لوگو امرداد

به یاد خانم همایون همافرد

بهمن مرادیاندر اواخر دهه 60 و ابتدای 70 خورشیدی در یزد به‌طور بسیار آماتور نواختن تار را آغاز کرده بودم. با آن که در اوایل دوره یادگیری بودم اما شانس این را پیدا کردم که در گروهی شرکت کنم که چندین نوازنده موسیقی بسیار خوب در آن حضور داشتند. اما فردی که به نظرم رسید ایجاد آن گروه مدیون او بود و نقش مهمی داشتند، روان‌شاد خانم همافرد بودند. تا آنجایی که یادم می‌آید در ساختمانی که امروز دفتر انجمن زرتشتیان محله یزد است تمرین هفتگی داشتیم. به‌عنوان یک نوآموز که در تمرین‌ها شرکت می‌کردم، از هنر و مهارت چندین فرد در آن گروه بُهت‌زده می‌شدم و در آن چند ساعت، از گوش دادن به آنها لذت می‌بردم. اولین و شاید برجسته‌ترین آنها روان‌شاد اردشیر بازاده بودند که «اَربونه» را با قدرت و نظم می‌نواختند. ایشان یک خودآموز برای آموزش «اَرَبونه (دایره)» هم تهیه کرده بودند. هرچندکه حدود 30 سال می‌گذرد اما هنوز خاطره ساعت‌هایی که در گروه بودم برایم زنده است. نوازندگان و خوانندگان خوب دیگری هم در گروه بودند که شوربختانه دقیق نام و مشخصات آنها را نمی‌توانم یادآوری کنم. یاد همه آنهایی که دیگر در کنار ما نیستند گرامی و امیدوارم بقیه هم تندرست و خوب باشند. شاید آنچه که بسیار مهم است در اینجا اشاره شود این است که افرادی مانند خانم همافرد و آقای بازاده و افراد دیگر باعث شدند جوانانی گردهم بیایند و خاطره‌ایی در ذهن همه آنها به‌وجود بیاید که یکی از عوامل «وابستگی اجتماعی» است. نتیجه دیگر این بود که بسیاری از این افراد (به جز خودم!) نوازندگی را پس از آن ادامه دادند و به‌طور حرفه‌ایی به آن پرداختند.

اما بخش بزرگی از وجود این گروه به «سرودهای» خانم همافرد وابسته بود. ویژگی خاص خانم همافرد این بود که براساس آهنگ‌هایی که برای خواننده و نوازندگان گروه آشنا و برای آنها آهنگ و نُت موجود بود شعرهایی می‌سروند که باعث می‌شد این گروه بتواند با تمرینی نسبتا سریع برنامه‌هایی را اجرا کند. ایشان بر روی آهنگ‌های معروف و شاد، به مناسبت جشن‌های زرتشتی سرود می‌سرودند و گروه موسیقی با توجه به در دسترس داشتن نت آن آهنگ‌ها به راحتی آن را می‌نواختند. تا آن‌جایی که به یاد دارم گروه چندین اجرا داشت که یکی از آنها در اهرستان بود.

خانم همافرد یکی از افرادی بودند که در به‌وجود آمدن و ادامه آن گروه بسیار موثر بودند و هرچند که نشست‌ها و برنامه‌های گروه مدت زیادی به طول نکشید اما یاد و خاطره آن همواره برایمان زنده است و هربار که برخی از دوستان که در آن زمان در این گروه بودیم را می‌بینم هنوز از آن یاد می‌کنیم. سال‌ها بعد هربار که به یزد می‌رفتم از طریق آشنایی مشترک از حال‌واحوال ایشان جویا می‌شدم و شانس این را داشتم که دیداری حضوری داشته باشیم و در این چند سال اخیر هم گفت‌وگویی تلفنی داشتیم که یاد آن گروه و روزها را برایم زنده کرد. شاید شوربختانه خانم همافرد را باید جزو گروهی از افراد دانست که فعالیت هنری و اجتماعی‌اشان در زمان زندگی‌اشان خیلی شناخته شده نبود اما حتما تمامی افرادی که در آن گروه خوانندگی و نوازندگی بودند تاثیر، تلاش و گوشه‌ایی از هنر ایشان به عنوان شاعر را به یاد دارند. یادشان گرامی.
بهمن مرادیان – مهرماه 1403

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1404-01-28