود، در ماده 1042 قانون تجارت میگوید: کلیه موسسات غیرتجاری موجود، در تاریخ تصویب این قانون ظرف دو سال از لازمالاجرا شدن قانون بدون هیچ قید و شرطی باید وضعیت خودشان را با قانون تطبیق دهند. در غیر این صورت مشمول قانون شرکتهای تضامنی میشوند. اگر این کار را نکنیم ذینفعی میتواند انجمن را منحل کند و این خطرناک است. البته ما با ریسک میتوانیم بگوییم هنوز وقت داریم.
وی به بزرگی این ریسک اشاره کرد و گفت: اگر ریسک در بزرگی اتفاق ضرب شود شدت آن محسوس است. شاید این برای ما فرصت باشد. یکی از دلایلی که انجمن این بهانه را داشته که اساسنامه را عوض نکند ساختار مجمع همگانی فوقالعاده آن است؛ که برابر همان اساسنامه در قانون تجارت جایی نوشته شده برای تشکیل مجمع همگانی فوقالعاده حتما باید یکسوم اعضا باشنده باشند. ما کمینه 15 هزار کارت زرتشتی صادر کردیم یعنی باید کمینه پنج هزار نفر در مجمع همگانی فوقالعاده باشند که نیستند. اکنون اگر الزام باشد و این تعداد را در مجمع همگانی تغییر اساسنامه نداشتیم مجبوریم تا مجوز قانونی برای تایید رای مجمع با هر تعداد باشنده را بگیریم.
پرسش این است که آیا مصلحتی در تغییر اساسنامه داریم یا خیر؟
افشین نمیرانیان در پاسخ یکی از باشندگان دربارهی ابطال کارت شناسایی شخص زرتشتی که پرسیده بود، آیا انجمن زرتشتیان تهران میتواند به تنهایی این کار را انجام دهد یا خیر، ماده 14 اساسنامه را خواند که در این ماده آمده است، این کار باید از سوی کنکاش موبدان و در غیاب کنکاش موبدان و بالاترین مرجع دینی زرتشتیان، انجمن زرتشتیان تهران میتواند مبادرت به ابطال کارت شناسایی شخص کند.
بزرگمهر پرخیده: یکی از دلایلی که جامعه در برابر تغییر اساسنامه مقاومت میکند این است که جامعه به نیت تغییردهندگان اعتماد ندارد. یکی دیگر از اتهامات این است که افشین نمیرانیان میخواهد بیشتر از سی سال در هیاتمدیره باشد. دلیل دیگر قهر بودن جامعه با انجمن، کارنامه نادرخشان انجمن است. یکی از دلایل این نادرخشان بودن کارنامه حجم زیاد کار انجمن است. بزرگ بودن انجمن میتواند دلیل ناکارآمدی افراد هیاتمدیره باشد. به دنبال حل مسایل باشید.
افشین نمیرانیان در پاسخ به بزرگمهر پرخیده گفت: همانگونه که بزرگمهر پرخیده اشاره کرد، من خودم میگویم میخواهم اگر جامعه به من رای بدهد سی سال در هیاتمیره باشم. در گردشی که رستم خسرویانی فرنشین آن بود، سال 1395 گفتم بیاییم اساسنامه را عوض کنیم، ولی او گفت اگر من بخواهم عوض کنم مردم فکر میکنند که میخواهم دوباره بمانم. چرا این بدنامی را به خودم نسبت دهم. من اعتقاد دارم این قانون که دورهها را محدود میکند، به انجمن ضربه زده است. مدیران خوب به خاطر همین محدودیتها نتوانستند کار کنند. اگر آنها هنوز فرنشین بودند نوبت به کسانی مانند من نمیرسید. هیچ موسسه خیریهای در جهان اینگونه نیست؛ مثلا شما به ارباب رستم گیو بگوییم سه دوره بودید دیگر نمیتوانی باشید این چه معنی میدهد؟
وی در ادامه سخنان خود گفت: تنها انجمن زرتشتیان تهران بود که سال 1359 این محدودیت را گذاشت. فلسفهی این تنها سه دوره پشت سرهم و یا پنج دوره به شکل متناوب بودن چیست؟
افشین نمیرانیان در ادامه گفت: من از جوانی عاشق کار اجتماعی بودم. این از روی علاقه من است. برای گردش 45 سه بار فراخوان دادیم. دو بار به حدنصاب نرسید. دفعه سوم دیدم که دهم بهمن با انتخاب هیاتمدیره باید پروانه فعالیت انجمن تمدید شود، ولی تا یکم دی ماه هنوز کسی داوطلب برای هموندی نشده بود. من از فرشاد فرهیفر خواهش کردم که بیاید. فرشاد فرهیفر به من گفت: من اکنون 42 سال دارم اگر بیایم برابر اساسنامه سه دوره پشت سرهم آمدم آنگاه باید در 45 سالگی بازنشسته شوم. پس این دوره نمیآیم. من گفتم بیا کسی را نداریم. ما باید از تکتک افراد استفاده کنیم. این محدودیت، دوره ظلم به هازمان ما است. هرکسی هر کاری برای انجمن از دستش برمیآید باید انجام دهد. من نمیخواهم اساسنامه را برای ماندن خودم عوض کنم. ما اساسنامه را برای این یکبند نیست که میخواهیم عوض کنیم.
