در دورهی پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار، زمانی که شهر تهران گسترش بسیار یافت، یکی از دروازههای دوازدهگانهی شهر سادهتر و ساختار معماری کمآذینتری داشت. این دروازه در آغازِ جادهای ساخته شده بود که به میدان اسبدوانی میرسید. در دو سوی آن دو مناره برآورده بودند و دهانهای بزرگ، ورودی آن بود. آنجا را «دروازه بهجتآباد» مینامیدند و گاهی نیز دروازهی یوسفآباد؛ چون به زمینهای روستای یوسفآباد راه داشت.
بهجتآباد یکی از گردشگاههای دلخواه شاهزادگان قاجاری بود. سرسبزی و دلپذیریاش ناصرالدینشاه را گاه و بیگاه به آنجا میکشاند. زمینهای بارآور بهجتآباد از جنوب به جایی میرسید که شمالیترین بخش حصار تهران دیده میشد؛ همان جایی که اکنون چهارراه کالج مینامند. از سوی خاور نیز به زمینهایی راه مییافت که چند دهه پس از آن فیشرآباد نامیده شد و همان است که اکنون خیابان سپهبد قرنی نامگذاری کردهاند. بهجتآباد از شمال به روستای یوسفآباد راه داشت و از باختر به جلالیه میرسید. جلالیه بخش شمالی گسترهی کنونی دانشگاه تهران است.
مالک زمینهای این بخشِ پیرامونی تهران یکی از سیاستورزان نامدار قاجاری، میرزا یوسفخان آشتیانی (مستوفیالممالک) بود. او در خرید زمینهای پیرامون پایتخت حد و اندازهای نمیشناخت. همهی محلههایی که اکنون به نام حسنآباد، یوسفآباد، عباسآباد، امیرآباد و ونک میشناسیم، از شمار داراییهای بسیار او بود. مستوفیالممالک سرانجام بهجتآباد را هم به ثروت خود افزود. آن زمینها نامی نداشت. مستوفی نام دخترش بهجتالملک را بر آن گذاشت و از همان زمان به نام بهجتآباد آوازه یافت. او سرانجام ده سال پیش از کشته شدن ناصرالدینشاه درگذشت و داراییهای او به دختران و پسرش میرزا حسنخان مستوفیالممالک رسید.
میرزا یوسفخان در آباد ساختن بهجتآباد کوتاهی نکرد. نخست نهری را که از رودخانهی کرج میرسید و تا بولوار کشاورز کنونی ادامه مییافت، تا زمینهای بهجتآباد امتداد داد. این کار با کوشش بسیار به دست آمد. شاخهای از آن رود به درون پایتخت نیز کشیده شد. این کار در سال 1288 مهی انجام گرفت. افزون بر آن سدی استوار بر روی رود کشید و همه چیز را برای آبیاری زمینهای بهجتآباد و برآوردن روستایی دلخواهتر و آبادتر فراهم کرد. افزونبر آن، دستور داد که از بهجتآباد تا مِلک دیگرش یوسفآباد، خیابانی پهناور بکِشند و در دو سوی خیابان درخت و گلهای بیشمار بکارند. این راه چنان زیبا و دیدنی شده بود و گردشگاهی تماشایی به شمار میآمد که همواره شاهزادگان خوشگذران درباری را به سوی خود میکشید. بهویژه آنکه در نزدیکی زمینهای بهجتآباد و درست روبهروی دروازهی آن، زمینهای سرسبز دیگری دیده میشد که سپستر به نام باغ اتابک آوازه یافت و جایی برای سفارتخانهی روسیهی تزاری شد.
در دورهای که ایران در تبوتاب انقلاب مشروطیت به سر میبُرد، دروازه بهجتآباد یکی از بخشهایی شد که کشاکش میان مشروطه خواهان و مستبدان در آنجا به سرانجام رسید. یکسال پس از آنکه محمدعلی شاه قاجار مجلس شورای ملی را به توپ بست، نیروهای مشروطهخواه گیلان و اصفهان از دوسو به سمت پایتخت هجوم آوردند. نیروهای شمال به فرماندهی سپهدار تنکابنی بودند و نیروهای جنوب به فرماندهی سردار اسعد بختیاری. آن دو در قره تپهی شهریار به هم پیوستند. سپس از روستاهای کن و طرشت و سپس از راه دروازه بهجتآباد وارد پایتخت شدند و با سربازان محمدعلیشاه به زد و خورد پرداختند. پس از درگیرهای بسیار، مشروطهخواهان توانستند تهران را تصرف کنند (1327 مهی). این رویداد سرآغاز دورهای نوین از تاریخ معاصر ایران بود. از گزارشهای تاریخی میتوان دریافت که نبرد در دروازه بهجتآباد بسیار شدید بوده است. پس از آن، یفرم خان ارمنی، از فرماندهان نامآور مشروطه خواه و پیوستگان به نیروهای سپهدار تنکابنی، سربازان خود را در بهجتآباد جای داد.
