در سالهای پایانی پادشاهی قاجار، به محلی که در آن روزنامه به رایگان در اختیار مراجعهکنندگان گذاشته میشد تا در همانجا خوانده شود «قرائتخانه» میگفتند. در زمان پادشاهی مظفرالدینشاه نخستین قرائتخانه در ایران بنیان گذاشته شد و سپس قرائتخانههای دیگری در سالهای بعد تاسیس شد. ایرانیان زرتشتی نیز در سال 1301 خورشیدی (سهسال پیش از برافتادن قاجارها از سلطنت) جایی به نام «قرائتخانهی فردوسی» بنیان گذاشتند تا در آن روزنامهها و مجلههای روز در اختیار خواستاران قرار بگیرد. افزون بر اینکه در قرائتخانهی فردوسی کلاسهایی نیز برای آموزش زبانهای بیگانه برپا میشد.
محل قرائتخانهی فردوسی نخست در خیابان علاءالدوله (خیابان فردوسی کنونی) بود، سپس جای آن تغییر کرد و به خیابان ناصریه (خیابان ناصرخسرو کنونی)، روبهروی داروخانهی شورین برده شد (کوهستانینژاد- 140). شورین از داروخانههای (یا بهتعبیر آن روز: دواخانههای) نامدار تهرانِ آن روزگار بود. این جابهجایی در مهرماه 1302 خورشیدی انجام گرفت و آگاهیرسانی آن در روزنامهی «قانون» منتشر شد. قانون روزنامهای به روش خبری و سیاسی بود. در آن آگاهیرسانی (:اطلاعیه) آورده شده که ساعت مراجعه به قرائتخانهی فردوسی از 8 تا 12 نیمروز و از 3 بعدازظهر تا 9 شب خواهد بود. افزون بر اینکه در آنجا زبانهای انگلیسی، فرانسوی و فارسی تدریس خواهد شد. نکتهای که باید به آن اشاره کرد آن است که این آگاهیرسانی را «هیأت ترقیخواهان زرتشتی» منتشر کرده بود. این موسسه که گاه «هیأت ترقیپروران زرتشتی» یا «هیأت ترقیپروران پارسی» نیز نامیده شده، بانی قرائتخانهی فردوسی بوده است. کوشش نگارنده برای آگاهی یافتن از این هیأت و چگونگی آن بهجایی نرسید و در منابع نوشتاری اشارهای به آن نیافت.
جشن گشایش هیات ترقیپروران زرتشتی
قرائتخانهی فردوسی در روزهای آغازین دیماه 1301 خورشیدی گشایش یافت. در همان روز خبرنگار روزنامهی «اتحاد» گزارشی از آیین گشایش قرائتخانه منتشر کرده بود. بهگمان بسیار اتحاد همان روزنامهی وابسته به حزب دمکرات ایران بود و مدیریت آن را کسی به نام کاظم اتحاد برعهده داشت. بههرروی، خبرنگار روزنامهی اتحاد گزارش خود را در شمارهی 19 جَدی (دی) 1301 از آن آیین گشایش چنین نوشته است:
«روز جمعه (14 جدی 1301) موفق به حضور در قرائتخانهی فردوسی، که نتیجهی مساعی هیأت ترقیپروران پارسی است، شدیم. مجسمهی فردوسی را در روی میز و کتاب شاهنامه را در میان سینی پُر از گُل گذاشته بودند. بدواً خدارحم بهمن شرحی از خدمات و مقاصد هیأت ترقیپروران و علل این که قرائتخانه را به اسم فردوسی نام گذاشتند، بیان کردند و بعد جناب اردشیرجی شرحی از خدمات بزرگ فردوسی بیان و گفتند که بایستی روح فردوسی را بهوسیلهی عمل به نصایح او شاد کنند. پس از آن محمدرضاخان از شاگردان فاضل مدرسهی سیاسی، نطق مختصری نموده و آقای میرزادهی عشقی اشعاری بالبداهه در فضیلت و خدمات فردوسی انشا و در خاتمه آقای صادق بروجردی نطق مفصل کرده و حضار را به سعی و عمل دعوت نمودند. حضار با یک روح زنده از موسسهی جدید بیرون آمده و مجلس جشن افتتاح قرائتخانهی فردوسی مقارن غروب خاتمه پیدا کرد» (کوهستانینژاد- 137).