بهمن دبستانی: شما نخست بهنوعی غیرمستقیم گرایش خود را مشخص کردید و گفتید الزام به تغییرات داریم و گفتید بهنوعی شاید برای این تغییر اجبار داشته باشیم . اکنون عواقب این تغییرات را بگویید.
بزرگمهر پرخیده: کارنامه امروز شما تضمینی برای حضور فردای شماست. این ناثواب بودن فرنشین انجمن و هموندان انجمن این است که جامعه باید به شما دوباره اعتماد کنند این اعتماد جامعه به هیاتمدیره انجمن را دوباره ایجاد کنید. ماندن طولانی و همیشگی خطرناک است. یکی از موارد بیان شده در انتخابات گذشته مهندسی شدن انتخابات بود. همین دلیل بیانگیزگی در انتخابات بود. شخص میتواند گروه داشته باشد و این گروه میتواند حرکتی بکند که جامعه یا خوشش بیاید یا نیاید. آدم باید عضو طرفدار داشته باشد.
فرهاد کیانی زینآباد: بیایید رای گیری کنیم. کسانی که موافق تغییرات هستند بلند شوند. آیا میخواهیم بهروز شویم یا نه این مهم است. این کار رایگیری یا نظرسنجی را میتوان یا یک گوشی هم انجام داد.
افشین نمیرانیان: این کار را بعد از بررسیها میکنیم.
بهمن دبستانی: حرف آقای فرهاد کیانی را تایید میکنم. من نیمی از عمرم را در ایران نبودم ولی دلم با هازمان بوده و هست. من فکر میکنم اگر یک نظرخواهی به شکل اینترنتی داشته باشیم، میتواند موثر باشد. در این نظرسنجی هرکسی دلیل خودش را برای تغییر اساسنامه بگوید.
افشین نمیرانیان: آیا میتوان از این فرصت استفاده کرد؟ نقاط قوت و ضعف اساسنامه را ببینیم. اکنون 9 سال است که من در انجمن زرتشتیان تهران هستم و دو دوره با افتخار فرنشین این انجمن بودم ولی تا کنون کسی در این باره حرف نزده است. اکنون من نقاط قوت و ضعف اساسنامه را از دیدگاه خودم میگویم.
نقاط قوت اساسنامه کدام است:
نخست اینکه این اساسنامه 36 سال کار کرده است.
دوم اینکه خیالمان راحت است. شاید اگر برود و برگردد بدتر باشد (یعنی شاید اساسنامه جدید بدتر از این باشد).
نقاط ضعف
افشین نمیرانیان گفت: این را بگویم زمانی که درباره نقاط ضعف حرف میزنم به این معنا نیست که اگر قرار شد اساسنامه را عوض کنیم تمام این نقاط ضعف باید عوض شوند. میتوانیم تصمیم بگیریم. شاید منظور تغییر ساختار کلی باشد یا اینکه تنها چند بند را بخواهیم تغییر دهیم. راهکار را در پایان میگویم. اگر خواستیم اساسنامه را تغییر دهیم باید تصمیم بگیریم در چه سطحی این نقاط ضعف را برطرف کنیم. به نظر من مهمترین نقطهضعف اساسنامه کنونی ساختار خیلی ساده آن است. ساختار کنونی انجمن زرتشتیان تهران با توجه به این اساسنامه به عنوان مثال مانند ساختار انجمن زرتشتیان نصرتآباد است. درحالیکه تعداد مشکلات این دو انجمن زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارد. یک هیات مدیره، مجمع همگانی و سه بازرس!؟، این الگو برای انجمنهای کوچک است نه بزرگ. تغییر اساسنامه تغییر بزرگ، کار بزرگ و پروژهای بلندمدت است و باید با پختگی کامل انجام شود.
