جلال متینی، استاد برجسته دانشگاه، پژوهشگر نامآور، شاهنامهشناس و مصحح متون کهن فارسی، در ۹۶ سالگی و دور از میهن دیده بر جهان فروبست. وی 30 دیماه 1403 درگذشت اما خبر درگذشتش دوم بهمنماه، اعلام شد.
خبر درگذشت جلال متینی، استاد نامدار و کممانند زبانوادبیات فارسی، دو روز پس از آنکه او در غربت –آمریکا- چشم از جهان فروبست، در ایران انتشار یافت.
جلال متینی در سال 1307 خورشیدی در تهران زاده شد و پس از گذراندن سالها آموزش و دورههای دانشگاهی به جایگاه استادی زبانوادبیات فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد (در دههی پنجاه خورشید) رسید. از یاد نبریم که در آن سالها دانشگاه فردوسی از بهترین دانشکدههای زبانوادبیات فارسی ایران شناخته میشد و استادانی مانند علیاکبر فیاض، احمدعلی رجایی بخارایی، غلامحسین یوسفی، محمدمهدی ناصح و شماری دیگر از ناموران ادبیات فارسی از استادان آن بودند. متینی در بازهی زمانی سالهای 1354 تا 1356 خورشیدی فرنشینی دانشکدهی ادبیات را بردوش داشت.
متینی پس از رویدادهای سال 1357 خورشیدی راهی آمریکا شد و در آنجا افزون بر کار تدریس زبان فارسی در دانشگاه، مجلهی «ایرانشناسی» را انتشار داد و نوشتههای علمی و پژوهشی خود و دیگر استادان را چاپ کرد. مجلهی ایرانشناسی همواره منبع و سرچشمهای گرانبها در شناخت پیشینهی فرهنگی و ادبی ایران بوده است و بیگمان از این پی نیز چنین خواد بود.
وفادار در پیمانی که با فرهنگ ایران بسته بود
پژوهشهای گرانبهای متینی بخشهای گوناگونی از ادب و فرهنگ ایران را دربرمیگرفت: از پژوهش دربارهی شاهنامه، حافظ، سعدی، مولانا و خیام گرفته تا متنهای کهنی مانند: ویسورامین و کوشنامه (منظومهای حماسی) و نیز کندوکاو و بررسی شعر ملکالشعرای بهار، پروین اعتصامی و شمار دیگری از سخنوران معاصر ایران.
بخش دیگری از پژوهشهای متینی دربارهی شاعران معاصر بود. او همان اندازه که به شعر کهن ایران توجه داشت، به شعر نو و برخی از سرآمدان آن (مانند نادر نادرپور) اهمیت میداد و دربارهی آنها مینوشت و سخن میگفت. نویسندگان معاصر، مانند: جمالزاده و صادق چوبک نیز از نگاه پژوهشی او دور نبودند و دربارهی آثار آنها نیز مینوشت.
متینی دربارهی شیوههای گسترش زبان فارسی نیز جُستارها و نوشتهی بسیار مهمی از خود به یادگار گذاشت. او همواره دغدغهی زبان فارسی را داشت و میاندیشید که چگونه میتوان این زبان زیبا و خوشآهنگ را از آسیبها و زیانها دور نگه داشت و قلمرو آن را در بخشهای فارسیزبان جهان گسترش داد. متینی متوجه اهمیت زبان فارسی در میان هممیهنان آذریزبان ما بود و بدینسبب نوشتههای روشنگری دربارهی زبان فارسی در آذربایجان و نیز زبان کهن آذری (که آثاری از آن در متنهای سدههای دور بازمانده است) نوشت و انتشار داد.
استاد متینی هیچگاه از پرداختن به تاریخ ایران (بهویژه تاریخ دویست سال گذشتهی ما) کناره نگرفت و همواره به معرفی آثار و کتابهای باارزشی میپرداخت که دربارهی دورهها و دهههای تاریخی ما بودهاند. او در مجلهی «ایرانشناسی» به شناساندن و معرفی کتابهای تاریخی چاپشده در ایران و بیرون از ایران میپرداخت و اهمیت آنها (و گاه کموکاستیهایشان) را برمیشمرد. از این راه است که درمییابیم که در سراسر زندگی پُربار استاد متینی آنچه برای او ارزش داشت مسالهای به نام «ایران» بود.
متینی که از شاگردان استاد ذبیحالله صفا (درگذشتهی 1378 خورشیدی) بود، در سوگ او دست به قلم بُرد و از یاد نبرد که یاد آن استاد ممتاز و برجسته را زنده نگه دارد. این نیز نشانهای از حقشناسی متینی نسبت به استادان خود و شخصیت نمونهوار اوست. به همینسان در مرگ دکتر پرویز ناتل خانلری (درگذشتهی 1369 خورشیدی) شمارهای از مجلهی «ایرانشناسی» را انتشار داد و ویژهی خدمات علمی او کرد. بدینسان سپاسمندیاش از کارهای فرهنگی و ادبی خانلری را بهجا آورد.
کارنامهی پژوهشی و ادبی جلال متینی بسیار پُربارتر از آن است که بتوان بهکوتاهی از آن سخن گفت. متینی از انگشتشمار استادانی بود که از سرآمدان پژوهشهای ایرانشناسی شناخته میشدند.
یک پاسخ
روحشان شاد.