موبد مهربان فیروزگری حتا زمانی که موبد موبدان شدند و از بالاترین احترام در میان موبدان ایران برخوردار بودند، پافشاری میکرد که بهعنوان یک موبد معمولی شناخته شود. آوای خوش و دلنشین اوستاخوانی ایشان همواره با چهره نورانی و هالهای از معنویت همراه بود.
من برای اولین بار موبد فیروزگری را در فرودگاه بینالمللی ایندرا گاندی دهلی ملاقات کردم درحالیکه جامه سفید و پاکیزه موبدی بر تن داشت که با نخهای زرین آراسته شده بود و او را از دیگران متمایز میکرد و به او نشانهای مینوی بخشیده بود. او اولین موبد ایرانی بود که با Parzor (بنیاد وابسته به یونسکو در دهلینو) ارتباط داشت و گنجینهای پُربار از آموزههای ارزشمند خود که از دوران کودکی تاکنون به دست آورده بود را با Parzor به اشتراک گذاشت. او در باغ زیبای Sethna نیاش و سپس جَشَنخوانی را در فضای باز و سرسبز آن بهجای آورد، درحالیکه کاملا غرق در مراقبه بود. پس از درگذشت پدر و مادرمان، هر سال در سالگرد زادروز و درگذشتشان از آنها یاد میکرد و به ما یادآوری میکرد که روان نیکان همواره در دنیا و آخرت دوستانی خواهند داشت.
موبد فیروزگری به ما چه آموخت؟ او به ما یاد داد پیرو پیام اشوزرتشت یعنی راه راستی باشیم؛ نمادهای آیینی را بهطور دقیق بدانیم و بهکار بندیم، بهویژه آیینهای بایسته در زندگی همچون سدرهپوشی، پیوند همسری، و سفر روان به دنیای نور و سرود. او رسم فداکاری و خدمت به همنوعان را به ما آموخت. با اینکه ظاهری نحیف داشت، اما با روحیه مصمم همه اطرافیانش را، چه زرتشتی و چه غیرزرتشتی، تحتتاثیر آموزشهایش قرار میداد که آنهم راه راستی بود.
با اینکه موبد فیروزگری، اکنون در سرای نور و سرود است، اما هدیه و یادگاری (سفره و کیسه دولوگ) که همراه با مهر و برکت برای ما آورده بود، هنوز با ما و همراه ماست. موبد فیروزگری عزیز روانت در آرامش؛ چه بسیار افرادی هستند که شیفته شما و ادامهدهنده راه و مسیر شما هستند.
دکتر شرناز کاما – 20 اسفندماه 1403