ناصرالدین شاه قاجار در بیستمین سال پادشاهیاش، شهر تهران را گسترش داد و بر وسعت آن افزود. در آن زمان بیرون از دروازههای تهران، در جایی که عشرتآباد نامیده میشد و اکنون میدان سپاه نام گرفته است، کاخی از آنِ ناصرالدین شاه و همسرانش ساخته شده بود. میان شهر تهران و راهی که به این کاخ میرسید بخشی از خندقی قرار داشت که گرداگرد شهر کشیده شده بود. ناصرالدین شاه تصمیم گرفت که آن بخش را با ساختن پُلی چوبی به راهی پیوند بدهد که به کاخ عشرتآباد میرسید. بدینگونه بود که در آن بخش ِ بیرون از دروازهی تهران پُلی به نام پُل چوبی ساخته شد. با اینکه دهههای بسیاری است که دیگر اثر و نشانی از آن پُل وجود ندارد، هنوز هم تهرانیها آنجا را «پُل چوبی» میخوانند. محلهی پُل چوبی اکنون در برخوردگاه (:تقاطع) خیابان انقلاب و خیابان سپاه جای دارد و از آن محدوده میتوان به میدان فوزیهی پیشین (میدان امام حسین “ع”) رسید.
پُل چوبی در نزدیکی دروازه شمیران جای داشت و بر روی خندق و رودخانهای که از آن میگذشت، ساخته شده بود. مردم برای رفتن به شمال تهران و روستاهای شمیران، از روی این پُل رد میشدند. وارون نام پُل، این سازه را از آجر و سنگ و ملات ساخته بودند و چند دهانه تاق داشت؛ هرچند در ساخت آن چوب نیز بهکار رفته بود.
این را نیز بگوییم که خندق شمالی شهر تهران از خیابان شاهرضا (خیابان انقلاب کنونی) میگذشت. خندق جنوبی از خیابان شوش و خندق باختری و خاوری شهر به ترتیب به خیابان سی متری و میدان فوزیه راه میبُرد. هنگام بارشهای تند و سیلآسای تهران، خندق شمالی از آب پُر میشد و آب جاری شده به سوی جنوب میرفت. تپههایی که در بخش شمالی خندق بود، یعنی گسترهی پُل چوبی، جایی بی دردسر و خلوت برای خلاف کاران و باده نوشان بود، یا جایی برای بازی و سرگرمی جوانانی که میخواستند دور از چشم دیگران ساعتی را به خواست و میل خود بگذرانند. در سالهای پایانی پادشاهی قاجاریه لولههای آهنی سیاهی روی پایههای چوبی خندق جای داده بودند و آب محلههای پیرامون آن را به سوی خندق میکشیدند. خندق گودال بزرگ و ژرفی بود که در سدههای دور این کاربرد را داشت که جلو رخنهی لشکریان بیگانه را به درون شهر میگرفت. خندقی که ناصرالدین شاه پیرامون شهر تهران کشیده بود، همانگونه که پیشتر اشاره شد، از خیابان انقلاب کنونی آغاز میشد و تا چهارراه کالج ادامه مییافت. باختر آن نیز به محلهی امیرآباد میرسید.
گویا در نزدیکی پُل چوبی، در میدان ابنسینای کنونی در محلهی عشرتآباد، پُل دیگری ساخته شده بود و از این پُل نیز برای رفتن به شمال شهر و روستاهای شمیران استفاده میکردند.
خندق شهر تهران تا پایان روزگار قاجاریه وجود داشت. در زمان رضاشاه خندقها را پُر کردند و در این کار از مردم کمک گرفته شد. بدینگونه که در ازای کمک آنها، زمینهای آن بخش را به بهای اندکی به مردم میفروختند. در سال 1307 خورشیدی، برپایهی مصوبهی مجلس شورای ملی، زمینهای بایر و خالی پیرامون پایتخت به شهرداری تعلق گرفت تا در آنجا میدانها و گردشگاههایی برای استفادهی مردم ساخته شود. پُل چوبی نیز با پُر کردن خندق برداشته شد و زمینهای پیرامون آن اندک اندک با پیوستن به پایتخت، جایی برای برخی مغازهداران و بازاری برای چوبفروشان شد. بدینگونه این بخش از شهر تهران تا مدتها ساختاری تجاری داشت. حتا پس از آنکه پُل چوبی محلهای در میانهی شهر تهران شد و شهر تا دورترین جاها گسترش یافت، این بخش از پایتخت ساختار بازاری خود را از دست نداد. تا آنکه در امردادماه 1386 خورشیدی به خواست شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهرداری تهران، واحدهای چوبفروشی پُل چوبی به خاوران بُرده شد. در آن زمان نزدیک به 450 واحد چوبفرشی در این محله سرگرم کار بودند.