بهجتآباد سرآغاز مدرنگرایی شهری
تا سالهای پایانی دههی بیست خورشیدی، بهجتآباد هنوز به تهران نپیوسته بود و تنها خیابانی خلوت و زیبا بود. اما باغها و درختهای فراوان این بخش پیرامونی شهر نمیتوانست به همانگونه بماند و با گسترش روزافزونی که تهران مییافت، پیدا بود که سرانجام به پایتخت خواهد پیوست. سرانجام بخشی از زمینهای آن، در نخستین سال پادشاهی رضاشاه، به آمریکاییهایی داده شد که میخواستند آموزشگاهی در آنجا بنا کنند. این کار به دست طراحی به نام «سامویل جردن» انجام شد و بدینگونه کالج آمریکاییها شکل گرفت. این کالج، دبیرستان البرز کنونی است. این را هم بگوییم که سالها پس از آن به پاس کارهای این طراح آمریکایی، یکی از خیابانهای تهران را جردن نامیدند. خیابان جردن اکنون به نام خیابان آفریقا شناخته میشود.
اما مهمترین رویداد در محلهی بهجتآباد ساخت آپارتمانهای بسیار مدرنی بود که تا آن زمان در تهران دیده نشده بود. بهجتآباد نخستین محله و جایی در پایتخت بود که رنگ آپارتمانسازی به خود دید. این کار میان سالهای 1343 تا 1349 خورشیدی به درازا انجامید و سرانجام در سال 1350 به بهرهبرداری رسید.
نخست بگوییم که در دههی چهل خورشیدی نوترین و مدرنترین بخش پایتخت بولوار الیزابت، بولوار کشاورز کنونی بود. در این بخش از تهران، سازههای نوینی شکل میگرفت و جاهایی برای خرید و گردشگاه ساخته میشد که برگرفته از ساختوسازها و شیوهی زندگی مدرن اروپایی بود. از سوی دیگر گسترش بسیار تهران و فراوانی جمعیت آن، ساخت خانههایی را بایسته میکرد که در اروپا به آن آپارتمان میگفتند و تا آن زمان برای تهرانیها ناشناخته بود. از اینرو دولت با بررسیهای باریکبینانه، زمینهای بهجتآباد را که نزدیک به بولوار نوگرای الیزابت هم بود، برای ساخت آپارتمان درنظر گرفت. تا آن زمان به جز هتل هیلتون (هتل استقلال کنونی در شمال تهران) و ساختمان پلاسکو، سازهی بلند دیگری در تهران وجود نداشت. به هر روی، کار آپارتمانسازی در بهجتآباد آغاز شد و سرانجام، همانگونه که اشاره کردیم، در آغاز دههی پنجاه خورشیدی به سرانجام رسید. آن آپارتمانها هنوز هم در محلهی بهجتآباد چشمگیر و نمایان است؛ هر چند دیگر در میان برجهای بسیار بلند و سازههای مدرن کنونی تهران، رنگ و روی پیشین را ندارد. پس از ساخت آپارتمانهای بهجتآباد، دولت آن زمان بیدرنگ ساخت برجهای ساعی، در نزدیکی پارک ساعی کنونی، را آغاز کرد.
آپارتمانهای بهجتآباد به سفارش دولت و با طراحی و ساخت خارجیها، در 14 بلوک که هر کدام چهارده اشکوب داشت، ساخته شد. اما هزینهی تمام شدهی آن برای دولت بسیار بیشتر از برآوردهای آغازین بود. با این همه، آپارتمانها را با آسانگیریهایی (:تسهیلاتی) به کارمندان دولت فروختند. امکاناتی که در آپارتمانهای بهجتآباد دیده میشد در هیچ محله و جای دیگری در تهران مانند نداشت و بسیار پیشروتر از ساختوسازهای آن زمان پایتخت بود.
