«ریشهها و سنگها» نام نمایشگاهی است که هنرمند انگلیسی ـ آلمانی پس از چهار ساعت تنهایی در مسجد امام اصفهان برآن شد در موزه هنرهای معاصر تهران و سپس در شهرهای اصفهان و کرمان برگزار کند.
نمایشگاه ریشهها و سنگها از دوم آبان تا 23 دیماه در موزه هنرهای معاصر تهران برپا بود که مورد توجه هنرمندان، پژوهشگران و هنردوستان بسیاری قرار گرفت و چند روز پیش آثار تونی کرگ در شهر سراسر هنر و معماری، اصفهان و همچنین کرمان به نمایش گذاشته خواهد شد.
نمایشگاه ریشهها و سنگها سرشار از تندیسهای بزرگ و شگفتانگیزی است که بیگمان در نگاه نخست ناآشنا به نظر میآید ولی پس از اندک زمانی انسان را به یاد صخرههای سنگی سخت و یا موجوداتی که دور از چشم انسانهای شهرنشینِ گریزان از طبیعت میاندازد؛ همه اینها رشتههای پندار تونی کرگ است که کوشش کرده به هر چیزی نگاه هنرمندانه داشته باشد و از هر چیز دورریزی پدیدهای هنری بیافریند.
ساخت تندیسهایی که پیش از آن ثبت نشدهاند
آرزو کامراننژاد یکی از راهنمایان گنجخانه درباره نمایشگاه و انگیزه برپایی آن گفت: «تونی کرگ پیش از پرداختن به هنر در آزمایشگاه شیمی کار میکرد. یک روز هنگام کار با میکروسکوپ به این اندیشه افتاد که این مولکولها، دانشها و جهان صنعتی بهسویی پیش میرود که مواد تولید کننده آنها خالی از هر گونه حس، انگیزه و نوآوری است.
بههمین روی در دانشگاه هنر در لندن نام نویسی میکند طراحی و نگارگری آغاز کار هنری وی بود. یک روز در کارگاهش هنگام ساخت تندیسی با مفتول و گِل شگفتزده میشود و میاندیشد که این رویداد نویی در هنر میتواند به شمار آید و دیگر انسان بهمانند گذشته همواره فرمهای تکرار نمیبیند؛ سپس تندیسهایی را ساخت که تا پیش از آن در اندیشه انسانها ثبت نشدهبود.»
چیدمان آثار به گونهای است که بازدیدکننده بتواند در پیرامون آن حرکت کند و پیوند تنگاتنگی با آنها پدید آورد
از صد سال گذشته هنر مدرن تنها بروننگری اشیا را بازنمایی نمیکند و بیننده را نه تنها به حرکت وامیدارد بلکه وی را به درون اثر کشانده و دیدگاه نویی را پیشرو میگذارد.
کامراننژاد در ادامه گفت: «هنرمندانی چون تونی کرگ باور دارند در جایگاهی نیستند چیزی را که مانندش در جهان بیرونی وجود دارد، بازنمایی کنند زیرا از زمانی که دوربین عکاسی پدید آمده همه چیز قابل ثبت است
به همینانگیزه هنرمند بایستی آن چیزی را که در اندیشهاش میپروراند و در پیش دیدگان مردم وجود ندارد را بیافریند و از آنجایی که هنرمند فرمهایی موجود در جهان هستی را به هم پیوند میدهد، همه گمان میکنند فرم شگفتانگیزی پدید آمدهاست.»
وی افزود: «برای نمونه تونی کرگ با بهرهگیری از اسباب خانه هاونگی را میسازد و روزنهای درون آن پدید میآورد تا بیننده را به درون آن فراخواند، موضوعی که تاکنون وجود نداشتهاست.
هنگام کار در کارگاه ریختهگری تکههای هواپیمایی پدرش کار میکرد به این اندیشه رسید که تندیسهای بزرگ برنزیش را بسازد. درون تندیسهای برنزی شیارهای بزرگی پدید آورد که نشان از اندیشه هنرمند است و به شما میگوید به درون تندیس هم سفر کنید و تماشاگر برای دیدن همهی اثر وادار به حرکت میشود؛ درحالی که پیش از این هنرمندان تنها فیگور طبیعی از بدن موجودات را میساختند و در نهایت تماشاگر ایستاده و بدون حرکت از دیدن آن بهره میبرد.»
تصمیم ناگهانی تونی کرگ برای برپایی نمایشگاه در ایران
آثار به گونهای چیدمان شدهاند که بازدید کننده بتواند به آنها دست بزند و پیوند تنگاتنگی پدید آورد، بداند تندیس و اثر ساخته شده از چه جنسی است! گمان میشد تندیسهای رنگی از جنس پلاستیک باشند ولی بازدیدکننده پس از دست زدن تازه متوجه ماده سازنده آن میشود.
