کانون ایرانشناسی سرای محله یوسفآباد جشن مهرگان را بهمانند هر ساله برگزار کرد و با برگزاری برنامههای گوناگون میزبان سرپرستان، کارمندان و هموندان کانون شاهنامهخوانی از کانون درمانی سوده در شهرک واوان بود.
ناهید پورابراهیمی از دبیران کانون ایرانشناسی سرای محله یوسفآباد پس از خوشآمدگویی به میهمانان از ارزش برگزاری جشنهای ایرانی به وسیله سازمانهای مردمنهاد سخنانی کوتاه بیان کرد: «انسان پس از یکجانشینی و آشنایی با کشاورزی در پایان تابستان و آغاز پاییز، هنگام برداشت برآیند چندماه کاروکوشش خود به شادمانی و نیایش میپرداخت که رفته رفته جشنی همگانی شد.
با آغاز شهرنشینی و آگاهی مردم از راز چرخش زمین به دور خورشید، جشن دیگری بهنام نوروز پدید آمد. آنان دریافتند در سال با دو برابری روز و شب روبهرو هستند یکی در آغاز پاییز که با میرایی طبیعت و دیگری در آغاز بهار با دوبارهزایی طبیعت همراه است.
بانو ناهید پورابراهیمی از دبیران کانون ایران شناسی سرای محله یوسف اباد
اندک اندک نوروز بهعنوان برترین جشن ایران شناخته شد و با کاسته شدن جایگاه مهرگان به عنوان دومین جشن بزرگ ایرانیان برجای ماند.
این شادروزهای باستانی بهوسیله سازمانهای مردم نهاد هر چند ساده میتواند افزون بر ماندگاری آیینهای کهن، انگیزهای برای پررنگ شدن همبستگی ملی ایرانیان در نسلهای آینده باشد.»
در بین باشندگان مسلم سلیمزاده، سرپرست کانون درمانی سوده و خداداد الهوردی، سرپرست روابطعمومی این کانون و علی قیصری از هموندان شاهنامهخوان، امید محمدی و مقصود کشاورز چکامهسرای آذربایجانی از میهمانان جشن مهرگان بودند. مقصود کشاورز افزون بر دو چکامه که یکی ویژه جشن مهرگان بود، از آیینهای تکاب افشار در سه کیلومتری شهر آذرگشنسب برای باشندگان سخن گفت: «آغاز مهر دو آیینِ برجای مانده از روزگاران باستان در تکاب افشار انجام میشود یکی بهنام «تاقزدن گندم» است؛ اگر کشتزاری گندم پرپشتی داشتهباشد و سنبلههای آن به سوی یکدیگر خم شود و به گفته کشاورزان تاق زدهباشد، در پیرامون کشتزار مرغ یا خروسی را سر میبرند و داخل تاق گندم میاندازند بهگونهای که خون آن در میان تاقها پخش شود. این آیین بیشتر برای جلوگیری از چشمزخم انجام میشود.
مقصود کشاورز، چکامه سرای آذری
دیگری آیین «هالاه کشیدن» (:هِل هِله کردن، شادی کردن)در پایان هنگامه درو است. دارنده کشتزار در روز پایانی درو نانی بهنام «نَزیک» یا «گِرده» پخته و به کشتزار میبرد. در زمینی به بزرگی دومترمربع که گندم آن درو نشدهاست یکی از کارگران ریشسفید جلوتر از همه ایستاده و سپاسگزار پروردگار شده و نیایش میکند. دیگر کارگران پس از او همنوایی میکنند سپس داس به دست گِرد گندم چرخ میزنند و هنگام درو به زبان بومی آذری میخوانند:
اِللین، اِللی گینَه / حَقین بَرَکَتینَه / شاه مردان دولتینَه / زَمیلَر اولدی کالاه / اَکیب بیچَن گورمَسین درد و بَلا / اوشاقلار بیردَن هالا / بونون بَرکَتی مَنیم خرمَنیمه
و در همان زمان بخشی از گندم درو شده را به پیرامون خود افکنده تا سهم پرندگان و موشها باشد. بخشی را برای کاشت سال دیگر که برکتبخش محصول سال آینده باشد و بخشی را در بین گندم مصرفی سال پیش رو نگه میداشتند و بخشی را هم بین کشتزار پخش میکردند.
