لوگو امرداد
به بهانه‌ی دهم اردیبهشت‌ماه روز ملی خلیج فارس

نام خلیج فارس در سفرنامه‌های بیگانگان

434 1از گذشته‌های بسیار دور تاریخی و در حقیقت از آغاز شکل‌گیری هازمان‌ها (:جوامع) انسانی در فلات ایران و پیرامونش، همواره و همواره دریایی که در جنوب ایران پهنه‌ور است «خلیج فارس» یا «دریای پارس» نامیده شده است. جز این نام تاریخی و کهن، هیچ نام دیگری به آن پهنه‌ی آبی داده نشده است. حتا در نقشه‌های تاریخی ایران همیشه به نام «خلیج فارس» بر می‌خوریم. جغرافی‌دانان دنیای کهن در همه‌ی نقشه‌های جغرافیایی و کتاب‌ها و نوشته‌های خود تنها نام خلیج فارس را به‌کار برده‌اند.
یک نمونه از اسنادی که به فراوانی در دست هست، سفرنامه‌هایی است که گردشگران (:سیاحان)، خاورشناسان، جغرافی‌شناسان، ماموران سیاسی دولت‌های بیگانه و تاریخ‌شناسان اروپایی و آسیایی‌ای که به سرزمین ما آمده‌اند، نوشته‌اند. آن‌ها نیز هرگاه از خلیج فارس گذر کرده‌اند یا خواسته‌اند جغرافیای ایران و پهنه‌های سرزمینی ما را گزارش کنند، تنها و تنها از نام خلیج فارس بهره برده‌اند و هیچ نام دیگری به این گستره‌ی آبی نداده‌اند. در اینجا، به شماری اندک از آن سفرنامه‌ها و کتاب‌ها و گزارش‌ها اشاره می‌شود. آوردن نام همه‌ی سفرنامه‌ها و سفرنامه‌نویسان، به سبب فراوانی نام‌ها، زمان‌بَر است. آنچه در این‌جا یاد شده، نمونه‌ی اندکی از آن بسیار است.

نقشه‌های جغرافیایی اروپاییان و نام خلیج فارس
در پایان سده‌ی پانزدهم میلادی پای پرتغالی‌ها به خلیج فارس باز شد. آن‌ها که به سواحل هند رسیده بودند، بر آن شدند تا بر خلیج فارس و راه‌های آبی آن نیز سلطه پیدا کنند. برای این‌کار پرتغالی‌ها نیازمند نقشه‌ای از خلیج فارس بودند. کهن‌ترین نقشه‌ای که آن‌ها از خلیج فارس کشیدند در بازه‌ی زمانی 1500 تا 1515 میلادی ترسیم شده است و در سفرنامه‌ی «دوارته باربوسا» دیده می‌شود. این پرتغالی تا بندر هرمز پیش آمده بود. در نقشه‌ی باربوسا نام خلیج فارس به صورت «دریای پارس» آمده است.
در میانه‌ی سال‌های 1540 تا 1570 میلادی، سباستین مونستر، نقشه‌نگار آلمانی، دو نقشه از خلیج فارس ترسیم کرد و در هر دو نقشه نام خلیج فارس را به روشنی نوشت. باز نقشه‌ی دیگری از این جغرافیاشناس آلمانی در دست است که در همان سال‌ها ترسیم شده و باز نام خلیج فارس بر روی دریای جنوبی ایران دیده می‌شود.
نخستین نقشه‌ی مدرنی که از کشور ایران کشیده شده، از آنِ جاکومو گاستالدی ایتالیی است که به سال 1548 میلادی بازمی‌گردد. او نام خلیج فارس را به شکل «دریای پارس» در نقشه‌ی خود آورده است. کمتر از سی سال پس گاستالدی، نقشه‌نگاری بلژیکی به نام آبراهام اورتلیوس نام خلیج فارس را در نقشه‌ی جغرافیایی خود آورد. در 1595 میلادی باز اورتلیوس نقشه‌ای از خاورمیانه کشید و این بار نیز نام خلیج فارس را بر روی دریای جنوبی ایران نوشت. از آن پس در همه‌ی نقشه‌هایی که اروپاییان از خلیج فارس ترسیم کرده‌اند این نام را (نام خلیج فارس را) در نقشه‌ی خود به‌کار برده‌اند یا گاه آن را دریای پارس نامیده‌اند و جز این دو نام نامی دیگر به خلیج جنوبی ایران نداده‌اند.

