مشکلات و پرسشهای ساکنان زرتشتی تهرانپارس در دومین نشست پرسش و پاسخی که در همایشگاه مارکار تهرانپارس برگزار شده بود، از سوی باشندگان بیان شد.
در نشستی که روز شنبه 14 مهرماه 1403 با فراخوان انجمن زرتشتیان تهران در مارکار تهرانپارس برگزار شد تعدادی از ساکنان زرتشتی تهرانپارس باشنده بودند و مشکلات خود را که بیشتر درباره مجموعه ورزشی خراشه و تالار پذیرایی بیان کردند و هیات مدیره انجمن زرتشتیان تهران به پرسشها و درخواستهای آنها پاسخ دادند.
در پایین متن کامل این نشست آورده شده است با این توضیح که در برخی موارد بنا به خواست انجمن زرتشتیان تهران از ورود به جزییات خودداری شده است.
فرامرز پوررستمی: امروز برای بار دوم است که نشست پرسش و پاسخ در مارکار تهرانپارس برگزار میشود. خواهش میکنم که روی کاغذهایی که در اختیارتان قرار داده شده است تنها یک پرسش بنویسید.
نخست به پرسشهایی که نوشته شده پاسخ میدهیم و بعد به پرسشهای گفتاری پاسخ خواهیم داد.
* خواهش میکنم با هموندان پنجنفره رستم باغ که انتخاب میکنید نشستی بگذارید و از ساکنان رستم باغ هم نظرخواهی کنید.
افشین نمیرانیان، فرنشین انجمن زرتشتیان تهران: دربارهی موقوفه گیو در نشست پیشین توضیحاتی دادم. همانگونه که پیشتر هم گفتم انجمن روی سه یا چهار نفر اختیار انتخاب دارد، ولی فکر کنم تنها روی سه تن اختیار انتخاب داشته باشد. پسازاینکه انجمن افراد را انتخاب کرد دیگر تنها میتواند آنها را تغییر دهد و خیلی حق نظارت ندارد. در سالهای خیلی دور هیاتامنا حکم تولیت نمیگرفتند و به گمانم حکم مباشرت میگرفتند. از دهه 60 و 70 بود که باید حکمهای دیگری مانند حکم تولیت را هم بگیرند. دوره آنها سهساله بود. ما فکر کردیم که این رسم خوبی است که پس از سه سال بتوانیم اگر لازم است کسی را تغییر دهیم و شخص دیگری را جانشین کنیم چون کاری سخت و خسته کننده است. چند ماه دیگر سه سال این گروه تمام میشود و تا آن زمان باید کارهای اداری رستم باغ را انجام بدهیم. باید حکم تولیت بگیریم که گرفتن آن خیلی سخت است. این کار نیاز به پر کردن فرم و رفتن به دادگاه و غیره دارد که زمانبر است. من تازگیها برای رستمآبادیان خودم بهعنوان فرنشین انجمن زرتشتیان تهران خواستم حکم موقوفه بگیرم دو سال طول کشید. چون دفعه اول بود این زمان طول کشید شاید بعدها بیشتر هم طول بکشد.
کیاندخت خسرویانی، هموند هیاتاجرایی مارکار تهرانپارس: این حکم تولیت چه مزایایی دارد؟
افشین نمیرانیان: افراد هیات امنا قانونا باید حکم تولیت بگیرند. اگر این حکم را نداشته باشند اختیاری هم ندارند؛ و این تکلیف قانونی است. چون موقوفه است. نکتهای که کمتر به آن توجه میشود این است که موقوفه گیو کلی است و رستم باغ بخشی از آن است و این موقوفه کمینه سه پلاک ثبتی مختلف دارد که یکی از آنها رستم باغ است. واقعیت این است که این پرسش بیشتر تنها نشاندهنده نگرانی و دغدغه اهالی رستم باغ است. قبول دارم کسی که قرار است متولی گیو شود باید دلسوز و خوشاخلاق باشد و برای رستم باغ تمام کارهای بایسته را انجام دهد، ولی این برای یک قسمت از موقوفه گیو است. به این نکته توجه داشته باشید که وقتی هیات متولیان انتخاب میشوند فقط این هیات برای رستم باغ نیست بلکه برای کل موقوفه است. حتما در مورد این درخواست شما انجمن زرتشتیان تهران از کسانی که داوطلب شدند خواهد خواست تا بیایند و انجمن به حرفهای آنها گوش خواهد داد. چون در بین نامزدها از باتجربه گرفته تا بیتجربه همه نوع فردی وجود دارد. انجمن باید کارنامه آنها را ببیند و البته کارنامه دیگرانی که پیشتر بودند را هم میبیند و حرفها و برنامههای آنها را میشنود.
