فرونشست زمین در جایجای ایران بهویژه در گسترههای تاریخی و بیم وارد شدن آسیبهای جبرانناپذیر به سازهها و یادمانهای این گسترهها نگرانی دلسوزان و کنشگران فرهنگی را در سالهای گذشته به دنبال داشته است. نگرانیای که گاه در فراز و نشیب زمانه و پیدایی رخدادهای نابههنگامی چون کرونا رنگ میبازد.
اکنون یک کنشگر زیستبوم، با ابراز شوربختی اعلام کرد که استان فارس همچنان رکورددار مشکل فرونشست زمین در ایران به شمار میرود و به دلیل خشک شدن تالابهای مهم آن، به کانون فرسایشهای بادی جنوب ایران نیز تبدیل شده است که این مسایل، دشواریهای بیشماری را به دنبال دارد.
محمد درویش که برای حضور در تور سه روزه و تخصصی ارسنجانگردی و تالابپژوهی به فارس سفر کرده بود، در میان خبرنگاران گفت: استان فارس به دلیل خشک شدن تالابهایش بهویژه دو تالاب پرآوازهی بختگان و پریشان، در معرض جدی هجوم ریزگردها و افزایش سرطان خون قرار گرفته است.
به گزارش ایسنا به نقل از انجمن دوستداران محیطزیست ارسنجان، درویش گفت: خششکسالیهای پیدرپی و برداشت بیرویه از چاهها، تلمبههای روستایی ازمنابع آبهای زیرزمینی در دشتهای ارسنجان، خرامه، فسا،جهرم، داراب، استهبان و دیگر نقاط باعث نابودی تالابهای زیبا و دریاچههای مهم این استان شده است.
فارس کانون فرسایشهای بادی جنوب کشور
درویش گفت: فارس امروز به کانون مهم فرسایشهای بادی جنوب ایران تبدیل شده و غمانگیزتر آنکه هیچ گروه جدی و مطالبهگر یا جنبشی خودجوش و مردمی و دگرگونیخواه درحوزهی زیستبوم و باززندهسازی (:احیای) دریاچههای استان در سطح مدارس، دانشگاهها، شوراها و تشکلهای به اصطلاح حامی طبیعت و تالابها درشیرازو استان فارس برای مقابله یا بررسی علل نابودی دریاچهها و زیستگاههای جانوری و… وجود ندارد.
مدیرکل سابق مشارکتهای مردمی سازمان محیط زیست با تاکید براینکه فارس میتواند ایرانبانان بزرگی را به ویژه در حوزهی حفظ اماکنی مثل مجموعههای تاریخی و تالابها و دریاچهها آموزش و پرورش دهد، گفت: نگاه به ارزشهای محیطزیست همانند برخی ارزشهای والای زندگی است که نمیتوان برسر آنها معامله کرد.
این کنشگر ملی محیطزیست با بیان اینکه در هیچ استانی از کشور، جز فارس ۱۸ منطقه حفاظت شده و این همه گوناگونی اقلیمی سراغ نداریم، یادآور شد: چنین تنوعی نیازمند مردم و جوانان عاشق و دلباختگانی است که ارج این نعمتها را در کنار مراکز مهم تولید ثروت و کارآفرینی (:اشتغال) همچون تختجمشید، نقش رستم و پاسارگاد، بدانند و درحفظ و نگاهبانی و زنده ساختن آنها بکوشند.
مدیریت نادرست متهم ردیف یکم دشواریهای زیستبومی
این کنشگر زیستبوم گفت: متهم ردیف اول در زمینهی بحران آب، فرسایش خاک و از میان رفتن تالابها سوء مدیریتها است و با توجه به رکورددار بودن فارس در بحرانهای گوناگون طبیعی و غیرطبیعی مانند خشکسالی و فرونشست زمینها از این موضوع نباید غافل شده یا به راحتی از آن گذشت.
درویش گفت: نشست زمین در دو شهرستان فسا و جهرم در استان فارس با ۵۴ سانتیمتر عمق، همچنان درحال پیشروی است و تاسفبار اینکه این نشستها را در کهنترین زادبوم تاریخ ایران؛ در دشتهای مرودشت و پاسارگاد و در مجموعههای تاریخی مثل نقشرستم و تختجمشید و پاسارگاد و ارسنجان نیز شاهد هستیم.