کنیسه ای دیرینه در محلهی پُل چوبی
بسیاری از کلیمیانی که در پایتخت زندگی میکردند، در سالهای پایانی پادشاهی قاجاریه جای زندگی خود را تغییر دادند و در گسترهای که محلهی عشرتآباد و پُل چوبی قرار داد، سکونت گزیدند. آنها در آنجا برای انجام نیایشهای دینی خود نیاز به کنیسهای داشتند. از اینرو انجمن کلیمیان تهران تصمیم گرفت در گسترهی پُل چوبی و در قطعه زمین کوچکی که از آنِ انجمن بود، کنیسهای بسازد. بدینگونه با خرید زمین دیگری که در کنار زمین انجمن قرار داشت، کنیسهای در میانهی سالهای 1323 تا 1324 خورشیدی ساخته شد. نیایشگاه کلیمیانی که اکنون در محلهی پُل چوبی دیده میشود، همان کنیسهای است که در آغاز دههی بیست خورشیدی و در زمان اشغال تهران به دست ارتش متفقین ساخته شد و سپستر دگرگونیهای چندی پیدا کرد. ساختمان کنیسه آمیختهای از معماری ایرانی و اروپایی است. بهویژه پنجرههای دراز و باریکِ نزدیک بههم سازه، یادآور یکی از نشانههای معماری باخترزمین است. خودِ سازه به تمامی از آجر ساخته شده است. آن بخش از کنیسه که جایگاهی برای توراتخوانی است و کلیمیان آن را «هخال» مینامند، از دید هنر کاشیکاری یکی از کممانندترین سازههای مذهبی تهران دانسته میشود.
به هر روی، محلهی پُل چوبی که زمانی زمینهایی خالی و دور از سازههای شهر بود، اکنون در میانهی شهر تهران قرار گرفته است و خیابانهایی شلوغ و پُرآمد و شد دارد. آنچه بیش از همه این محله را آوازه بخشیده است راستهی فروش پارچههای مبلی و پردهای است. زمانی نیز محلی برای فروش چوب و الوار بود. این محله تا پُرآوازهترین میدان شهر تهران، میدان فوزیه، یا میدان امام حسین کنونی، فاصلهی اندکی دارد.
میدان فوزیه و دگرگونی نامها
میدانی که در خاور شهر تهران دیده میشود و اکنون به نام «میدان امام حسین» میشناسیم، در نیمهی نخست دههی بیست خورشیدی ساخته شده است. برخی تاریخ ساخت آن را سال 1324 خورشیدی نوشتهاند، اما این تاریخ چندان مستند نیست و نمیتوان آن را با اطمینان پذیرفت. حتا طراح و معمار میدان نیز پیدا نیست که چه کسی بوده است.
میدان خاور تهران که با محلهی پُل چوبی فاصلهی اندکی دارد، در گذر دههها چندبار تغییر نام داده است. در آغاز آن را میدان فوزیه مینامیدند. این نام اشاره به همسر نخست محمدرضاشاه داشت که شاهدختی مصری و خواهر ملک فاروق پادشاه مصر بود. آن دو در اسفندماه 1317 ازدواج کردند و از این ازدواج دختری به نام شهناز زاده شد. پس از جدایی محمدرضاشاه و فوزیه، نام میدان را دگرگون کردند و میدان شهناز نامیدند. در دورهی کوتاهی در دههی سی خورشیدی نیز به سبب تندیس چهار اسبی که در میانهی میدان دیده میشد، مردم آنجا را میدان چهاراسب میگفتند. پس از رویدادهای انقلاب، نام این میدان دگرگون شد و اکنون به نام میدان امام حسین شناخته میشود.
در زمان قاجاریه گسترهی کنونی میدان جادهای خاکی بود که پس از گذر از پُل چوبی به آن میرسیدند و راه خود را به سوی مازندران ادامه میدادند. پیداست که در آن زمان هنوز میدان و سازههای آن ساخته نشده بود. پس از گسترش تهران در زمان رضاشاه و ساخت میدان فوزیه، گسترهی آن از باختر به خیابان شاهرضا (انقلاب کنونی) و از خاور به خیابان دماوند میرسید. از جنوب هم راه به خیابان شهباز میبُرد که اکنون خیابان 17 شهریور نامیده میشود و بخشی از گسترهی دولاب تهران بوده است.
با ساخت میدان فوزیه، برای آراستن و خوشنما کردن آن، گرداگرد میدان را حوضهایی چندگانه ساختند که آبنمای چند بخشی آن دیدنی بود. چمنکاری میدان نیز زیبایی سادهای به آن میداد. عکسهایی که از دهههای پیش از میدان فوزیه بهجا مانده است، آنجا را محلی خلوت و تماشایی نشان میدهد که میتوان درختان پیرامون میدان و کوههای دور خاور تهران و آسمان بی دود و دَم آن را دید. اما در دههی چهل و پنجاه خورشیدی ساختوسازها در آن محله چنان شتاب گرفت که ساختار آن به تمامی دگرگون شد. اکنون نیز دیرگاهی است که میدان و گسترهی پیرامونی آن جایی پُرازدحام شناخته میشود.