سفرنامه‌نویسان انگلیسی و نام خلیج فارس
از سال 1799 تا 1928 میلادی بسیاری از انگلیسی‌ها به ایران آمدند و درباره‌ی کشور ما و کرانه‌های جنوبی آن سفرنامه‌های پُربرگی نوشتند. همه‌ی آن‌ها (چه نوشته‌های پُردامنه و چه نوشته‌های کوتاه) نامی که به دریای جنوبی ایران داده‌اند، تنها و تنها «خلیج فارس» بوده است. برپایه‌ی بررسی پژوهشگران، نام برخی از سفرنامه‌نویسان بریتانیایی که از خلیج فارس یاد کرده‌اند، چنین است:
– سِر جان مالکوم (1800 م.) افسر اسکاتلندی کمپانی هند شرقی و تاریخ‌دان و سیاستمدار بود و بارها به دربار فتحعلی‌شاه قاجار آمد. او کتابی درباره‌ی تاریخ ایران نوشته است.
– سِر هنری لایارد (1842 م.) نیز در جنوب ایران گام نهاد و درمیان بختیاری‌ها به سر بُرد. سفرنامه‌ او به نام «ماجراهای اولیه در ایران» منتشر شده است.
– لیدی شیل (1853 م.) همسر وزیرمختار انگلیس در دربار ناصرالدین‌شاه قاجار بود. کتاب او «جلوه‌هایی از زندگی و آداب و رسوم  ایران» نام دارد که به نام «خاطرات لیدی شیل» به فارسی برگردان شده است.
– پولاک (1860 م.) اگرچه در انگلیس به دنیا آمده بود اما سال‌های زندگی خود را در وین گذراند و در همان‌جا درگذشت. او پزشک مخصوص ناصرالدین‌شاه بود. سفرنامه‌ی او پُر از آگاهی‌های اجتماعی درباره‌ی ایران آن زمان است.
– پرسی سایکس (1894 م.) جغرافیاشناس و نویسنده‌ی انگلیسی، در ارتش بریتانیایی هند خدمت می‌کرد و در سال 1894 میلادی به ایران آمد و تاریخ ایران را در دو جلد نوشت.
– ادوارد براون (1887 م.) خاورشناس بسیار نامدار انگلیسی که سفرنامه‌ای پُربرگ درباره‌ی کشور ما به نام «یکسال در میان ایرانیان» نوشته است.
– لرد کرزن (1889 م.) سیاستمدار انگلیسی که کتابی به نام «ایران و قضیه‌ی ایران» نوشته است.
– سِر آرتور هاردینگ (1905 م.) وزیرمختار بریتانیا در دربار مظفرالدین‌شاه که کتاب «خاطرات سیاسی» او به فارسی برگردان شده است.
و چندین تَن دیگر. همه‌ی این انگلیسی‌ها در کتاب‌ها و سفرنامه‌های خود نام «خلیج فارس» را آورده‌اند و درباره‌ی ویژگی‌های آن نوشته‌اند.

سفرنامه‌نویسان فرانسوی‌ و نام خلیج فارس
سفرنامه‌نویسان فرانسوی‌ای که نام خلیج فارس را در کتاب خود آورده‌اند، بسیارند. برخی از آن‌ها چنین نام دارند:
– گیوم آنتوان اولیویه (1795 م.) که سفرنامه‌ی بسیار باارزشی درباره‌ی ایران در سال‌های آغازین پادشاهی قاجاریه نوشته است.
– کنت آلفرد دو گاردان (1807 م.) کتاب این فرانسوی که در روزگار فتحعلی‌شاه قاجار به ایران آمده بود، با عنوان «ماموریت ژنرال گاردان در ایران» به فارسی برگردان شده است. او فرستاده‌ی ناپلئون بناپارت به ایران بود.
– گاسپار دروویل (1813 م.) این فرانسوی برای کمک به ارتش ایران در جنگ با روس‌ها (در زمان فتحعلی‌شاه قاجار) به کشور ما آمده بود. او سفرنامه‌ی بسیار خواندنی‌ای درباره‌ی ایران نوشته است که به نام «سفر در ایران» به فارسی برگردان شده است.
– کنت دو گوبینو (1855 م.) سفرنامه‌ی او «سه سال در آسیا» نام دارد. گوبینو فرانسوی‌ای دانشمند و آشنا با فرهنگ و تاریخ ایران بود.
– ارنست اورسل (1882 م.) سفرنامه‌ی خود را با عنوان «سفرنامه‌ی قفقاز و ایران» نوشت.
– ژان دیولافوا (1884 م.) باستان‌شناس و خاورشناس نامدار فرانسوی که کتاب او به نام «سفرنامه‌ی مادام دیولافوا» به فارسی برگردان شده و در دسترس است.
– «ژان باتیست تاورنیه» جهانگرد و بازرگان فرانسوی نیز در زمان شاه‌سلیمان صفوی به ایران آمد و سفرنامه‌ی باارزش خود را نوشت. او نیز از کسانی است که نام خلیج فارس را در گزارش سفر خورده بارها به‌کار برده است. به همین‌گونه، «ژان شاردن» فرانسوی، جواهرفروش و جهانگرد، در میانه‌ی چیرگی صفویان بر ایران، به کشور ما آمد و سفرنامه‌ی گرانبهایی در 10 جلد نوشت. در این سفرنامه که به فارسی برگردان شده است، بارها به نام خلیج فارس برخواهیم خورد.
این فرانسوی‌های مسافر و جهانگرد همگی در سفرنامه‌های خود از آوردن نام خلیج فارس دوری نکرده‌اند.