او گفت: یکی ازبزرگترین فروچالههای فارس در ایج استهبان رخ داده که با توجه به پرشماری گسترههای حفاظت شده و پارک جنگلی که نشان دهندهی پتانسیل بالای استان فارس است و پیشینهی فرهنگی و مذهبی این استان، شایسته نیست که فارس این وضعیت را داشته باشد.
درویش با بیان اینکه همهی بحرانهایی مانند خشکسالی، بی آبی و … قابل کنترل است، افزود: متاسفانه هنوز به بهانهی خودکفایی در برخی از محصولات کشاورزی همچون گندم، آنهم با این آب نداشته، به کشت گندم و دیگر محصولات آببر مانند برنج، هندوانه و صیفیجات، میپردازند و جشن خودکفایی تولید فلان محصول باغی و کشاورزی برگزار میکنیم.
فروچالهها بلای جان تختجمشید
وی گفت: ایران یکی از ۵ کشور نخست جهان از نظر جاذبههای گردشگری است اما از دید درآمدهای بهدستآمده از گردشگری، رتبههای پایانی از آنِ ایران است؛ این پرسش به میان میآید که چرا با داشتن توانمندیهایی گردشگری مانند تختجمشید و دیگر میراثهای جهانی و توانمندیهای فراوان دیگر، باید چنین وضعیتی را شاهد باشیم؟!
درویش افزود: همین فروچالهها برای بلعیدن ۲۵۰۰ سال تاریخ تختجمشید کافیاست، زمین پیرامون پایتخت هخامنشی دهان بازکرده و آژیر قرمز برای حضور گردشگران در دوران پساکرونا در این منطقه به صدا درآمده است و نمیدانم چرا برخی نسبت به این موضوع بسیار مهم، بیخیال و بیتفاوت هستند؛ وجود انبوه چاههای غیرمجاز و فروچالهها و این نشست زمینها در محدوده آثارتاریخی، حریم درجهی یک و درجهی دو تختجمشید چه معنایی دارد؛ حال آنکه یکی از قوانین یونسکو برای ثبت جهانی آثار در فهرست خود، حفظ حریم آثار است.
نمایندهی ایران درکمیته محیطزیست جهانی یونسکو، گفت: طبق قوانین ملی و بینالمللی هرگونه دخل و تصرف در حریم آثار جهانی بهویژه حریم درجهی یک و دو ممنوع است. اما با قدردانی از کوششهای ارزنده جناب دکتر فدایی و همکارانشان در مدیریت مجموعههای جهانی پارسه و پاسارگاد باید گفت که وضعیت نگاهداری تختجمشید به دلیل کمبود نیرو و تخصیص نیافتن اعتبارات کافی به این مجموعه، همچنان نامناسب است.
او گفت: مقصر این موضوع نه یک فرد و مدیر خاص، بلکه همهی ما هستیم که به آن توجه کافی نداریم. چند سال پیش شکافهای گوناگونی تنها در بخش خاوری (:شرقی) این بنای شکوهمند هخامنشی به وجود آمده بود اما در این سفر و پس از مدتها شاهد خیز بیشتر این شکافها هستم، به گونهای که در خاور، باختر و جنوب تختجمشید هم نشانههایی از شکافهای زمین دیده میشود.
هیچ نیرویی توان مهار نیروی ویرانگر دشتهای فارس را ندارد
درویش ادامه داد: از دیدگاه من به عنوان کمترین کارشناس در حوزهی محیطزیست و منابع طبیعی، بیش از هر چیز مرگ دشتی مثل مرودشت که آثار بیمانند تختجمشید و نقش رستم و نقش رجب و شهر تاریخی استخر و … را خود جای داده است، به سرعت نزدیک میکند، همین برداشتهای بیش از اندازههای آبهای زیرزمینی به بهانهی خودکفایی در گندم، در ۲۵ سال گذشته، که این شهرستان و استان فارس را در زمرهی بزرگترین تولیدکندگان گندم قرار داده، عامل بروز چنین مشکلی بهشمار میرود.