پس از آن نان نَزیک را بین باشندگان پخش کرده، میخورند و کارگران به دارنده کشتزار جشن را شادباش گفته و شب میهمان وی بودند.»
کشاورز در ادامه چکامه ویژه مهرگان را خواند که بخشی از ان را در زیر بخوانید:
در مهرگان دادخواهی آهنگری کاوه نام است / که خیزش ایران، برافراشتن درفش کاویان است
مهر را به گفتار ستایش بندگی یزدان است / راستی دلیری نامور پهلوان ایران است
از بیشه شیران، ماهرخست اردشیر بابکان / نهاد در مهر بهسر، آن تاج خورشید نشان
….
بیا دست در دست هم گیریم به مهر / پندی گیریم از نیکان به مهر
گر به مهر گذرد، زندگانی شادمانیست / این جهان را نکوتر از مهر داد نیست
با نیروی ایزد فَروَدی، روشن شود چراغ هر زرتشتی / درود من بر این جمع نیکسرشتان، سلام مقصود بر این زرتشتیان»
در ادامه نشست دو بانو آسیه احمدی و سودابه پوراحمد به نقالی همراه با دفزنی پرداختند. داستان فریدون و ضحاک را بازخوانی کردند.
بانو دکتر پورمجیدیان
بانو دکتر پورمجیدیان استاد فرهنگ و زبانهای باستانی ایران در دانشگاه از پیشینه جشن مهرگان گفت: «از جشنهایی بسیاری که در گذشته برگزار میشد، امروز از یادها رفته و اثر بهچشم نمیخورد ولی برخی مانند جشن مهرگان تا اندازهای برجای ماندهاست.
بسیاری از جشنهای ایرانی پایه دینی داشتند و با گذشت زمان بهانگیزه مخالفتهایی که میشد، چهره دینی خود را از دست داده و بهگونهای پایگاه مردمی پیدا میکردند و بهترین موردی که بتوانند به آن پیوند دهند جشن کشاورزی و دهقانان بود.»
وی پیشینه مهرگان را پیش از زرتشت دانست و گفت: «مهرگان با پیشینه چهارهزار ساله فراتر از زرتشت است و پیوند تنگاتنگی با آیین مهری دارد. جشنهای پراکندهای که مهرپرستان در ایران برگزار میکردند با گذشت زمان کوتاهتر (:خلاصه) شده و در ماهی که نام این ایزد همراهش بود، گِردآوری شد.
امروز ما تنها یک روز را جشن میگیریم ولی در گذشته یک هفته، از 16 مهر با نام ایزد مهر «مهر روز» تا 21 مهر با نام «رام روز» را جشن میگرفتند. 16 مهر، مهرگان خُرده ویژه مردم و کشاورزان و 21 مهر، مرگان بزرگ ویژه بزرگان و درباریان بود.
در روزگاری دیگر که گاهشماری زرتشتیها با گاهشماری رسمی کشور برابری پیدا کرد، جشنهای نیمه دوم سال، 6 روز جلوتر برگزار میشود و مهرگان هم 10 مهر جشن گرفته میشود.»
او در ادامه از جایگاه مهر در روزگار اردشیر دوم گفت: «در اواخر هخامنشیان با وجود دستورات زرتشت که میگفت تنها اهورامزدا خدای یگانه است و دیگر ایزدان نمیتوانند همپای اهورامزدا باشند، اردشیر دوم پروانه داد ایزد بانوی آناهیتا بهعنوان ایزدبانوی باروری و ایزدمهر بهعنوان ایزد جنگ و در روزگاری دیگر با نام ایزد پیمان جایگاه بالایی داشته باشند و بهانگیزه قربانیهایی که برای ایزدان میکردند، دست مهرپرستان بازتر شد و توانستند آیینهای خود را آشکارا انجام دهند؛ قربانی گاو دوباره آغاز شده و آیین مهری گسترش بیشتری به ویژه درمیان درباریان و بزرگان جامعه پیدا کند.»