سفرنامه‌نویسان آلمانی و نام خلیج فارس
به همان سان شماری از آلمانی‌های مسافری که در سده‌های گذشته‌ی تاریخی به کشور ما آمده‌اند، نام خلیج فارس را در سفرنامه‌های خود آورده‌اند. برخی از آن‌ها چنین‌اند:
– هوگو گروته (1907 م.) در روزگار مشروطیت راهی ایران شد و سفرنامه‌ای خواندنی درباره‌ی سرزمین ما نوشت.
– اسکار فُن نیدرمایر (1916 م.) در رویداد جنگ جهانی نخست به ایران آمد. نظامی‌‌ای بود که کارهای پنهانی به سود کشورش –آلمان- انجام می‌داد. سفرنامه‌ی او به نام «زیر آفتاب سوزان ایران» انتشار یافته است.
– ویپرت بلوشر (1916 م.) در سال‌های پایانی پادشاهی قاجاریه و آغاز پادشاهی رضاشاه به ایران آمد. سفرنامه‌ی او به فارسی برگردان شده است.
– در زمان صفویه نیز «انگلبرت کمپفر» به ایران آمد و دربار شاه‌سلیمان صفوی را دید و درباره‌ی ایران سفرنامه‌ای نوشت که سرشار از آگاهی‌ها درباره‌ی دربار شاه صفوی است. او نیز نام خلیج فارس را در کتاب خورد یاد کرده است.
«کارستن نیبور» آلمانی هم در روزگار پادشاهی کریم‌خان زند به ایران آمد و سفرنامه‌ای از دیدارهای خود نوشت (این سفرنامه به فارسی برگردان شده است). کمپفر نیز از بُردن نام خلیج فارس خودداری نمی‌کند.
همه‌ی آلمانی‌هایی که در یکی‌دو سده‌ی گذشته گذارشان به ایران خورده و از جغرافیای ایران یاد کرده‌اند، نام «خلیج فارس» را (با همین نام) در کتاب‌های خود آورده‌اند.

سفرنامه‌نویسان روسی و نام خلیج فارس
روس‌ها نیز هنگامی که به خلیج فارس رسیده‌اند، نام این دریا را «خلیج فارس» آورده‌اند و هیچ نام دیگری به آن نداده‌اند؛ مانند:
– چریکف (1848 م.) او در سده‌ی نوزدهم میلادی به ایران آمد. سفرنامه‌ی چریکف به نام «سیاحت‌نامه‌ی مسیو چریکف روسی» به فارسی برگردان شده است. کتاب او درباره‌ی شناخت مرزهای سیاسی ایران (در روزگار قاجار) بسیار مهم است. به همین سبب ناصرالدین‌شاه دستور داد که سفرنامه‌ی چریکف روسی را به فارسی برگردان کنند.
– کلنل کاساکوفسکی (1903 م.) فرمانده‌ی بریگارد قزاق در ایران بود. او در زمان ترور ناصرالدین‌شاه قاجار، در ایران بود.

سفرنامه‌نویسان امریکایی و نام خلیج فارس
از سه آمریکایی نیز نام ببریم که نام خلیج فارس را در سفرنامه‌های خود آورده‌اند:
– بنجامین (1883 م.) نخستین سفر ایالات متحده‌ی آمریکا در دربار ایران بود و در زمان پادشاهی ناصرالدین‌شاه قاجار به کشور ما آمد. کتاب او به نام «سفرنامه‌ی بنجامین» بسیار خواندنی است.
– جان ویشارد (1891 م.) سفرنامه‌ای به نام «بیست‌سال در ایران» نوشته است. او پزشکی آمریکایی بود و به بسیاری از گستره‌های ایران سفر کرده بود.
– ساموئل ویلسن (1914 م.) کشیش آمریکایی که در سال‌های پایانی پادشاهی ناصرالدین‌شاه قاجار به ایران آمد و کتابی به نام «زندگی و احوال ایرانیان» نوشت. این سه تَن (بنجامین، ویشارد و ویلسن) نیز نام «خلیج فارس» را در کتاب‌های خود یاد کرده‌اند.