چند اشاره
در گزارش روزنامهی اتحاد چند نکته هست که باید دربارهی آن توضیح داد. نخست آنکه رسام ارژنگی نیز که از دعوتشدگان به جشن گشایش قرائتخانهی فردوسی بود، در کتاب خاطرات خود به آن اشاره کرده است. ارژنگی مینویسد: «یک زرتشتی در محل کنونی شرکت فرش قرائتخانهای به نام فردوسی باز کرده بود. در روز گشایش به من مراجعه کرد و مجسمهی نیمتنهی فردوسی که در نگارستان من بود، امانت خواستند و من هم موقتاً به آنها دادم. در روز گشایش مرا هم دعوت کردند. ضمناً عشقی هم آمد. یک مثنوی به نام فردوسی درست کرده بود که در آن مجلس خواند، ولی نامی از من و مجسمهی من نبرد» (ارژنگی- 167). شوربختانه در سالها بعد تندیس نیمتنهای که رسام ارژنگی از فردوسی ساخته بود، از میان رفت و اکنون اثری از آن نیست.
چکامهای هم که میرزادهی عشقی (1303- 1273 خ) در آن روز خواند در دیوان او آمده است؛ با این توضیح: «عشقی به سال 1333 قمری این مثنوی را در قرائتخانهی فردوسی که زرتشتیان تهران برای تجلیل از فردوسی جشن گرفته بودند، بالبداهه انشاد کرد» (کلیات مصور عشقی- 390). دو بیت از آن سروده چنین است: «بهر فردوسی چه باید کرد؟ گو از کار خویش/ یعنی از نیروی طبع و معجز گفتار خویش؛ مُرده فرزندان چندین قرن ایران زنده کرد/ از لب آموی تا دریای عمان زنده کرد».
شادروان خدارحم بهمن نیز که در آن روز سخنرانی کرده بود، از هموندان انجمن زرتشتیان تهران در گردشهای 7 و 8 (سالهای 1298 تا 1302 خورشیدی) بوده است (پوررستمی- 156 و 157). این را نیز میدانیم که در انتخابات انجمن زرتشتیان تهران برای گزینش فرنشین آن (در 19 اردیبهشت 1302 خورشیدی) خدارحم بهمن پس از ارباب کیخسرو شاهرخ جای گرفته بود و طبعاً انتخاب نشد (امینی- 191)؛ البته با اختلاف رأی بسیار (ارباب کیخسرو 196 رأی و خدارحم بهمن 6 رأی).
صادق بروجردی (درگذشته به سال 1322 خورشیدی) نیز که در آن روز سخنرانی کرده بود، از چکامهسرایان مشروطهخواه بود که با روزنامهها نیز همکاری قلمی میکرد.
از اردشیر جی ریپورتر (1244- 1311 خ) نیز یاد شده است. او از پارسیان هند و نمایندهی انجمن اکابر بمبئی در ایران بود و چهرهی بسیار شناخته شدهای به شمار میرفت. اما بودن او در آن جشن گشایش خُردهگیریهایی را بهدنبال داشت که باید اندکی فراختر به آن اشاره کرد.
خُردهگیریها
گفتیم که باشندگی اردشیرجی ریپورتر در جشن گشایش قرائتخانهی فردوسی، اعتراض برخی را به دنبال داشت. یکماه پس از برپایی جشن، هفتهنامهی «افق روشن» گزارشی انتشار داد و در آن ضمن شادباش به زرتشتیان تهران برای گشایش قرائتخانهی فردوسی و نوشتن اینکه: «ما به نام علاقهمندی به جامعهی زرتشتیان در این اقدام خیر تبریک میگوییم»، بودن اردشیر ریپورتر را در آن قرائتخانه نامناسب دانسته بود (کوهستانینژاد- 138).
اینکه چرا بودن اردشیر ریپوتر سبب اعتراضهایی شده بود؟ شرحی دارد که باید آن را در نوشتهها و تاریخهای آن دوره خواند. این را هم بگوییم که هفتهنامهی افق روشن را کسی به نام آقابزرگ کشوری منتشر میکرد و در نشریهاش به سختی به سیاستهای انگلیس میتاخت و سرمقالههای «تند و زنندهای» (به نقل از: سایت پایگاه جامع تاریخ) مینوشت.