فرنشین انجمن زرتشتیان تهران در ادامه گفت: ساختار انجمنهای خیریه از هیات امنا و هیات مدیره تشکیل شده است. در اینگونه ساختارها هیات امنا پول جمع میکند و سیاست کلی را تعیین میکند و هیاتمدیره آن سیاستها را انجام میدهد. هیاتمدیره تنها در پایان هر سال به هیاتامنا گزارش میدهد و تقاضای بودجه میکند. ما انجمن خیریه هستیم، ولی ساختار مناسب آن را نداریم چون هیات امنای ما مجمع همگانی است. این خوب نیست چون هیاتامنا باید آگاهترین فرد باشد تا بتواند تصمیم بگیرد. هموندان مجمع همگانی ما بیشتر زمانها آگاه نیستند. شاید به خاطر آگاهیرسانی ضعیف انجمن باشد.
انجمن ما مانند هلدینگ است، سرای سالمندان داریم، مهدکودک داریم و غیره در اینگونه ساختارها یک هیاتمدیره دارند که برای سیاست کلی و بودجه کلی تصمیمگیری میکنند. بعد مدیرعامل انتخاب میکنند و مدیرعامل چند معاون انتخاب میکند و با شورای معاونت کارهای اجرایی را انجام میدهد. مدیرعامل توانایی زیادی در این ساختار دارد. با این ساختار همکیشان فکر میکنند توانایی فرنشین انجمن زرتشتیان تهران هم زیاد است. افشین نمیرانیان در ادامه گفت: بدانید فرنشین انجمن زرتشتیان تهران این اختیارات را ندارد و در اصل زوری ندارد. چون فرنشین در هیاتمدیره انجمن برای تصویب مصوبهها تنها یک رای دارد. شاید بتوان خیلی از تغییرات را با آییننامه انجام داد و لزومی به تغییر اساسنامه نباشد.
سومین ضعف، موارد کلان است که بودونبود آنها دردسر کلان ایجاد کرده است؛ مانند هیات نظارت بر انتخابات. سال 1367 این بند را برداشتند که مشکلات زیادی به وجود آورد. در اساسنامه 78 مادهای که به وزارت کشور فرستاده شد (شوربختانه در انجمن نسخهای از آن را نداریم) شاید در آن اساسنامه، بند مربوط به هیات نظارت بر انتخابات آورده شده بود، ولی در این اساسنامه نیست. ما باید بهروز انتخابات را برگزار کنیم، ولی هیات مدیره بهتنهایی نمیتواند تصمیم بگیرد این هم به دلیل نبود این بند است چون هیات نظارت میتواند این تصمیم را بگیرد.
اکنون تصمیم برای برگزاری الکترونیکی انتخابات را مجمع همگانی باید بگیرد. انتخابات الکترونیکی که در گردش پیش انجام دادیم و خیلی خوب هم بود برای انجامش ما نخست یک بند از دستور را در نشست مجمع همگانی انجام دادیم بعد با اعلام تنفس دوهفتهای بند دوم را اجرا کردیم و زمینه انتخابات الکترونیکی را تنها برای آن دوره فراهم کردیم. تعریف کمینه تعداد افراد باشنده در مجمع همگانی فوقالعاده برای رسمیت آن، بد است. چون نمیتوانیم بنابر تعداد خواستهشده در اساسنامه، افراد را جمع کنیم. دورهی فترت قرار بود یک هفته باشد ولی در گردش 40 به 41 یک سال و چهار ماه این زمان به درازا کشید و در این دوره نتوانستیم کاری بکنیم.
