برپایهی تاریخ، شناسهی(:هویت) ملی ایرانیان همواره زمینهساز بهروزی نیاکان بوده است. ایرانیان روزگاران شکوهمندی را در یاد دارند و پیوسته در پی بازسازی آن بودهاند. دراینمیان، گاه آرمانهای ناایرانی را فراروی خود گذاشتهاند و به همین شوند(:دلیل) راهی را که پیمودهاند ناسازگار با نهاد و منافع ملی و فرهنگشان بوده و دستاوردهایی تلخ داده و ایرانیان را دستخوش درگیریها و واپسافتادگیها کرده است. پس از جهانشاهی ساسانی بیم آن میرفت که آرمانهای ایرانیان از هازمان(:جامعه) ایرانی رخت بربندد. دولت ایرانستیز چیرهشده بر ایران فرهنگ، باور،ارزشها، آرمانها، زبان، و تاریخ ایران را با بهره گرفتن از همهگونه ابزاری خوار میکرد و دستش را به نابودی آرام و یا ناگهانی آنان میآلود. ابراهیم ادهم، صوفی بلخی سدهی هشتم، کسانی که به زبان تازی(:عربی) سخن نمیگفتند را شایستهی همسخنی نمیدید. قتیبه بن مسلم باهِلی، کارگزار(:عامل) حجاج بن یوسف در خراسان، كه بر آن سرزمین فرمان میراند، ایرانیان را به زور به آموختن زبان و دبیرهی (:خط) عربی وامیداشت. هنگامیکه برای بار دوم خوارزم را به چنگ آورد، موبدان، هیربدان و هركس را كه دبیرهی خوارزمی مینوشت و از تاریخ و دانش آگاهی داشت كشت و….
متن کامل این نوشتار با عنوان «برآمدن آفتاب شاهنامه، نویدگر روزگار اوج» در «امرداد» 362 چاپ شده است.
در امرداد 362 چاپ شده است
برآمدن آفتاب شاهنامه، نویدگر روزگار اوج
به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter
تازهترین ها
1403-01-10
1403-01-09
1403-01-09