*درخواست دوم هم مربوط به رستم باغ بود که بخش نخست آن مانند قبلی بود. در بخش دوم درخواست شده است که یکی از هموندان هیات امنا از ساکنان رستم باغ باشد. چون در میان مردم رستم باغ است و از مشکلات آنجا خبر دارد. درخواست بعدی دربارهی نگهبان شب است که بیان شده است با نبود نگهبان شب در رستم باغ این مجموعه خیلی مشکلات دارد خواهشا پیگیری کنید.
افشین نمیرانیان: بخش نگهبانی رستم باغ با هیات متولیان است و به انجمن ربطی ندارد. انجمن تنها میتواند سفارش کند، ولی اختیار در دست ما نیست و آن بخش کاملا جدا است. در مورد اینکه شخصی از داخل رستم باغ هموند هیات متولیان باشد در وقف نامه ارباب رستم گیو این صراحت که حتما متولی باید از بیرون رستم باغ باشد و ساکن نباشد وجود ندارد، ولی در این سالها با خواندن جملاتی درباره هموندان هیات متولیان اگر بخواهیم آن جملات را تفسیر کنیم میفهمیم که نیت ارباب رستم گیو این نبوده که افراد هیات متولیان از ساکنان باشند. ولی انجمن افرادی که از داخل رستم باغ هم نامزد شدند نامشان نوشته شده است.
فرامرز پوررستمی: نخست اینکه ما از هیات اجرایی مارکار تهرانپارس که برای اینجا خیلی زحمت کشیدند سپاسگزاریم بهویژه امروز برای این نشست خیلی زحمت کشیدند از آنها سپاسگزاریم. دربارهی هموندان هیات متولیان رستم باغ که میتوانند ساکن رستم باغ باشند یا نه میخواهم بگویم زمانی شخصی هموند رسمی نهادی است که هیچ حرفی نداریم، ولی اگر هموند آن نهاد یا موقوفه نبود و علاقهمند و دلسوز بود میتواند برود و حرف و پیشنهاد خود را بیان کند. زمانی که هیات نشست دارند ورود برای افراد غیر هموند ممنوع نیست. هرکسی که آنجا زندگی میکند میتواند با آنها صحبت کند و حرف خودش را بگوید. با هیات امنا همکاری کنید. توجه به این نکته داشته باشید هیات امنا نگاهشان کلان و کلی است و باید به همهجای موقوفه گیو فکر کنند ولی ساکنان رستم باغ نگاهشان جزیی است و تنها به رستم باغ فکر میکنند. درخواست دیگر من این است که اگر در رستم باغ یا در شرق تهران آدمهای جوانی هستند باید تشویق شوند تا فعالیت اجتماعی را در دست بگیرند. آنها باید تجربه کسب کنند. خواهش میکنم از جوانها بخواهید که مشارکت کنند.
دو پرسش نوشتاری پایان یافت و باشندگان خواستند خودشان گفتاری پرسش کنند.
باشنده بانو: چرا برای ساکنان شرق تهران بهویژه ساکنان رستم باغ امکاناتی مانند مهدکودک وجود ندارد؟
مهردخت شهریاری، فرنشین کمیسیون خدمات : مهدکودک در شرق تهران را میتوان جداگانه ساخت، ولی آمار مهدکودک پرورش که در مرکز تهران است نشان میدهد آنجا زیاد مراجعهکننده ندارد. ما در نشست پیش که این مساله بیان شد آن را بررسی کردیم و برای بچههایی که از شرق تهران میخواهند به مهدکودک پرورش بیایند به دلیل پول سرویس 700 هزار تومان تخفیف دادیم. البته خود پدر یا مادر باید کودک را بیاورد و ببرد. از شما میخواهم آماری از تعداد کودکان زرتشتی شرق تهران را به ما بدهید. اگر کسی هم توان پرداخت شهریه مهد را ندارد میتوانند با نوشتن نامه به بخش مددکاری انجمن درخواست تخفیف و کمک بیشتر کند.
فرامرز پوررستمی: دفعه پیش هم این موضوع بیان شد و فکر کنم یکی از باشندگان بسیار پیگیر شدند. سرانجام امکانی برای ساکنان رستم باغ که برای کودکانشان نیاز به مهدکودک دارند، پیدا شد. اگر درخواستی دارید بنویسید انجمن زرتشتیان تهران هر کاری در حد آییننامه بتواند برای شما انجام میدهد. این وظیفه ماست و انجام میدهیم.
خدامراد مزداپور، هموند هیات مدیره انجمن زرتشتیان تهران: برای نگهبانی شب رستم باغ توضیح میدهم. یک نفر آمده و پذیرفته شده است، ولی برای نگهبانی هنوز جای خواب نداریم منتظر هستیم که آپارتمان خالی پیدا شود تا نگهبان به همراه خانواده بتواند آنجا مستقر شود.