در اساسنامه کنونی موارد خرد داریم که شامل مواردی هستند که بودونبودشان گرفتاری خرد به وجود آورده است یا تصحیح آنها ممکن است وضع انجمن را بهتر کند. ما موسسات نامبرده نشده مانند سرای سالمندان، مهدکودک و غیره داریم که عنوانشان در اساسنامه نیامده و برای دریافت مجوز گرفتاری داریم. اگر این عناوین در اساسنامه بیاید میتوانیم مجوز بگیریم. مثلا اجازه برای تولید نشریه الکترونیکی نداریم. تعداد هموندان علیالبدل مشکل بعدی است. چون در اساسنامه 21 نفر عضو اصلی و هفت نفر علیالبدل آمده است. اگر ما بهجای این «و» تا میگذاشتیم مشکل ما رفع میشد؛ مثلا وزارت کشور ممکن است از این هفت عضو علیالبدل یکی را خط بزند و تعداد آنها بشود شش عضو، ولی اداره ثبت شرکتها قبول نمیکند چون مغایر اساسنامه است. در بخش بازرسان وظایف آنها بهشدت کوتاه و نامفهوم است. پیشتر بازرسها با انجمن تفاهم داشتند و سخت نمیگرفتند. تنها یک دوره عالیجناب سختگیر داشتیم که انجمن را بیچاره کرد. بودجه و تفریغ بودجه داریم. تفریغ بودجه یعنی چه؟ البته بودجهبندی کار بدی نیست که باید انجام بدهیم ولی الزام آن در اساسنامه با ساختار انجمن زرتشتیان تهران همخوانی ندارد یا ویژگیهای افراد منتخب، در گردش 40 تمامی هموندان انجمن تازهکار بودند و باید یک تعداد افراد باتجربه در این گردش میبودند. البته یک تن بود ولی این تازهکاری بودن هموندان کمی مشکل ایجاد میکند.
نخست تعداد هموندان هیاتمدیره انجمن 15 تن بود و بعد 21 نفر شد. در کتاب خاطرات سهراب سفرنگ نوشته شده است که نخست هموندان هیاتمدیره 15 تن بودند و چون درخواستها زیاد بود؛ مثلا کسی نیاز به پول داشت این 15 تن که خودشان ارباب و ثروتمند بودند هرکدام مبلغی را میپذیرفتند که بدهند. بعد از مدتی چون درخواستهای کمک مالی زیاد شده بود این تعداد جوابگو نبود شش تن دیگر افزوده شد و شدند 21 نفر و تا امروز این تعداد ثابت باقیمانده است. ما 21 تن فکر میکنیم برای انجام کارها کافی هستیم و این تفکر خودش آفت است؛ به متخصص و کارشناس نیاز داریم. اگر تعدادمان کم بود این نیاز بیشتر احساس میشد که نیازمند آدمهای کار بلد و قدیمی هستیم.
نکته بعدی اگر اساسنامه را کامل بخوانید میبینید که اساسنامه مغشوش و بدون بخشبندی است. این تقصیر وزارت کشور است که اساسنامه 78 بندی ما را به 36 بند کوتاه کردند.
اکنون نقشه راه من اینگونه است:
- این گفتوگو را یک نوبت دیگر ادامه بدهیم.
- یک کارگروه با ترکیبی از کارشناسان و تصمیمسازان جامعه تشکیل دهیم.
- اگر نظر این کارگروه بر عدم تغییر بود موضوع تمام میشود و تنها یک گزارش فعالیت بایگانی میشود.
- اگر باید تغییر دهیم باید همه پشت این تصمیم بایستیم. کارگروه دوم برای تغییر اساسنامه تشکیل خواهد شد از کارشناسان، تصمیمسازان و مشاوران خوب و متخصص، این کلمهی مشاوران خیلی مهم است که باید کار بلد واقعی باشند. پس از گرفتن مجوزهای قانونی از مراجع ذیصلاح در خصوص اعتبار مجمع همگانی فوقالعاده، تصمیم نهایی این کارگروه بهعنوان پیشنهاد هیات مدیره به این مجمع تقدیم خواهد شد.
افشین نمیرانیان گفت: خودم موافق تغییرم، ولی تصمیم جمع باید باشد. من با آدم معتبری به نام دکتر محمدرضا پاسبان که خودش کتاب قانون تجارت را نوشته است مشورت کردم و از ایشان چند روز پیش پرسیدم برای تغییر اساسنامه شما به ما کمک میکنید ایشان قبول کردند یعنی ما آدم خبره و معتبر درصورتیکه بخواهیم این کار را بکنیم، داریم.
نوبت به باشندگان رسید تا دیدگاههای خود را در مدت پنج دقیقه بیان کنند.