چند رویداد فرهنگی محلهی بهجتآباد
پیش از آنکه آپارتمانهای بهجتآباد ساخته شود و رنگورویی بسیار نو بگیرد، در نزدیکی زمینهای آن کافهی کوچکی دیده میشد که دارندهی آن یکی از سالخوردگان ارمنی بود. این کافه جای گردهم آمدن شماری از روشنفکران و نویسندگان برجستهی ایران بود. سرآمد آنها صادق هدایت شناخته میشد و پیرامونیانش کسانی مانند پرویز ناتل خانلری، پرویز داریوش، انجوی شیرازی، محسن هشترودی و شماری دیگر بودند. گویا آن کافه تا سال 1325 خورشیدی به کار خود ادامه داده بود.
اما بهجتآباد برای دوستداران شعر شهریار، شاعر نامور، معنای دیگری دارد. در این محله بود که شهریار جوان با دختر دلخواهش دیدار میکرد و به گفتوگو با او مینشست. اما یک روز چشمبهراهی و انتظار او برای دیدن معشوقش به سرانجام نرسید و او برای همیشه شهریار را تَرک کرد. این رویداد چنان در روح و روان شهریار اثر گذاشت که راه زندگی او را دگرگون ساخت. از همینروست که هر سال دوستداران شعر شهریار برای زنده کردن یاد او، همزمان با سالگرد درگذشت شهریار، در پارک بهجتآباد گردهم میآیند و سرودههای او را میخوانند. این را هم ناگفته نگذاریم که شهریار دربارهی رویداد پارک بهجتآباد و بیوفایی معشوق، سرودهی مشهوری به زبان آذری دارد.
یکی از استادان پُرآوازهی ایران، دکتر عبدالحسین زرینکوب نیز سالهای پایانی زندگیاش را در محلهی بهجتآباد زندگی کرده است. خانهی نخست او در خیابان میرزای شیرازی بود. سپس با گرفتن وام توانست خانهای از آپارتمانهای بهجتآباد را خریداری کند.
این را هم باید گفت که محلهی بهجتآباد یکی از بخشهای ارمنینشین تهران شناخته میشود. دو کلیسای سنت پاول و پولس در این محله جای دارند. بیشتر ارمنیهای بهجتآباد در خیابان لارستان این محله زندگی میکنند. این بخش را هجده متری ارامنه هم مینامند.
محلهی بهجتآباد اکنون در شمار منطقه 6 شهرداری شناخته میشود و گسترهای کموبیش مثلثی شکل داد. آن را در جایی میان بولوارهای کریمخان زند، ولیعصر و میرزای شیرازی باید دانست. درخور توجه است که تنها سی درصد محله بهجتآباد کنونی مسکونی است. دیگر سازهها و بخشهای آن دولتی و تجاری است.
* با بهرهجویی از تارنماهای «ویکی جو»، «پارسینه»، گزارش خبرگزاری «ایسنا» دربارهی آپارتمانهای بهجتآباد و نیز کتاب «دروازههای تهران» نوشتهی کیانوش معتقدی (1399).
آپارتمانهای بهجت آباد
پارک حضرت مریم
پارک بهجت آباد
خیابان لارستان بورس پیانو و گیتار
عکسی قدیمی از ارامنه کنار کلیسا در دوران اولیه محله بهجت آباد
آپارتمانهای بهجت آباد
کلیسای حضرت پولس
کلیسا سرکیس مقدس
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
5 پاسخ
این سلسه گزارشات محله به محله فوقالعاده است خصوصا که به فرتور های مهرزاد مزین هستند
خاطره زنده شد عکسهاوگزارش عالــی است
بسیار جالب بود
هم عکسها هممتن . با سپاس
درود بر همایون عزیز با این گزارش و عکس های زیبا . مانا باشید .
سلام دوست عزیز من دربیمارستان فیروزگر ب دنیا امدم و بزرگ شده بهجت اباد خیابان آبان جنوبی و از سمتی ویلا خ لباف هستم و چقدر زیبا نوشتی و بتصویرکشیدی محله زیبای کودکی ونوجوانی منو ممنون