کیاندخت خسرویانی: میخواهم دو موضوع را بیان کنم. نخست درباره موضوع مهدکودک است، فرشاد فرهیفر در اینجا یعنی مارکار مهدکودک رفته است. لطفا بگویید آن زمان چگونه این امکان وجود داشته که اینجا مهدکودک دایر باشد. هر کاری انجمن آن زمان انجام داده است و مراحل اداری را برای ایجاد مهدکودک در اینجا انجام داده است را اکنون هم انجام دهید. چرا اکنون انجمن این مراحل را انجام نمیدهد؟ من میتوانم در رستم باغ آمار بگیرم و از تعداد کودکان زرتشتی اینجا آگاه شویم. اگر متقاضی بیشتر از 12 نفر باشد آیا انجمن میتواند مهدکودک را اینجا ایجاد کند؟
افشین نمیرانیان: مهدکودک تعریف خود را دارد و فرشاد فرهیفر پاسخ میدهد.
کیاندخت خسرویانی: درخواست دوم، بیایید دلهای خودمان را به یکدیگر نزدیک کنیم. من اکنون سه سال است هموند هیات اجرایی مارکار هستم. پسینها سه روز در هفته میآیم، ولی شوربختانه تنها افرادی که بیرون رستم باغ هستند به مارکار تهرانپارس میآیند. شاید تنها دو درصد رستمباغیها بیایند. مگر ما رستمباغی و غیر رستمباغی داریم. چرا نمیآیید؟! مثلا برای پختن آش ورهرام ایزد امروز چند نفر با خواهش و التماس من آمدند. این بنای پخت آش را ایران نمیرانیان همسر خداداد سپنتا در اینجا نهاده است. دخترعموی من ایران خسرویانی عروس ایران نمیرانیان بود که سنت پخت آش در اینجا را برای سه سال ادامه داد تا به کورنا خوردیم و تعطیل شد. زمانی که من هموند اجرایی مارکار تهرانپارس شدم. فکر کردیم همه که نمیتوانند از شرق تهران بروند شاورهرام ایزد منیره و آش بپزند. اینجا یک نفر پایه پختن این آش را گذاشته و ما هم ادامه دادیم. چرا نمیآیید؟! خواهش میکنم بیایید و همازور شوید.
فرشاد فرهیفر، فرنشین کمیسیون آموزش و فرهنگی انجمن زرتشتیان تهران: من در رستمباغ مهدکودک رفتم. اینجا اتاق اتاق بود. آن زمان 50 نفر بودیم و مهدکودک اینجا مستقل نبود بلکه داخلی بود. اکنون مهدکودک پرورش تنها بین بیستتا سی کودک دارد. اکنون انجمن دارد به اندازه دو برابر درآمد مهدکودک پرورش برای آنجا هزینه میکند یعنی یکسوم درآمد دارد. چه ازنظر قانونی و صرفه اقتصادی انجمن نمیتواند مهدکودکی در تهرانپارس بگذارد.
افشین نمیرانیان: مهدکودک تعریف دارد؛ مثلا تا 40 سال پیش افرادی دورهم جمع میشدند و برخی اقوام بچهها را نگاه میداشتند. اکنون مهدکودک تعریف دارد. مهدکودک زیرمجموعه آموزش پرورش است درحالیکه تا دو سال پیش زیر نظر بهزیستی بود. ما فکر میکنیم تعدادی خانواده هستند که فامیل و دوست و آشنا میخواهند خودشان بچههای را نگاه دارند مثل قدیم آنها میتوانند این کار را انجام دهند ولی وقتی انجمن بهعنوان یک نهاد رسمی ثبت شده بخواهد چنین کاری بکند نمیتواند این کار را انجام دهد.
کیاندخت خسرویانی: آیا اگر خودمان این کار را بکنیم انجمن هزینه را به ما میدهد.
افشین نمیرانیان: مثلا دو یا سه نفر از مادرها قبول کنند بچهها را نگاه دارند و اگر اتفاقی برای یکی از بچهها بیافتد چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ مهدکودک تعریف و آموزش دارد.
باشنده: در تالار خسروی هنوز نیایش برساد به پایان نرسیده کارکنان غیر هممیهن کتاب اوستا را از روی میزها جمعآوری میکنند. مهمترین بخش اوستا همین برساد است. یا باید پیش از برساد کتاب اوستا جمعآوری شود یا بگذارند برساد تمام شود. زمانی که همه ایستادند کمینه احترام بگذارند و نیایند. من از انجمن موبدان پرسیدم گفتند این به ما ربطی ندارد به انجمن بگویید.
افشین نمیرانیان: من فکر کردم دستور انجمن موبدان است. من از انجمن موبدان پرسش میکنم و پیگیر میشوم.