این اساسنامه جلوی نفوذ را گرفته است
ارسطو ستودیان: از دید من این صحبت کامل نبود. به نظرم ایشان نفوذ را نگفت. این اساسنامه راه نفوذ تمام افراد و سازمانهای بهغیر از انجمن زرتشتیان تهران را بسته است. با این اساسنامه ما میتوانیم حتا با ارگانهای نظامی هم گفتوگو کنیم. با تغییر اساسنامه راه نفوذ را باز میکنیم. ما در گردش 40 درباره تغییر اساسنامه گفتوگو کردیم. وکیل آوردیم تمام افراد مخالفت کردند. انجمن زرتشتیان با همین اساسنامه میتواند قراردادهای محکم ببندد. این اساسنامه جلوی قدرت و نفوذ فرنشین انجمن زرتشتیان تهران را میگیرد که اینگونه هم باید باشد. ما با همین اساسنامه در گردش 40 بیمارستانهایمان را زنده کردیم. ما با همین اساسنامه در گردش 40 با سازمان سنجش صحبت کردیم تا به ازای هر بیمارستان 15 پرستار و سه نفر پزشک در کنکور سراسری سهمیه بدهند. بعد از گردش 40 جلوی این کار گرفته شد نمیدانم چرا. برای انتخاب بازرسها، باوجود دادن فراخوان هیچکدام از افراد هازمان نیامدند تا در مجمع همگانی شرکت کنند. تنها فامیل بازرسها بودند که آمدند. با تغییر این اساسنامه همهچیز را از دست میدهیم. این اساسنامه جلوی نفوذ را گرفته است.
با تذکر افشین نمیرانیان که زمان شما پایانیافته یکی از باشندگان از ارسطو ستودیان پرسش کرد که آیا میتوان نقاط ضعف این اساسنامه را برطرف کرد و کل اساسنامه را تغییر نداد؟ ارسطو ستودیان در پاسخ گفت ممکن است با این کار راه نفوذ باز شود. برای داستان سه درصد مدارس همین اساسنامه جلوی نفوذ را گرفت.
فرشاد فرهیفر، فرنشین کمیسیون فرهنگی، از ارسطو ستودیان خواست که اکنونکه اساسنامه در لپتاپ فرنشین انجمن هست آن را باز کند و به باشندگان نشان دهد کدام بخش از اساسنامه راه نفوذ را بسته است که ارسطو ستودیان پاسخ این پرسش را به نشست بعدی انداخت و گفت در نشست بعدی پاسخ میدهم.
باید بهروز شویم
فرهاد اردشیری مبارکه: افشین نمیرانیان گفت که دراینباره قرار است گفتوگو کنیم و برای این نقشه راه زحمتکشیده شده است و درست هم است و به نظر من کاری است که باید بشود. جامعه دارد بهسوی الکترونیکی شدن میرود. شما برای باز کردن یک مغازه باید به تارنمای مجوزها بروید. اساسنامهای که برای مجموعه است نیاز به تغییر دارد؛ یعنی اگر بخواهیم ادامه دهیم با توجه به پیشرفت جامعه دیگر ممکن است این اساسنامه جوابگو نباشد. ما باید بهروز باشیم. این اساسنامه را کمینه داشته باشیم. باید مشاوران و متخصصان آن را بخوانند. هدف خدمت به جامعه است و ما باید دستبهدست یکدیگر بدهیم. این هازمان خودمان است و باید آن را بهروز کنیم. به نظرم پیشنهاد عالی است و باید همفکری کنیم و نقشه راه خوبی است. من اساسنامه را خواندم ساختار یک اساسنامه را ندارد باید بهروز شویم.
