بینش و اندیشه اشوزرتشت ، كهنترین یادگار اخلاقی و انسان محور بشری است. از یكسو نخستین دین و فلسفه یكتاپرستی در جهان است كه با آموزههای خود، هر مرد و زن از هر باور و فرهنگی را در جهان به رستگاری سفارش میكند و از سوی دیگر با انگیزه تازه كردن زندگی و هماهنگ شدن با دانش زمان در جهان امروز ، با نیازهای مردم در هر مكانی سازگار شده است.
بیگمان كه داشته و ابزار انسان در جهان محدود بوده و خواستههای بشر نامحدود است ولی بسیاری از آرزوها و رویاهای این آفریده اهورایی در گذر زمان با بهره گیری از دانش به واقعیت تبدیل شده و انسان آن را تجربه كرده است، جهان امروز جهانی است به كوچكی یك دهكده كه ساكنان آن با سادهترین ابزار و كمترین زمان، امكان دستیابی به اندیشه و تمدن و فرهنگها را در دورترین مسافت خواهند داشت در این دهكده جهانی اندیشههایی رنگارنگ از روزگاران گذشته نیز شكل گرفته و ادیان الهی پدیدار شده اند كه همه آنها به زبان قوم خویش مردم زمان را از بیداد و ستم روزگار رهایی بخشیدهاند و بشر را به اخلاق و رفتار نیكو دعوت كردهاند، چند مكتب بشری نیز در گوشههایی از جهان شكل گرفته و راهكارهایی به انسان پیشنهاد دادهاند در این میان به كهنترین دین یكتاپرستی جهان و برخی از ویژگیهای این آیین اشاره میكنیم تا دریابیم كه اندیشههای اشوزرتشت چه ارزشی در جهان امروز دارد.
1. جهان شمول بودن
اندیشه اشوزرتشت مربوط به قوم و مردم خاصی در جهان نیست ، او مردمانی را برگزیده تر از دیگران نمیداند كه خداوند آنان را به رهبری برگزیده باشد. این پیام آور سخنان خود را برای رستگاری مردم جهان بیان كرده است و انسان بودن و پرورش ارزشهای نیك را به هر فرد سفارش می كند تا اخلاقی نیك و رفتاری شایسته بر جهان هستی پویا و پایدار گردد چنانچه مولانا میفرماید:
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر كز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند كه یافت مینشود گشـتهایم ما گفت آنكه یـاد مینشود آنم آرزوست
2. جایگاه خداوند
اندیشه اشوزرتشت كه نخستین بار به یكتاپرستی پی برد خدای هستی را تركیبی از چند صفت برشمرد و نام او را اهورامزدا گذاشت یعنی دانای بزرگ هستی بخش، یعنی دانش برتر و دانش كامل ، از این دیدگاه خداوند ویژگی آفرینندگی بر مبنای دانایی دارد پس پروردگار بدی و نابرابری، ستم و بیداد را خلق نكرده است، آفریدگار نیكیها بیدادگر و انتقامجو نیست بلكه با مهر خود در هستی نمایان میشود.
3. ناسازگاری با پندارهای نادرست
بینش و آموزشهای اشوزرتشت بر اساس واقعیتها است، اشوزرتشت باور دارد كه دانش زمان در حال تكامل است و هیچگاه آن را پایانی نمیبیند از این دیدگاه استوره باوری، خرافهپرستی، پندارهایی كه بر احساس نادرست و باورهای تعصبانگیز باشد نمیپسند او انسان را به پندارنیك سفارش میكند كه بر مبنای دانشزمان هماهنگ شده باشد و همه را یاریگر بیداری دانش بشری در گذر تاریخ میداند، چنانچه بزرگمهر حكیم میفرماید:
همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزادهاند.
4. جایگاه دین
در بینش اشوزرتشت واژه دین كه در اوستا به صورت “دَاِنَه” آمده است به معنی وجدان آگاه یا نیروی تشخیص خوب از بد است به همین روی انسانی دیندار است كه بر پایه دانایی اندیشه میكند و با یاری وهومن و نیروی درونی آگاه خویش در راه بهزیستی و رستگاری خود و دیگران كوشش میكند و كسانی كه غیر از این را باور داشته باشند در كنار دین، بازار برتری جویی ساختهاند و به قول حافظ حقیقت را درك نكردهاند.
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
5. جایگاه انسان
انسان در اندیشه اشوزرتشت یاور و یاری دهنده او برای گسترش راستی و مبارزه با دروغ است. وقتی انسان میتواند برخی از فروزههای نیك اهورایی را در خود پرورش دهد و به یاری آنها در بستر زمان حركت كندپس مسئول است و ماموریت دارد. زن و مرد در بینش اشوزرتشت با یكدیگر برابرند و بر یكدیگر هیچ برتری ندارند مگر آنكه در پیشرفت جهان هستی با دانایی و كردار نیك سهم بیشتری داشته باشند.
