«اینک سخن میگویم از آنچه آن سپندترین مرا گفت: سخنی که شنیدنش مردمان را بهترین کار است. آنان که آموزشهای مرا ارج بگزارند و پیروی کنند، به رسایی و جاودانگی خواهند رسید و با کردارهای منشنیک به مزدااهورا خواهند پیوست.»
(گاتها-یسنای45-بند6)
در بسیاری از بندهای گاتها و همچنین دیگر بخشهای اوستا از «جاودانگی» سخن بهمیان میآید. جاودانگی که به «امردادی» نامور است.
در گاتها به واژههایی برمیخوریم که بهگونهای فروزههای اهورامزدا هستند که در دیگر بخشها اوستا به «امشاسپندان» نامور شدهاند. امشاسپندان یا جاودانان پاک و سپند، فروزههایی هستند که مردمان میتوانند به آنها آراسته شده و همانگونه که در بند بالا آورده شده است به آرمان پایانی آفرینش که همان پیوستن به اهورامزدا است، برسند. آرمانی که برای رسیدن به آن باید ویژگیهایی داشت. ویژگیهایی چون «وهومنی» یا نیکمنشی، نیکاندیشی یا خردورزی در کارها، «اردیبهشتی» یا راستی و درستی در همهی کارهای زندگی، «شهریوری» یا شهریاری بر خواستههای ناراست و نادرست، «سپندارمزدی» یا عشقورزیدن به همهچیز و همگان با فروتنی هرچه بیشتر، «خوردادی» یا رسایی که همان خشنودی راستین از زندگی است و «امردادی» یا جاودانگی که در پایان به آرمان واپسین میانجامد که پیوستن به اهورامزدا است. روشن است که این فروزهها نمیتواند بهگونهی گام به گام یا پلکانی باشد. چراکه هر کس در هر آن(:لحظه)، میتواند بهگونهای این فروزهها را بیازماید.
پیوستن به اهورامزدا، «مانند او شدن» است. هنگامی مانند او میشوید که مانند او بخشنده باشید. بخشندگی بدون چشمداشت. هنگامی میتوان مانند او شد که همهی کارها و کردارها، مانند سراسر این جهان هستی، از روی هنجار و سامان باشد. مانند او شدن یعنی خوشبختی خود را در خوشبختی دیگران دیدن است. «دیگران» در اینجا، «جهانیان» را معنا میدهد و نه کشور و جامعه و گروه مردمان ویژهای. بسیاری از نادانان میپندارند که اگر به گروه ویژهای سود برسانند، بهگونهای که زیان دیگران را درپی داشته باشد، همان نیککرداری است! ولی روشن است که کاری نیک شمرده میشود که به سود همگان باشد و اینچنین بودن بسیار دشوار است. از اینروست که در گاتها پیوستن به اهورامزدا، آرمان پایانی برشمرده میشود.
«امُرداد» یا «امِرَتات» همان، جاودانگی است. جاودانگی اندیشه، گفتار و کردارِنیک که از انسان به یادگار میماند. آن اندیشه و گفتار و کرداری جاودانه است که در راستای «اشا» باشد. «اشا» را برداشتهای گوناگون است. راستی، پاکی، درستی، بههنجار بودن و سامان داشتن، از معنیهای اشا است.
«اَمُردادی» جاودانگی روان و پیوستن به ذات اهورامزدا است كه انسان میتواند با تمرین در این جهان به آن برسد. چه اگر در این جهان، تازهگردانیدن و بهتركردن جهان را در پیش گیرد، میتوان گفت به ژرفای آموزشهای اشوزرتشت پیبرده است و میتواند «جاودانه» شود. روشن است كه این «جاودانگی» كیفی است و آن را مرزی نیست و نمیتوان گفت كه چه كسی، به چه میزان به این آگاهی رسیده است؟
تنها سنجش مردمان در این جهان از «جاودانگی»، نام نیك بر جای گذاشتن است؛ چه از دید دانشی و چه از دید كرداری و چه با داشتن فرزندان نكو.
نماد جاودانهبودن و همیشگیبودن در این جهان، گیاهان و بهویژه درختان است. ریشه در خاک داشتن نماد استوار بودن است.
درخت، نماد استواری و پایداری و پابرجایی است. «جشن اَمردادگان» كه در روز اَمُرداد از ماه اَمُرداد(هفتمین روز از ماه اَمُرداد گاهنمای دینی زرتشتیان، برابر با سومین روز از ماه اَمُرداد گاهنمای رسمی كشور) برگزار میشود و اینگونه برمیآید كه در این روز مردمان بیشتر به گیاهان و رستنیها رسیدگی میكنند و در دامن طبیعت یا كشتزارها و یا باغهای خود به پاكسازی، بازسازی و نگهداری گیاهان پرداخته و این روز را با جشن و شادی و سرور به پایان میرساندهاند.
برگرفته از هفتهنامهی امرداد شمارهی 344