ساختار انجمن ما ضعیف است
بهمن خادمی: ساختار انجمن ما ضعیف است. قسمت خوب اساسنامه را نگاهداریم و نقاط ضعف را برطرف کنیم؛ مثلا ما هنوز دفتر مرکزی را دبیرخانه مینامیم. دبیرخانه بخشی از یک اداره دولتی است و واژه اشتباهی برای این مکان است. فلسفه انجمن بزرگ و پهناور است. انجمن ما تا زمانی که این کار را نکند باعث درجا زدن میشود. کارشناسان خبره باید در استخدام انجمن باشند. افراد کارشناس باید ثابت و در قبال جامعه کار انجام دهند. این 21 نفر افتخاری کار میکنند. زمین انجمن و جاهای دیگر فروشی نیست. بنا بر اساسنامه، انجمن بنیاد خیریه است و این اشتباه است. انجمن باید کار و اشتغال تولید کند. باید انجمن بگوید چند نفر را سرکار برده است. اینجا انجمن زرتشتیان تهران است ولی همه ما از یزد و کرمان و شهرهای مختلف در تهران جمع شدیم و خدمت میکنیم. طرح من این است که باید 42 نامزد انتخاب شود از هر انجمنی از هر شهر و بخشی که انجمن زرتشتیان دارد یک نفر را بهعنوان نماینده در انجمن زرتشتیان تهران بهعنوان سفیر آن شهر در انجمن زرتشتیان تهران داشته باشد، نقطهضعف انجمن باندبازی است و باید این باندبازی را جمع کنیم.
بهمن دبستانی: شما چند نفر از هموندان کنونی انجمن مورد تایید وزارت کشور را در این نشست میبینید. بازرسان کنونی و پیشین چرا هیچکدام باشنده نیستند. انتقادپذیر باشید.
در کل من با تغییر اساسنامه موافقم
هوشنگ کاویانی: در کل من با تغییر اساسنامه موافقم. چون با تغییر «و» به یا میتوانیم کار را راه بیندازیم. تغییراتی که وزارت کشور داد، اساسنامه را به همریخت. به گفته بهمن دبستانی، رفتارها و کردارهای این دو دوره باعث شد که خیلی از افراد زده شوند. اگر با رفتار درست، مثلا اگر بودجه عملی میشد و پنهانکاری نبود باعث دور شدن افراد نمیشد. از افشین نمیرانیان خواهش میکنم که به خاطر فرنشین انجمن بودن نفرات را جمع کند و کارکردها و نتایج خود را بیان کند.
درگیر روشهای مدرن آگاهیرسانی نمیشویم
افشین نمیرانیان: حرف من ربطی به اساسنامه ندارد. پیش از گردش 44 کمتر گردشی را داشتیم که بهاندازه این گردش نشست پرسش و پاسخ بگذارد. ما پنهانکاری نداریم. شیوه آگاهیرسانی ما رشد کرده است و توقع مردم این است حتا ریز برخی اطلاعات در شبکه اجتماعی به آگاهی آنها برسد. راستش این سلیقه من نیست. به اعتقاد من انجمن نیاز ندارد که خودش را با این روشهای مدرن آگاهیرسانی تا این حد درگیر کند و به این مقدار آگاهیرسانی کند.
افشین نمیرانیان در این نشست از آزاده زرتشتی نام برد و گفت: من کار داشتم و نتوانستم به خاکسپاری این عزیز بروم. فکر کردم بعضیها میروند. برخیها گفتند چرا انجمنیها نیامدند یا تاج گل نفرستادند من میپذیرم، ولی گفتند چرا اتوبوس نگذاشتید این دیگر مورد قبول نیست. هیچگاه خودمان را بهعنوان میزبان نمیبینیم که بخواهیم تصمیم بگیریم. این با میزبان است. گردش مالی انجمن ماهیانه بالاست و انجمن هیچ خساستی به خرج نداده است. تجربیات گذشته نشان داده است بدون هماهنگی خانواده درگذشته کاری نکنیم. برخیها گمان میکنند من باید در فضای مجازی پاسخگو باشم. این برای یک ارگان رسمی امکانپذیر نیست. ما باید مراقب آینده انجمن زرتشتیان تهران باشیم.
افراد جوانتر بیایند، فکر جدید میآید
آرش دری: حرفهای من بهعنوان پرسش برای یادگیری است. دوست دارم به مساله تعدد دوران هموندی در انجمن که فرنشین گفت و به گردش 40 و تازهکار بودن آن اشاره کرد، بپردازم. میخواهم مثالی از کانون دانشجویان زرتشتی بزنم که خودتان هم کانونی بودید. در کانون هر دو سال یکبار هیات مدیره آن تغییر میکند و کسی دو دوره عضو نمیشود و همه افراد در دوره جدید بیتجربه هستند. چگونه شکافهای قانونی را برطرف میکنند. دلیل آن این است که افراد هیاتمدیره پیشین بدون داشتن هیچ سمتی به آنها مشورت میدهند. علت برداشتن تعدد این است که اگر افراد جوانتر بیایند، فکر جدید میآید. البته بدی این کار این است که دیگر به شکل رسمی نمیتوانیم از تجربیات مثلا دکتر نمیرانیان استفاده کنیم، ولی تغییرات لازم است.