او پافشاری کرد: دیگر هیچ نیرویی نمیتواند در برابر فرآیند ویرانگر نشست زمین بایستد. آن زمان که تعداد سدهای حوضهی آبخیز کر و سیوند را بیش از ظرفیت نیاز ساختیم و افزونبر درودزن، سدهای ملاصدرا و سیوند را احداث و بختگان را نابود کردیم، باید به فکر وقوع این بحران بودیم؛ با وجود همهی مشکلات و هشدارها، وسعت شالیکاری در کامفیروز از ۳۰ هزار هکتار به بیش از ۱۳۰ هزار هکتار، آنهم در اوج بیآبی و خشکسالیها افزایش یافته است.
درویش بایستگی ایجاد یک عزم محلی و ملی را ضروریترین برنامه برای نجات دشت مرودشت آثار شاخص تاریخی موجود در این دشت دانست و گفت: وزارت نیرو باید کاری انجام داده و راهی برای کنترل استحصال آب در این منطقه پیدا کند، بحرانهای زیستمحیطی زیادی در گذشته ایجاد شده و هیچ برنامهای برای رفع آنها انجام نشده است؛ سد سازیهای غیراصولی، چاههای غیرمجاز، کشت محصولات غرق آبی و پر آب بر و … همه و همه به این دشت آسیب جدی وارد کرده است.
او از نشست زمین در دامنهی خاوری کوه رحمت و حوالی ایوان قدمگاه در توابع ارسنجان خبر داد و گفت: دامنهی کوه رحمت و در جانب خاوری صفه کوه تختجمشید، بناهای خشتی موسوم به خزانهی داریوش قرارگرفته است. همانگونه که آقای فدایی نیز پیشتر گفته بود، نشست زمین بیشتر در محدودهی تختجمشید خود را نشان داده و مشکل در پاسارگاد به عیانی پایتخت هخامنشیان نیست. اما باید چاهها و وضعیت نشستزمین را در آن مناطق هم همواره رصد کنیم.
درویش در دنباله گفت: تَرَکها بیش از آنکه فروچالهها را به جان تختجمشید بیندازند، برای نقش رستم خط و نشان کشیدهاند اما کمتر کسی به آنها توجه کرده است. این خیزش ابتدا بدنهی کوه نقش رستم جایی که آرامگاه «خشایارشا» قرار دارد را به خطر انداخته، اما ترَک بزرگتر در پای این مجموعهی جهانی ایجاد شده که فعالان حوزه میراث فرهنگی آن را نتیجهی کاهش سطح سفرههای آب زیرزمینی منطقه میدانند. اما این تنها چاهها نیستند که برای تاریخ ۲۵۰۰ سالهی این سامان نقشه کشیده؛ بلکه پارکورکارها و پدیدهی زشت وندالیسم و یادگارنویسیها و… نیز برای این چنین آثاری خطر بهشمار میآیند.
این کنشگر زیستبوم افزود: معدنکاران هم با انفجارهایی که در کوههای نزدیک آثار تاریخی مرودشت و ارسنجان و پاسارگاد انجام میدهند، شرایط حفظ آثار جهانی را با خطر روبهرو کردهاند؛ راهکار اصولی برای حل بحرانی که گریبانگیر ۲۵۰۰ سال تاریخ این منطقه را گرفته، پرکردن چاههای تازه بدون پروانه (:مجوز) و ممانعت از کشتهای بیحساب و کتاب محصولات کشاورزی مثل برنج و سیفیجات است. ما کاملا خطرهای برآمده از خشکسالیها و فرونشست زمین و چاله ا و ترکها را به مردم و مسوولان گوشزد کردهایم و آنها خود بهتر از ما میدانند که چه کاری باید انجام دهند.
3 پاسخ
چقدر اسف بار! خیلی اسف بار هم برای تندرستی مردم ( افزایش بروز سرطان) هم برای نسل های آینده ( نه نسل آینده دور، همین نسل نزدیک) هم برای میراث باستانی.
کار از بی توجهی گذشته، بوی عمدی بودن میاد
با درود ، شوربختانه اگاهانه یا نااگاهانه به بهانه مختلف سدهای مختلف از جمله سد سیوند و … درست کردند و چاهای عمیق حفر کردند که نتیجه اش همین است . ای کاش کمی بفکر فرزندان اینده ایران بودیم .