لوگو امرداد

چنارهای میدان مشق تهران همچنان بیمارند

 امروزه از ارزش بالای درختان و پاسداری آنان به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین منابع زیستی در هر انجمن و نهادی سخن می‌رود ولی مردم از یاد برده‌اند روزگاری نه‌چندان دور، درختان نه تنها نقش پررنگی در زیست‌بوم بلکه در باورهای دینی و آیینی انسان‌ها داشته‌است.
مردم جهان با باورهای گوناگونی زندگی می‌کنند ولی در همه آن‌ها بنا به آب‌وهوای سرزمین‌شان درختی سپنتا شمرده می‌شود؛ در ایران نیز درخت «سرو» و «چنار» دارای ارزش ویژه و سپنتایی است چنا‌ن‌چه افزون بر باورهای دینی وارد ادبیات، هنرهای گوناگون از جمله نگارگری، مهرازی و … شده‌است.
چنار به‌اندازه‌ای بلند و افراشته‌است که از دور دست دیده می‌شود؛ دهقانان ایران چنار را شاه درختان می‌دانند. چنار هر ساله پوست می‌اندازد و شاخه‌های تنومندش رنگ سبز روشنی به خود می‌گیرد. این جوان و نو شدن هر ساله ویژگی سپنتایی به آن بخشیده‌است زیرا نشانه‌ای از باروری و برکت است.
چنارهایی که دارای دیرینگی بالایی هستند رنگ و بوی دینی به خود گرفته و در پای هر کدامشان یا امام‌زاده‌ای به خاک سپرده شده یا داستانی کهن با رنگ و بوی دینی بیان می‌کنند.
تهران قدیم و درخت چنار دویار غار هستند و چنار نماد استواری از شهر تهران به‌شمار می‌آید. آوازه چنارهای تهران به دوره صفویه بازمی‌گردد و از زمان شاه عباس صفوی کاشت درختان چنار رایج شد.
البته چنارهای کهن‌سال‌تری در تهران برجای مانده‌اند که نامدارترین آن‌ها چنار امام‌زاده صالح، چنار امام‌زاده یحیی، چنار کهن‌سال دیگری در بازار در خیابان چنار، هفت‌چنار در بریانک و… است.
در زمان پهلوی دوم که خیابان‌های راست پدید آمد دو سوی خیابان‌ها در چند ردیف درختان چنار کاشته شد تا افزون بر پالایش هوا، سایه‌افکن هم باشند و آبیاری آن‌ها به وسیله قنات‌ها و چاهایی صورت می‌گرفت. در چند دهه گذشته شوربختانه با خشکی درختان، آفت‌زدگی و مشکلات بسیار که منجر به بریدن آن‌ها شده‌است.
دیده می‌شود درختان تنومندی که توان دیرزی بالایی دارند هر ماه و سال ایستاده خشک شده و بریده می‌شوند، زمانی در دوسوی خیابان‌ها به دور از خودروها، برج‌ها و گرمای طاقت‌فرسای تابستان خنکای دل‌نشین به رهگذران می‌بخشیدند، آوای دل‌انگیز نهرهای جاری در پای درختان این واهمه را برای مردمانش ایجاد نمی‌کرد که از طبیعت دور شده‌اند.
یکی از مناطق تهران که چنارهای دیرپایی دارد و تا اندازه‌ای سرپا هستند، میدان مشق  است که در آغاز منطقه‌ای نظامی بود، زمان پهلوی یکم ساختمان وزارت امورخارجه و موزه‌های گوناگونی ساخته شد. در این مکان درختان چنار به بلندای بناها بالا رفته و مکانی آسوده برای رهگذران به‌ویژه دانشجویان دانشگاه هنر و حتا پرندگان شده‌است.
با این‌حال تنه برخی درختان چنار آسیب دیده اگرچه کارشناسان کوشش کرده‌اند با پوشاندن اسفنج از آسیب بیشتر پیشگیری کنند. باغبانی که درختان را آبیاری می‌کرد در این باره گفت: «برخی از چنارهای میدان مشق تنه‌شان آفت خورده‌ و نیمی از تنه از بین رفته‌ و نیم برجای مانده ضعیف شده‌اند و با هر بادی امکان افتادن را دارند برای همین جاهای خالی شده را با اسفنج دارای مخمر و چسب چوب ‌پوشانده‌اند تا توان ایستادگی در برابر باد و باران و برف را داشته‌باشد. هر‌چند درخت را ترمیم نمی‌‌شود ولی چون درونش پوک شده، با این کار بدتر نمی‌شود.»