افشین نمیرانیان: اینکه آدمهای جدید بیایند خیلی خوب است و موافقم، البته جنس مسایل کانون و انجمن باهم فرق میکند.
انجمن زرتشتیان تهران رسالت بزرگی دارد
بزرگمهر پرخیده: انجمن زرتشتیان تهران همانطور که در راس بقیه انجمنهاست جای بزرگی است؛ و رسالت بزرگی دارد و مراحل بلوغ جامعه است. نقطهضعف آن این است که انجمن زرتشتیان تهران باید شخص سیاسی تربیت کند. افشین نمیرانیان میتواند نماینده مجلس شود. این در ادامه کار زنجیره قدرت است. جامعه از مجمع میترسد. با اختلاف دو رای مجمع، نگذاشتند زمین هتل اطلس به فروش برسد. مشخصا ساختار انجمن از همان عرض و طول گفتهشده اجرا نمیشود. کارایی انجمن کاهشیافته است؛ مثلا هیات نظارت انجمن کار نمیکند. من نسبت به تغییر اساسنامه خیلی خوشبین نیستم.
نقشه راه برای من مبهم است
امید کاجیان، از تارنمای برساد : بیشتر پرسش من درباره نقشه راه است که برای من مبهم است. تعیین کارگروه و سازوکار آن و درنهایت هم گفتید کار به مجمع سپرده میشود. اکنون در قانون تجارت آمده که دوسوم باید در مجمع همگانی فوقالعاده به این رای دهند. شما گفتید که باید نظر کارشناسان به تایید مجمع برسد ما در مجمع همگانی دیدیم که در دور نخست تشکیل نمیشود و در نوبت دوم با هر تعداد تشکیل میشود مثلا با صد نفر، حالا اگر این تعداد به تغییر رای بدهند این تعداد باشنده مغایر با تعداد گفته شده در قانون تجارت نیست؟
افشین نمیرانیان: این را باید مجوز بگیریم؛ که دیگر یکسوم را از ما نخواهند..
به کسی که اساسنامه مینویسد چگونه اطمینان کنیم
کیاندخت خسرویانی، هموند هیات اجرایی مارکار تهرانپارس: پرسش من این است شما به این شخص اعتماد دارید که بتواند اساسنامه را به نفع ما تنظیم کند و خوبیها را برای ما نگاه دارد. آیا به ایشان اعتماد دارید؟
اساسنامه مهمترین ساختار وجودی مجمع است
فرهاد اردشیری مبارکه: باید باهم همدل باشیم. افشین نمیرانیان گفت نظر شخصی من این است و نظر شما را میخواهد. از دید قانون، اساسنامه مهمترین ساختار وجودی مجمع است. اساسنامه باید بهروز شود. تمام دغدغهها را میشود با اساسنامه برطرف کرد. افشین نمیرانیان گفت کارشناسان الگو و ساختار بنویسند تا بهروز شود.
این نشست در بامداد آدینه نهم شهریورماه 1403 بدون باشندگی بازرسان و سه تن از هموندان هیات مدیره برگزار شد و تا ساعت 12:30 به درازا کشید.
فرتورهای این نشست را از اینجا ببینید.
یک پاسخ
از اینکه افراد آگاه و دلسوز تکرار میکنم دلسوز و آگاه در جامعه کم داریم حرف گزافی نیست ولی تا دلتان بخواهد افراد نا آگاه ولی منتقد داریم که فقط نظر میدهیم ولی به موقع حتی در مجامع وقت نمیگذاریم و شرکت نمیکنیم . انجمن تهران بعنوان یک موسسه خیریه باید اساسنامه آن طبق قوانین و شرایط روز تغییر کند انجمن نه حزب است نه شرکت و با حجم کار زیاد و توقعات زیاد از آن که میتواند سر مشق سایر انجمن ها باشد .باید جوابگوی سازمان ها و ارگان های دولتی و حاکمیتی هم باشد .این پیشنهاد سازنده تغییر اساسنامه را بپذیریم و در جهت تکمیل و و تصویب آن قدم پیش گذاریم .زمان زود میگذرد و در اول راه میمانیم با کوهی از مشکلات فراروی جامعه شاد باشید