مهر که به عنوان ایزد جنگ شناخته میشد در بین جنگجویان و ارتشداران، شاهزادگان و پادشاه جایگاه بالاتری نسبت به دیگر ایزدان داشت و در روزگاری دیگر مهر در جنگها هوادار گروه یا پادشاهی بود که بر سر پیمانهایشان استواری میکرد و بههمین انگیزه به ایزد پیمان هم نامور شد.
پورمجیدیان از مهرگان در دوره اسلامی گفت: «از منابع دوره اسلامی هیچ مدرکی نداریم که اشاره راست و درستی به جشن مهرگان کردهباشد. در بین نویسندگان مسعودی بیش از همه بیربط گفتهاست ولی ابوریحان بیرونی تا اندازه بسیاری درست بیان کرده زیرا این جشن از آغاز دوره اسلامی تا سده چهارم که ابوریحان میزیسته دیگرگونی بسیار یافتهبود.
مردم در آن روزگار توانستند انگیزه دینی را از جشنها برداشته و آنها را جشنی کشاورزی بشناسانند و گفتهشد زمان جشن مهرگان هنگام پایان فصل کشاورزی است و دیگر اینکه پادشاهان در این زمان جنگ نمیکنند زیرا هنگامه صلح و سازش است.»
این استاد از داستانهای نادرستی که در سده چهارم بهچشم میخورد گفت: «در سده چهارم گفته میشد ایرانیها در روزگار باستان نام ماهها را از نام پادشاهان برمیگزیدند و یکی از نویسندگان دوره اسلامی نوشته روزگاری ایران پادشاهی بسیار ستمگر بهنام مهر داشته که عمر درازی میکند و همه چشمبهراه مردن وی بودند. هنگامی که درمیگذرد در ماه مهر بود؛ مردم بسیار شاد شده و از روز مرگ وی تا پایان ماه را جشن میگیرند بنابراین نام جشن را «مهرجان» مینامند. ریشه واژه مهرجان را جان سپردن مهر دانستهاند. البته این داستان به استورههای ایرانی و داستان فریدون و اَژیدهاک باز میگردد که در دوره اسلامی آن را نمیپذیرفتند و از سوی دیگر ناآگاه بودند که تازیان واژه «گ» را نداشته و به جان آن «ج» میگفتند.»
وی در ادامه گفت: «در روزگار هخامنشیان جشنها بیشتر در پارسه (:تختجمشید) برپا میشد و بسیاری از نمادهای جشن در دیوارنگارههایش بهچشم میخورد.
نویسندگان یونانی و رومی مانند کتزیاس و فیثاغورث به این جشن اشاره کردهاند. فیثاغورث از اشکفتی (:غار) شبیه مهرابههای مهرپرستان میگوید ولی میگوید زرتشت آنجا بوده درحالیکه زرتشت هیچ وابستگی با مهرپرستان ندارد و گویا پیر یا مقام ارشد آنها بودهاست.»
پورمجیدی در پایان گفت: «امروز جشن مهرگان تنها در بین زرتشتیان وجود دارد و همچنین در برخی از منطقههای شمال سرزمینمان آیین «آتشافروزی» برگزار میشود زیرا یکی از اساسیترین آیین مهرگان، آیین آتشافروزی است؛ زیرا مهرگان یادآور پیروزی فریدون بر اَژیدهاک است و براساس شاهنامه فردون دستور برپایی آتش بزرگ داده و گرداگرد آن به سرور و خوردن مِیپردازند.»
خوش آمدگویی به میهمانان به آینه و گلاب
سودابه احمدی پور و آسیه احمدی
بانو فاطمه نوروزی از دبیران کانون ایران شناسی سرای محله یوسف آباد
مسلم سلیم زاده سرپرست کانون درمانی سوده و خداداد اله وردی سرپرست روابط عمومی کانون
پذیرایی از میهمانان در پایان جشن
امید محمدی و علی قیصری از دیگر میهمانانی که از واوان آمده بودند
فرتورها از مارال آریایی است.
6744
3 پاسخ
مهرتان چون مهرماه در بهار عاشقان h-m
درود بر شما
مهرتان پایدار