باشنده در ادامه گفت: من در آیین سیروزه یا سال دیدم که روی برخی از میزها میوه نیست وقتی پیگیر شدم پاسخ دادند که انجمن خواسته است به تعداد میهمان میوه بگیرند؛ مثلا گفتند 180 نفر میهمان دارند اکنون 200 نفر آمدهاند. حالا اگر از این 180 نفر دعوت شده 160 نفر آمدند و افراد میهمان کم بودند و میوه هم زیاد آمد آیا این میوه اضافی را به میزبان برمیگردانید؟ شما در میوه صرفهجویی میکنید ولی تعداد کارگر غیر هممیهن را زیاد میکنید؛ مثلا برای یک عروسی که چهار نفر کارکن لازم است شما از هشت کارکن غیر هممیهن استفاده میکنید.
فرامرز پوررستمی: مهردخت شهریاری فرنشین کمیسیون خدمات است. پس ایشان باید در این باره پاسخ دهد.
مهردخت شهریاری: این باشنده دو پرسش بیان کرد. نخست اینکه تالار شیوهنامه دارد. به تعداد هر فرد دعوت شده وزن میوه مشخص شده است. در برخی آیینها میهمانان پراکنده مینشینند و به نظر برخی میزها میوه ندارد وگرنه درست عمل میشود. برای مواد غذایی انجمن در تالار تعریف دارد. اگر میزبان درخواست کند اضافه را بر میگردانیم ولی تاکنون کسی درخواست نکرده است.
باشنده دوباره به مهردخت شهریاری گفت: خیلی چیزها را شما برعکس جواب میدهید مثلا بچههای زرتشتی برای کار کردن آمدند ولی شما بیگانه را برتری دادید.
مهردخت شهریاری: من سراغ دارم و خودم از مدیر تالار خواستم از این شخص دعوت کند تا بیاید و کار کند. چون فامیل وی از من خواستند که از این شخص برای کار کردن در اینجا دعوت کنم. ولی آن شخص گفت من نمیتوانم بیایم. دایما بهانه میآورد و نمیآمد. تالار نمیتواند کارش را بخوابند. تالار حساس است کسی که تالار را برای مراسم رزرو کرده هزینه پرداخت کرده است و ما باید سرویس بدهیم. ما فراخوان دادیم برای همکاری در تالار ولی کسی نیامد. تنها دو نفر آمدند و کار هم میکنند.
باشنده دیگر: میدانید برای چه جوانان ما برای کار به تالار خسروی نمیآیند؟ چون افراد میگویند این شخص گارسون شده است و این کار را دور از مقام خود میدانند.
مهردخت شهریاری: ما چندین بار فراخوان دادیم. ما که از خدا میخواهیم همکیش خودمان اینجا کار کند؛ مثلا انجمن برای استخدام مجموعه ورزشی خراشه فراخوان داد، تنها هفت نفر آمدند. چهار یا پنج نفر برای مربیگری آمدند و دو نفر برای کادر اداری نام نوشتند. من آنجا برای مصاحبه خودم نشسته بودم. حتا شماره انجمن را دادم و برای این کار به من انتقاد کردند که چرا شماره دبیرخانه را دادید. من در پاسخ گفتم برای اینکه در جریان قرار بگیرم که چند نفر زرتشتی میآیند. از این هفت نفر سه نفر گفتند مربی هستند ولی هیچکدام مدارک لازم را نداشتند تنها یکی کارت مربیگری درجه سه داشت که حتما باید مدرک مربیگری درجهیک یا دو باشد. ما گفتیم جوانها را جمع کن و بیایید اینجا از امکانات اینجا استفاده کنید. دو زمین بسکتبال و والیبال عالی در مارکار داریم؛ که استفاده از آنها برای همکیشان رایگان است. زمین فوتبال داریم ولی نمیآیند. هر همکیشی برای کار در تالار بیاید ما روی چشم میگذاریم و دستمزد همکیش کمی بیشتر است.
فرامرز پوررستمی: شخصی که این را درباره تالار گفته باید ثابت کند.
باشنده دیگر: من 15 سال پیش کارشناس بازرگانی بودم و برای همکیشان کارت بازرگانی صادر کردم. پس از بازنشستگی در مارکار شخصی از من خواست که با وی همکاری کنم. وی گفت برای من سخت است که در مجلس عروسی یک بیگانه باشد. آمدم کار هم کردم ولی بعد از مدتی همکیشان به بچههای من گفتند که پدرتان گارسون شده است؟ بچههای من ناراحت شدند و گفتند که تو به همکیشان کمک میکنی ولی پشت سرت حرف میزنند. من سه سال کار کردم بعد هم گفتم دیگر نمیتوانم همکاری کنم.
