سده جشن آغاز تمدن است و این تنها یک خیال ایراندوستانه نیست. فلات ایران به راستی گهواره تمدن بوده و جهان بخش بزرگی از پیشرفت و تمدنشان را وامدار نیاکان ما بودهاند.
بابک سلامتی، شاهنامهپژوه و مدیر مسوول امرداد، در سخنرانی بهمنماه سازمان زنان زرتشتی با اشاره به سخن بالا افزود: به گواهی سخن تاریخدانان، باستانشناسان و مردمشناسان غیر ایرانی میتوان استواری سخن بالا را ثابت کرد.
مدیر مسوول امرداد، در ادامه گفت: اینکه ویل دورانت کتاب 11 جلدی تاریخ تمدن را با سهم خاورمیانه از تمدن جهان آغاز میکند، معنادار است.
وی افزود باور نویسنده کتاب تاریخ تمدن بر این است که فلات ایران گاهوارهی تمدن بشری بوده است. سلامتی با آوردن بخشهایی از کتاب تاریخ تمدن سخنان خود را پی گرفت:
ویلدورانت: فرهنگ اروپا و آمریکا وامدار خاورمیانه است
از آن زمان که تاریخ نوشته در دست است اکنون لااقل شش هزار سال میگذرد و در نیمی از این زمان تا آنجا که معلوم است خاورمیانه مرکز امور و مسائل بشری بوده است منظور ما از اصطلاح مبهم خاورمیانه تمام جنوب باختری آسیاست که در جنوب روسیه و دریای سیاه و مغرب هندوستان و افغانستان قرار دارد و با مسامحه بیشتری این نام را شامل مصر نیز میدانیم که این سرزمینهای بسیار دور با خاور پیوستگی داشته و با یکدیگر شبکه پیدرپی فرهنگ و تمدن خاوری را ساختهاند. در این منطقهای که تحدید حدود آن مقدور نیست مردمی با فرهنگهای مختلف وجود داشتهاند. آنها با کشاورزی اهلی کردن جانوران ساختن ارابه، سکه زدن و سند نوشتن، پیشه ها و صناعت، قانونگذاری و حکومترانی، ریاضیات، پزشکی، زهکشی زمین، هندسه و نجوم، تقویم، ساعت، منطقهالبروج، الفبا و خط نویسی، کاغذ و مرکب، کتاب و کتابخانه، مدرسه، ادبیات و موسیقی، نجاری و معماری، سفال لعابدار و اسبابهای تجملی، یکتاپرستی و تکهمسری، اسباب آرایشی، جواهرات، تخته نرد، شطرنج، مالیات بر درآمد، استفاده از دایه و چیزهای فراوان دیگری برای نخستین بار پیدا شده رشد کرده و فرهنگ اروپایی و آمریکایی ما در طی قرون از راه جزیره کرت و یونان و روم از فرهنگ همین خاورمیانه گرفته شده است. یونانیان نیز آنچه از دیگران گرفتهاند بهمراتب بیش از آن است که خود بر جای گذاشتهاند یونان در واقع همچون وارثی است که ذخایر ۳ هزار سالهی علم و هنر را که با غنایم جنگی و بازرگانی از خاور زمین به آن سرزمین رسیده به ناحق تصاحب کرده است با مطالعه مطالب تاریخی مربوط به خاور نزدیک و احترام گذاشتن به آن در حقیقت وامی را که نسبت به موسسان واقعی تمدن اروپا و آمریکا داریم، ادا کردهایم.
بابک سلامتی پس از ویل دورانت آمریکایی، پروفسور هرتسفلد آلمانی را به گواهی گرفت و گفت: به دشواری میتوانی باستانشناسی را یافت که تمدن فلات ایران را بشناسد و سهم ایرانیان را در تمدن جهانی انکار کند:
هرتسفلد: ایران مرکز تمدن ماقبل تاریخ است
پروفسور هرتسفلد و سرآرتورکیث ایران را مرکز تمدن ماقبل تاریخ میدانند و درباره آن چنین اظهار نظر میکنند: «از این که فلات سمت شرقی بینالنهرین یعنی ایران در آخرین مرحله عصر حجر یعنی در اواخر هزاره پنجم پیش از میلاد دارای یک تمدن بسیار پیشرفته بوده شکی نیست از طرفی سه تمدن مکشوفه در بینالنهرین و آمودریا و موهانجودارو واقع در دره سند به قدری دارای وجوه تشابه هستند و وزن نسبی این سه منطقه طوری است که به طور قطع میتوان گفت که این سه تمدن به راستی یک سرچشمه مشترکی در فلات ایران دارند افزون بر این کند و کاوهای باستانشناسی این چند ساله در نقاط مختلف فلات ایران نشان میدهد که تمدن این سه نقطه مرزی انعکاسی از پیشرفتهایی است که در فلات مرکزی به وجود آمده و رابطه و به هم پیوستگی با آن دارد ما میتوانیم این شباهتها را حمل بر وجود یک مرکز مشترکی کنیم که این تمدن از آن منشعب شده باشند و این محل در فلات ایران قرار دارد گرچه تمدن در منطقه بینالنهرین و مصر و پنجاب پیشرفت کرده است ولی شالودهی نخست و سرچشمهی این تمدنها همان تمدن فلات ایران بود بسیاری شواهد و آثار نشان میدهد که مردمی که پایهگذار تمدن در جلگه بینالنهرین بودند از ایران به آنجا رفتهاند.»
سردبیر امرداد در ادامه با خواندن بیتهایی از داستان هوشنگ و تهمورس در شاهنامه، همسانیهای یافتههای باستانشناسی با بیتهای شاهنامه را برشمرد.
این شاهنامهپژوه با تاکید بر نقش آتش، در پیشرفت تمدن و دگرگونیهای پیش آمده در زندگی مردم با مهار آتش سخنان خود را پایان داد.
فرتور از کاملیا ورشوی است.
0114