6. اختیار
بینش اشوزرتشت بدون كم و كاستی از اختیار و یا آزادی گزینش سخن میگوید و جبر را نمیپذیرد از این دیدگاه گناه آغازین نیز جایگاهی ندارد و انسان بیگناه و پاك به جهان هستی آمده است، هر كس با انتخاب راه خویش، خوب و بد را در زندگی تجربه می كند تا زندگی را با اختیار و نه با تایید و دستور دیگری برای خود به سامان آورد.
7. دانشپذیری
دانش اندوزی و گسترش آن از پیشنهاد ویژه آموزههای اشوزرتشت است كه در جهان امروز نیز راهكاری مناسب برای دست یافتن به نادیدنیها و ناآگاهیها است. اشوزرتشت پیشرفت و توانایی انسان را به دانشاندوزی او نسبت میدهد.
چنانچه فردوسی میفرماید:
توانا بود هر كه دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود
یا ناصر خسرو:
درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را
8. خردمندی
با اندیشه زرتشت همه در جهان باید خردمند باشند زیرا بالاترین هدیه خداوندی به انسان هوش و اندیشه است كه انسان بر مبنای آن و با بهره گیری از دانش و به خردمندی خواهد رسید در این بینش خردِ انسانِ دانشمند و بینشور سراسر وجود او را سرشار خواهد كرد و جسم انسان تنها برای ادامه راه زندگی و دریافت دادهها با یاری چشم و گوش و احساسهای دیگر برای دست یافتن به دانش بیشتر و رسیدن به خردمندی است.
چنانچه مولانا میفرماید:
ای برادر تو همه اندیشهای ما بقی خود استخوان و ریشهای
گر بود اندیشهات گل گلشنی ور بود خاری تو هیمه گلخنی
9. هنجار هستی
نگرش آیین زرتشت به جهان هستی پیروی و پیوستن به هنجار و مبارزه با ناهنجاری است هنجار راستی در بینش زرتشت اشا نام گرفته است و انسان بایستی در هر شرایطی خود را با آن همگام و هماهنگ سازد یعنی راستی، پاكی، مهربانی، فروتنی، پارسایی و فروزههای نیك انسانی را در خود پرورش دهد تا با هنجار هستی همسو شده باشد زیرا این هنجار در تمام ذرهها و پدیدههای هستی شكل گرفته است و به صورت ذاتی و غریزی انجام میپذیرد و بر انسان اندیشمند نیز بایسته است تا از آن پیروی كند و گرنه بی هنجاری و بی دادی گسترش خواهد یافت.
سعدی میفرماید:
ابر و باد و مه خورشید و فلك در كارند تا تو نانی به كف آری و به غفلت نخوری
هـمه از بهر تو سرگشتـه و فـرمانبردار شرط انصاف نباشـد كه تو فرمـان نبری
10. راستی
اشو زرتشت مردم جهان را به راستی دعوت میكند آنجا كه در گاتها میفرماید: راستی همواره در جهان پیروز است یعنی دروغ و كژاندیشی نباید جایگاهی در بین مردم جهان داشته باشد زیرا هنجار هستی تنها بر راستی استوار است چنانچه در آرزوی داریوش بر سنگ نوشته او آمده است.
اهورامزدا این سرزمین را از دروغ، دشمن و خشكسالی بهدور بدارد.
11. تازه شدن
فْرَشَه در آیین زرتشت تازه شدن را نوید میدهد كه این واژه در انگلیسی نیز به صورت fresh یعنی تازگی درآمده است . فرشه همگان را به تازگی در اندیشه، گفتار و كردار سفارش میدهد تن و روان انسان، فرهنگ و اخلاق بشر باید به سوی تازگی و پیشرفت حركت كند. اشوزرتشت در پیام خود از پیروانش میخواهد كه همواره جهان را نو و زندگی را تازه كنند .
“از كسانیشویمكهزندگیراتازهمی كنندوجهانرانومیسازند.” اشوزرتشت
12. عرفان
اندیشه اشوزرتشت مردم جهان را با پیمودن هفت گام به نور حقیقت نزدیك میكند و این در هر زمانی امكان پذیر است. عرفان زرتشت شناخت راهی است كه از بهمن یا نیكاندیشی شروع میشود و با گذر از بهترین راستی ، شهریاری بر خویشتن، عشق پاك ، رسایی و جاودانگی به روشندلی خواهد پیوست.
13. كار و كوشش
موثرترین عوامل آبادانی و پیشرفت در جهان امروز كه خوشبختی و آسایش بشر را به دنبال دارد كار و كوشش است. بینش زرتشت از همگان خواستار است كه در راستای پیروی از قانون اشا و با توجه به استعداد و توان خود برای پیشرفت و آسایش جامعه انسانی تلاش كنند. هنر آفرینی در امور زندگی و تلاش در انجام كار نیك، یكی از شیوههای پسندیدة نیایش پروردگار است و به همین روی گوشهنشینی، ریاضت كشیدن، تنبلی و گدایی از كارهای ناشایسته در اندیشه اشوزرتشت است.
