کموبیش یک پای همیشگی خبرهای زیستبومی کشور، محیطبانها هستند. خبرهایی که از حالوروز آنها شنیده می شود، خواهناخواه نگرانیهایی پدید میآورَد و گمان آسیب دیدن جدی آنها در برابر زیادهخواهی و بیپروایی شکارچیان غیرمجاز، همیشه هست. گویی محیطبانان در آن رودرروییهای نابرابر، دفاع چندانی ندارند. از همینرو، تا مدتها بحث استفادهی محیطبانان از سلاح، داغ بود و سودمندی و زیانباری چنین کاری به میان کشیده میشد، اما به سرانجامی نمیرسید.
اکنون که اجازهی قانونی گرفتن اسلحه به محیطبانان داده شده است، رخدادهایی پیش آمده که دربارهی پیامدهای آن باید همان سخنی را تکرار کرد که یکی از آگاهان زیستبوم گفته است: شکارگاههای کشور گاه پهنهای برای جنگ میان نگاهبانان حیات وحش و شکارچیان میشود. گویا اسلحه پیش از آنکه زمینهای برای محافظت از محیطبانان فراهم کند، تهدیدی برای جان آنها شده است.
برپایهی استانداردهای جهانی، برای هر یک هزار هکتار عرصهی طبیعی، نیاز به یک محیطبان هست. در حالی که هر محیط بان ایرانی ناگزیر است از 6 هزار هکتار نگاهبانی کند (تارنمای تابناک، 7 مهر 1393). چندی پیش فرنشین(:رییس) ادارهی حفاظت از محیط زیست تایباد و باخرز، در استان خراسان جنوبی، آماری از شمار محیطبانان این دو شهرستان به دست داد که شگفتانگیز بود. به سخن او، شهرستانهای تایباد و باخرز 117 هزار هکتار گسترهی طبیعی و 49 هزار هکتار منطقهی شکار ممنوع دارند، اما محافظت از همهی این گسترهها و عرصهها، تنها و تنها بر دوش 2 محیطبان است! (خبرگزاری ایسنا، 2 آذر). بهراستی، از دو محیطبان چه کاری برمیآید و آنها تا کجا میتوانند جلو دستدرازیهای سودجویان و سوداگران را بگیرند و از زیستبوم و حیات وحش نگاهبانی کنند؟ استان گیلان نیز با زیستبوم گستردهاش، تنها 170 محیطبان دارد (ایرنا، 21 آبان 1399). همین تنگناهاست که سبب میشود محیطبانها روزی 18 ساعت کار توانفرسا انجام دهند.
شاید تنهایی و کمشمار بودن محیطبانهاست که شکارچیان غیرمجاز را گستاختر میکند. از یاد نبردهایم که در شهریورماه امسال، به فاصلهی تنها یک هفته، دو تَن از محیطبانان در درگیری با شکارچیان کشته و زخمی شدند. در 12 شهریور محیطبان هرمزگانی در منطقهی ارمک با شلیک دو گلوله به سینهی او از سوی شکارچیان کشته شد (خبرگزاری مهر) و چند روز پس از آن محیطبان تهرانی در شهرستان شمیرانات در درگیری با شکارچیان زخمی شد. مرگ یک محیطبان در 12 مهرماه در استان فارس که گفته میشد بر اثر خودکشی یا سهلانگاری در بهکار بردن اسلحه بوده است (گزارش خبرگزاری مهر)، خبر دیگری بود که به هرروی نشان از زیانهایی دارد که محیطبانان را ناگزیر میسازد از اسلحه برای دفاع از خود و زیستبوم استفاده کنند.
برپایهی آمار سازمان محیط زیست کشور، هماکنون 3 میلیون اسلحهی شکاری در کشور وجود دارد. اما شمار محیطبانان چه اندازه است؟ تنها 3500 تَن! معنای دیگر این شمارگان آن است که «به سمت هر محیطبان، 857 لوله تفنگ شکاری نشانه رفته است و این خطر هست که آمار جان باختن ناشی از شلیک سلاح شکاربان و شکارگر افزایش یابد. از سویی آمار مصدومیتها و شلیکهای منجر به قتل در سالهای اخیر نیز افزایش داشته است» (گزارش همشهری آنلاین).
