کتاب دفتر وِجَرکرد دینی که معرفی متنی کهن از اندیشه ایرانی است و شامل متن پهلوی، آوا نوشت، برگردان فارسی، واژهنامه که از سوی انتشارات برسم چاپ شد.
این کتاب را میدیوماه آراسپی گردآوری کرده و موبد دستور پشوتن سجانا آن را باز چاپ کرده است. کتاب وِجَر کرد دینی شامل گزارش و پژوهش ایرج عنایتیزاده است. این کتاب از سوی انتشارات برسم چاپ شده است.
محمود فاضلی بیرجندی، مترجم و پژوهشگر تاریخ ایران در توضیح این کتاب اینگونه نوشته است:
«وِجَرکرد دینی» به معنی فتواهای دینی، از متنهای پهلوی است. سرگذشتی دارد دردناک، چون سرگذشت ایرانیان قدیم!. از کتاب سوزیها جان به دربرده. تا امروز هم کسی آن را به فارسی نیاورده بود. همت بلند آقای ایرج عنایتیزاده و نشر برسم در کار آمده تا این متن ارجمند به دست ما برسد. زندهیاد دکتر احمد تفضلی با دکتر ژاله آموزگار فصلی از وِجَرکرد را با عنوان «اسطوره زندگی زرتشت» در کتابی چاپ کرده بودند که خود از زندگی زرتشت نوشتهاند.
«وِجَرکرد دینی» از متنهای دینی است، این کتاب مانند «شایست ناشایست». بایدها و نبایدهای دینی را بازگو میکند که در ۱۰۳ فرگرد کوتاه نوشتهشده است.
این کتاب با متن پهلوی، آوانویسی متن، برگردان فارسی با تعلیقات و واژهنامه بر رویهم ۵۳۵ رویه دارد.
محمود فاضلی بیرجندی در ادامه به فصلهایی از کتاب اشارهکرده است که بسیار خواندنی است مانند:
فصل «اسطوره زندگی زرتشت» که گزارشی است از زندگانی پیامبر ایرانی. از بارداری مادرش تا زاده شدن او و بالیدن و بزرگ شدنش. نگارنده کتاب، میدیوماه پسر آراسپی، در بخشی از کتاب نوشته است، چون ۲۳ ساله بوده زرتشت از مادر زاده شد. این اگر درست باشد یعنی که شاهد عینی از زایش و زندگی زرتشت پیامبر است و همین بس است تا در این کتاب با ارجی دیگر بنگریم.
فصل دیگر «آیین نامهنگاری» است. چند دسته نامهنگاری را آورده. روشن کرده که در آغاز و در انجام نامه چه مینوشتند. برخی روشهایی را آورده که در نوشتن از هر موضوع داشتهاند و هم واژگانی را که به کار میرفته.
دیگر فصلی است با عنوان «مادیگان سیروزه». نامهایی را بازگفته که ایرانیان بر روزهای ماه گذاشته بودند. میگوید که در هرروز چهکارها باید کردن و نکردن. این دستورها پردهای از زندگانی ایرانیان را در برابر چشم میآورد. به سخنی دیگر بهری از اندیشه ایرانی باستان را بازمیخواند.
فصلی دیگر عنوان «نهش چیز گیتی» دارد. در این فصل جهاننگری باستان ایرانی درباره پیدایش جهان و دستهبندی پدیدهها در چند گزاره کوتاه گنجیده. دوستداران فلسفه شاید که در این فصل باریک بنگرند. این فصل در دینکرد ششم هم آمده. سعید عریان هم ترجمهاش را در «متنهای پهلوی» چاپ کردهاند.
فصلی دارد با عنوان «صدویک نام ایزد» که نگاه ایرانی را به ایزد بازمیتاباند و آنچه را ایرانی از ایزد میپنداشته و میخواسته. نوشتارهای همین فصل باید بعدها سرمشق دانشمندان دینی دیگر شده و از روی آن نامهای خدا را نوشته باشند. ارزشهایی که هر نام با خود دارد، اندازه فکر طراحان آن را روشن کند و هم نیازهای پیروان را.
فصلی دیگر با عنوان «اندرز اوشنر دانا»، پرسش و پاسخی است با آن دانای کهن.
اوشنر، وزیر کاووس شاه بود و نام بردار به خردمندی. نامش در اوستا هم به دانایی و زیرکی آمده. کتابی هم مانده، با عنوان «اندرز اوشنر دانا». بندهش مینویسد که چون اوشنر کشته شد بخت کاووس شاه برگشت. پرسش از اوشنر و پاسخ او در این کتاب، نشان است از خرد و جایگاه آن در ایران باستان.
ای کتاب دو فصل کوتاه دارد با عنوان «درباره علمآموزی به فرزند» و «درباره هیربدستان».
شاید که به این دو فصل کوتاه ببالیم. به روزگاری که تازیان در کار تازش بر ایران و روم بودند و دمی از کشتار نمیآسودند، ایرانیان دانشمند سرگرم پیکربندی دانش و نیاز به دانش بودند. بهری از این دو فصل کوتاه:
بر مردمان بهتر که فرزندان به دبیرستان فرستند تا به زینت خرد و دانش آراسته شوند که به نیروی خرد همهچیز دنیا خوب شناسند و زشتکاری از درستکاری بازشناسند و به ایزدشناسی گروند.
بسیار واجب است که کودک از پنجساله تا هفتساله نزد هیربد دانای خردیار فرستاده شود و این فریضه بر پدران بسیار فرموده شده.
این چند گزاره بلندای اندیشه ایرانی است: پدر بایستی تا فرزند را به نزد معلم بفرستد و فرزند را به دبیرستان فرستد تا به دانش آراسته شود و به نیروی خرد دنیا را خوب بشناسد.
و مگر امروز ملتهای قدرتمند و برتر جهان آنان نیستند که دنیا را خوب شناختهاند؟
خرده گرفتهاند که وجرکرد خبر از چندهمسری زرتشت داده. مگر چندهمسری چندان ناپسند است که بدین بهانه کتابی کهن را وازنیم و نشناسانیم که از سرمایههای ملت ایران است؟