از وی انگیزه خشک شدن چنارها را پرسیدم، که آیا مگر می‌شود شمار بالایی از درختان در این چند ساله خشک شود وی پاسخ داد:« خشک شدن درختان هزار و یک انگیزه دارد. یکی از آن‌ها می‌تواند کم‌کاری کارگران باشد. برای نمونه سم‌پاشی‌ها بیشتر شب هنگام صورت می‌گیرد، سمی که دست کارگر می‌دهند برای نمونه گفته می‌شود 10 لیتر سم را بایستی در 1000 لیتر آب بریزند، گاهی نیمی را در جوی آب ریخته و باقی را به درختان می‌پاشند.
یا زمانی که برای تقویت درختان «میکرو» به پای‌شان می‌ریزند. بایستی برای درختان کهنسال 20 سانت پای درخت را حفر کنند و یک قاشق میکرو ریخته سپس رویش را با خاک بپوشانند. یک بار که در خیابان فردوسی مسوولیت انجام این کار را داشتیم، در میانه خیابان میکرو به پایان رسید، هنگامی که به کسی که میکرو را پای درخت می‌ریخت خرده گرفتم چرا مشت مشت می‌ریزی و درست کار نمی‌کنی! گفت زودتر تمامش کن بریم بابا…»
وی بالادستی‌ها را تا اندازه‌ای مسوول دانست و گفت: «هنگامی که کارگران به بهانه‌های گوناگون جریمه می‌شوند و کارگر به‌گمان خود نبایستی چنین می‌شده، یا بازرسی که هنگام بازرسی خود می‌گوید من امروز شما را به فلان اندازه و به فلان بهانه جریمه کردم و سربرج حقوق اندک با کسری به ما داده می‌شود. ما نمی‌دانیم این کسری‌ها به چه کارشان می‌آید ولی ناخورسندی کارگران و کم‌کاری را به‌دنبال دارد.»
این باغبان در ادامه سخنان خود گفت: «آن‌هایی در کارشان پیروز بودند که با مجموعه و کارگرهایشان دوستانه و با مهر برخورد کردند. حالا یا تربیت‌مان این‌گونه است یا این‌گونه بار آمده‌ایم؛ نمی‌دانم!
ولی می‌دانم در این چند سالی که من آمده‌ام تنها درد بی‌درمان دیده‌ام!»
وی از دیگر مشکلات کارگران گفت: «چند کارگری که در این بخش کار می‌کنیم کانکس یک متر در یک متر نداریم و بامداد کنار خیابان روپوش‌مان را می‌پوشیم.
شاید کارگری هنگام کار حالش دگرگون شد، کجا می‌تواند نیم ساعت استراحت بکند؟ دم خیابان!!!
پس از فشاری که آوردیم کانکس یک‌متری قرار دادند که آن‌هم برای نگهبان پارک است، آن‌جا ما سه‌ تن تن‌پوش‌هایمان را می‌پوشیم، ناشتایی می‌خوریم و اسبابمان را می‌گذاریم.
در حالی‌که یک کانکس برای نیروی انتظامی، یکی برای میراث فرهنکی و یک کانکس هم برای ما در بخشی از پارک گذاشته‌اند. برای آن‌ها مانند یک خانه دارای اثاث کامل است ولی ما اگر حالمان بد شود، باید کنار خیابان بنشینیم تا….
نمی‌دانم! به‌گمان کسانی که در بالا هستند از وضعیت ما آگاه نیستند!»
کارگر شهرداری در پایان سخنانش گفت که اگر همین فضای سبز یک روز آب‌یاری نشود، دو سری کود داده نشود، درخت یک سال پایداری می‌کند ولی پس از آن کم کم فرسوده و خشک می‌شود. اگر همه به هم نگاه کنند سرانجام کار همین خواهد شد.
آیا زمان آن نرسیده‌است که کارگروهی کارشناسانه از دستگاه‌های اجرایی و سازمان‌های مردم نهاد تشکیل شود تا به موضوع درختان تهران از هر دیدگاهی رسیدگی شود تا شهر و فضای سبز آن کمتر آسیب دیده و سامان‌دهی شود؟

1

3

4

5

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

22

23

24

25

26

27

فرتور از مارال آریایی است.

0114

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-30