میتوان پرسید چرا محیطبانان از ابزارهای دفاعی، مانند جلیقههای ضد گلوله استفاده نمیکنند؟ در حالی که این جلیقهها که وزنی برابر 6 تا 7 کیلوگرم دارند، میتوانند جان بسیاری از آنها را نجات دهند. فرمانده یگان محیط زیست در پاسخ به چنین پرسشی از «کوتاهی» محیطبانان در استفاده از جلیقهها سخن میگوید و پرهیز آنها از پوشیدن لباسهای محافظ (خبرگزاری مهر، شهریور 1399). شاید جلیقهها دستوبال محیطبانان را میبندد و مانعی برای چابکی و واکنشهای آنی آنهاست. اما آیا نمیتوان استفاده از جلیقه را الزامی کرد؟
یک نمونهی دیگر آسیب رسیدن به محیطبانان به درگیریای برمیگردد که در کشمکش با کسانی روی داد که میخواستند اسلحههای پاسگاه محیطبانی را چپاول کنند. آن رویداد به از دست رفتن پای یکی از محیطبانان انجامید (خبرگزاری مهر، 3 مهر 1399). اکنون او برای بازگشت به کار به پای مصنوعی هوشمندی نیاز دارد که بهای آن سرسام آور است و با وجود درخواستهای پیگیرانهی او، سازمان محیط زیست توان پرداخت هزینهی آن را ندارد؛ هر چند به او پیشنهاد داده بودند که از پای مصنوعی دیگری استفاده کند که ساخت کشور است و فراهم آوردن آن هزینهی کمتری دارد.
اما اشتباه است اگر گمان کنیم آنچه به محیطبانان آسیب و صدمه میزند، تنها درگیری با شکارچیان غیرمجاز است. سقوط از پرتگاه و حادثههای رانندگی در زمان انجام ماموریت و نابود کردن تلههای پُرخطری که شکارچیان غیرمجاز کار میگذارند، از دیگر خطرهایی است که گاه به مرگ یا زخمی شدن محیطبانان میانجامد و آنها را گرفتار دشواریهایی بسیاری میکند.
قانونهای پشتیبانی نیز سازوکارهای خود را دارند. خبرگزاری میزان در گزارش 25 شهریور ماه امسال، از قانونهای «حمایتی» محیطبانان یاد کرد که تاکنون «روی زمین مانده است» و با آنکه سالهاست دربارهی آنها بحث و بررسی میشود، همچنان در پیچوخمهای تصویب قانونی است. گزارش آبانماه امسال «خبرگزاری ملت» از آن حکایت داشت که «لایحهی تکمیلی حمایت از محیطبانان» هنوز از سوی دولت به مجلس داده نشده است و بیش از اندازه به درازا انجامیده است. در حالی که انتظار میرود با توجه به شرایط دشوار محیطبانان، دولت در این زمینه شتاب کند.
اینکه اگر محیطبانی در زمان انجام ماموریت کشته شد در شمار «شهدا» دانسته خواهد شد یا نه؟ بحث دیگری است که باید از آن یاد کرد. برپایهی گزارشها، تا هفتهی نخست مهرماه امسال، 142 محیطبان در درگیریها کشته شدهاند. اما شمار کسانی که مرگ آنها «شهادت» دانسته شده است و خانوادههایشان میتوانند از حقوق آن برخوردار شوند، تنها 42 تَن بوده است. از میان 305 تَن زخمی و آسیبدیدهی محیطبانان (در زمان انجام ماموریت) نیز، تنها 50 تَن از آنان «جانباز» دانسته شدهاند (گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از مسوول امور ایثارگران سازمان محیط زیست).
تنگناهای مالی یک دشواری دیگر است. مدیر حفاظت محیط زیست مازندران از مشکل «جیرهی خوراکی و سوخت» محیطبانان برای گشت و کنترل جنگلها یاد کرده است (گزارش ایلنا، 17 آبان). او میگوید: از آغاز سال تا نیمههای پاییز، محیطبانان جیرهی غذایی نگرفتهاند. سپس افزوده است: «ما با دستهای خالی به جنگ آتشسوزیها میرویم». این در حالیست که بار سهمگین خاموش کردن آتشسوزیهای میانکاله در آبان امسال بر دوش محیطبانان بود.
در سالنمای کشور روزی مشخض به نام محیطبان نداریم. سپاسداری از آنها برپایهی سالنمای مهی (:قمری) انجام میشود و میدانیم که ماههای قمری در گردشاند و روز ثابتی برای آنها در سالنمای خورشیدی نمیتوان گنجاند. اما در جهان، روز 31 جولای به نام «روز جهانی محیطبانان» شناخته میشود.
محیطبانی کار دشواری است که به بردباری و از خودگذشتگی نیاز دارد. کسانی هستند که برای نگاهبانی از زیستبوم کشور و سپردن آن به آیندگان، بیش از آنچه خویشکاری(:وظیفهی) آنهاست، فداکاری و دلسوزی میکنند. اما آیا قانون به اندازهای که باید، پشتیبان آنها هست؟
*«یادداشت آدینه» گزارش گستردهتر یکی از خبرهای میراث فرهنگی، تاریخی، زیستبوم یا اجتماعی است که در هفته یا هفتههای گذشته بازتاب رسانهای یافته است. آگاهی باریکبینانهتر دربارهی همان خبر و شناخت پیشینه و پیامدهای آن، موضوعی است که در «یادداشت آدینه» امرداد به آن پرداخته میشود.