سفرنامه‌نویسان اروپایی دیگر و نام خلیج فارس
از زمان پادشاهی مغول‌ها بر ایران تا روزگار صفویه، شماری از مسافران و جهانگردان ونیزی به ایران آمدند. یکی از آن‌ها «مارکوپولو» (1254- 1323 م.) است که در سفرنامه‌ی خود نام خلیج فارس را آورده و درباره‌ی چگونگی بازرگانی خلیج فارس، اشاره‌هایی کرده است.
دیگری «کلاویخو» اسپانیایی است که در زمان تیمور گورکانی (تیمور لنگ) به ایران آمد و در سفرنامه‌ی ارزشمندش هم به نام خلیج فارس اشاره می‌کند و هم چگونگی سفر کشتی‌ها در این دریای جنوبی ایران را گزارش می‌دهد.
از «دُن گارسیا دوسیلوا فیگوئروا» سفیر اسپانیا در دربار شاه‌عباس بزرگ صفوی نیز نام ببریم که نه تنها نام خلیج فارس را در سفرنامه‌ی بسیار مهم و گرانبهای خود ‌آورده بلکه گزارشی جغرافیایی از خلیج فارس به‌دست می‌دهد که بسیار باریک‌بینانه است.
«گرگوریو پریدا فیدالگو» پرتغالی که در سال‌های پایانی پادشاهی صفویه به ایران آمده بود، گستره‌ی ساحلی و دریایی خلیج فارس را درنوردید و از نام خلیج فارس بارها یاد کرد. او تا اصفهان نیز سفر کرده بود.
«پیترو دلاواله»، شوالیه‌ی ایتالیایی نیز که در زمان پادشاهی شاه‌عباس بزرگ صفوی به ایران آمده بود، در سفرنامه‌ی خواندنی‌اش از نام خلیج فارس بهره می‌گیرد.
در زمان سقوط صفویه کمپانی هند شرقی هلند در ایران فعالیت داشتند و در خلیج فارس پایگاه‌های تجاری برای خود ساخته بودند. گزارش‌های بازرگانی و سیاسی بسیار باارزشی از کارکنان آن کمپانی در دست هست که ایران‌شناس نامدار هلندی -ویلم فلور- آن‌ها را گردآوری و منتشر کرده است. بسیاری از کتاب‌های فلور به فارسی برگردان شده است؛ مانند: «هلندیان در جزیره‌ی خارک خلیج فارس» (برگردان ابوالقاسم سّری- 1371). آن بازرگانان هلندی بارها و بارها نام خلیج فارس را در گزارش‌های خود آورده‌اند.

یک سفرنامه‌ی ژاپنی و نام خلیج فارس
نخستین فرستاده‌ی دولتی ژاپن که به ایران (در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار) آمد، «یوشیدا ماساهارو» نام داشت. او نیز در سفرنامه‌ی خود که به فارسی برگردان شده است (برگردان هاشم رجب‌زاده- 1373)، از اوضاع جغرافیایی و بازرگانی خلیج فارس یاد می‌کند و آن دریای جنوبی ایران را به نام کهن و تاریخی خود، «خلیج فارس»، می‌نامد.

به نمونه‌هایی که اشاره شد، نام‌های بسیار دیگری از سفرنامه‌نویسان را می‌توان افزود که از خلیج فارس با همین نام – خلیج فارس – یاد کرده‌اند. همه‌ی این‌ها، و بسیاری از اسناد باستانی و کهن و کتاب‌ها و سندها و نوشته‌های به‌جا مانده از تاریخ ایران و نوشته‌های گوناگون بیگانگان، گواه آن است که نام پهنه‌ی دریایی جنوب ایران، تنها و تنها «خلیج فارس» (یا «دریای پارس») بوده است و هر نام جدید دیگری که به آن بدهند نادرست و ساختگی (:جعلی) و وارون (:برخلاف) تمامی اسناد تاریخی و جغرافیایی است. نام خلیج فارس، نامی بسیار کهن و تاریخی است که تا جهان هست، این نام پایدار می‌ماند.

یاری‌نامه‌ها:
– «واکاوی نام خلیج فارس در نقشه‌های جهانگردان قرن شانزدهم میلادی» نوشته‌ی اصغر القاصی و سعید عضدالدینی ملکی (فصلنامه‌ی مطالعات خلیج فارس- شماره پیاپی 22- پاییز 1399).
– «رویکرد سفرنامه‌های خارجی عهد قاجار در مورد خلیج فارس» نوشته‌ی ساره مشهدی میقانی و عبدالله متولی (فصلنامه‌ی تاریخ روابط خارجی- پاییز 1396- شماره 72)
– «نقش خلیج فارس از دیدگاه سیاحان خارجی» دکتر ناهید بنی‌اقبال و آزاده حیدری (فصلنامه‌ی مطالعات خلیج فارس- بهار 1393- شماره اول)

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

یک پاسخ

  1. سلام…
    امکانش هیت در خصوص تفاوت‌ها و ریشه نام خلیج فارس و شاخاب پارس توضیحاتی بدهید ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1404-02-11