در واپسین روزهای خردادماه ۱۲۹۹ خورشیدی، کودکی در خانوادهای با پیشینههای دینی و سیاسی استوار در گیلان چشم به جهان گشود. نام او را عنایتالله گذاشتند و نام خانوادگیاش درآینده به اعتبار حاجی آقا رضا، مجتهد نامدار و نیای او، رضا شد. خاندان رضا در ماجرای جنگل دستاندکار بودند. با بالاگرفتن آشوبها، آنان از رشت به تهران رفتند. عنایتالله رضا در تهران بالید و پس از پیمودن روزگار دانشآموزی به دانشکدهی افسری رفت و خلبان نیروی هوایی تازهبنیاد ایران شد.
در آن دوران اندیشههای گوناگونی در میان جوانان ایرانی گسترش مییافت. آمیختهای از پیشینهی خانوادگی، میهنپرستی و آرزوی عدالت اجتماعی، رضا را همزمان هم با احمد کسروی آشنا ساخت و هم با تبلیغات تودهایها درگیر کرد. سرانجام گسترهی شبکهی حزب توده در میان ارتشیان و ریشهدارتر بودن آموزههایشان، رضا را واداشت تا پس از شهریور ۱۳۲۰ به این جرگه بپیوندد. خودش سالها پس از آن اعتراف کرده است که معنای سوسیالیسم را مانند بسیاری از هواداران آن زمان اندیشههای چپ نمیفهمیده و آرمانها و تبلیغات شوروی و دستنشاندههاشان او و دیگر جوانان را به این راه انداخته بود. پیروی از این اندیشهها سبب شد تا رضا را به همراه گروهی دیگر از افسران تودهای چندی بااحترام زندانی کنند. در این زمان آذربایجان در چنگال شورویها بود و آنان در اندیشهی جداکردن این بخش و بخشهایی دیگر از کشورمان، به فرقهی دمکرات آذربایجان جهت این نقشهی شوم مأموریت دادند. در این زمان تودهایها چنین وانمود میکردند که آنچه در آذربایجان میرود در راستای گسترش داد و آزادی است. گروهی از افسران تودهای نیز فریفتهی این تبلیغات شدند و برای مسلحکردن فرقه و دادن آموزش نظامی به تجزیهطلبان بدان سامان گسیل شدند. عنایتالله رضا هم یکی از افسران بود. او را به همراه خانوادهاش به آذربایجان فرستادند تا نیروی هوایی فرقه را سامان دهد. رضا اندکاندک دانست که آنچه در آنجا میرود نه آرزوی آزادی، که کوشش برای جدایی از ایران است. او ترکی نمیدانست و تجزیهطلبان فارسی سخن گفتن را ممنوع کرده بودند. او ناچار بود در جلسات فرقه همراهی جوید، ولی چون نمیتوانست به ترکی سخن گوید بدو و دیگران میخندیدند. خود میگفت که با خنده بدو میگفتند که «یک کلمه ترکی نمیدانند، ادعای آزادیخواهی هم میکنند!». در آذر ۱۳۲۵ که ارتش ایران برای آزادسازی آذربایجان به تبریز نزدیک میشد و پیروان فرقه به شوروی میگریختند، افسران ارتشی که به آنان پیوسته بودند نیز اجازه یافتند تا به شوروی پناهنده شوند و رضا و خانوادهاش نیز اینچنین رهسپار این کشور شدند.
آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتاریست باعنوان «بازگشته به آغوش میهن»، نگاهی به زندگانی پرفرازونشیب دکتر عنایتالله رضا، به خامهی اردلان کوزهگر، که در تازهترین شمارهی امرداد آمده است.
متن کامل این نوشتار را در رویهی ششم (تاریخ و باستانشناسی) شماره 492 امرداد بخوانید.
«امرداد» شمارهی 492 از دوشنبه، 30 مهرماه 1403 خورشیدی، در روزنامهفروشیها و نمایندگیهای امرداد در دسترس خوانندگان قرار گرفت.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.
فروش اینترنتی فایل پیدیاف شمارهی 492 هفتهنامه امرداد
فروش اینترنتی نسخهی چاپی شمارهی 492 هفتهنامهی امرداد
اشتراک ایمیلی هفتهنامهی امرداد