14. حقوق بشر
در بینش اشوزرتشت بشر از هر نژاد، ملیت و قوم ، با هر زبان و رنگ پوست، دین و عقیده در جهان از حقوقی برابر برخوردارند. برتری طلبی دینی، قومی نژادی در این دین جایگاهی ندارد و زرتشت تنها عامل برتری انسان را پایبندی به ارزشهای نیك و پیروی از هنجار هستی یعنی پیروی از پندار نیك، گفتار نیك و كردار نیك میداند ، در بینش زرتشت بردهداری و اسارت انسان نیز مردود است.
15. اندیشه به دیگران
در بینش اشوزرتشت انسان در زندگی وجود جداگانهای نیست كه تنها به رستگاری خویش اندیشه داشته باشد او در نیایش پروردگارش آرزو می كند تا بشر به سوی روشنایی و نور حقیقت نزدیك شود، در پیام زرتشت آمده است: خوشبختی از آن كسی است كه در پی خوشبختی دیگران باشد پس تلاش میكند تا به آسایش و آرامش دیگران نیز بپردازد به همین روی ویژگیهای میهمان نوازی، مهربانی، فروتنی و گذشت برای دیگران از ارزشهای فرهنگ ایرانی شده است.
16. شادی
اندیشه زرتشت در جهان امروز سرور و شادمانی را سفارش میكند، پیروان این آیین شادبودن و خوش زیستن را برگزیدهاند و از افسردگی و سوگواری دوری میكنند شادمانی و سرور یكی از شیوههای نیایش پروردگار و نزدیك شدن به اوست. در گاهشماری زرتشتیان با انگیزههای طبیعی، نجومی و تاریخی جشنهایی پایهگزاری شده تا انگیزهای برای گردهمآمدن و شادی كردن گروهی باشد.
حافظ میفرماید:
وفاكنیم و ملامت كشیم و خوش باشیم كه در طریقت ما كافریست رنجیدن
17. صلح و دوستی
در آیین زرتشت، جنگ و دشمنی چه در جهت كشورگشایی و چه با نام گسترش دین نادرست و نكوهیده است و انسان با پیوستن و پیروی از اشا باید گسترش دهنده مهربانی فروتنی ، آشتی و یگانگی باشد تا آرامش و دوستی را فراهم سازد.
هر زرتشتی در نیایش روزانه با سرودن بخشی از اوستا پیمان میبندد كه از دینی پشتیبانی كندكه مخالف جنگ و خونریزی و ستایشگر دوستی، پارسایی و از خود گذشتگی است.
18. دادگستری
اشوزرتشت دوستدار ، پیشنهاد كننده ، گسترش دهنده داد است پس بی قانونی، هرج و مرج و بی هنجاری در جامعه بشری جایگاهی ندارد، مردم جهان باید قانونمند باشند و دادگستری را گسترش دهند.
19. حفظ محیط زیست
در بینش زرتشت انسان باید باور به پاسداری از طبیعت داشته باشد و از تخریب منابع مادی در جهان هستی پرهیز كند. پاسداشت زیستگاه با پرستاری و نگهداری از چهار عنصر پاك كننده كه عبارتند از آب، هوا، خاك و روشنایی از ویژگیهای آیینی زرتشتیان است. آلوده كردن آنها در طبیعت و بهرهگیری نادرست از آب، خاك، هوا و آتش از كارهای ناشایست به حساب میآید.
20. نداشتن فرقه در دین
برخی از مكتبها پس از شكل گیری به فرقههای گوناگون تبدیل شده، هرچند این فرقه ها در باور دینی مشتركند و راه یكسانی را ادامه میدهند ولی گاهی نیز به تفرقه و جدال می پردازند.
آموزه های اشوزرتشت نمیتواند و نباید فرقه ای جداگانه و چند گانه داشته باشد چون همه انسان ها را با خردمندی به راه راستی كه تنها راه پیروزی و رستگاری است بر اساس هنجار هستی دعوت كرده است بنابراین در اندیشه زرتشت دین و فرقه تنها پیوستن به آیین راستی و خرد است.
21. بهشت و دوزخ
بهشت در بینش زرتشت از واژه وهیشتم منو آمده است كه به معنی بهترین منش است و برعكس آن دوزخ است كه از واژه دروجومانه آمده یعنی جایگاه دروغ یا تیرگی درونی میباشد از این دیدگاه بهشت و یا دوزخ را خداوند برای پاداش یا كیفر روان انسان در دنیای پس از مرگ نیافریده بلكه بهشت و دوزخ واكنش طبیعی رفتار انسان است كه در همین جهان به خودش باز می گردد و بر وجدان و روانش اثر میگذارد و بهترین شادی و آرامش (بهشت) یا بدترین حالت تیرگی درونی (دوزخ) را برای او بوجود میآورد