تونی کرگ جزو چهار تندیسساز بزرگ در جهان است که در زمان زندگیاش آثاری بسیاری از وی در کشورهایی چون امریکا، انگلیس، اروپا و…. بهفروش رسیده شدهاست ولی شوربختانه در ایران شناخته شده نیست. با همین انگیزه یک سال پیش به ایران فراخوانده شد (:دعوت شد) تا از موزه هنرهای معاصر دیدن کند. راهنمای موزه در ادامه بیان کرد: «وی پس از دیدار از موزه در تهران به اصفهان رفت و هنگام بازدید از مسجد شاه (:امام) چندین ساعت را بهتنهایی آنجا سپری میکند و بهناگهان برآن میشود در ایران نمایشگاهی برپا کند و با اینکه میخواست به شیراز و یزد هم برود شتابانه به تهران بازمیگردد تا برنامهریزی نمایشگاهش را داشته باشد و میگفت دوست دارد مردم ایران هم وی را بشناسند.»
کامران نژاد گفت: «موزه پس از انقلاب نتوانسته آثاری از هنرمندان بیگانه خریداری کند و تونی کرگ برآن است یکی از آثارش را به موزه پیشکش کند و قرار است در باغ تندیسها رونمایی شود.»
نام اثر «جمعیت» ، مواد مصرفی انسان امروزی که تونی کرگ کوشش کرده نگاه هنری به آنها داشته باشد
نگاه هنری به مواد مصرفی جهان امروزی
یکی از دیوارهای نگارخانه یک با بهرهگیری از پلاستیکهای مصرفی روزانه مردم جهان امروزی، فیگورهایی از انسان چیده شدهاست؛ الناز هاشمزاده دیگر راهنمای گنجخانه هنرهای معاصر در این باره گفت: «تونی کرگ پس از ورود به دانشگاه هنر لندن، در آغاز طراحی و در ادامه به سوی تندیسسازی کشیده میشود. با توجه به دانشی که از شیمی داشته، متوجه مواد پلاستیکی میشود که در زندگی انسان و حتا هنرمندان جایگاه ویژهای ندارند. همانگونه که یک شیمیدان مانند یک کیمیاگر میتواند با دگرگونیهایی به دارو یا زر دست یابد، یک هنرمند هم میتواند دگرگونیهایی در هنر پدید آورد.
در دهههای پایانی سده بیستم میلادی هنگامی که هنر مردمی (:پاپ آرت) پدید میآمد و هنرمندان کوشش میکردند زندگی مصرفگرایی را نشان دهند ولی کسی به پلاستیک نگاه هنری نداشت.
تونی کرگ درباره پلاستیکها باور دارد هنگامی که باستانشناسان جاهایی را میکَنَند و اشیایی را مییابند که با نگاه به آنها راز زندگی مردمان را در روزگاران گوناگون درمییابند؛ ظروف پلاستیکی هم مواد مصرفی مردمان امروزی را نشان میدهد.»
اثر «جمعیت» در سال 1983 میلادی آفریده شدهاست و مواد پلاستیکی به کار رفته در آن شامل اسباببازی کودکان، فندک، بشقاب و… است که بیشتر آنها در همین روزگار از بین شکسته و از بین رفتهاند، باستانشناسان آینده چگونه با نگاه به پلاستیکهای شکسته زندگی مردم امروزی را پی خواهند برد! این اثر به نیکی نشان میدهد تا چه اندازه سطح زندگی انسان معاصر پایین آمده بهگونهای که هیچکس کوشش در نگهداشتن آن برای آیندگان ندارد اگرچه تونی کرگ کوشش کرده آن را به عنوان یک ماده هنری نشان دهد.
آثار تونی کرگ هم فرمالیسم و هم متریالیسم (:مادهگرا) است و فرمهای نابی در کارهایش دیده میشود. برخی دارای مفهومی ژرف هستند ولی برخی تنها فرم هستند و اندیشهای در پس آنها وجود ندارد و میتوان گفت «هیچ» را نشان میدهند.
رشته پندار ساخته شده از چوب
چهره گمشده انسانها در آثار تونی کرگ
هر چه بیشتر به آثار توجه شود چهره انسان بیشتر به چشم میخورد. تندیسهایی که برگرفته از صخرههای سنگی طبیعت هستند در نگاه نخست تنها فرمهای لایه لایه روی هم انباشته به نظر میرسند ولی با چرخش در گِرد تندیس چهره خیره انسانهایی دیده میشوند و همانگونه که ناگهان پدیدار میشود از جلو دیدگان گم میشوند. هاشمزاده درباره این گونه تندیسها میگوید: «هنرمند با ساخت این تندیسها بیان میکند که انسان همم جزیی از طبیعت است و نه تنها جدایی پذیر نیست بلکه تاثیر بالایی در طبیعت میگذارد. کرگ همواره بر این نکته پافشاری میکند که ما انسانها همواره چیزی از طبیعت کم میکنیم و من به عنوان یک هنرمند دوست دارم چیزهایی پدید بیاورم که اصلا جنبه مصرفی نداشته باشد و به طبیعت افزوده باشم.»