فرامرز پوررستمی: من همهجا به شوخی گفتم، مشکل ما این است که از مردهشور تا مدیر کمبود داریم. ما اکنون حتا نام پاکشور خودمان را نمیدانیم درصورتیکه کار خوبی است و ثواب زیاد هم دارد. ما خودمان به هم وصله میچسبانیم. یک شخصی آمد در تالار کار کند آنقدر پشت سرش حرف زدیم که آن شخص فرار کرد. چرا میگوییم انجمن؟! ما خودمان هم بد هستیم. اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک را باید در عمل نشان دهیم.
بانوی باشنده: یک پیشنهاد دارم که پیشتر در تارنمای برساد مطرح کردم ولی عملی نشد. با توجه به رفتن ما بهسوی سالمندی، یکی از نیازمندیهای ما این است که سالمندان از ساعت هشت بامداد بیایند اینجا و یک صبحانهای که از خانه خودش آوردهاند را با هم سن و سالان خود بخورند این کار در روحیه آنها تاثیر میگذارد. اگر امکان دارد در مارکار تهرانپارس یک اتاق یا جایی باشد بهمانند خانه پورچیستای یزد که سالمندان تا نیمروز در کنار هم باشند و با هم کلام باشند.
افشین نمیرانیان: این طرح را مهردخت شهریاری پنج سال پیش مطرح کرد و در دست اقدام است.
مهردخت شهریاری: ما این کار را داریم انجام میدهیم. این مژده را بدهم این کار در دست اقدام است. برنامه تقدیر از پزشکان مقدمهای برای این کار بود، ولی قول نمیدهیم ولی تلاش خود را میکنیم.
فرامرز پوررستمی: تفاوت انجمن با پورچیستا این است که انجمن تحت پوشش است و باید برابر آییننامه و اساسنامه عمل کند. اگر بخواهیم کاری انجام دهیم نخست باید آییننامه را بخوانیم. من خواهش میکنم که آمار بگیرید و بگویید چه تعداد افراد 65 سال به بالا داریم و آمار را به روابط عمومی یا کمیسیون خدمات بدهید. البته حتما عدد درست باشد.
باشنده جوان: مجموعه ورزشی خراشه را برای استفاده همه زرتشتیان درست کنید. مارکار زمینش زیباست ولی این زمین زیرساختش استاندارد نیست. پیشنهاد دیگر من این است که برای کودکان پنج و ششساله جایی را در نظر بگیرید تا آنها پسین بعد از ساعت مهدکودک بروند آنجا بازی کنند.
فرامرز پوررستمی: اینکه شما گفتید درباره مجموعه ورزشی خراشه در مرحله تئوری است. باید طرح اولیه به انجمن بدهید باید طرح داشته باشید من گفتم آمار سنگ بنای برنامهریزی است باید با سند حرف زد.
مهردخت شهریاری: خراشه را در تارنماها بخوانید 50 درصد شهریه استخر و آموزش شنا و آموزش بسکتبال داخل مجموعه خراشه برای همکیشان با سوبسید ارایه میشود و همه همکیشان میتوانند 50 درصد سوبسید بگیرند. تنها باید نام خود را در دبیرخانه بنویسند و یا در مارکار نزد بانو ستاره یزدانی از ساعت 18 تا 20 بهغیراز روزهای سهشنبه بروند و نامنویسی کنند. برای شنا در هر فصلی ده جلسه میتوانید از این سوبسید استفاده کنید ولی برای آموزشهای دیگر محدودیت زمانی ندارد.
باشنده بانوی دیگر، مبلغ استخر شهید عراقی را با این استخر مقایسه کرد و گفت اینجا گران است.
مهردخت شهریاری: اینجا از بامداد تا شامگاه میتوانید از استخر استفاده کنید. بار دیگر زمانهایی که همکیشان میتوانند با سوبسید انجمن از مجموعه ورزشی خراشه استفاده کنند میگویم. برای استفاده از ورزشها توپی سالن خراشه روزهای آدینه از ساعت 6:30 تا 8 و از ساعت 8 تا 9:30 بامداد برای استفاده همگان آزاد است. از ساعت 9:30 تا 11 برای بانوان است. برای آقایان دوشنبه از ساعت هشت پسین یک سانس گرفتیم و دو سانس هم برای روزهای شنبه و سهشنبه بامداد داریم؛ که برای شنبه 8 تا 11 بامداد است که کسی درخواست نکرد. سهشنبه هم از ساعت 9 تا 12 شب است که باز هم کسی درخواست نکرد. در ادامه در پاسخ به جواب باشنده درباره استاندارد نبودن زمین مارکار این را بگویم، درباره این زمین که گفتید این زمینی که انجمن آن را دومنظوره درست کرده است به گفته کارشناسان شرق تهران نمونه آن را نداریم. زمین هوایی ما بهترین زمین است. همچنین زمین بسکتبالی را کانون با کمک نیکاندیش درست کرده است هم بهترین است.