اجرای نمایش در قرائتخانهی فردوسی
بانیان قرائتخانهی فردوسی گاهی نیز نمایشهایی اجرا میکردند. آگاهیرسانی یکی از آن نمایشها در روزنامهی قانون (30 میزان- مهرماه- 1302 خ) و از سوی «هیأت ترقیخواهان زرتشتی» چنین آمده است:
«نمایش باشکوه
تجدید عظمت ایران، به منفعت قرائتخانهی فردوسی
پیس در چهار پرده با ارکست، شب جمعه 22 شعبان در سالن گراندهتل به توسط بهترین آکتر و آکتریسهای تهران داده میشود. شب 7 حمل یکی از شبهای پُرشعف و پُرسرور تاریخی ایران است که فرشتهی سعادت تجدید عظمت ایران را بشارت میدهد و علاقهمندان به این آب و خاک را به زندگانی جدید و به دورهی تجدید افتخارات وعده و نوید میدهد… کسانی که مایلاند معارفدوستان را تشویق نمایند و آنها را به حس فداکاری دعوت کنند و از شرکت در این مجمع مسرور شوند، تا تمام نشده بلیطهای نمایش را… خریداری نمایند- هیأت ترقیخواهان زرتشتی» (کوهستانینژاد- 140).
یکسال پیش از آن نیز (در آبانماه 1301 خ) از سوی هیأت ترقیخواهان زرتشتی نمایشی در گراندهتل (نخستین هتل در ایران که به روش اروپایی از مهمانان پذیرایی میکرد و جای آن در خیابان لالهزار بود) برگزار شده بود و «معارفخواهان را به تماشای این نمایش باشکوه» فراخوانده بودند (کوهستانینژاد- 135 و 136).
فراخوان قرائتخانهی فردوسی
روزنامهی «اتحاد» در شمارهی 5 دیماه 1301 خورشیدی آگاهیرسانیای به امضای هیأت ترقیخواهان زرتشتی چاپ کرده بود؛ بدینگونه:
«با کمال احترام، عموم مدیران جراید را مستحضر ساخته و استدعا مینماید لطف فرموده در صورت امکان برای ترویج معارف یک نسخه از روزنامه یا مجلهی خود را به نام قرائتخانهی فردوسی واقع در خیابان علاءالدوله ارسال فرمایند و از معارف دولتی عموم را ممنون و این هیأت را مرهون خواهید نمود» (کوهستانینژاد- 137).
این فراخوان با استقبال روزنامهها همراه شد. روزنامه «اقتصاد ایران» (به مدیریت حسین اقتصادی- مستشارالممالک) در همان زمان در اینباره نوشته بود: «امیدواریم که علاقهمندان به معارف بیش از پیش در توسعهی علوم و فنون کوشیده و مخصوصاً برای بیدار کردن ملت ایران از تأسیس قرائتخانههای عمومی مضایقه نکنند و انتظار داریم که ملت اصیل زرتشتی و مخصوصاً هیأت آزادیخواه به انجام خیال خود موفق شده و قرائتخانهی عمومی را که در فوق ذکر کردهاند، تاسیس نمایند» (کوهستانینژاد- 136).
سخن پایانی
برای نگارنده دانسته نیست که در میان اسناد تاریخی زرتشتیان چه اندازه به «هیأت ترقیخواهان زرتشتی» و نیز «قرائتخانهی فردوسی» اشاره شده است. اما از آنجا که این موسسه پایهگذار کارهای فرهنگی ارجداری بوده است، بایسته است که آگاهان و تاریخپژوهان اسناد بازمانده از آن را (در صورت بودن چنین سندهایی) انتشار دهند تا چگونگی هیأت ترقیخواهان و بانیان و برنامههایی که در آن سالها (بیش از یکصدسال پیش) برگزار کردهاند، روشن شود و این بخش از تاریخ زرتشتیان ناگفته نماند.
یارینامهها:
– کوهستانینژاد، مسعود- قرائتخانههای ایران؛ از آغاز تا سال 1311 شمسی– نشر مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1382؛
– برزین، مسعود- شناسهی مطبوعات ایران؛ از 1215 تا 1357 شمسی– انتشارات بهجت، 1371؛
– ارژنگی، رسام- خاطرات رسام ارژنگی– بهکوشش مهدی نورمحمدی- نشر نامک، 1403؛
– پوررستمی، فرامرز- انجمن زرتشتیان تهران، یکسده تلاش و خدمت– انتشارات فروهر، 1387.