انجمن تاریانا خوزستان آدینه ۲۰ امرداد۹۶ در دنبالهی روند بزرگداشت آیینهای ایرانی٬ جشن امردادگان را در تماشاخانهی قاف اهواز گرامی داشتند.
ندا عزیزیه که اجرای برنامه را بردوش داشت پیش از آغاز جشن این موضوع را یادآوری کرد که برخی پندارهای نادرست در میان مردم رواج دارد که ناشی از مطالعه نداشتن در بارهی تاریخ ایران است. جشنهای ملی وابسته به مذهب و سرزمینی ویژه و محدود نیست بلکه از آنِ همهی مردم ایران هستند. در ایران باستان مردمان و دینهای گوناگون در یک جغرافیای گسترده میزیستند و آیینهایی درپیوند با فرهنگ و جغرافیای خود آفریدهاند. هر چند این درست است که زرتشتیان ایران و هند میراثدار بسیاری از ارزشهای ایران زمین بوده اند و بسیاری از میراث کهن در بین این مردمان پاسداری شده اما این آیینها تنها از آنِ زرتشتیان نبوده است.
نخستین بخش برنامه به نقالی داستانهای شاهنامه از سوی هستی هارونی نقال خردسال ویژه شده بود.
سپس اشکان زارعی پژوهشگر تاریخ٬ در کنار گفتن چرایی و پیدایی جشن امردادگان٬ از نامیرایی و جاودانگی امرداد که معنای این واژه است سخن گفت که ایرانیان تبلور آسمانی آن را در خداوند و تبلور زمینی آن را در گیاهان و درختان جستوجو میکردند. از این رو باید به جای واژه مرداد٬ که به معنای مردنی و ناپایداری است٬ امرداد را بکار ببریم.
به گفتهی وی٬ ایرانیان با نیالودن و پاسداری از٬ آب٬ آتش٬ هوا و خاک نخستین منشور زیستبومی را در جهان ارایه دادهاند.
در بخش دیگر برنامه ندا عزیزیه٬ کارشناس موزهداری داستان درخت آسوریک که گفتوگوی درخت خرما و بز است را بهگونهی نمایشی اجرا کرد.
در دنباله آناهیتا بذرافکن٬ یکی از سرودههای خود را درباره رود کارون برای باشندگان(:حاضران) خواند و سهیلا رسولی نژاد هم به معرفی فصلنامه گیلگمش پرداخت.
حسن ناصر کنشگر زیستبوم نیز از درختان میوهدار بومی خوزستان سخن گفت. اینکه باید به بهانهی جشنهای زادروز به کوچک و بزرگ بیاموزیم برای جاودانه شدن درخت بکاریم. وی از باشندگان خواست تا پایان سال درختی به نام خود بکارند.
در پایان جشن عزیزیه از سعید محمد پور فرنشین(:رییس) انجمن تاریانا، ایوب مختاری مدیر تماشاخانه قاف٬ مائده خرم فر مدیر کانون تبلیغاتی باسمه٬ مجتبا گهستونی٬ بانو رضوی، نرگس گله دار٬ شبانه باقری و مرضیه جواهر زاده سپاسگزاری کرد.
عکس و گزارش برگرفته از کانال فرهنگی خوزستان پارهی تن ایران زمین است.
ندا عزیزیه مجری برنامه
0114
2 پاسخ
Moosa Bazrafkan Hydrogeologist NGO: Tashk, Bakhtagan, Kur & Sivand:
به نام پروردگار لبخندها
« رود رویاها»
رهگذارا ،
ای همه برزن به زیر گام تو
بر هر گذر گر بگذری،
مرا فریاد کن…
مرا فریاد کن!
شبانگه همچو مامی مهربان بر بسترم بنشین؛
لالایی بخوان،
از دورها
دور از غبار و دود و دم
از موجها
از پولک زرّین ماهیها
از انعکاس قرص ماهِ حل شده در رود
لالایی بخوان،
تا چشمهایم را فرو بندم
و در اعماق رویا غوطه ور گردم
خوابها بینم
خوابهای رنگ رنگ
سرزمینی سبز و خرم،
شادِ شاد!
با درختانی که در آغوششان گنجشک میروید
و رودی مملو از لؤلؤ
رود رویاهای من، کارون!
که شب هنگام با مهتاب می رقصد
فارغ از دلواپسی ها،
باز میرقصد
کاروان ماهیان
در پیکر شفاف کارون،
آواز عشق سر دادند
آری؛
رویای من این است
مبادا یک نفر خواب مرا برهم زند!
مبادا سرزمین آرزوهایم فرو ریزد!
لالایی بخوان،
از دورها
از موجها
از پولک زرّین ماهیها
رهگذارا،
ای همه برزن به زیر گام تو
بر هر گذر گر بگذری،
مرا فریاد کن…
مرا فریاد کن!
باسپاس
سروده آناهیتا بذرافکن
کلاس هشتم
دبیرستان نمونه دولتی دوره اول پویش- شیراز
چهارم تیرماه 1396 خورشیدی
عالی بود برای این عزیز که شعر به این زیبایی سروده آرزوی بهترینها رو دارم