فرامرز پوررستمی: ما زمانی حرفی را میزنیم ولی نمیدانیم نظر خودمان است یا نظر کارشناس است.
باشنده دیگر: دکتر فیزیوتراپی زرتشتی اینجا بازی کرده پایش آسیبدیده است.
فرامرز پوررستمی: شاید خود شخص بد بازی کرده است. انجمن ادعایی ندارد که همه کارهایش درست است. انجمن صد تا کار انجام میدهد ممکن است پنج تا از آن اشکال داشته باشد و درست نباشد. این پنج کار مشکلدار با کمک شما و پیشنهاد شما درست میشود. همازوری داشته باشیم ولی دایما توقع نداشته باشیم. لطفا نظر خودتان را بگویید ولی نظر خود را از قول کارشناس نگویید. برای استفاده از مجموعه ورزشی خراشه نخست مطمین شوید تعداد استفاده کننده به حدنصاب رسیده باشد.
بانوی باشنده دیگر: مسالهای که درباره تالار خسروی وجود دارد این است که افراد زرتشتی تمایل ندارند آنجا کار کنند. ما باید از هممیهن خود یعنی غیر همکیش هم استفاده کنیم و از کارکردن غیر هممیهن در آنجا باید کم کنیم تا انحصاری نشود. باید افراد ایرانی را در برتری گزینش قرار دهیم. البته باید برتری استخدام نخست با افراد زرتشتی باشد. ولی زمانی که همکیشان استقبال نمیکنند در درجه دوم باید برتری با هممیهن ما باشد.
باشنده جوان دیگر: درباره خراشه بسیار حرف زده شده است، من از فدراسیون ورزشی پرسیدم، زمانی که زمین ورزشگاه برای زرتشتیان باشد مربی گروه بانوان اگر مرد باشد مشکلی وجود ندارد. افراد جامعه ما دارند مهاجرت میکند و میروند. انجمن باید کاری کند که مهاجرت کم شود. یک پسر جوان شاید درآمد زیادی نداشته باشد و زندگی سختی داشته باشد پس انجمن باید به فکر جوانان باشد تا مهاجرت کاهش یابد؛ مثلا انجمن میتواند با کمک نیکاندیشان زمینی را بسازد و به شکل قسطی به جوانان زرتشتی بفروشد یا به شکل اجاره به شرط تملیک به جوانان زرتشتی بدهد. با این کار جوانان زرتشتی مهاجرت نمیکنند.
افشین نمیرانیان: از دوستم سپاسگزارم. درباره جامعه بگویم. اگر به سی سال پیش برگردیم در تهرانپارس جام میترا زرهپوش برگزار میشده است. آن زمان یکی دو روز قبل و بعد از تاسوعا و عاشورا 10 یا 15 گروه در این جام شرکت میکردند. چون مثلا تنها دبیرستان فیروز بهرام آن زمان تعداد دانشآموز زرتشتی که آنجا تحصیل میکردند بیشتر از اکنون بودند و البته خیلیها هم به مدارس غیر زرتشتی میرفتند. من با حرف این دوستم موافقم. ما باید بهشدت نگران آینده هازمان زرتشتی باشیم. پس باید همه با هم فکر اساسی کنیم. این فکر اساسی لزوما این حرف دوستمان نیست یعنی اینکه بیاییم و زمین بفروشیم و خرج بچههایمان کنیم. شاید این درست باشد یا نباشد نمیدانم. شاید راهی وجود نداشته باشد. من میپذیرم که باید فکر اساسی کنیم مهمترین نکته در فکر اساسی دو چیز است. نخست اینکه باید به یک گروهی اعتماد کرد. اجازه دهیم آن گروه طرح و برنامهای بریزند و ما دنبال آن برویم. تفرقه نباید ایجاد کنیم؛ یعنی هرکسی که فکر میکند خودش راهحل را میداند باعث شده است که چهل یا پنجاه سال کسی در این هازمان فکری نکند. ما کاری کردیم که جامعه ما بزرگتر نداشته باشد. هرکسی که بالا میآید ما دایما ایراد میگیریم البته شاید کارشان ایراد داشته باشد، ولی باید اعتماد کنیم. دو راهحل داریم به یک تعداد آدم باید اعتماد کنیم و بگذاریم برنامه بریزند. دوم باید بپذیریم در این برنامهریزی نباید تنها به فکر خود باشیم و باید به فکر همه باشیم. ما باید درباره داراییهای انجمن همکاری کنیم و آن را به سرمایه تولید تبدیل کنیم. بهعنوان نمونه مجموعه خراشه را میگویم، من و هیات مدیره کنونی در زمان تصمیم به ساخت مجموعه خراشه هموند انجمن نبودیم حتا اگر بودیم شاید مخالفت میکردیم، ولی آنهایی که بودند برگزیده ما بودند و این تصمیم را گرفتند و ما از آنها سپاسگزاریم و دست آنها را میبوسم. این مجموعه خراشه در زمان این هیات مدیره گشایش یافت و گرفتاری و مشکلات خود را دارد.