در دههی سی خورشیدی چند سینما در میدان شهناز ساخته شد. یکی سینما مراد نام داشت که در سال 1332 خورشیدی، با گنجایش 608 صندلی ساخته شد. گردانندهی آن همایون مراد، مدیر شرکت سهامی خاص مراد، بود. این سینما دو سال پس از آن با نمایش فیلمی به نام فاتح آغاز به کار کرد. شهرداری تهران در سال 1383 سینما مراد را خریداری کرد و سپس برای ساخت ایستگاه مترو ویران شد.
سازهی دیگر میدان شهناز سینما میامی نام داشت. این سینما با مدیریت وجیهالله شهیدی با دو سالن و گنجایش 668 تماشاگر در سال 1339 گشایش یافت. پس از انقلاب به سینما تهران تغییر نام دارد. دیگری سینما رنگینکمان نام داشت و دارندهی آن ژرژ تراوانسیان بود. این سینما در سال 1384 بسته شد.
در سالهای پایانی دههی چهل، دو سازه در پیرامون میدان ساخته شد؛ یکی مسجدی در بخش شمال باختری میدان بود و دیگری بیمارستانی به نام جرجانی در بخش خاوری میدان. هر دو سازه هنوز هم وجود دارند.
در نیمهی دوم دههی سی خورشیدی زمینهای خاوری میدان شهناز آکنده از ساختوسازها شد. یکی از بخشهای نوبنیاد، کوی فرح نامیده شد. پیش از ساخت کوی، در سال 1335 خورشیدی، زمینهای آن با اقساط یکساله به مردم فروخته شد. بدینگونه سنگ بنای سازههای دیگری گذاشته شد و اندک زمانی پس از آن تا به امروز از چند سو خانههای مسکونی و شهری پیرامون میدان امام حسین گسترش یافت. به اندازهای که اکنون این میدان، پس از میدان آزادی در باختر تهران، پُر رفتوآمدترین میدان پایتخت است.
دربارهی تاریخچهی میدان فوزیه این را نیز باید گفت که در سالهای پایانی دههی چهل طرح ساخت زیرگذر میدان انجام گرفت. در سال 1392 نیز با ساخت پیادهراهی در پیرامون میدان، گذر خودروها از آن ممنوع شد.
* با بهرهجویی از: جستار آزاده مهرآبک دربارهی محلهی پُل چوبی در شماره 3 مهرماه 1396 روزنامهی «همشهری»؛ تارنمای «انجمن کلیمیان تهران»؛ کتاب «به روایت سعید نفیسی» و «ویکی پدیا».
میدان سپاه (عشرت آباد پیشین)
پل چوبی از سمت شمال به جنوب
پل چوبی در تقاطع خیابان انقلاب
آبنما و استراحت گاه در زیرپل چوبی
گوشه باختری پل چوبی
حصیر فروشی گذر پل چوبی
مسجد عمار یاسر مجاور پل چوبی
راسته خیمه دوزها در شمال پل چوبی
میدان ابن سینا در جنوب پل چوبی
تندیس ابن سینا
میدان امام حسین (ع)
خیابان قدیمی مازندران
مسجد فخرالدوله محله پل چوبی
مرکز پزشکی طرفه
گذر پارک امین الدوله
دبیرستان قدیمی نیک پرور (علوی) 1335
هنرستان قدیمی شهید سروندی 1337
راسته فروشگاههای موسیقی از پل چوبی تا بسمت بهارستان
کوچه ارباب اردشیر در باختر پل چوبی- خیابان انقلاب
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
4 پاسخ
درهمین مکان یعنی پل چوبی جنب مسجد عماریاسر نانوایی سنتی تافتون هست که نزدیک 70سال قدمت دارد که قریب به 40سال است آقای ابراهیم سهرابی و برادر زاده اش حبیب ازادبخت هنوز نان باکیفیت وتافتون. سنتی در اختیار مردم پل چوبی وعشرت آباد قرار میدهند
سلام وقتتون بخیر ممنونم میشم از عکاس که اگر عکسهای دیگری از اون آقایی که داره حصیر میدوزه برام بفرستین من اتفاقی این سایت را دیدم و اتفاقی پدرم رو دیدم در مغازه خودش حصیر میدوزه و دوسال هست که دیگه پدرم تنهام گذاشته ممنونم میشم اگر عکس دیگه دارید برام بفرستید
چه جالب خدا رحمت کنه پدر گرامیتان را وپدر خودم و همه پدران آسمانی
خیلیییییییییییییی جالب بود عکسها جذاب بود اتفاقا اون آقایی که حصیر میبافتن توجه منو جلب کرد دوستداشتم برم از نزدیک کارشونو تماشا کنم
ولی با خوندن نظرات متوجه شدم ایشون به رحمت خدا رفتن روح پاکشون قرین رحمت الهی