بیگمان یکی از تندیسهای شگفتانگیز نمایشگاه تندیس «ما» ساخته شده از برنز است. کانون آن چهره کامل انسان است که برای دیدن سرِ کامل بایستی گرداگرد حجم بیضی شکل حرکت کرد.
در بخش پایانی نمایشگاه تندیسی با روزنههای گوناگون روی زمین قرار گرفتهاست با چرخش در گرداگرد آن سه چهره کامل انسانی دیده میشود.
پویایی آثار گیرایی ویژهای را برای بیننده پدید میآورد و باعث میشود چندین بار به پیرامون آن بگردد به همینروی تونی کرگ که خود چیدمان آثار را انجام دادهاست تا جایی برای گردش بازدید کننده در نظر گرفته است.
اتودها و طراحیهای تونی کرگ که به گونهای زبان رایانهای را نشان میدهد
اتودهای تونی کرگ
یک سری آثار و طرحهای تونی کرگ بر پایه شمارش است و در نگاه نخست آدمی را به یاد آثار حسین زندهرودی میاندازد ولی همگی اتودهای اجرایی هنرمند به شمار میآیند؛ راهنمای موزه از آرمان هنرمند گفت: «در این طرحها شمارههای «صفر» و «یک» به چشم میخورد که نماد زبان رایانهای است. کرگ دراین باره میگوید هنگامی که تکنولوژی وارد اثر هنری میشود، همه گمان میکنند تکنولوژی سخن پایانی را میزند و هنرمند پس افتاده است ولی من ثابت میکنم منِ هنرمند تصمیم گیرنده نهایی هستم حتا در دقیقه پایانی هم میگویم جایی از اثر بایستی دیگرگون شود.»
وی در ادامه افزود: «آثار همگی دارای نامهای ویژهای هستند که میتواند تا اندازهای اندیشه هنرمند را نشان دهد ولی برای هنرمند دیدگاه بیننده هم جایگاه ویژهای داشته است به همین انگیزه شناسهها دور از هر اثر چسبانده شدهاست تا بازدید کننده را وادار به حرکت و بیان اندیشه درونیاش بکند.»
تونی کرگ در آثارش به نیکی نشان داده جهان روزگار خود را به درستی شناخته و با پدید آوردن آثار هنری بیمانند افزون بر به چالش کشیدن بیمهری به طبیعت کوشش کرده مردم را به اندیشیدن و ریزبینی در موضوعات پیرامونی خود وادارد.
اگرچه نام نمایشگاه ریشهها و سنگها است ولی بازدیدکننده بیشتر با حرکت در میان آثار درگیر است، موضوعی که بیگمان هنرمندان بسیاری در روزگاران گوناگون کوشش کردهاند آن را به گونهای در آثارشان نشان دهند. در ایران اثر بارز حرکت را در جام شهرسوخته، نمادی از یک نیایش میتوان دید و برای دیدن کامل جامهای حسنلو و مارلیک میبایستی آنها را چرخاند و نمونه دیگر سنگنگارهای در تاق بستان با نام شکارگاه گراز است که همه مراحل آماده شدن پادشاه برای شکار، شکار و حتا مراحل چگونگی بردن شکار و آماده کردن گوشت آن را در یک صحنه نشان میدهد.
در نگارگری نیزموضوع حرکت از دغدغههای هنرمندان معاصر از جمله ناصر عصار، پریچهر نامدار و بهجت صدر در ایران بودهاست و نگارگران چینی و ژاپنی هم کوشش کردهاند گردش باد در شاخ و برگ درختان و جنگل را بهگونهای نشان دهند.
ولی حرکت در آثار تونی کرگ بهگونهای دیگر است و تماشا کننده با حرکت در گرداگرد اثر میتواند حتا درون اثر هنری را هم ببیند که از ویژگیهای برجسته و نوآوری (:خلاقیت) بیمانند این هنرمند است.
شماری از آثار تونی کرگ به آلمان بازگردانده شد و شماری به اصفهان و کرمان رفت تا در موزه هنرهای معاصر اصفهان و موزه صنعتی کرمان به نمایش درآیند.
«منظره فرسایش یافته» به مانند یادبودی برای سرزنش انسان مصرف گرا است که پس از مصرف به درد هیچ کار دیگری نمیخورد
در اثر «کلیسا» کشیدیگی از پایین به بالا را دارد ولی در اثر «جمعیت» حرکت به گونه افقی است و چیدمان آثار با بهره بردن از ضایعات مواد مصرفی انسان امروزی است
فرتور از مارال آریایی است.
0114