افشین نمیرانیان به مشکلات آنجا اشاره کرد و گفت انجمن زرتشتیان تهران تمام کوشش خود را ذر برطرف کردن این مشکلات به کار خواهد گرفت تا ذرهای از حق زرتشتیان پایمال نشود. وی همچنین به این نکته اشاره کرد که عدهای میگویند زمین و ساختمان آنجا وقف زرتشتیان است پس چرا نباید بچههای همکیش خودمان از آنجا استفاده کنند. ما یکراه داریم اگر میخواهیم جایی مثل مجموعه ورزشی خراشه را داشته باشیم باید قانون را رعایت کنیم یا باید در اینجا را ببندیم و بگوییم این برای ماست و کسی را راه ندهیم و از بامداد تا شامگاه تنها برای خودمان باشد. این یک راه جل بود، ولی اکنون ما اینجا را به یک بهرهبردار همکیش دادیم که خوشبختانه هوای ما را دارد و با ما کنار میآید. اکنون بیاید خوبی و بدی اینکه در اینجا را ببندیم و فقط خودمان از آن استفاده کنیم را با هم مقایسه کنیم. خوبی این کار این است دیگر کل مجموعه دست خودمان است و بچهها اینجا ورزش میکنند و هر کاری که بخواهند میکنند، ولی بدی آن این است که برای نگهداری آن پولی نخواهیم داشت که خرج کنیم. این سالن ماهی 120 میلیون تومان هزینه استهلاکش است همانگونه که پیشتر گفتم ما باید به فکر کل جامعه باشیم. اکنون راهحل دومی وجود دارد که ما آن را انتخاب کردیم و مجموعه خراشه را به بهرهبردار دادیم. ما از بهرهبردارمان سپاسگزاریم من زمانی که فهمیدم ایشان سانسی 350 هزار تومان میگیرد و از بامداد تا شامگاه را یک سانس در نظر گرفته تعجب کردم ولی بههرحال ایشان صاحباختیار است. بهرهبردار ماهیانه مبلغی را بهعنوان اجاره میدهد و مبلغی را همخرج کرده و آنجا را تجهیز کرده است. اگر بهرهبردار نبود ما نمیتوانستیم با این اجارههایی که میگیریم آنجا را تجهیز کنیم. این مبلغ اجاره به هزار درد ما میخورد مثلا از این مبلغ یکپنجم آن را به جامعه خودمان با دادن سوبسید برای استفاده از این مجموعه ورزشی به همکیشان کمک میکنیم و با بقیه آن هم میتوانیم هزاران مشکل هازمان را حل کنیم. ما از سال 1386 که روانشادان مهردخت خانم کیخسروی و مادرشان مهربانو، خانه خودشان را به انجمن دهش کردند، انجمن 20 واحد بهجای آن ساخت. ما به شوند کمبود نقدینگی این را رهن دادیم تا پول تکمیل آنحا را تامین کنیم. ما ساختمان کیخسروی را رهن دادیم و به امید خدا زمانی که ساختمان را تکمیل کردیم بعد از 17 سال آنجا جَشَن میخوانیم. ما باید به یک گروهی اعتماد کنیم که همه آنها را قبول داشته باشند. من در جمعی گفتم من حاضرم مانند سرباز کناری بایستم و یک گروهی که همه قبولشان داشته باشند و یا نداشته باشند اما بدانیم که این گروه خیر هازمان را میخواهند بگراریم یک برنامه بنویسند من حاضرم مثل سرباز در کنارشان باشم. چون اگر این کار را نکنیم از بین میرویم.
باشنده دیگر: این خانه را میدادید به جوانی که دارد ازدواج میکند خودش خرج آنجا کند.
افشین نمیرانیان: این کار نشدنی بود. ما پول نداشتیم. من میخواستم چند چیز را روشن کنم نخست درباره مجموعه خراشه بود که تکرار میکنم ما آمادگی داریم که از پول اجارهای که از بهرهبردار میگیریم درصدی از آن را برای سلامت هازمان خرج کنیم. اگر شما بخواهید ازآنجا استفاده کنید ما هم حرفی نداریم خوشحال میشویم بروید همه استفاده کنید، ولی اینکه در آنجا را ببندیم و ویژه خودمان باشد این راهش نیست. تنها باید ما منابع خود را مولد کنیم. دوم اینکه ما باید دلمان به حال هازمان خودمان بسوزد نه به حال تنها خودمان. در پایان این را بگویم انجمن برای کسانی که میخواستند بروند آمریکا برکت بود چون همه آنها از انجمن کارت گرفتند. تا اینجا من معتقدم انجمن برای کسانی که در ایران زندگی میکنند برکت است. به هم اعتماد کنیم.
باشنده بانوی دیگر: این بیست واحد را به بیست جوان میتوانستید بدهید و این سخنرانی را باید در جشنها که تعداد باشنده زیاد است انجام دهید.
فرامرز پوررستمی: بیایید انجمن و پیشنهاد خودتان را بگویید.
باشنده بانوی دیگر: چرا ساعت مجمع همگانی را ساعت 8 یا 9 بامداد روز آدینه میگذارید. برای همین است که مردم کم میآیند ساعت 10 بامداد بگذارید.
فرشاد فرهیفر: مجمع همگانی دفعه پیش را انجمن در مارکار برگزار کرد. در پایان مجمع که معمولا چهار ساعت طول میکشد تعداد نفراتی که بودند نسبت به تعداد نفراتی که نامنویسی کرده بودند خیلی کمتر بود. مردم ایراد گرفتند و به وزارت کشور شکایت کردند و مجمع را زیر سوال بردند که چرا تعداد رای دهندگان کمتر از تعداد نامهای نوشته شده بوده است.
باشنده دیگر: در مترو صندوقهایی است که روی آن نوشته صندوق تقدیر، تشکر و انتقادات و پبشنهادات من هم به همین رسم نخست از بچههای هیات اجرایی مارکار تهرانپارس سپاسگزاری میکنم. همچنین از هموندان انجمن هم سپاسگزارم. در نشست پیشین فرامرز پوررستمی شماره خودش را به من داد و گفت مشکل تو را حل میکنم. مشکل من با مهدکودک پرورش بود و ایشان با روی باز پاسخگو بودند. من با مهردخت شهریاری تماس گرفتم و مهردخت شهریاری گفت مهدکودک پرورش برای زرتشتیان ساکن تهرانپارسی 700 هزار تومان سوبسید داده است. افشین نمیرانیان هم هر زمان تماس گرفتم پاسخ من را داده است. در برخی موارد من از پاسخ وی قانع نشدم و افشین نمیرانیان گفت من دیگر نمیتوانم تو را قانع کنم. خوب این تشکر و تقدیر بود. اکنون من یک انتقاد هم دارم مردم تهرانپارس به مارکار ارادت خاصی دارند. ما دوست داریم که هر کجا که کارگاه ساختمانی تمام میشود کارگاه جمع شود. اکنون خراشه به بهرهبرداری رسیده پس چرا کارگاه ساختمانی و فنس پیرامونی را جمع نمیکنید.
افشین نمیرانیان: برای این کارگاه هنوز کار ادامه دارد و مشکلاتی هست که در صدد رفع آن هستیم.
باشنده بانو: مگر در قدیم که عروسی و یا مراسمی برگزار میشد فامیلها به هم کمک نمیکردند؟ هرکدام خویشکاری بخشی از پختوپز و پذیرایی را بر دوش میگرفتند. اکنون چرا این کار را نمیکنیم آیا تنبل شدهایم؟ مثلا ما سوم داشتیم آنجا سه تا کارکن استخدام کرده بودند، ولی همه فامیل خودشان کارکردند و نیازی به این کارکنها نبود. نکته بعدی اینکه من میخواهم به انجمن کمک کنم و ملکی را دهش کنم تا انجمن بتواند از این دهش پولی به دست بیاورد و مشکل ازدواج و بچهدار شدن جوانها را حل کند من زمانی که شنیدم 20 واحد ساختمان کیخسروی را رهن دادید خیلی ناراحت شدم من آن زمان از شما خواستم یک واحد را به من رهن دهید که گفتید نمیشود. چرا امکان نداشت؟
افشین نمیرانیان: نمیشد چون با رهن تنها یک واحد نمیتوانستیم چهار میلیارد پولی که برای تکمیل آنجا لازم داشتیم را به دست بیاوریم برای همین هر 20 واحد را باید یکجا رهن میدادیم.
این نشست روز شنبه 14 مهرماه 1403 از ساعت 17:30 در تالار کوچک همایشگاه مارکار تهرانپارس برگزار شد و تا ساعت 19:45 ادامه داشت.
فرتورهای این نشست را از اینجا ببینید.
یک پاسخ
با درود و آرزوی تندرستی برای همه باشندگان و دست اندرکاران
سپاس از پرسشهای خوب و جوابهای منطقی.
دیدن دغدغه مند بودن و فعالیت داشتن همکیشان بسیار باارزش است.